بهترین تعبیر برای این روزهای رامین رضاییان

بصیرنیوز،”جداافتاده” شاید بهترین تعبیر برای او باشد. ستاره‌ای که در فوتبالفارسی بدل به یک کلیدواژه و یک مساله شده. گویی در این روزها هیچ‌کس مهم‌تر از او نیست و دغدغه‌ای جز او در این فوتبال قحطی زده وجود ندارد. نشانه‌های یک فوتبال واپس گرا که در باد کردن و فربه نمودن ستاره‌ها تا آنجا پیش می‌رود و افراط می‌کند که ستاره‌اش از جز تبدیل به کل می‌شود و از اصل جلو می‌زند. داستان رامین رضاییان مصداق عینی همین انگاره است؛ ستاره‌ای که با معیارهای فوتبالفارسی می‌توان با ارفاق برچسب ستاره را به نام او الصاق کرد اما با شاخصه‌های یک فوتبال استاندارد و واقعی، او شاید جزو ۵ مدافع راست برتر فوتبال ایران هم نباشد. این ادعا ابدا یک قضاوت تلخ اندیشانه و یک نگاه بدبینانه نیست. وقتی به گذشته دور و نزدیک می‌نگریم و نام‌هایی چون مهدی مهدوی کیا، جواد زرینچه، ابراهیم آشتیانی و حتی حسین کعبی را به یاد می‌آوریم؛ ستاره‌های استانداردی که در پست دفاع راست فاصله زیادی با رضاییان دارند و طعنه‌آمیز است که حالا مدافعی با اندازه‌های رضاییان بدل به یک بحران در فوتبال ایران شده. بحرانی که اساسا بحران نیست و یک مساله ساده و پیش پاافتاده است.

در این مساله ساده همه ابعاد ماجرا همان کاری را انجام می‌دهند که باید انجام دهند و از زاویه خود به این مساله می‌نگرند. کارلوس کی‌روش، برانکو ایوانکوویچ و البته رامین رضاییان. همان پسرکی که در تابستان پرماجرا، به همه چیز پشت کرد و شبانه به ترکیه رفت تا آرزوهایش را در کنار دریای سیاه جست‌وجو کند اما بختش همانند نام دریای ترک‌ها سیاه بود و او در میان معرکه کودتای ناگهانی ترکیه و البته حصار بی اعتنایی و بی توجهی مربی ریزه اسپور زندگی در ترکیه را تاب نیاورد و بعد از چند هفته به ایران بازگشت.

بازیکنی که یک فصل تمام در پرسپولیس در کانون توجهات قرار داشت و در برهوت بی ستاره سرخ، بدل به یک فوق ستاره شده بود، نمی‌توانست بی محلی ترک‌ها را تحمل کند اما در بازگشت برانکو ایوانکوویچ همانند یک مربی اقتدارگرا راه را بر او بست. رضاییان هفته‌ها در برزخ بازگشت به پرسپولیس سرگردان بود و سرانجام با فشار و دخالت باشگاه به ارتش سرخ اضافه شد اما برانکو ایوانکوویچ کماکان پای اصول خود ایستاده و او را به نیمکت زنجیر کرده. دلایل برانکو البته منطقی است؛ ورای تنبیه انضباطی بابت رفتار ابتدای فصل، او در غیاب رضاییان آرایش خط دفاعی خود را شناخته و البته با این آرایش جدید موفق و عالی عمل کرده؛ خوردن ۲ گل در ۸ بازی و از همین منظر عاقلانه نمی‌داند که به این ترکیب موفق دست بزند.

روی دیگر سکه کارلوس کی‌روش است. سرمربی تیم ملی اعتقاد ویژه‌ای به رامین رضاییان دارد و پس از یک فصل درخشان در پرسپولیس لیگ پانزدهم او را به وریا غفوری و خسرو حیدری ترجیح داده و پست دفاع راست تیم ملی را برای او خالی کرده و در این اعتقاد تا بدانجا سرسخت هست که حتی به رغم نیمکت نشینی رضاییان در فصل جاری، باز هم او را در ترکیب اصلی تیم ملی قرار می‌دهد و عجیب اینکه رضاییان هم با انگیزه فوق‌العاده، آمادگی بالا و نمایش عالی در ترکیب تیم ملی پاسخ اعتماد کی‌روش را به خوبی می‌دهد.

در این میان رامین رضاییان هم می‌کوشد با استفاده از محبوبیت خود در میان هواداران پرسپولیس، نشستن در ویترین رسانه‌های سطحی‌نگر و رفتار دوگانه فشار را بر برانکو بیشتر کند تا او تسلیم شده و بالاخره او را در ترکیب اصلی قرار دهد.

همه ماجرا همین است؛ یک رابطه مثلثی از شکل متساوی الاضلاع که در آن تمامی اضلاع خود را محق می‌دانند؛ چه برانکو که حق خود می‌داند تا جواب رفتار غیرحرفه‌ای تابستان رضاییان را با نیمکت نشینی او بدهد و البته دست به ترکیب موفق خط دفاعی‌اش نزند؛ چه کارلوس کی‌روش که براساس قواعد خود رضاییان را حتی با وجود نیمکت نشینی مسلسل وار در پرسپولیس، بهترین گزینه برای پست دفاع راست تیم ملی می‌داند و به او بازی می‌دهد و چه رضاییان که خود را به آب و آتش می‌زند تا بتواند در تقابل نامرئی‌اش با برانکو سرمربی پرسپولیس را تسلیم کرده و راهی به ترکیب پرسپولیس بیابد.

تمام داستان همین است؛ یک معادله ساده صرفا فوتبالی که در خوشبینانه ترین حالت یک مساله ساده همانند سایر مساله‌های فوتبال است. این داستان نه تمام فوتبال است و نه اهمیتی بنیادین دارد. مساله‌ای که هر چه باشد؛ نامش بحران نیست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا