مردی که برای حفظ فرهنگ کوچه با دمپایی در خیابان دوید

بصیرنیوز،

قرار است یک‌بار دیگر، صدای گرم ضربی‌خوانی‌های مرتضی احمدی در آلبوم چهارم «صدای طهرون» منتشر شود. خبرنگار ایسنا به مناسبت سالروز تولد این هنرمند (۱۰ آبان‌ماه) به سراغ ناشر آلبوم‌هایش و نوه او رفت تا درباره بخشی از زندگی‌اش که به ضربی‌خوانی و موسیقی گره خورده بود، گفت‌وگو کند.

شاید قصه چگونگی ضبط این آثار و انتشار آلبوم‌ها، بارها در محافل مختلف نقل شده است، اما با فرا رسیدن سالروز تولد میراث‌دار فرهنگ و موسیقی کوچه‌بازاری «طهرون» خالی از لطف نیست که یک‌بار دیگر آن‌ها را مرور کنیم.

«صدای طهرون» چطور ضبط شد؟

بابک چمن‌آرا – ناشر موسیقی – که ضبط و انتشار قطعات ضربی‌خوانی مرضی احمدی را برعهده دارد، درباره چگونگی این‌ کار توضیح داد: نوروز سال ۸۸ بود که به واسطه دوستی‌ای که با نوه مرتضی احمدی داشتم، برای عید دیدنی به خانه‌اش رفتم. با خورش چاغاله‌بادوم از ما پذیرایی «طهرونی» کرد. هنگام گپ زدن صحبت از این شد که چرا آقای احمدی آهنگ‌ها را ضبط نمی‌کند؟ او نیز جواب داد که خیلی دلش می‌خواهد این کار را انجام دهد، زیرا ۴۰ سال درپی جمع‌آوری اشعار بوده است. من ‌ آن زمان استودیو هم داشتم و به او پیشنهاد کردم تا آثارش را ضبط کنم. ما از فروردین سال ۸۸ ضبط قطعات را هفته‌ای سه جلسه‌ آغاز کردیم. تا آخر تابستان نیز در مجموع ۱۰۶ قطعه را ضبط کردیم. در آن زمان فقط به فکر ضبط آثار بودیم نمی‌دانستیم قرار است این ضربی‌خوانی‌ها را چگونه منتشر کنیم.

او ادامه داد: نحوه کار ما به صورتی بود که آقای احمدی صدای تنبک را فقط در هدفون می‌شنید و ما صدای او را به‌صورت خام ضبط می‌کردیم تا در آینده هرچه بخواهیم روی آن ضبط کنیم. من ۱۰۶ قطعه را به وزارت ارشاد برای مجوز دادم، حدود ۳۵ شعر مجوز گرفت و بقیه را برای مجوز شعر رد کردند. از این ۳۵  قطعه ۱۲ قطعه آن برای موسیقی هم مجوز گرفت. سال ۸۹ اولین مجموعه همزمان با تولد آقای احمدی منتشر و جشن انتشار آن هم در تالار وحدت برگزار شد.

چمن‌آرا اظهار کرد: یک سال بعد به‌سراغ بقیه شعرهایی که مجوز گرفته بود، رفتم و با لطف افرادی مانند آقای علیزاده و خانم برومند و حمایت آن‌ها نسبت به آلبوم اول که منتشر شده بود، کلی توضیح و دلیل آوردم که با انتشار آلبوم اول هیچ اتفاقی نیفتاده است، این‌ها باعث شد ۱۳ قطعه دیگر مجوز بگیرد که دو سال بعد، در آبان ۱۳۹۱ منتشر شد.

او با بیان این‌که برای انتشار آلبوم سوم وقفه افتاد، گفت: سر مجوز آن به مشکل برخوردیم، زیرا شعرهای‌مان تمام شده بود و باید مرحله شعر را هم دوباره از سر می‌گذراندیم. زمانی که مجوز آلبوم‌های ۳، ۴ و ۵ را گرفتیم، حال آقای احمدی خوب نبود و دست و دل هیچ‌کدام‌مان نمی‌رفت که این کار را انجام‌ دهیم. متاسفانه او در یلدای ۱۳۹۳ فوت شد و از آنجایی که من در زمان فوت هیچ‌کس، کاری را منتشر نمی‌کنم، به خودم قول دادم این کارها را همچنان در تولدهایش منتشر کنم.

نمی‌دانم می‌توانم برای آلبوم ششم هم مجوز بگیرم یا خیر

این تهیه‌کننده موسیقی بیان کرد: در حال حاضر آلبوم چهارم و پنجم تقریبا آماده است و آلبوم چهارم با تاخیر چند روزه نسبت به روز تولد آقای احمدی منتشر می‌شود. پنجمین آلبوم هم سال آینده منتشر خواهد شد. ۱۰۶ قطعه بعد از یکی – دو سال به ۱۰۷ قطعه رسید که از میان آن‌ها و در این پنج آلبوم، حدود ۶۰ قطعه منتشر شده است. قطعات برای ششمین آلبوم هم وجود دارد، اما نمی‌دانم بتوانم برایش مجوز بگیرم یا خیر. امیدوارم بتوانم برای ششمین آلبوم هم مجوز بگیرم، زیرا آقای احمدی پرسپولیسی دو آتشه بود!

او با اشاره به این‌که همه اشعار خوانده‌شده در حافظه آقای احمدی بود، اظهار کرد: او نزدیک به چهار – پنج دهه برای جمع‌آوری آن‌ها وقت گذاشته بود. همان‌طور که خودش تعریف می‌کرد، مثلا در حال نهار خوردن بود، یکی که از کنارش رد می‌شد و شعر می‌خواند، او هم دمپایی پایش می‌کرد و در خیابان به‌دنبال آن فرد می‌دوید تا شعر را از او یاد بگیرد یا مادربزرگی را پیدا می‌کرد تا اشعار را برایش دانه‌دانه بخواند.

عجله‌ای برای انتشار قطعات نداریم

چمن‌آرا گفت: عجله‌ای برای انتشار قطعاتی که تا امروز مجوز نگرفته‌اند، نداریم. فکر می‌کنم شاید روزی کسانی که قرار است مجوز بدهند، به این باور برسند که انتشار این‌ها، انتشار یک سند تاریخی و ثبت فرهنگ تهران است.

او ادامه داد: وزارت ارشاد نیز دلش می‌خواهد این آثار منتشر شود، اما آن‌ها نیز نگران کسانی هستند که این باور را نداشته‌ باشند. آن‌ها باید به این نتیجه برسند که انتشار این آثار نه‌تنها ایرادی ندارد، بلکه فرهنگ عامیانه و کوچه‌ی ‌ما توسط آدم‌های بزرگ به‌شکل کتاب نگارش شده است. امکان دارد ما برخی از این اشعار را بی‌ادبی بدانیم، اما این‌ها فرهنگ عامیانه ما هستند.

چمن‌آرا اظهار کرد: من آقای احمدی را خیلی ندیدم و در پنج – شش سال آخر، همراه او بودم. من زمانی با او آشنا شدم که چند ماه از فوت پدربزرگم می‌گذشت و به‌طور تصادفی آن‌ها در راه‌آهن همکار بودند. او خیلی ناگهانی در ذهن من جای پدربزرگم نشست. رابطه ما کاری نبود احساس می‌کردم که او پدر بزرگم است.

او پشت میکروفن ۸۹ ساله نبود ۴۰ ساله می‌شد

این تهیه‌کننده موسیقی درباره حال و هوای مرتضی احمدی هنگام ضبط، بیان کرد: آقای احمدی سال‌های آخر خمیده شده بود. با این حال به استودیو می‌آمد. هیچ‌کس دنبال او نمی‌رفت، بلکه خودش تاکسی می‌گرفت و به محل ضبط می‌آمد.

او در ادامه گفت: پس از آن‌که یک مقداری چای می‌خوردیم و خوش و بش می‌کردیم، خود آقای احمدی می‌گفت «خب دیگر برویم ضبط کنیم». او وقتی پشت صندلی می‌نشست، دیگر خمیده نبود. نه دستش می‌لرزید نه ممکن بود صدایش بلرزد.

چمن‌آرا افزود: آقای احمدی  پشت میکروفون، ۸۹ سال نبود، بلکه ۴۰ ساله می‌شد. وضع عجیبی بود. کسانی که در هر کسوتی مانند معلم، فوتبالیست، قالیباف و… حرفه‌ای کار کرده‌اند، زمانی که سنی از آن‌ها گذشته باشد و به اصطلاح بازنشسته شده باشند، پکر می‌شوند، اما زمانی که به سراغ کارشان می‌روند، دوباره انرژی می‌گیرند. من این موضوع را با آقای احمدی احساس کردم.

کم‌خطاترین فرد سر ضبط آقای احمدی بود

این ناشر موسیقی اضافه کرد: او بعضی وقت‌ها خودش اصرار می‌کرد که برخی قطعات را دوباره ضبط کنیم. او هرچه را که می‌خواست بخواند، روی کاغذ می‌نوشت و کم‌خطاترین فرد هنگام ضبط، آقای احمدی بود. او یک حسابدار راه‌آهن، بازیگرتئاتر، بازیگر سینما، پیش‌پرده‌خوان، ضربی‌خوان، تهران‌شناس، محقق و دوبلور بود.

نذری که خاطره‌ساز شد

چمن‌آرا به پرسپولیسی بودن مرتضی احمدی اشاره و خاطره‌اش از بازی خاطره‌انگیز استقلال – پرسپولیس را این‌گونه تعریف کرد: او در لحظه‌، شعار می‌ساخت و جایش در استادیوم مشخص بود. یک‌بار در روز بازی وقتی به استادیوم وارد شد، تازه حقوق گرفته بود و ۷۰۰ تومان پول در جیبش داشت، نذر کرد که به ازای هر گلی که پرسپولیس می‌زند، ۱۰۰ تومان به فقرا کمک کند. تیم محبوبش همین‌طور گل می‌زند تا می‌رسد تا گل ششم. آقای احمدی رو به خدا می‌کند و می‌گوید، خدایا غلط کردم. من موندم با ۱۰۰ تومن پول تا آخر ماه. بسه دیگه!

این تهیه‌کننده موسیقی بیان کرد: نیاز بود برخی قطعات را در دو ورژن بگیریم و بعضی کلمات آن را عوض کنیم. این جاگذاری‌ها توسط خود آقای احمدی انجام می‌شد.

او ادامه داد: امکان دارد در این اشعار همان‌طوری که در خانه و دورهمی‌ها خوانده می‌شود، از کلمات زشتی استفاده شود. خود آقای احمدی می‌گفت، برخی از این اشعار در اصل این کلمات را نداشته، آن‌قدر دهن به دهن چرخیده و مرجعی نبوده که بخواهند از روی آن بخوانند که به این شکل درآمده است. قطعات ضربی‌خوانی به دلایل اجتماعی یا سیاسی نوشته‌ می‌شدند.

چمن‌آرا تاکید کرد: ثبت این آثار به‌صورت کتاب یا فایل صوتی، این فایده را دارد که دست‌نخورده‌تر باقی‌ می‌مانند.

او پیش از ضربی‌خوانی به خوانندگی علاقه داشت

بهرنگ بقایی – نوه مرتضی احمدی – نیز به خبرنگار ایسنا گفت: پدربزرگم پیش از علاقه به ضربی‌خوانی، به خواندن علاقه پیدا کرده بود، تحت تاثیر صدای مادرش (که صدای خوش داشت) می‌خواند و اذان می‌گفت. راه ورود او به تئاتر نیز پیش‌پرده‌خوانی بود. کسانی که موسیقی پیش‌پرده و شعر آن را می‌ساختند، از فرهنگ عامیانه تاثیر می‌گرفتند و برای عامه مردم کار می‌کردند. بنابراین گرایش در او نسبت به فرهنگ عامیانه پیدا شد.

او ادامه داد: پس از آن‌که پیش‌پرده‌خوانی روبه افول رفت، او و برخی دوستانش مانند آقای انتظامی سعی کردند این موضوع را حفظ کنند.

بقایی در پاسخ به این پرسش که آیا آقای احمدی استاد آواز داشت؟ بیان کرد: پدر بزرگم استاد مشخصی که به او آواز یاد بدهد نداشت، اما می‌دانم که با جواد بدیع‌زاده و تفکری رفاقت داشت و همیشه می‌گفت از آن‌ها چیزهای زیادی یاد گرفته است.

نوه مرتضی احمدی دغدغه گردآوری اشعار کوچه‌بازاری تهران در پدربزرگش را به سال‌های خیلی دور مربوط دانست و گفت: او تا اواخر دهه ۷۰ به ضبط آن‌ها فکر نمی‌کرد، زیرا همچنان در حال گردآوری بود. پس از انتشار کتابش و گرفتن بازخورد مردم، بیشتر به فکر ضبط آثار افتاد. البته این موضوع کار خطرناکی بود، زیرا مطمئن بودیم که اشعار مجوز نخواهند گرفت. ما باید مطمئن می‌شدیم فردی که این آثار را ضبط می‌کند، آن‌ها را لو نمی‌دهد یا به‌صورت نامعتبر ارائه نمی‌کند.

بقایی اضافه کرد: من در این‌باره، با بابک چمن‌آرا صحبت کردم و فکر می‌کنم او خیلی حرکت شجاعانه و کار بزرگی انجام داد. او گفت به‌خاطر علایق شخصی‌اش می‌خواهد که این آثار ثبت شود و اگر ما بخواهیم فایل صوتی آثار را به ما می‌دهد و نزد خودش نگه نمی‌دارد.

احمدی راوی معتبر ضربی‌خوانی بود

او اظهار کرد: پدربزرگم حس و حال عجیبی داشت و همیشه درد دل می‌کرد که کاش بمانم و این آثار را ضبط شود، زیرا کسی بعد از من نمی‌تواند این‌گونه بخواند؛ من راوی معتبر این داستان هستم.

نوه مرتضی احمدی با بیان این‌که همه از انرژی پدربزرگم برای ضبط این آثار، تعجب می‌کردند، گفت: روزی که پیش او رفتیم تا خبر مجوز گرفتن آلبوم اول را به او بدهیم، بعد از شنیدن این خبر اشک شوق ریخت.

بقایی بیان کرد: او دغدغه پرورش شاگرد را نیز داشت، اما پیش از انتشار آلبوم‌ها، کسی با ضربی‌خوانی آشنا نبود. بنابراین کسی برای یادگیری مراجعه نمی‌کرد. از طرفی باید امکانات و مقدماتی برای تدریس وجود داشته باشد.

او با بیان این‌که خوشحالم که پدربزرگم در زمان رونمایی از کتاب‌ها و آلبومش حضور داشت، اضافه کرد: مطمئن هستم که پدربزرگم هنوز هم هست و ذوق می‌کند که چند روز دیگر، آلبوم جدیدش منتشر می‌شود. پروسه انتشار آلبوم به‌طور خیلی عجیبی پیش می‌رود، گویی او بالای سر کارش حضور دارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا