نه…روزنامه نگاری این نیست!

بصیر، یکی از کارهایی که بعد از کارشناسی ارشد انجام می دهم تحلیل محتوای مطبوعات است؛ چند سال است تعداد زیادی از مطالب اجتماعی روزنامه ها را برای کدگذاری و تحلیل محتوا می خوانم. 


این روزهای تعطیلات هم مشغول همین کارم. اتفاق عجیبی به صورت فراگیری در مطبوعات در حال رخ دادن است، صفحات روزنامه ها پر از مطالبی است که پای آنها اسم و عکس یکی از مسئولان اجرایی، نمایندگان مجلس، اعضای شوراها خورده، برای من خواندن این مطالب یک انتخاب نیست اما خوب ناگزیرم بخوانم که بتوانم کد‌گذاری کنم .

به جرات می توانم بگویم ۹۹ درصد مطالبی از این جنس هیچ حرفی برای خوانده شدن ندارند نه نگاه تازه ای، نه زاویه دیدی نه نکته ای، ملغمه از کلی گویی هایی هزار بار گفته شده؛ بدیهیاتی که گفتن و نگفتن آنها هیچ ضرورتی ندارد و مطالبی سراپا بی محتوا. قسمت دردناک ماجرا اینجاست دقیقا همان افرادی که رسانه ها از جمله روزنامه ها باید ناظر عملکردشان باشند، نقدشان کنند و آنها را به چالش و پرسش بکشند شده‌اند روزنامه‌نگار و در مقابل روزنامه نگارانی و اعضای تحریریه که _«تحریریه» همانطور که از اسمش بر می‌آید جایی است که ادم‌هایی انجا کار می کنند که کارشان نوشتن است- شده‌اند ضبط صوت پیاده کردن یا گردآوری متون بی سر و ته آدم‌هایی که خیلی از آنها حتی در گفتار یک جمله ساده را هم درست ادا نمی کنند اما در یک سال مثلا از یکی از آنها متجاوز از یکصد یادداشت در روزنامه‌های سراسری منتشر می‌شود! 

اگر آدمی مسئول است و حرفی برای گفتن دارد، دست به قلم هم هست حرفی نیست، بنویسد اگر نیست اما نظراتش مهم است، خوب مصاحبه را برای چنین شرایطی پیش بینی کرده‌اند، چرا یادداشت؟ یادداشت آبرو و اعتبار روزنامه است.

تازگی در صفحات اجتماعی روزنامه ها با ژانر جدیدی در یادداشت های فاخر تحلیلی به قلم که نه، به نام همین مسئولان آشنا شدم. ماجرا از این قرار است که روزنامه هایی در اقدامی منحصر به فرد و خلاقانه صحبت های یک نفر مثلا معاون شهردار را که مثلا دیروز در قالب خبری روی یکی از خبرگزاری ها منتشر شده و اتفاقا خبر اصلی هم ناقص و پر از ایراد است را روز بعد در قالب «یادداشت روز» تنظیم می کنند و به خورد مخاطب بی‌نوا می‌دهند.

 یادداشت روز که مثلا قرار است حرف روز باشد، تازه باشد. یادم هست زمانی بود اگر کسی چنین کاری را نه در قالب یادداشت که حتی در بخشی از گزارش انجام می داد و بخشی از مصاحبه قدیمی یا به روز یک نفر را در قالب مصاحبه اختصاصی در گزارشش جا می زد و دستش رو می شد، رسوایی ماجرا برایش آنقدر بزرگ بود که انگشت نمای تحریریه می شد و تا مدت‌ها گزارش و مطلب از او نمی گرفتند و سرش پایین می افتاد از افتضاحی که به بار آورده. 

من این ماجرا از چشم خبرنگاران و گزارشگران نمی بینم،دبیران سرویس ها، دبیران تحریریه و در یک کلام دروازه بانان اصلی روزنامه ها بیش از اندازه سهل گیر و بی توجه به اصول حرفه ای شده اند. اغلب فکر می کنم از زیر دست این نوع دبیران و از تحریریه هایی اینچنینی چه روزنامه نگارانی بیرون می‌آیند؟

 آدم هایی که در این فضاها روزنامه نگاری می کنند، چه؟ چه بلایی سر آنها می آید؟ فکر کردن به سرنوشت آنها برای من خیلی غم انگیزتر است. همیشه از خودم می پرسم آنها در مورد خودشان چه فکری می کنند. همان کارت خبرنگاری روزنامه برای اثبات اینکه بگویند روزنامه نگار شده اند برایشان کافی است؟ با همان خوشحالند؟ آنها اصلا مزه روزنامه نگاری را می‌چشند؟ آن هیجان ناب نوشتن، خوب نوشتن را تجربه می‌کنند؟ هیچ وقت لذت یک مصاحبه چالشی واقعی را داشته اند یا اینکه فکر می کنند روزنامه نگاری همین است؛ پیاده کردن و جمع و جور کردن حرف‌های بی سر و ته و سفارشی این و آن .

 آنها هیچ وقت فرصت این را پیدا می کنند که بفهمند روزنامه نگاری چیست؟ کسی مطالبشان را تصحیح می کند، به آنها می گوید چطور باید بنویسند یا چطور بنویسند بهتر است؟ 

چندی پیشتر از یک نفر که اتفاقا ادعای روزنامه نگاری اش سر به آسمان می زند شنیدم که «من در کار مطبوعاتی هیچ وقت مصاحبه نمی کنم!» چنان با افتخاری این جمله را ادا کرد که شوکه شدم و فکر کردم چه آموزه های مهمی در روزنامه نگاری در حال از دست رفتن است. 

خواستم بگم «شما روزنامه نگار نیستی که نمی دانی روزنامه نگاری که مصاحبه نکند، مصاحبه کردن را عار بداند، سوال نداشته باشد که بپرسد، روزنامه نگار نیست و اتفاقی یا اشتباهی پایش به تحریریه باز شده است.» آن روز هیچ نگفتم چون بحث با آدم هایی که اینقدر دور و با شرمندگی باید بگویم پرتند از عالم روزنامه نگاری، به نظرم مصداق همان مثل آب در هاون کوبیدن است.

نه … روزنامه نگاری این نیست، این شبه روزنامه نگاری هم نیست، این یک کار دیگر است. آسمان روزنامه نگاری خیلی بلندتر از این حرف هاست، این یادداشت ها را که می‌خوانم دلم می پوسد، به جان هر که دوست دارید روزنامه ها را از مطالب این مسئولان اجرایی، معاونان شهردار، معاون وزیر، فلان نماینده، فلان عضو شورا پر نکنید، آنها روزنامه نگار نیستند با این روش شما هم روزنامه نگار نیستید، مطمئن باشید.

شیده لالمی/روزنامه نگار

 

 

منبع: پارسینه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا