آقای سریع‌القلم

کمی آهسته‌ تر! پیاده شوید با هم قدم بزنیم!

به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، داریوش سجادی مشاور کروبی و از همکاران سابق روزنامه‌های اصلاح‌طلب با انتقاد از مواضع سریع‌القلم (مشاور رئیس‌جمهور) نوشت: جناب آقای «محمود سریع‌القلم» اخیرا با جهد و سعی بلیغی می‌کوشند ضمن بیان نقطه نظرات آسیب‌شناسانه خود از دستگاه دیپلماسی و نارسائی‌های دیپلمات‌ها و بی‌صلاحیتی معدل عقلانی ایرانیان، برای جبران این عارضه راهکار ارائه دهند؛ از جمله اینکه گفته‌اند «کسانی که زبان انگلیسی نمی‌دانند، منطقی فکر نمی‌کنند! سیاست خارجی باید از خیابان‌ها جمع شود! سیاستمدار حرفه‌ای کسی است که غذای خوب خورده، در حد متعارف زندگی کرده، مهربانی و احترام را تجربه کرده، سفر رفته و حتی از هوس نیویورک رفتن هم عبور کرده است. ۹۲ درصد بنیادگرایان در خاورمیانه یا مهندسی و علوم پایه خوانده‌اند یا پزشکی. دلیل تناسب میان این رشته‌ها و جزمیت، ذهن دوتایی ایشان است. انسان‌های عمیق که با مطالعه دست کم پنج هزار کتاب به مرحله استنباط می‌رسند، دارای مدارهای خاکستری در ذهن و تجزیه و تحلیل هستند! ایرانیان احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت می‌شوند!».

وی ادامه می‌دهد: جناب آقای سریع‌القلم. کمی آهسته‌تر! پیاده شوید با یکدیگر قدم بزنیم! تصور کرده‌اید تنها خودتان دانشگاه رفته و آشنا با زبان و مبانی علم سیاست و مختصات و لواحق و ضمائم و توابع این رشته و حرفه‌اید!؟ تمامی خرده فرمایشات جنابعالی مسموع است اما اگر کمی هم از برج عاج خود بیرون آمده و پا بر زمین گذاشته و به اطراف‌تان بنگرید عنایت خواهید داشت پرداختن به سیاست و غور و تفحص در مبانی اندیشه سیاسی بیرون از جذابیت‌های ظاهری مستلزم فسفرسوزی هم هست. جسارت است اما تصور می‌کنید با دو قطعه دگمه سردست و یک پیراهن یقه وینچستر و یک دست کت و شلوار یقه آرشال و تسلط به زبان انگلیسی مراد حاصل است!».

سجادی پرسیده است: شما با احراز کرسی استادی اکنون می‌توانید بفرمائید دکتر سریع‌القلم در کجای تاریخ اندیشه سیاسی ایران ایستاده؟ چرا محصول سالها دود چراغ خوردن و تحقیق و تفحص تخصصی جنابعالی در حوزه سیاست، کمترین رد و وزن و جایگاه و اثری محسوس در روند اندیشگی و توسعه سیاسی ایران نگذاشته!؟ مشکل این جاست که جنابعالی به سنت مالوف جامعه روشنفکری ایران علی‌رغم قدرت بالای تشخیص‌تان در دردشناسی لیکن بدلیل دلبستگی و وابستگی تمام قدتان به الگوهای غربی و گسستگی و بی‌الفتی‌تان با واقعیات بومی با تمامی دعاوی‌تان ناتوان از درمان درد مانده‌اید. جناب آقای دکتر سریع‌القلم! بقول مولانا درد بی‌دردی علاج‌اش آتش است! و بقول مرحوم شریعتی درد امروز جامعه ما بی‌سوادی مردم ما نیست! نیم‌سوادی روشنفکران و تحصیلکرده‌های ماست! هرچند مشکل شما بی‌دردی نیست. دردمند‌اید! اما جنس دردتان از جنس درد این ملت نیست!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا