نقدی بر تغییر مواضع سياسيون امروزی

اصولگرایي كه هواي اصلاح طلبي به سرش افتاد!

به گزارش بصیر، اگر جواني در گذشته و پيشينه ميانسالان و بزرگان شهر خود مي نگرد نبايد جز راستي در گفتار ،صداقت در كردار  استقلال هميشگي و پايداري راسخ در انديشه را نظاره گر باشد. افسوس كه در پيشينه عده اي از مسئولان فعلي شهرستان  جز حركت مارپيچ از جبهه اي به جبهه ديگر نمايان نيست و آنقدر مشهود است كه بيننده را سرد درگم كرده و از واكاوي گذشته پشيمان مي‌گرداند.

مسير زندگي و خط سياسي گاهي به عنوان شناسنامه فرد تلقي شده و بازتاب گذشته ي او را به شكل خيره كننده اي بيان مي دارد . فردي با شخصيت سياسي و بينش عميق از گذر زمانه ، هرگز طعم تلخ شكست هاي تؤام با ماندن را به شيريني گذراي ناشي از رفتن عوض نمي كند .

حقير به عنوان جواني اصولگرا با روحي جستجوگر در حيرتم از سبك نگاه و جهان بيني عده اي از مسئولين اين شهر كوچك اما پرهياهو … كساني كه تا ديروز خود را سنگ زيرين آسياب اصول گرايي مي دانستند و با همين شعار توانستند آراي مردمي را براي راهيابي به مجلس شوراي اسلامي جلب نمايند ، اما امروز ايشان را در مقام آسيابان اصلاحات مي بينيم ! بدانيد كه شما درگذشته از خود اصول گراي خود جدا شديد و به خود اصلاح طلبتان پيوستيد!

مگرمي شود كسي از خودش جدا شود و به ديگري بپيوندد حال آنكه ريشه اش در جايي است كه اولين روزنه نور در آنجا به او تابيده و پنجره افكارش اولين بار به روي منظره اي باز شده كه امروز از آن گريزان است؟

مگر مي شود كسي انديشه ديروز خود را به بهاي ماندن امروزش در عرصه قدرت ناديده بگيرد و بعضاً به كلي آن را انكار نمايد؟ جالبتر آن كه مي بينيم و مي شنويم كه نداي جديد پيشه مي كند و فريادي رساتر از همفكران تازه به دوران رسيده در جبهه جديد سر مي دهد كه گويي از همه آنان به ريشه اصلاحات نزديك تر بوده اين سالها در گوشه اي انتظار رسيدن اين روز را مي كشيده است!

متأسفانه در جواب سوالات بالا بايد بگويم كه مي شود و خوب هم مي شود ! سراغ دارم كساني را كه در هواي همين شهر نفس مي كشند و در همين گل و لاي زيرگذر قدم مي گذارند بدون آنكه به روي خود بياورند كه از كجا بوده و به كجا رسيده اند !

ديده ام كساني را كه انديشه خود را به ميزي فروخته و هم قطار و هم نواي گروهي شد اند كه تا ديروز در انديشه سركوب آنان بودند !  قدم به قدم در شهر ، نفس به نفس در آبادي هاي اطراف گشت و گذار مي كنند كه گويي كه شش دانگ شهر بنامـشان هست !! و فعاليت هاي به ثمر نشسته همه مديران خدوم سي و اندي سال بعد انقلاب را فقط اين پدر و پسر انجام داده اند !! اعم از ساخت و سازهاي شهري ، ايجاد كارخانه ها ، راهسازي ، سد سازي ، تاسيس بازار و بازارچه و…!

نگرانم براي آينده شهر  ، براي ايـنكه  پست طلبي و دنيادوستي چنان در پوست و گوشت و استخوان برخي رخنه كرده كه مي توانند از نماينده اي به نماينده ديگر و از دولتي به دولت ديگر مارپيچ وار حركت كنند بدون آنكه صندلي رياست خود را از دست دهند ! ارگان به ارگان، سازمان به سازمان تغيير پست مي دهند ، رياست مي كند ، دستور مي دهند و پرسنل تحت امرشان را تهديد مي كنند، برخي خبرنگار (بنويسيد خبرنگار بخوانيد خبرنويس) اجير مي كنند!! تا شايد در پس اين مانورهاي به ظاهر فريبنده وقاحت افكار و حقيقت خود را پنهان نمايند !

با وعده و وعيد و هر روز صداي چنين و چنان كردنشان گوش فلك را كر و كرتر مي كند و نداي به راه اندازي مجدد كارخانه ها را با اصرار بر ضبط صدايشان ميدهند !! اما عاجزند از اتخاذ تدبيري براي عبور و مرور مردم در كنار زيرگذر به نحوي كه كفش هايشان به خاك مقدس زيرگذر متبرك نشود !

حال چه مي توان كرد و چه مي توان گفت در وصف كساني كه ريشه در خاك اصول گرايي دواندند و نور خورشيد گرم اين مكتب را با تك تك سلول هاي بدنشان لمس كردند و آب حيات از چشمه اين كوهسار نوشيدند اما همين كه بارور شدند و ثمر دادند ، ميوه هايشان سهم اغيار شد و بيچاره باغبان !

آقاي نماينده محترم مجلس ! با كدام ادله و براهين به  ديدار يكي از سران فتنه ميرويد و در اين ديدار به انتقاد از عملکرد شورای نگهبان پرداخته ميشود و عنوان ميگردد كه اصلاح‌طلبان باید کاری کنند تا شورای نگهبان نتواند مانع حضور جریان اصلاحات در مجلس دهم شود و به دنبال انتخابات آزاد هستيد!

برويم سر اصل مطلب ؛ … آیا تدارک ۲ فتنه و آشوب بزرگ به فاصله ۱۰ سال، مسئله‌ای شخصی یا صرفا گلایه انتخاباتی یا احیانا کینه‌های فردی است که بتوان گذشت؟! اینکه حق شادی از حامیان رئیس جمهور قبلی (۲۵ میلیون نفر- ۶۳ درصد کل آرا) دریغ شد و ۴ سال بعد رئیس جمهور با ۷/۰ درصد تفاضل رأی بیش از ۵۰ درصد انتخاب شد بی آن که مخالفان آشوب راه بیندازند را می‌توان گذشت. اما ۲ بار بسترسازی برای براندازی اصل انقلاب و جمهوری اسلامی به فاصله ۱۰ سال را چطور؟ آیا این باطن خباثت‌آلود، محتمل‌التغییر و قابل گذشت است؟!

مهندس جوان ! اگر عوامل فتنه تیر ۷۸ را اراذل و اوباشی که به نیابت از آمریکا و اسرائیل دنبال براندازی بودند و باید سرکوب شوند خطاب کرد، یک سال پس از فتنه ۸۸ نیز درباره عوامل تجمع ضد انقلابی ۲۵ بهمن که موسوی و کروبی و جریان حامی آنها بانیانش بودند، گفت: «این عده با شعارهای ضدانقلابی، موجبات خوشحالی و بهره‌برداری آمریکا و رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف شدند.

این یک حرکت ضد اسلامی و ضد ملی بود. این جماعت نانجیب که به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شدند، قانون‌شکنی و آشوب کردند، به مردم و مساجد و حسینیه‌ها حمله بردند، به امام و رهبری اهانت کردند، حرمت روز قدس را شکستند و به نفع آمریکا و اسرائیل شعار دادند، رسما روی عنوان جمهوری اسلامی خط کشیدند و سرانجام به جنگ امام حسین(ع) رفتند و توسط یکی از سران فتنه «مردمان خداجو» خوانده شدند.

نماينده محترم شهر زجر ديده ام؛ از اولیای معصوم آموخته‌ایم همانقدر که باید از بانیان جنایت‌ها و خیانت‌های بزرگ بیزار باشیم از سکوت‌کنندگان و رضایت‌دهندگان به این ظلم‌ها نیز منزجر باشیم. «فلعن الله امهًْ قتلتک و لعن‌الله امهًْ ظلمتک و لعن الله امهًْ سمعت بذلک فرضیت به». فتنه در منطق قرآن بزرگتر و شدیدتر از قتل است. «الفتنه اکبر من القتل» و «الفتنه اشد من القتل».

 لعنت عوامل و بسترسازان و فضاسازان فتنه، شعار ملتی بود که در حماسه نهم دی ۸۸ به میدان آمدند و با همت الهی خویش بساط فتنه را جمع کردند. به فرموده امیر مومنان علی علیه‌السلام «الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم… هر کس به رفتار گروهی راضی باشد مانند کسی است که با آنها در ارتکاب آن فعل وارد شده و برای هر کس که داخل باطل شود ۲ گناه است؛ گناه عمل و گناه رضایت بر آن» (حکمت ۱۵۱ نهج‌البلاغه).

 براي يادآوري جنابتان به متن خبر و سند ذيل اشاره مي نمايم:

دیدار خاتمی با جورج سورس در شهریور ۸۵ + سند

پس از آغاز فتنه ۸۸ بعضی رسانه‌ها خبر از دیدار محمد خاتمی با جورج سورس صهیونیست دادند. انتشار یافتن این مطلب که خبر از پشت پرده همدستی فتنه‌گران داخل با صهیونیست‌های کودک‌کش می‌داد، به سرعت با واکنش شتاب‌زده دفتر خاتمی رو به رو شد که خبر از استیصال و درماندگی وی می‌داد.

اما یکی از پایگاه اینترنتی‌های صهیونیستی ـ آمریکایی نیز از دیدار خاتمی با جورج سورس خبر داده است. پایگاه خبری «نیوزمکس» این چنین از دیدار خاتمی با جورج سورس را که طی یک شام خصوصی صورت گرفته است خبر می‌دهد: «جورج سوروس، این هفته در بوستون در یک شام خصوصی با محمد خاتمى، رئیس جمهور سابق ایران، یک «معامله بزرگ» را مورد بحث قرار داد؛ این خبر را پنجشنبه، منابع متعددی به “نیوزمکس” گفتند.»

وی که در شهریور ماه ۱۳۸۵ مطابق با سپتامبر ۲۰۰۶ به شام خصوصی سورس رفته‌ بود در حالی دربارهٔ تعلیق غنی سازی اورانیوم سخن به میان آورده بود، که ملت ایران با ایستادگی بر سر مواضع خود در موضوع هسته‌ای به پیشرفت‌های شگفت انگیزی دست یافته‌ بودند.

خاتمی همچنین در این دیدار بر خلاف تفکرات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالي) مبنی بر محو شدن اسرائیل از صحنه روزگار خطاب به آمریکایی‌های صهیونیست گفته است که او [خاتمی] هرگز در مورد محو کشورها از نقشه بود صحبت نکرده است.

جالب آن‌جاست که “استیون کلمن” مدیر برنامه استراتژی آمریکا در “بنیاد تازه امریکا”، نیز در نشست شام خاتمی با سوروس حضور داشت. گفتنی است که این خبر دیگر جایی براي تکذیب کردن خاتمی باقی نگذاشته است.

مخلص كلام ؛ به صراحت مي گويم ، شما كه به راحتي از انديشه خود گذشتيد ايمان داشته باشيد كه در ذهن مردم اين شهر تصويري از شما نيست جز دنيا دوستي ، سياسي كاري و… انديشه اي نداريد مگر انديشه رسيدن به پست و مقام و بدانيد كه رهروي راهي نيستيد جز راه بي پايان حرص و آز.

اينك چراغ اصلاحات ظاهراً پرفروغ گشته و خورشيد اصول گرايي بظاهر در حال غروب است . شما كه در اين ميان در حال كوچ از خورشيد به چراغ هستيد بدانيد كه خورشيد خاموشي ندارد بلكه غروب مي كند در جايي  روشن مي كند پهنه اي ديگر را كه شما قادر به ديدن پرتوهاي روشن آن نيستيد .

در اين فاصله است كه چراغي چون اصلاحات روشن مي شود و دنيا دوستاني چون شما پروانه وار گرد چراغ مي گردند غافل از اينكه سپيده دم با آمدن خورشيد،چراغ ها خاموش مي شوند و بيچاره شما كه جاودانگي خورشيد را به چشمك شباهنگي چراغي فروختيد !

باشد كه نگاه لطيف پروانه دل چراغ را به آشوب كشد نه سوز و حرارت چراغ جان پروانه را به تاريكي خو نكنيد … سپيده دم نزديك است.

اصولگراي اصلاح طلب / ياسر آبادي ساروي

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا