اختصاصی/ ایستگاه کربلا(4)

ای آنهایی که چشم طمع به انقلاب دوخته اید، مرگ در پیش است

بصیر:

وصیت نامه بسیجی شهید قاسم آهنگریان
 من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا. (احزاب – ۲۳)
برخی از مؤمنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند، پس برخی برآن عهد ایستادگی کردند (تا براه خدا شهید شدند و برخی به انتظار، مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
خدایا، بارالها در حالی بسوی تو می شتابم که نمی دانم آیا اعمالم را قبول و دعاهایم را مستجاب خواهی کرد و ما را از بندگانت قرار خواهی داد یا نه؟ ولی من به لطف و کرمت اعتماد دارم و تو خود به توابین مژده بخشش داده ای. بارالها، آنچنان نیرویی به من عنایت فرما در هنگامیکه اسلحه دشمن سینه مرا دریده، به جای آخ گفتن شکر تو و نعمات تو را به جا آورده و به تو توکل کنم.
سرآغاز: پس از حمد و سپاس بیکران بر خالق موجودات و فرستنده انبیاء و پیامبر اسلام، خاتم رسولان حضرت محمد (ص) و امامان معصوم و تمامی ائمه اطهار که برای از بین بردن فساد و فحشا و راهنمایی مردم احیای عدالت و قسط و تدوین اسلام خود را فدای قرآن نمودند. با سلام و تحیات الهی بر آخرین ذخیره الهی و ثلاله پاک امام عصر صاحب الزمان (عج) و نائب برحقش امام خمینی این عارف پیر جماران اسوه تقوی و ایثار و مقاومت. و با سلام و درود بر تمامی رزمندگان و مجاهدانی که برای به اهتزاز درآوردن پرچم توحید در سراسر جهان تلاش و کوشش می کنند. حال سخنم را با عده ای از مردم در میان میگذارم. ای مردم ای کسانی که خود را بازوبند دنیا قرار دادید. و ای کسانی که در خویشتن خویش عاقل شده اید. و ای کسانی که از منافع شخصی خود چیزی طلب نمی کنید. و ای آنهایی که چشم طمع به انقلاب دوخته اید و انقلاب را فدای خود کرده اید. و ای کسانی که راه شیطان را پیش گرفته اید و خود از آن آگاه نیستید و یا هستید و از شهادتها و ایثارها درس عبرت بگیرید و خود را از لجنزار جدا سازید که فردا دیر است و مرگ هیچگاه به شما خبر نخواهد داد و ای آنهایی که دنیا با با پول و منال خلاصه کردید بدانید و آگاه باشید که راه مولایم حسین (ع) را طی کردم و تا آخرین لحظه وجودم او را صدا می کنم.
مطلب بعدی روی برادران بزرگوارم هست که: برادرها و انسانهای با تقوا، دنیا مزرعه آخرت است و این لحظاتی که در آن  بسر می بریم فرصتی است تا توشه لازم را برای سفر طولانی که همه در پیش داریم جمع کنیم و خود را آماده مرگ سازیم. خلاصه مرگ روزی خواد رسید برای من و تک تک شماها خواهد رسید پس چه بهتر ما خودمان به استقبال مرگ برویم و خود را مهیا مرگ و آخرت سازیم و به حساب خودمان برسیم قبل از آنکه حساب ما را برسند. و از همه شما طلب عفو و بخشش دارم. برادران گرامی، جبهه مدرسه عشق است که فرزندان انقلاب درس چگونه زیستن و تقوا را از مولایشان حسین (ع) آموختند. نکند مانع رفتن آنها به جبهه شوید؟ و در روز قیامت در پیشگاه خدا و رسول و معصومین سرافکنده خواهید شد.
پدر بزرگوارم: هرچند داغ فرزند برای شما مشکل است اما چه کنیم که ممکلت ما در حال جنگ است. و اسلام در خطر بوده و من به ندای رهبرم لبیک گفتم و عاشقانه به سوی شهادت رفتم. چرا که من خودم را لایق آن ندانستم که شهادت نصیبم شود. چون شهادت و شهید شدن مقامی دارد و بس و من فاقد آن مقامم. و از شما خواهش دارم برای من گریه و زاری نکنید. چون امانتی بودم از طرف خدا، و شما هم به موقع امانت را تحویل داده اید. و به خدا توکل کن شکرگزار باش که جای من، فرزندان و دیگر و بچه هایم هست و برای تدوین اسلام و پرورش دادن آنها به اصول اسلام و قرآن، درس چگونه زیستن و چگونه یاد گرفتن را بیاموزید. امیدوارم که مرا ببخشید.
واما تو ای مادر گرامی: مادرجان تو بوستان سبز وجود منی، و من آن غنچه آغشته به خونی هستم که مرا پرورش داده اید. و من به مادری همچون شما وعده خواهم داد که فرزندان خود را دو دستی فدای اسلام کردید. و هدیه ای بود که به صاحبش تحویل داده ای افتخار می کنم که شمائید در فردای محشر و در روز قیامت پیش خدا سرافراز و سربلند خواهی بود.
مادرجان من از شما بینهایت تشکر می کنم. چرا که شکر و قدردانی من به مانند قطره ای در برابر دریای بیکران، و قابل قیاس با لطف و مهربانی شما نیست. و مشکلات و سختیهایی که در اوقات عموم برایم کشیده ای کمال تشکر را از شما دارم و صبر را پیشه خود ساز و همانند کوه استوار باش.
و هر جنازه ام را لمس کردی سر خود را بلند کن و با صدای بلند بگو الله اکبر خمینی رهبر. ما پیروزیم چون خدا با ماست.
و شما ای خواهران گرامی، حجاب تو سنگر آغشته به خون من است و سلاحی است در دست من اگر میل به حفظ اسلام را دارید حجابتان را حفظ کنید و برای من ناراحتی و گریه و زاری نکنید.
انشاءالله که فرزندانتان را برای احیاء اسلام و حفظ آن پرورش داده و ادامه دهندگان راه شهیدان باشید.و
و تو ای همسر گرامی: نمی دانم چگونه از شما تشکر کنم. هرچند که خودم را لایق همسری ندانسته و آن چیزی که شما شاید خواسته بودید من نتوانستم آن را ادا کنم. امیدوارم که به بزرگی و وجود فاطمه وارت مرا مورد عفو قرار دهی. و از شما خواهش دارم که در پرورش فرزندانم کوتاهی نکرده و آنها را به راه مستقیم و راه اسلام و امام هدایت کرده و به آنها آنچه موجب ضعف می شود توصیه نکنید و نگویید پدرت به مسافرت یا جای دیگر رفته برمی گردد بلکه حقیقت را به آنها بگویید. تا بچه هایم نور ایمان و ایثار را در خودشان و قلبشان جا بدهند و هیچ وقت لباس کهنه را بر تن آنها نپوشان بلکه لباس رزم پدرشان که همان لباس بسیجی است بر تن او بپوشانید تا آنها احساس یتیمی نکنند.
و به آنها بفهمانید که پدرشان برای احیای اسلام و در راه خدا جان خود را فدا کرده و در پرورش آنها کوشا باش. و به فرزندانم پیش از رسیدن به سن بلوغ بگوئید که پدرتان برای حراست و حفاظت اسلام و برای اهداف انقلاب اسلامی و برای بدست آوردن آزادی خود را فدا کرده  است.
و نیز فرزندم حمزه را طوری تربیت کنید که فردی لایق و مفید برای جامعه اسلامی و به عنوان سرباز مهدی (عج) باشد. و اگر حق تعالی بخواهد در رکاب حضرت مهدی (عج) مشغول به نبرد با سپاه کفر شود.
در اینجا باید بگویم که پدرم وصیم می باشد و همسر و فرزندانم ناظران حقیر می باشند.
در خاتمه از همه شما التماس دعا دارم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا