واکاوی فتنه88

فرقان بصیرت دستاورد ۹دی

به گزارش بصیر از بلاغ، محمد اسماعیل امام زاده/در آستانه ۹دی، با گذشت چند سال از آن حماسه عظیم مردمی، می توان پیرامون عوامل پیدایی و چیستی علل بروز و ظهور آن رخداد بزرگ که بعنوان قطعه ای فراموش نشدنی، به صورت بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران در آمده است، به دور از هرگونه تعصب و غیرواقع بینی بررسی و قضاوت کرد. ابتداء لازم است انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران را در ظرف زمانی خود و فضای سیاسی منطقه و جهان در همان دوره مورد توجه قرار داد. انتخاباتی را که به اعتراف رهبران سیاسی کشورهای غربی و اروپایی، دارای اهمیت استراتژیک برای آنها بود و حداقل، کشورهای: امریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم اشغالگرقدس،…، با تشکیل کمیته ای خاص از یکسال قبل انتخابات ایران، در بالاترین سطح این انتخابات را مورد بررسی و تصمیم گیری قرار داده بودند تا بتوانند آن را بگونه ای که خود می خواهند مدیریت کنند.

شناخت دقیق، تبیین و تحلیل انواع جریان های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بخصوص جریان شناسی فکری، ضرورتی اجتناب ناپذیر و لازمه مصون ماندن از لغزش های ناآگاهانه است که مانع درغلطیدن و بازی خوردن و در زمین مهندسی شده دشمن فریب خوردن، همچنین متحمل آسیبها و خسارات جبران ناپذیرشدن می شود.

واقعیتی را که بنابه صدها دلیل و شاهد نمی توان آن را انکار کرد، تجربه جنگ نرم و مدیریت قوی کشورهای غربی بویژه امریکا در تهاجم فرهنگی و تخریب مبانی فکری و اعتقادی مردم و شخصیتهای تاثیرگزار کشورهای تحت مخاصمه خود است.

شدت این تهاجم به اسلام و انقلاب اسلامی در آن حدّی است که از اوّل دهه هفتاد مقام معظم رهبری تعابیر فراوانی را بکار برده اند و مسئولان کشور در همه دولتها را به آن تنبّه داده اند که این تعابیر از آن جمله است: حمله فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم، قتل عام فرهنگی، جنگ فرهنگی، تزریق فرهنگی، تقابل فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهاجم نرم، تهاجم پنهان، محاصره فرهنگی، یورش فرهنگی، توطئه فرهنگی، براندازی نرم، براندازی خاموش، تهاجم معنوی،…

یکی از مهم ترین تجربه های نظام سلطه در جنگ نرم، اتقلاب رنگی و انقلاب مخملین است که نوعی اقتدارگرایی و تغییر دولت نه تغییر نظام و حکومت با کمک فکری و عملی بیگانگان است که از طریق اعتراض ها، ناآرامی های مدنی، تعارض های اجتماعی و طرح مشکلات ساختاری درون حکومتها، با کمک سازمانهای مردم نهاد یا ان.جی.او ها و استفاده نمادین از رنگ ها به خصوص رنگ گل انجام می شود. این شیوه تغییر دولت، در انتخابات و با عنوان شعار تقلّب و تأکید بر حضور سازمان ها و ناظران بین المللی برای برگزاری انتخابات بعدی همراه است.

امریکائیها که جنگ نرم را در مقابل جنگ آشکار و سخت طرّاحی کرده اند، در سال ۱۹۷۰ و در اوج جنگ سرد با مشارکت اساتید برجسته علوم سیاسی و مدیران سابقه دار پنتاگون و سازمان سیا جهت به زانو درآوردن بلوک شرق تهیه و آماده کردند که دارای سه راهبرد: “دکترین مهار”، “نبرد رسانه ای” و “ساماندهی نافرمانی مدنی” است. ابزارهای جنگ نرم شامل: ابزارهای فرهنگی مانند: سینما، ماهواره، اسباب بازی، بازی های رایانه ای، موسیقی و ابزارهای رسانه ای همچون: مطبوعات، رادیو، تلویزیون، خبرگزاریها و ابزارهای هوشمند مانند: اینترنت و فضاهای مجازی، سایت های اجتماعی، وبلاگ ها، ویکی ها و…

پس از فروپاشی شوروی، امریکا و ناتو به اروپای شرقی نفوذ بیشتری یافتند و با کمک موسسه های غیردولتی، همچون بنیاد سوروس در صدد پدیدآوردن انقلاب رنگی در صربستان در سال ۲۰۰۰، گرجستان در سال ۲۰۰۲با رنگ سرخ، اوکراین در سال ۲۰۰۴با رنگ نارنجی و قرقیزستان در سال ۲۰۰۵با رنگ صورتی برآمدند.

در تمام این کشورها با وجود برگزاری انتخابات و پیروزی جریان مخالف غرب، امریکائیها از جناح طرفدار خود با تمام ظرفیت حمایت کردند و با راه اندازی تظاهرات مخالفان و تبلیغ گسترده تقلّب در انتخابات، منتخبان واقعی را مجبور به واگذاری قدرت به مخالفان از طریق برگزاری مجدد انتخابات با حضور ناظران خارجی، که توسط امریکا اداره می شدند، کردند. در گرجستان، ادوارد شواردنادزه منتخب مردم، قدرت را با استعفاء به رقیب غربگرای خود واگذار کرد. در اوکراین، یانوکویچ هوادار روسیه با ۳۹درصد آراء انتخاب شد و به ناچار پس از فشارهای فراوان در دور بعدی قدرت را به ویکتور یوشچنکو، نامزد مورد حمایت امریکا واسپرد. در قرقیزستان، آقایف با آگاهی از انقلاب رنگی، در مقابل انقلاب زرد تسلیم شد و از قرقیزستان به روسیه فرار کرد و استعفای خود را در حضور  هیأت نمایندگی مجلس قرقیزستان امضاء کرد. روشنفکران امریکایی در ازبکستان هم بنای انقلاب رنگی را داشتند که ناکام ماندند.

در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸، مسائل را باید در سه بخش: قبل از انتخابات، حین و هنگام انتخابات و پس از انتخابات مورد بررسی قرار داد که عامل اصلی همه مسائل پیش آمده را باید در حلقه های بهم پیوسته قبل از انتخابات جستجو کرد.

واقعیت در این است که مهندس میرحسین موسوی، نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس، طی سالها با برگزاری جلسات فکری و معرفتی و استفاده از شخصیت های غربگرا، از گرایش های سوسیالیستی خود که از قبل انقلاب و با نام مستعار “رهجو و رهنورد” داشت، دست کشید و به گرایش های لیبرالیستی روآورد. نتیجه جلسات چندساله او با همفکرانش، جزوه “الگوی زیست مسلمانی” بود که با همکاری افرادی همچون علیرضا بهشتی در سال ۱۳۸۷ منتشر کرد. در این جزوه، موسوی به شدت گرایش خود به نسبی گرایی معرفتی، به رسمیت شناختن قرائت های مختلف از دین(پلورالیزم دینی)، اصالت عقلانیت جمعی در مقابل دین و… را به تصویر می کشد و در مقدمه این جزوه، خواهان تغییر قانون اساسی می شود. کمتر از یک سال، او با کاندیدای ریاست جمهوری شدن وارد عرصه ای شد که با اصرار بر دروغ بودن اظهارات مسئولان و ضرورت تشکیل کمیته صیانت از آراء در انتخابات و تأکید بر حضور بازرسان بین المللی، علائم و نشانه های ورود به سناریوی انقلاب رنگی نظام سلطه را با توجه به مقدمات و تمهیدات قبلی، که به بخشی از آنها اشاره می شود، به نمایش گذارد. از ماهها قبل از انتخابات، امریکائیها با استفاده از عوامل خود و اعزام آنها به ایران سعی کردند که با آموزش مرحله به مرحله، انقلاب رنگی را بخوبی برای مزدوران و یا فریب خوردگان خود توجیه و بین آنها تقسیم کار و وظائف کنند.

کارشناسان برجسته ای که به ایران سفر کرده و طی جلسات متعدد با عوامل خود و از جمله اطرافیان آقای موسوی آنان را آموزش داده اند، بدین شرح می باشند: یورگن هابرماس، ریچارد رورتی برجسته ترین نظریه پرداز جنگ های عقیدتی از سی.آی.ای، مانوئل کاستلز عضو کمیته خطر امریکا، آلن تورن از سرویس اطلاعاتی فرانسه، تیموتی گارتن اش دستیار آیزابرلین صاحب تئوری فشار از پائین و چانه زنی از بالا، جان هیک معروف به احیاءگر پلورالیزم دینی، آگشن هلر رهبر انقلاب مخملی مجارستان، الکساندر اسمولار از جنبش همبستگی لهستان، آدام میچنیک از رهبران جنبش همبستگی لهستان، مایکل ایگناتیف رهبر لیبرال های پارلمان کانادا،…

نکته ای را که این افراد برای بازی خوردگان و فتنه گران مورد تأکید قرار می دادند، پرهیز از اختلاف و ایجاد ائتلاف بر یک موضوع و آنهم مقابله با جمهوری اسلامی به بهانه تقلب در انتخابات بود. یکسال قبل از انتخابات، هاس جان کین از اعضای سرویس جاسوسی انگلیس با ورود به ایران و گذاردن کارگاه آموزشی، به اصلاح طلبان و عوامل فتنه می گوید که اگر قرار باشد شما هرکدام با حفظ مواضع خود وارد میدان شوید، حتما” شکست می خورید.

تنها راه، کنار گذاردن اختلافات و تمرکز بر روی یک نقطه و آنهم مبارزه با جمهوری اسلامی ایران است. جان کین در همین سفر، تعدادی از فتنه گران را شناسایی و برای آموزش تخصصی تر به دفتر الیزابت چنی در دوبی و بنیاد هینوس در هلند معرفی کرد که چندی بعد این گروه به دعوت الیزابت چنی پاسخ مثبت داده و راهی سفر آموزشی و تفریحی شدند.

بدین جهت است که همه گروهها از سازمان منافقین گرفته تا سلطنت طلبان، مارکسیستها، کومله و پیکاریها، توده ایها، بهایی ها، جبهه ملی ها، نهضت آزادی ها، حزب دموکراتها و حتی عبدالمالک ریگی با هم زیر چتر حمایت از میرحسین موسوی متحد شدند و به اتفاق عده ای از مسئولان و مدیران درون نظام، شرائطی را بوجود آوردند تا به لحاظ عملیات روانی زمینه فریب بسیاری از مردم بخصوص جوانان فراهم شود و در یک عملیات هماهنگ، سعی کردند پیروزی قاطع کاندیدای مورد نظر خود را حتی یک ماه قبل از انتخابات به باور عموم القاء کنند تا کسی قادر به انعکاس نتیجه واقعی انتخابات، که نظرسنجی های متعدد نیز از عدم اقبال جامعه به کاندیدایشان حکایت می کرد، نباشد.

انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با شور و شعور گسترده مردم و جوانان موقعیت شناس کشور با حضور بیش از ۸۵درصدی واجدین رأی و ۴۱میلیون شرکت کننده برگزار شد و حماسه ای بی نظیر را پس از سه دهه پیروزی انقلاب اسلامی رقم زد که برای نخستین بار مقام معظم رهبری این پیروزی بزرگ و افتخار برجسته در تاریخ دموکراسی و مردمسالاری دینی جهان را ابتداء به حضرت حجت (عج الله)، که صاحب واقعی این انقلاب و کشور است، تبریک گفته و سپس از مردم قهرمان و ولایی ایران اسلامی تقدیر و تشکر فرمودند.

شیرینی لذت بخش پیروزی ملت بزرگ ایران در کمتر از ۲۴ساعت با عدم پذیرش آقای موسوی و درخواست وی برای لغو و ابطال انتخابات، دوام نیاورد و نتوانست کام  خالقان حماسه بزرگ را شیرین کند و در ازاء آن، حوادث بعدی که به مدت ۸ماه با به آشوب کشیدن شهرهای بزرگ توسط عوامل سازماندهی شده، دشمنان انقلاب را دلشاد و امیدوار ساخت تا نسبت به اصل نابودی انقلاب طمع ورزند و مطمئن شوند که می شود با کار سازماندهی شده، حتی برخی از بزرگان این کشور را فریفت و آنها را بعنوان قطعه ای از پازل سقوط نظام اسلامی به بازی گرفت.

شخصیت هایی که بدون توجه به سوابق خود و عظمت و بی همتایی انقلاب اسلامی بعنوان بزرگ ترین عطیه ی الهی و میراث خونبار تاریخ پر درد و الم شیعه، عرصه را در اختیار عده ای اشرار و دست نشاندگان بیگانگان قرار داده و خود نیز از اقدامات ضددینی و غیرانسانی آنان در به شهادت رساندن مردم بیگناه، به آتش کشاندن اموال و دارائیهای ملت، جسارت به سید و سالار شهیدان، اهانت به رسول الله و امام بزرگوار، به آتش کشاندن مساجد و تخریب حسینیه ها و…، حمایت کرده و این اوباش را با عنوان “مردان خداجو”، مورد نوازش و ملاطفت خود قرار دادند و در مقابل بدترین جسارتها و اهانتها به انقلاب، همچنان با صدور اطلاعیه های هنجارشکنانه خود، دشمنان انقلاب را ترغیب به مخاصمه بیشتر با جمهوری اسلامی ایران می کردند و مستقیما” پیام می فرستادند که نظام سلطه باید سخت ترین تحریمهای بین المللی را علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کند تا نظام اسلامی تسلیم شود، آیا هنوز پس از گذشت چندسال از آن ماجراهای پرغصّه، جمهوری اسلامی با آنان برخورد نکرد و همچنان بزرگ منشی خود را در مراقبت از آنها ادامه می دهد، جای تأمل و توبه برای آنها نیست؟.

آیا در هیچ نظام و کشوری، اینگونه تحمّل و سعه صدر می شود که به سران برهم زننده امنیت و فرصت آفرینان برای بیگانگان به منظور هدم نظام، مجال زندگی و ابراز وجود داده شود تا چه رسد به ادعاهای طلبکارانه؟!!.

بررسی منصفانه و حقوقی حادثه آفرینان انتخابات سال ۸۸، یک تعبیر دقیق و شایسته و قرآنی را بازآفرینی می کند که بدرستی از سوی مردم و رهبر آگاه و تیزبین انقلاب اسلامی از آن به “فتنه” و “فتنه آفرینان” یاد شد و نام شایسته “سران فتنه” بر آن چند نفر معدود نهاده شد.

در اوج شرارت ۸ماهه، آنگاه که امیدهای رژیم اشغالگر قدس و امریکا و شرکایش در فروپاشی نظام اسلامی به حداکثر خود رسیده بود، مردم آگاه و بصیر کشورمان با مسئولانه ترین درک از شرائط ،آنچنان پرحجم و قاطع، از کوچک و بزرگ این مملکت به خیابانها آمده و چنان صحنه هایی از عمق دلبستگی و عشق و شیدایی خود به نظام اسلامی و ولی امر و نائب امام زمان خود را به معرض دید جهانیان گذارد که چشم حیرت جهانیان به آنها خیره شد و آنچنان وحشتی بر سراپای خفاشان مزدور حاکم شد که بساط شرارت خود را برچیده و دم های قیچی شده خود را به دوش کشیده و به تاریکخانه های عفن خود درخزیدند.

۹دی ماه ۸۸، تجدید میثاق و غدیر بیعت ملت ایران با آرمانهای شهداء و حضرت امام و مقام معظم رهبری بود که بعنوان نقطه عطف و درخشان ترین قطعه تاریخ انقلاب اسلامی، باید همواره و در هر سال با مرور عوامل پیدایی و چیستی ظهور حماسه، مورد تکریم و تجلیل قرار گیرد.

هیچگاه از یاد نبریم این فرموده آقا و نائب امام زمانمان حضرت سیدعلی را که فرمود: “گاهی سکوت کردن، کنارکشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه، همه بایستی روشنگری کنند، همه باید بصیرت داشته باشند”.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا