علت عجله صهیونیست‌ها برای انتقال سفارت آمریکا به قدس

به گزارش بصیرنیوز،«محمد عبد الله یونس»، نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی منطقه طی تحلیلی تحت عنوان «چرا اسرائیل بر انتقال سفارت آمریکا از تل أویو به قدس اصرار دارد؟»، به ارزیابی انگیزه های رژیم صهیونیستی درباره اعلام تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر انتقال سفارت آمریکا از تل أویو به قدس اشغالی و اعلام این شهر به عنوان پایتخت  این رژیم پرداخته است. 

محمد یونس در این مقاله تحلیلی که «مرکز المستقبل برای مطالعات و پژوهش‌های پیشرفته» آن را منتشر کرد، می‌گوید، زمان‌بندی اعلام تصمیم ترامپ درست نیست و این مسئله موضع مخالفان اسرائیل را تقویت کرد.

مشروعیت اشغالگری

با اینکه محاسبات سود و زیان اولیه اسرائیلی‌ها در این مقطع زمانی، اقتضا می‌کند، تل‌آویو سیاست تایید بحران‌ و تنش‌ با کشورهای عربی و اسلامی را اتخاذ نکند، اما در عمل، فشارهای اسرائیل به ویژه در این اواخر برای واداشتن قدرت‌های جهانی به اینکه قدس اشغالی را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت بشناسند، لحظه‌ای متوقف نشد.

این پا فشاری و شتاب اسرائیل ریشه در عوامل متعددی دارد که مهمترین آن را می‌توان در مواردی چون تسلط جریان راستگرا بر سیاستگذاری‌های اسرائیلی، پیروی کابینه نتانیاهو از سیاست «تعیین سرنوشت فوری» مسائل، درگیری کشورهای عربی با چالش رویارویی با تهدیدات فزاینده منطقه‌ای، دست دادن فرصتی تاریخی که به گفته برخی از تحلیلگران اسرائیلی باید از آن استفاده کرد و سرانجام فاقد اهمیت بودن تصمیم ترامپ و نبود نشانه‌های سمبلیک و چارچوب های حقوقی و قانونی به دلیل سیطره اسرائیل بر این شهر [قدس] ملاحظه کرد.

حساب‌های متناقض

بازنگری وضعیت حاکم بر منطقه نشان می‌دهد،‌ اعلام تصمیم ترامپ جهت انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی به سود اسرائیل نبوده است. به این جهت که اعلام این تصمیم، موجب تقویت مواضع نیروهای بین‌المللی مخالف اسرائیل از جمله ایران و گروه‌های مقاومت و جنبش «حزب الله» لبنان، در کنار حمایت و پشتیبانی آنها از برخی گروه‌های مسلح می‌شود، که ادعای دفاع از مقدسات دینی و مذهبی اسلامی و مقابله با اشغالگران و نیروهای بین المللی حامی اشغالگران را دارند.

افزون بر آن، اعلام تصمیم ترامپ، به تلاش‌های اسرائیل برای نزدیک شدن به کشورهای عربی جهت جذب و ادغام این کشورها در یک نظام امنیت منطقه‌ای مشترک ضربه می‌زند، به ویژه آنکه تل‌آویو حل و جذب این حکومت‌های عربی در این نظام امنیتی را در راستای منافع خود و همسو با دیدگاه‌هایش در زمینه تهدید امنیت منطقه از سوی ایران و ضرورت مقابله با گروه‌های شبه‌نظامی شیعی وابسته به این کشور در سوریه، عراق و یمن و همچنین ایجاد هماهنگی‌هایی جهت مقابله با تهدیدات دیگر گروه‌های تروریستی و مسلح فعال در منطقه ملاحظه می‌کند.

اعلام تصمیم ترامب بی‌تردید، روابط سست و متزلزل اسرائیل با نیروهای مقاومت فلسطینی در نوار غزه و کرانه باختری را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد و به احتمال بسیار موجب شعله‌ور شدن آتش انتفاضه‌ای جدید در اعتراض به تصمیمات ترامپ و در طرف مقابل موج جدید تهدیدات گروه‌های یهودی تندرو خواهد شد؛ مشابه آنچه ساعاتی پیش از اعلام تصمیم ترامپ رخ داد و شاهد یورش این افراط‌گرایان به محوطه مسجد الاقصی بودیم که می‌تواند، اوضاع را به مرز انفجار و رویارویی خشونت آمیز با فلسطینی‌ها بکشاند. همان طور که به کار بردن خشونت از طرف نیروهای امنیتی اسرائیل جهت مقابله با اعتراضات فلسطینی‌ها به تلاش‌های گسترده تل‌آویو جهت بهبود وضعیت اسرائیل در عرصه بین‌المللی ضربه خواهد زد.

در این بین واکنش فلسطینی‌ها به تصمیم ترامپ، با استفاده از اتحاد و انسجام داخلی ایجاد شده بین فلسطینی‌ها و نزدیکی دو جنبش فتح و حماس، اعلام یک جانبه تشکیل دولت فلسطین به پایتختی قدس است. در صورت به رسمیت شناخته شدن این دولت از سوی کشورهای عربی و اسلامی و کشورهای در حال توسعه، اسرائیل با اوضاع منطقه‌ای و بین المللی بسیار پیچیده‌ای در کنار از سرگیری تحریم‌های منطقه‌ای و بین المللی و تعامل با آن به عنوان نیرویی اشغالگر مواجه خواهد شد.

به طورکلی، به نظر نمی‌رسد، اوضاع خاورمیانه در راستای بحران‌هایی که در آن جریان دارد و به سرعت قابل حل و فصل نیست، آمادگی پذیرش بحران‌های دیگری را داشته باشد، بویژه پیامدها و نتایج این بحران‌ها که با سرعت زیاد از مرزها عبور می‌کند تا تمام کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار دهد… . اسرائیل نمی تواند، خود را از این وضعیت پیچیده منطقه‌ای کنار بکشد و مستثنی کند و این بدین معناست که اعلام تصمیم ترامپ در زمان مناسبی صورت نگرفت.

نشانه‌های تشدید اوضاع

علی رغم تمام محاسبات سنتی سود و زیان، اسرائیل هر آنچه در توان داشت، به کار برد تا موضوع انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس اشغالی مورد تایید قرار گرفته و تصویب شود و به دنبال آن مواضع و رویکردهای رهبران جریان های سیاسی مختلف اسرائیل و رهبران افکار عمومی با قدرت از این تصمیم حمایت کرده و این تصمیم را «نقطه عطفی تاریخی» توصیف کردند.

در این میان مواضع تند و رویکردهای افراطی که درقبال قدس اشغالی اتخاذ شد، موضع و رویکرد غیرمنتظره‌ای شمرده نمی‌شود، بلکه ادامه همان سیاست‌های گذشته است که مهمترین هدف آن تشدید اوضاع و سیاست تحمیل «آنچه هست» بود که قدس را به اینجا کشانده است و مهمترین این رخدادها و  تحولات را می توان در موارد ذیل ملاحظه کرد:

۱- خروج از یونسکو

تل‌آویو از عضویت یونسکو خارج شد؛ این اقدام اسرائیل مشابه اقدام آمریکا طی ماه اکتبر سال جاری بود که در اعتراض به آنچه آن را مواضع ضد اسرائیلی یونسکو عنوان کرده بود، دست به آن زد و موضوع به بیانیه منتشر شده این نهاد بین‌المللی در ماه می سال جاری بازمی‌گشت که در آن تمام اقدامات و تدابیر اسرائیل برای تغییر آثار و نشانه‌های تاریخی و اسلامی بخش شرقی قدس را غیرقانونی و نامشروع خوانده بود.

۲- استقرار موانع امنیتی 

إسرائیل با هدف بالا بردن کنترل امنیتی خود، طی ماه ژوئیه سال ۲۰۱۷ اقدام به استقرار موانع و پل‌های متحرک آهنی و ایست بازرسی بدنی برای جلوگیری از حمل اشیا بُرنده و فلزی به همراه نمازگزاران مسجد الاقصی و نصب دوربین های مداربسته در دروازه‌های ورودی این مسجد کرد که با اعتراض‌ گسترده‌ای مواجه شد. در این راستا تعداد زیادی از نمازگزاران در داخل مسجد الاقصی تحصن کردند و به موازات آن بسیاری از کشورهای عربی و بین‌المللی نیز به اسرائیل فشار آوردند تا موانع نصب شده را بردارد.

۳- افزایش شهرک سازی

إسرائیل روند شهرک سازی در تمام نقاط قدس اشغالی و حوالی آن را به میزان قابل توجهی افزایش داده و در این راستا از طرح احداث ۱۲ هزار واحد مسکونی برای شهرک‌نشینان صهیونیست طی سال ۲۰۱۷ در قدس اشغالی و کرانه باحتری پرده برداشت که چهار برابر ساخت‌وسازهای این رژیم در سال ۲۰۱۶ شمرده می‌شود. اسرائیل همچنین گستره شهرک‌های صهیونیست‌نشین در بخش شرقی قدس را با هدف ادامه روند تغییر قانونمند ساختار و بافت جمعیتی این شهر را ادامه داده است.

۴- طرح قدس بزرگ

طرح قدس بزرگ را، ماه اکتبر سال جاری حزب «خانه یهودی» به کنست (پارلمان) ارائه کرد که با اعتراض گسترده گروه‌های فلسطینی و کشورهای عربی مواجه شد. چون به موجب آن شهرک‌های اطراف قدس اشغالی تا حوالی آن به رژیم صهیونیستی ملحق می‌شود که از جمله آن، می‌توان به شهرک‌های راهبردی معالیه أدومیم، بیتار علیت، بسجات زئیو، أفرات و دیگر شهرک‌های منطقه گوش‌عتسیون بود که جمعیتی بالغ بر ۱۵۰ هزار شهرک‌نشین را در خود جای می‌دهد. علی‌غم فشارهای عربی که اسرائیل را از اجرای این طرح بازداشت، با این حال اسرائیل سودای اجرای این طرح را در سر دارد.

۵- ممنوعیت به کار بردن نام «قدس غربی»

مسئولان اسرائیلی مدتی است که استفاده از نام «قدس غربی» را ممنوع کرده‌اند. این اشاره‌ای است به اینکه اسرائیل کل شهر را پایتخت خود می‌داند و میخواهد ثابت کند که بر دو بخش (شرقی و غربی) شهر تسلط دارد. مسئولان اسرائیل حتی مسئولان مسابقات «جیرو دیتالیا» در دسامبر ۲۰۱۷ را مجبور کردند که واژه قدس غربی را در تبلیغات مسابقات، به «اورشلیم» تغیر دهند و تهدید کردند که در صورت عدم انجام این کار، از اجرای این مسابقه حمایت نخواهند کرد [چرا که بخشی از مسیر به سوی رم، از قدس می‌گذرد].

زمانبدی اعلام تصمیم ترامپ

اسرائیل در هیچ مرحله‌ای از تاریخ از باز گرداندن حاکمیت خود بر شهر قدس صرف‌نظر نکرده و از سال ۱۹۶۷ با اشغال کامل این شهر، تمام قدرت خود را جهت تحکیم قبضه امنیتی و نظامی به کار برده است. اوج تلاش‌های رژیم صهیونیستی به سال ۱۹۸۰ و صدور قانون «پایتختی قدس» باز می‌گردد.

جامعه بین المللی ترجیح داد، این قانون را به رسمیت نشناسد و این شهر را شهر تحت اشغال بخواند، اما اسرائیل تلاش کرد، قبضه خود را بر این بخش از شهر قدس محکم‌تر کند. مهمترین انگیزه‌های اسرائیل در انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی را می‌توان در موارد ذیل ملاحظه کرد:

۱- از بین رفتن گزینه‌های حل‌وفصل مسأله [سازش]

حاکمیت جریان‌ها و احزاب راستگرای افراطی اسرائیل فقط به کنست [پارلمان] و کابینه [دولت] محدود نمی‌شود، بلکه روی دیدگاه نخبگان و اندیشمندان و دیگر اقشار افکار عمومی یهود تاثیر گذاشت، به گونه‌ای که هرچه میزان این تاثیرپذیری بیشتر می‌شد، به همان میزان گزینه‌های سازش و دستیابی به آنها دور و دورتر می‌شد، تا اینکه کار به آنجا کشید که افکار عمومی اسرائیل هرگونه تسویه بدون در نظر گرفتن خواسته‌هایشان را رد می‌کنند.

۲- تصمیم گیری آنی 

موضوعات و مسائل پیچیده حتی اگر هم مصلحت جمعی در بر داشته باشد، در سیاست گذاری‌های اسرائیلی حائز اهمیت نیست و مورد توجه قرار نمی‌گیرد؛ به همین منظور گرایش‌ها و رویکردهایی در جامعه اسرائیلی در قبال موضوعات اختلافی شکل گرفت که مهمترین شاخص آن، عدم دادن امتیاز به طرف مقابل تا جای ممکن و یکسره کردن آنی مسائل بود که بسرعت روی افکار نخبگان سیاسی تاثیر گذاشت و در حمایت از مسئولان اسرائیلی در حمایت از جدایی کردستان عراق نمود پیدا کرد و بالطبع مهمترین شاخص آن عدم توجه به نامناسب بودن شرایط و به تعویق انداختن آن است. بالطبع مشابه چنین برخوردی را نیز در تعامل با اعلام تصمیم ترامپ شاهد هستیم.

۳- استفاده از فرصت‌های  موجود در منطقه

برخلاف تمام بازیگران عرصه بین‌الملل، اسرائیل تلاش می‌کند، بحران‌های پیچیده و تنش‌های منطقه‌ای را به فرصتی برای دستیابی به اهداف تبدیل کند؛ مشارکت حزب الله در بحران سوریه و ترجیح ادامه آتش‌بس با وجود به درازا کشیدن آن همان تاکتیک اتخاذ شده حماس در برابر اسرائیل است. به همین ترتیب اسرائیل به جای اینکه در پی جنگ باشد، به دنبال برقراری نظام منطقه‌ای باشد که پایه‌های امنیت در منطقه باشد. این در حالی است که اسرائیل تلاش می‌کند، از شرایط آشفته منطقه به نحوی استفاده کند که بحث و مناقشه در خصوص قدس را به سود خود رقم بزند.

۴- ضعیف بودن طرف فلسطینی

اسرائیل تصور نمی کند، واکنش‌ طرف فلسطینی به حدی برسد که از کنترل و فرمانبری طرف دیگر فلسطینی یعنی تشکیلات خود گردان خارج شود.

اسرائیل احتمال وقوع واکنش‌های طرف فلسطینی را که نتواند آن را کنترل کند، نزدیک به صفر پیش‌بینی کرده؛ هر چند که آمادگی نظامی فشرده‌ای برای آن درنظر گرفته است. برخی ارزیابی‌های اسرائیلی به محدود بودن واکنش‌های احتمالی اشاره کرده و این همان است که نخست وزیر اسرائیل در جلسه کمیته خارجی و امنیت وابسته به پارلمان در تاریخ ۴ دسامبر (۲۰۱۷) به آن اشاره کرد و گفت «نیروهای امنیتی بخوبی می‌دانند چه باید بکنند»… «اطلاعات نشان می‌دهد، وضعیت بغرنج نمی‌شود».

عاموس یادلین، رئیس سابق دستگاه اطلاعات نظامی اسرائیل هم همین را گفت زمانیکه گفت اعراب و ترک‌ها، «[اسرائیل را] با کلت خالی تهدید می‌کنند».

۵- رو به رو شدن با حقایق

اسرائیل بر این باور است که تصمیمات ترامپ و سخنرانی‌ او در این خصوص، تنها بار سمبلیک دارد؛ چون اگر غیر از این بود، پیشتر آمریکا در این خصوص وارد عمل می‌شد، بویژه آنکه این فرصت از سال ۱۹۹۵ توسط کنگره به دولت آمریکا داده شده بود. در این خصوص می‌توان به سخنان «نیر برکات» شهردار قدس استناد جست که گفته بود، انتقال سفارت به قدس تنها دو دقیقه زمان می‌برد.

همچنین ایال زیسر، روزنامه‌نگار اسرائیلی خاطرنشان می‌کند که به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی آمریکا تحول غیرمنتظره‌ای نیست، چون پیشتر هم روسیه طی ماه آوریل گذشته، قدس [غربی] را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته بود، بدون آنکه با واکنش قدرت‌های منطقه‌ای مانند ترکیه و ایران مواجه شود.

به طورکلی باید گفت، موضع اسرائیل در قبال انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی ادامه همان خط مشی ثابت اسرائیل یعنی تلاش برای به دست آوردن مشروعیت حاکمیت اسرائیل بر آن و در دست گرفتن قبضه کامل آن بدون تقسیم آن با هیچ طرف دیگری است و در این خصوص به ادعاهایی که آنها را تاریخی و مذهبی می‌نامد و از زمان شکل‌گیری جنبش صهیونیسم رایج و متداول شده است، در حالی که بی‌پایه و اساس بودن تمام این مستندات به اثبات رسیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا