اظهارات گستاخانه اوباما

وقتی‌که راه “ژنو” از “تل‌آویو” می‌گذرد

به گزارش بصیر، با پایان یافتن مذاکرات بین ایران و گروه ۱+۵ در ژنو، انتشار متن اولیه توافق‌نامه بازتاب بسیاری را در میان رسانه‌ها و تحلیلگران عرصه سیاست به دنبال داشت.

در این میان آنچه بیش از همه جلب توجه می‌کرد اظهارات مقامات آمریکایی اعم از “وندی شرمن” نماینده آمریکا در مذاکرات ژنو، “چاک هیگل” وزیر دفاع، “جان کری” وزیر خارجه  این کشور بود که توافق صورت گرفته در ژنو را به نوعی نخستین گام در راه متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران دانستند و برخلاف سخنان محمد‌جواد ظریف وزیرخارجه کشورمان مبنی بر به رسمیت شناخته شدن حق غنی‌سازی ایران از سوی گروه ۱+۵، ادعا کردند که آمریکا حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت نمی‌شناسد.  

اما صریح‌ترین اظهارات مقامات آمریکایی درباره توافق ژنو، شنبه شب، از زبان اوباما؛ رئیس‌جمهور این کشور که در کنفرانس سالانه “سابان” موسسه بروکينگز سخنرانی می‌کرد، بیان شد.

اوباما در قسمتی از اظهارات خود گفت: “من صراحتا می‌گویم در توافق و سند ژنو، هیچ حق غنی‌سازی را برای ایران به رسمیت نشناختیم؛ اگر می‌توانستم همه پیچ و مهره‌های برنامه هسته‌ای ایران را از بین می‌بردم”.

اوباما که در نشست سالانه مرکز مطالعات خاورمیانه سابان در واشنگتن سخن می‌گفت، افزود: توافق ژنو، کف خواسته‌های ما است. هدف اصلی ما بعد از توقف غنی‌سازی ۲۰ درصد، به عقب برگرداندن این روند و رساندن غنی‌سازی ایران از ۲۰ درصد به صفر است.

اوباما تاکید کرد: هدف ما در توافق نهایی، یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز و بسیار محدود برای ایران است که در آن خبری از فردو و اراک و سانتریفیوژهای نسل جدید نباشد.

رئیس‌جمهور آمریکا در ادامه سخنان گستاخانه خود در حالی از آرزوی خود که نابودی برنامه هسته‌ای ایران است، پرده برداشت که به یک واقعیت مهم نیز اذعان کرد.

اوباما در پاسخ به چرایی دست نایافتنی بودن آرزوی خود به این موضوع مهم اشاره کرد  که “متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران کار آسانی نیست زیرا ایرانی‌ها به دانش چرخه هسته‌ای دست یافته‌اند و بنابراین نمی‌توان این دانش را همانند “اینترنت” یک‌دفعه و به یک‌باره خاموش کرد.
 
مذاکرات هسته‌ای میان گروه ایرانی و اعضای ۵+۱ در حالی به توافق اولیه رسید که رفتارشناسی طرفین درگیر در آن از اهمیت خاصی برخوردار است.

غرب همواره با تابلوهایی نظیر آبادانی، عدالت، دوستی، ایجاد صلح و … قدم به مناطق مختلف گذارده است و با وجهه‌ای به ظاهر صلح‌آمیز، سعی کرده است به منافع اصلی خود برسد. به عنوان مثال، در سخنرانی اخیر رئیس‌جمهور آمریکا در سازمان ملل متحد، یکی از انگیزه‌هایی که اوباما از دخالت آمریکا در سوریه مطرح می‌کند، ایجاد صلح و دموکراسی در سایه ثبات در منطقه است!
 
در رابطه با انگیزه‌های طرف آمریکایی برای آغاز و ادامه روند مشارکت در مذاکرات با ایران می‌توان به دو عامل اصلی اشاره کرد:

۱-ترس از شکست مذاکرات و ریزش افکار عمومی
 

ایران در حالی پای میز مذاکره رفته است که طرف‌های مقابل آن، اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشور آلمان هستند. جلوگیری از رسیدن ایران به فناوری هسته‌ای و ممانعت از گام‌های ممکن بعدی، عمده تلاش کشورهای ۱+۵ است.
 
طبیعتا، انتظار این جمع، طولانی نشدن مذاکرات و تسریع در رسیدن به هدف نهایی، یعنی خلع ید ایران است. اگر به هر دلیلی این روند طولانی می‌شد افکار عمومی غرب اعتماد خود را در این موضوع، از سیاستمدارانشان بازپس می‌گرفتند و ادامه مذاکرات به چالش کشیده می‌شد.

در این میان آمریکا که بعد از بحران اقتصادی که با آن مواجه بود هنوز نتوانسته کمر راست کند و بحران اقتصادی اخیر قدرت مانور این کشور  را در سطح بین‌المللی به شدت کاهش داده است و سیاست خارجی خود را در همراهی با سایر کشورها و متحدان خود دنبال می‌کند و سعی می‌کند در مسائل بین المللی رویکرد چندجانبه‌گرایی و مشارکت با سایر کشورها را در پیش بگیرد در روند مذاکرات گروه ۱+۵ با ایران نیز سعی می‌کند که خود را با دیگران همراه نشان دهد تا بیش از این منزوی نشود.  

۲-خلق یک “حماسه” از سوی اوباما در روند صلح جهانی!

به اقرار بسیاری از کارشناسان روابط بین‌الملل، اوباما به دلایل متعدد، به عنوان یکی از ضعیف‌ترین رئیس جمهوران تاریخ آمریکا محسوب می‌شود. یکی از مهم‌ترین دلیل‌ها برای اثبات این ادعا، ضعف دولت آمریکا در مدیریت بحران مالی آمریکا است که دولت را به تعطیلی کشاند.

با این حال، دولت آمریکا، برای فرار از این چهره منفی در تاریخ آمریکا، سعی می‌کند در مدت باقی مانده از عمر خود، پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را به سرانجام مطلوبی برساند و از این طریق، خوشنامی کسب کند لذا دور از انتظار نیست اگر می‌بینیم، ایالات متحده آمریکا در جریان این مذاکرات و به طور کلی، در پرونده مفتوح رابطه ایران با آمریکا، بسیار فعال نشان می‌دهد.

سیاست‌های اعلانی و سیاست‌های اعمالی

در دانش روابط بین‌الملل، سياست خارجي در واقع مهم‌ترين نمود رفتار بين‌المللي دولت‌ها محسوب می‌شود؛ سیاست خارجی کشورها را از منظر رسانه‌ای به دو بخش سیاست‌های اعمالی و سیاست‌های اعلانی تقسیم‌بندی می‌کنند. سیاست‌های اعلانی به این معنی است که لازم نيست هر تدبيری به صورت لخت و بدون توجه به آثار آن، رسانه‌ای شود. در واقع دولت‌ها می‌توانند اراده خود  را در قالب سياست‌های اعمالی پيش ببرد و ضرورتي ندارد که نياتش را با سياست‌های اعلانی نمايان سازد و البته معنای اين‌، دعوت به نفاق و دوری از شفافيت نيست بلکه معنايش ضرورت مهندسی جهت حفظ شأن و جايگاه  کشورها و دولت‌ها است.

در راستای همین سیاست‌های اعلانی، مقامات آمریکا همواره سعی کرده‌اند که در مقابل دوربین‌ رسانه‌ها سیاست‌های اتخاذ شده توسط دولت آمریکا را در راستای اهداف مشترکشان با دوستان خود نشان دهند و متحدین خود را از نظر سیاسی ارضا و اقناع کنند.

مقامات آمریکا همواره بر حمایت خود از رژیم صهیونیستی پافشاری کرده‌اند همچنان که باراک اوباما در سخنان روز شنبه خود اعلام کرد که “ما هیچ‌گونه تهدیدی را بر ضد اسرائیل و دوستان و هم پیمانان خود در منطقه تحمیل نخواهیم کرد” اما نکته قابل تامل در این رابطه لحن تند مقامات آمریکا هنگام اظهار نظر در رابطه با ایران در محافل صهیونیستی است.

مقامات آمریکا همچون جان کری وزیر خارجه این کشور که سفرهای او قبل از حضور در مذاکرات ژنو به سرزمین‌های اشغالی و دیدارهای وی با “بنیامین نتانیاهو” همراه با اظهارات تند در رابطه با پرونده هسته‌ای ایران بود بر کسی پوشیده نیست البته این سبک اظهارنظرها و تندخویی‌ها از سوی مقامات آمریکایی صرفا محدود به وزیر خارجه این کشور نمی‌ماند.

سخنان پرخاشگرایانه شنبه شب اوباما و موضعگیری‌های وی در رابطه با توافق صورت گرفته بین ایران و.۱+۵  در “مرکز مطالعات خاورمیانه سابان” و در حضور رئیس صهیونیستی این مرکز خود گویای این امر است که سیاست‌مداران و مقامات آمریکایی هنگامی که به خلوت صهیونیست‌ها می‌روند آن کار دیگر می‌کنند.  

اما رفتار متناقض مقامات آمریکایی پیرامون برنامه هسته‌ای ایران زمانی مشخص می‌شود، که از یک سو به منظور ترمیم وجهه تخریب شده دولت اوباما، مدعی به سرانجام رسیدن مناقشه هسته‌ای ایران از راه دیپلماتیک هستند و از سوی دیگر با بیان اینکه تمامی گزینه‌ها روی میز است بر ادامه روند “سیاست چماق و هویج” پا فشرده و ذات سلطه‌جویانه خود را بیش از پیش عیان می‌سازند و بر این واقعیت صحه می‌گذارند که آمریکایی‌ها بر سر حرفشان هستند و مرور زمان آن‌ها را از موضعشان برنمی‌گرداند اما می‌تواند زوایای نگاه پلید آنها به واقعیت ایران هسته‌ای را نمایان کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا