یک فیلم جنگی نه چندان موفق و توجیه خیانت

به گزارش بصیرنیوز، در روز هفتم، سه فیلم با کیفیت کمتر از متوسط به نمایش درآمدند. تنها فیلم قابل قبول امروز، ماهورا بود که آن هم به دلایلی که خواهیم گفت چندان موفق نیست. در این روز، فیلم‌های ذیل در سالن نمایش پردیس ملت به اکران درآمدند:

جشن دل‌تنگی/ پوریا آذربایجانی

هایلایت/ اصغر نعیمی

ماهورا/ حمید زرگرنژاد

فضای مجازی

جشن دل‌تنگی/ پوریا آذربایجانی * (ضعیف)

خلاصه داستان: چهار داستان از چهار طبقۀ اجتماعی دربارۀ زندگی در فضای مجازی.

این فیلم، پنجمین ساختۀ پوریا آذربایجانی است. فیلم قبلی او به نام اروند (۱۳۹۴) که در ژانر جنگی بود در گیشه شکست خورد، هرچند که در جشنوارۀ جهانی فجر شرکت کرد و سیمرغ دستاورد هنری را دریافت نمود. شاید پراستقبال‌ترین فیلم این کارگردان که در جشنوارۀ ۲۹ فجر نیز نمایش داشت، عاشقانه‌ای برای سرباز وظیفه رحمت (۱۳۸۹) باشد، که احمد مهرانفر در آن بازی کرده بود و مورد استقبال منتقدان و عموم مردم نیز واقع شد.

دغدغه‌های پوریا آذربایجانی که فیلمنامه‌هایش را نیز خودش می‌نویسد ارزشمند هستند. اما مشکل فیلم‌های ناموفق او، در تلقی ناصحیحی است که از سینما دارد. همچنین خواهر بزرگتر او، نگار آذربایجانی که سال گذشته فیلم دومش فصل نرگس را در جشنواره داشت چندان موفق نبود. در حالیکه فیلم نخست او آینه‌های روبرو به دلیل آنکه با یک تهیه کنندۀ حرفه‌ای (فرشته طائرپور) کار شده بود از استانداردهای خوبی برخوردار بود و به راحتی با مخاطبان نیز ارتباط می‌گرفت.

هر چیزی را نمی‌شود در سینما به تصویر کشید. نوع روایت و لحن فیلم، جزئیاتی هستند که در ارتباط با مخاطب، نقش تعیین کننده دارند. مضافاً که سینمای حرفه‌ای بر سینمای شخصی اولویت دارد. مردم به سینما می‌آیند تا یک فیلم خوب ببینند نه اینکه فیلم شخصی و بیانیه مانند فیلمسازان به اصطلاح مؤلف را تماشا کنند. شکست فیلمسازان مؤلف در گیشه از قبیل داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی نشان می‌دهد که شهرت کارگردان، باعث فروش فیلم نخواهد شد. ساخت فیلم خوب، بر روایت‌های شخصی ارجحیت دارد.

          فیلم جشن دلتنگی، موضوع جدید دارد که در سال‌های اخیر، مبتلابه شده است. فضای مجازی چگونه می‌تواند ما را به آدم‌هایی فردی تبدیل کند؟ حتی زن و شوهرها نیز هر کدام با صفحۀ شخصی‌شان مشغولند! فیلم در بیان قصه‌هایش که کم‌کم به هم ربط پیدا می‌کنند تا حدی موفق است اما همانطور که گفتم، مشکل در لحن فیلم است. این فیلم می‌توانست در ژانر کمدی روایت شود. در این صورت، هم مخاطبان بیشتری آن را می‌دیدند، و هم اثرگذاری بیشتری می‌داشت.

******

توجیه خیانت

هایلایت/ اصغر نعیمی O (بی‌ارزش)

 خلاصه داستان: بعد از آنکه نسرین (مینا وحید) در حین یک تصاوف اتومبیل به اغماء می‌رود، شک و تردید نامزدش سعید (پژمان بازغی) شروع می‌شود.

اصغر نعیمی متولد ۱۳۵۲، با پیشینۀ روزنامه‌نگاری و دستیاری چند کارگردان، بعد از دو فیلمنامه‌ای که نوشت و حسین فرح‌بخش آنها را کارگردانی کرد (زندگی خصوصی و مستانه)، حالا چهارمین فیلم خود را ساخته و برای اولین بار به جشنواره فجر راه یافته است. فیلمی در ۸۳ دقیقه که به دلیل مایۀ اندک قصه‌اش، می‌توانست در حدود نیم ساعت روایت شود.

 موضوع این فیلم را علی القاعده بایست «خیانت» دانست و نه آنطور که در مجلۀ فیلم، شمارۀ ویژۀ جشنواره آمده است: «یک درام عاشقانه». چون در این فیلم، عشق دیده نمی‌شود بلکه شک و تردیدهای سعید (پژمان بازغی) است که در بطن قصه قرار دارد. و از طرف دیگر، لیلی (آزاده زارعی) نیز به همسرش مشکوک شده است. همسران این دو، در یک اتومبیل در جادۀ شمال تصادف کرده و به کما رفته‌اند. حالا فیلم‌هایی از آنها باقی مانده که از گپ و گعده‌های آنها در حین تفریح خبر می‌دهند. عمدۀ فیلم را مخاطب در تعلیق می‌ماند تا بلکه آنها از کما به درآیند و واقعیت بازگو شود.

 فضای سینمای روشنفکری ایران اقتضاء دارد که به جای ترک و قهر، باید گذشت کرد؛ عفو بهتر از انتقام است و از این قبیل سخنان مطنطن. صد رحمت به فیلمفارسی‌های قدیم که لااقل خیانت را توجیه نمی‌کردند و مطابق طبع آدمی‌زاد فیلم می‌ساختند. برخی فیلم‌های جدید، واقعاً چند بعدی هستند. آنها موضوعات فیلمفارسی را با سلایق فیلم‌های روشنفکری درآمیخته‌اند. قاعدتاً قرآن مجید که به عفو و بخشایش سفارش می‌کند در مقام گذشت از حق شخصی در وقت قصاص است، و نه توجیه خیانت!

موضوع دیگر، اقتباس جناب کارگردان ـ نویسنده است از فیلم‌های موفق خارجی. فیلم زندگی خصوصی ساختۀ فرح‌بخش که فیلمنامه‌اش را جناب نعیمی نوشته بود از جذابیت مرگبار/ آدریان لاین (۱۹۸۷) اقتباس شده و حتی جناب نعیمی، یک سکانس را نیز عیناً کپی‌برداری کرده و در فیلمنامه آورده بود. فیلم هایلایت نیز برداشتی است از فیلم در حال و هوای عشق (۲۰۰۰) ساختۀ وونگ کار وای. جناب نعیمی در نشست مطبوعاتی فیلمش اذعان کرد که این اقتباس واقعاً صورت گرفته و او حتی یک سکانس را نیز عیناً در فیلمش گنجانده بوده که در مرحلۀ تدوین به دلایلی حذف کرده است. بنابراین، بنده دیگر حرفی ندارم.

******

۶ مهر ۱۳۵۹

ماهورا/ حمید زرگرنژاد  ** (متوسط)

خلاصه داستان: حکایت ناگفتۀ روزهای آغازین جنگ در هویزه که منجر به زنده به گور کردن ۲۷ نفر شد.

این دومین ساختۀ حمید زرگرنژاد است. بنده فیلم نخست او پایان خدمت (۱۳۹۲) را پسندیدم، فیلمی که آقای بهروز افخمی فیلمنامه‌اش را نوشته بود هرچند که در اجرا، ضعف‌هایی داشت. متأسفانه سکانس پایانی فیلم، با بازی جمشید مشایخی که نقطۀ قوت فیلم بود، در وقت اکران حذف شد تا روایتی روشنفکری به آن داده شود!

 آقای زرگرنژاد متولد خوزستان است. او در خصوص این واقعه که در ابتدای جنگ رخ داده مستندی به نام «حلقه در خاک» ساخته و حالا همان ماجرا را دستمایۀ فیلمش کرده است. چنانکه تصاویری از آن مستند در تیتراژ انتهایی فیلم به نمایش درمی‌آیند. تهیه کنندگان فیلم، علیرضا جلالی و حمید آخوندی هستند که برنامۀ صندلی داغ (۱۳۸۲) را در شبکۀ دوم سیما می‌ساختند و سه فیلم را نیز تهیه کرده‌اند: روز سوم (۱۳۸۵)، پایان خدمت (۱۳۹۲) و چاقی (۱۳۹۳). فیلم اخیر با بازی علی مصفا، هنوز اکران نشده است. شش ماه بعد از شروع فیلمبرداری ماهورا، آقای آخوندی در خرداد ۱۳۹۶ مرحوم شد. خدایش بیامرزاد.

متأسفانه فیلم در شخصیت‌سازی موفق نیست و در روایت خود نیز لکنت دارد. قاعدتاً قصه بایست با آهستگی شروع می‌شد و شخصیت‌ها اندک اندک معرفی می‌شدند. اما شتاب کارگردان ـ فیلمنامه نویس، باعث شده تا قصۀ اصلی یعنی ماجرای خلبان در دقیقۀ ۹ وارد قصه شود در حالیکه هنوز قصۀ عشقی فیلم به‌درستی معرفی نشده است.

حالا این را مقایسه کنید با فیلم سرو زیر آب، که قصه‌اش از دقیقۀ ۵۰ شروع می‌شود. به نظر بنده، هم ترس جناب زرگرنژاد برای اینکه مخاطبش را از دست بدهد، بی‌وجه است و هم آسودگی جناب باشه آهنگر از اینکه مخاطب در سینما می‌ماند تا او قصۀ اصلی خود را شروع کند. مسیر اعتدال، در میانۀ این دو می‌گذرد.

 مشکل دیگر فیلم زرگرنژاد زبان عربی و لهجۀ خوزستانی فیلم است. او باید بداند که بیان تند و سریع دیالوگ‌های فیلم با لهجۀ غریب و روایت شتاب‌گونۀ او باعث می‌شود که عموم مخاطبان اصلاً از ماجرای فیلمش سر در نیاورند. چنانکه جغرافیای زیبای فیلم نیز به درستی معرفی نمی‌شود. در حالیکه نقش اساسی در این قصه دارد.

این فیلم ۱۱۰ دقیقه می‌تواند در مونتاژ مجدد، با حذف برخی صحنه‌های زائد میانی و اضافه کردن صحنه‌هایی در ابتدای فیلم قصۀ خود را روان‌تر کند. مخصوصاً که قصه، روایت اول شخص دارد و از زبان امین (ساعد سهیلی) روایت می‌شود. هرچند که در غالب اوقات، منظر دانای کل دارد!

فیلمبرداری مرتضی غفوری، نورها و رنگ‌های فیلم، بسیار چشمگیرند. طراحی صحنه درخشان است. بازی‌ها نیز باورپذیرند و حتی ساعد سهیلی و میترا حجار در فیلم به خوبی جا افتاده‌اند. فیلم در خوزستان فیلمبرداری شده و از جغرافیای آن خطه در فیلم ظهور دارد. اما با این جزئیات دقیق، کلیت فیلم هنوز پا در هوا و معلق است و مخاطبان با آن چندان ارتباط برقرار نمی‌کنند.

***امیر اهوارکی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا