بررسی «استراتژی چهلم‌ها»ی پشت سر هم

بصیر، از جمله مواردی که خلوص انقلاب اسلامی ایران را نسبت به آموزه‌های اسلام متجلی می‌سازد، به کار رفتن نمادها و آیین‌هایی است که از فرهنگ دینی اسلام برمی‌خیزد.

 
رهبران سیاسی و فکری انقلاب اسلامی با استفاده از این نمادها، از سویی نشان دادند که آموزه‌های دین تا چه میزان در مردم ایران اثرگذار است و از سوی دیگر، ظرفیت‌های ناشناخته و پنهان فرهنگ دینی را فعال ساختند.
 
از جمله‌ی این نمادها و آیین‌ها که بر روند پیروزی نهضت انقلاب اسلامی تأثیری شگرف داشت، نهضت «اربعینیه» یا «چهلم»های سیاسی بود. اربعین یا چهلمین روز درگذشت هر فرد مسلمان، با تمامی سادگی و عبادی بودن خود، در جریان مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی، رنگ‌وبویی تازه به خود گرفت و به محفل سیاسی تمام‌عیاری بدل شد.
 
آنچه در ایران سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، به نهضت «اربعینیه» معروف شد، از شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی (ره) آغاز شد و با قیام مردم قم در ۱۹ دی‌ماه ۱۳۵۶ و چهلم شهدای قیام مردم قم در تبریز و چهلم شهدای قیام مردم تبریز در یزد و سایر شهرها گره خورد.
 
ریشه‌یابی اربعین سیاسی؛ گام نخست، شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی
 
اما آغاز شدن اربعین به مراسمی سیاسی در نهضت مبارزه‌ی مردم ایران علیه خاندان پهلوی، به اول آبان ۱۳۵۶ بازمی‌گردد. شهادت مرموز آیت‌الله مصطفی خمینی (ره)، که با هدف تضعیف روحیه‌ی رهبر انقلاب ایران تدارک دیده شد، کاملاً عکس عمل کرد و ضمن دمیدن روحی تازه به جریان مبارزات، از نفوذ فوق‌العاده‌ی امام خمینی (ره) در میان اقشار مردم خبر داد.
 
فردای شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی، حوزه‌های علمیه‌ی نجف در عراق و قم و تهران تعطیل شد و علمای تراز اول ایران با برگزاری مجالس ختم، یاد و نام این روحانی مبارز را گرامی داشتند. با نگاه به اسناد به‌جای‌مانده از ساواک، روشن می‌شود که مسئولین این سازمان امنیتی، به هیچ‌ وجه پیش‌بینی برپایی مجالس ختم و بزرگداشت این شهید را، آن هم با حجمی که در سند‌های این کتاب آمده، نمی‌کردند. به همین جهت، مدیریت اداره‌کل سوم (پرویز ثابتی) با صدور دستور‌العملی برای مراکز ساواک در شهر‌های مختلف، از آنان می‌خواهد که مراقب برپایی مجالس ختم آیت‌الله سید مصطفی خمینی باشند و اگر تمجیدی از حضرت امام خمینی (ره) شد، از برگزاری مجالس جلوگیری کنند. گستره‌ی این مجالس در سراسر کشور به نحوی بود که می‌توان گفت فضای سیاسی کشور در این برهه از زمان، تحت تأثیر مستقیم این حادثه و بیشترین دل‌مشغولی نیرو‌های امنیتی و انتظامی رژیم شاه متوجه این امر بوده است.[۱]
 
پس از شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی، ناگهان در سراسر ایران، صدها مجلس ترحیم در مساجد و مدارس حوزوی و نیز دانشگاه‌های داخل و خارج برگزار شد و از رهگذر این مجالس، دل‌ها متوجه نجف گشت و امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب، دوباره توجه تمامی جامعه‌ی ایران را به خود معطوف ساخت و حضرت امام نیز با هوشیاری تمام، این حادثه را «الطاف خفیه‌ی الهی»[۲] خواندند.
 
انتشار مقاله‌ی توهین‌آمیز «ایران و استعمار سرخ و سیاه»
 
پس از برگزاری مراسم باشکوه حاج‌آقا مصطفی بود که شخص شاه دست به اشتباهی تاریخی زد و با انتشار مقاله‌ای در روزنامه‌ی اطلاعات، همان اشتباهی را مرتکب شد که در نقشه‌ی ترور حاج‌آقا مصطفی مرتکب شده بود.
 
به گفته‌ی هوشنگ نهاوندی، یکی از رجال برجسته‌ی دوران پهلوی و نویسنده‌ی کتاب «محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه»، در واکنش به سخنرانی‌های امام که به شکل نوار کاست به ایران وارد شده بود و حاوی شدید‌ترین انتقادات از شاه بود، هویدا به شاه پیشنهاد می‌کند که پاسخ به آن در یک مقاله داده شود و شاه می‌گوید: «چرا که نه!»[۳]۵۶، بدین ترتیب، در میانه‌ی دی‌ماه پاکتی مهروموم‌شده توسط یکی از خبرنگاران به دفتر روزنامه‌ی اطلاعات رسید که بعد‌ها کبریتی در انبار باروت انقلاب لقب گرفت.  
 
آنچه در ایران سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، به نهضت «اربعینیه» معروف شد، از شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی (ره) آغاز شد و با قیام مردم قم در ۱۹ دی‌ماه ۱۳۵۶ و چهلم شهدای قیام مردم قم در تبریز و چهلم شهدای قیام مردم تبریز در یزد و سایر شهرها گره خورد.
 
پاکت حاوی مقاله‌ی دردسرساز و جنجالی «ایران و استعمار سرخ و سیاه» بود که در شماره‌ی روز ۱۷ دی‌ماه‌‌ به چاپ رسید و موجی از اعتراضات را در پی آورد و تا یک سال بعد به اشکال گوناگون تداوم یافت و به سقوط رژیم شاه پیوند خورد. در این مقاله‌ی توهین‌آمیز که نظیر آن نه پیش و نه پس از آن دیده نشده است، قیام ۱۵ خرداد حاصل پیوند دو استعمار سرخ (یعنی کمونیسم) و استعمار سیاه (یعنی ارتجاع) دانسته شده و رهبران سیاسی-مذهبی و در رأس آن‌ها امام خمینی، که با انقلاب سفید مخالفت کردند، عامل خارجی معرفی شده بودند. ادعایی موهن که خشم مردم را برانگیخت و به برگزاری تظاهرات در قم و چند شهر دیگر انجامید؛ تظاهراتی خونین که به کشته شدن گروه کثیری از معترضان و سقوط دولت جمشید آموزگار منجر شد.
 
قیام ۱۹ دی مردم قم؛ بنیان چهلم‌های سیاسی
 
تنها دو روز پس از انتشار مقاله‌ی یادشده، اقشار مختلف مردم قم در روزی خونین، دست به تظاهرات زدند و طلاب و علما نیز با تعطیل کردن حوزه‌های علمیه به مردم پیوستند. امام (ره) در اولین موضع‌گیری در زمینه‌ی قیام نوزدهم دی ۱۳۵۶ش مردم قم، طی سخنرانی تند و بسیار مهم و هوشیارانه در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف، به شخص شاه و رژیم سلطنتی پهلوی و اعمال و اقدامات ضددینی و ضداسلامی و سیاست‌های مخرب دولت حمله کرد و برای چندمین بار، شخص شاه را کانون توطئه‌ها و مسئول اصلی تمام جنایات معرفی کرد.
 
در این موضع‌گیری، امام (ره) به‌طور مفصل اعمال خائنانه‌ی رژیم سلطنتی پهلوی را شرح داد و اوضاع محنت‌بار حاکم بر ارتش، دانشگاه و مجلس را برشمردند و در خاتمه، مردم مبارز و انقلابی ایران را به حفظ هوشیاری و بیداری و گروه‌های انقلابی را به وحدت و مقاومت در برابر اعمال ضداسلامی و ضدانسانی حکومت پهلوی دعوت کردند: «ملت ایران را باید ما از آن تشکر کنیم. ملت بیداری است، ملت هوشیار و مقاومی است در مقابل ظلم. در عین حالی که این همه ظلم می‌بیند، این همه کشته می‌دهد، در عین حال، مقاومت می‌کند، ایستادگی می‌کند و این ایستادگی به نتیجه خواهد رسید.»[۴]
 
امام در پیامی که بعد از این فاجعه، خطاب به ملت ایران فرستادند، از تمامی گروه‌های مردمی، از جمله روحانیان مبارز و انقلابی ایران، دانشگاهیان و ملت ایران، به دلیل ایستادگی و مقاومت در اوج اختناق و فشار در برابر سیاست‌های ضداسلامی رژیم و حمایت از اسلام و دین، تشکر و قدردانی کردند و قیام مردم قم را امتداد نهضت ۱۵ خرداد قلمداد نمودند و افزودند:
 
«نهضت اخیر، که پرتویی از نهضت ۱۵ خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نور افکنده، خود کوبندگی خاصی دارد که شاه را از خود بی‌خود کرده و او و دارودسته‌ی چاقوکشش را به تلاش مذبوحانه واداشته. جنایات ۲۹ محرم امسال نقطه‌ی عطفی است به جنایات شاهانه‌ی دوازده محرم آن سال. شاه خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد.»[۵]
 
با قیام قم، آهنگ حرکت انقلاب به صورت «استراتژی چهلم‌ها»ی پشت سر هم، با صورت و محتوای کاملاً اسلامی، شتاب فزاینده و گسترده‌تری به خود گرفت و رهبری امام در این حرکت به‌عنوان نقش اصلی مبارزه با رژیم شاه ظاهر شد.[۶]
 
قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز؛ نخستین اربعین
 
دستگاه امنیتی رژیم پهلوی، که با به راه انداختن رودخانه‌ای از خون، همه چیز را تمام‌شده می‌دانست، ناگهان در اربعین شهدای قیام ۱۹ دی قم، با تظاهراتی روبه‌رو شد که باز هم چاره‌ای جز به راه انداختن حمام خون پیدا نکرد.
 
با تلاش آیت‌الله قاضی (از یاران و مریدان امام خمینی)، روز پنج‌شنبه ۲۷ بهمن، اعلامیه‌ای به امضای روحانیون تبریز صادر شد که از مردم تبریز می‌خواست روز شنبه، ضمن تعطیل عمومی، از ساعت ۱۰ الی ۱۲ صبح، در مسجد حاجی میرزا یوسف، واقع در سر بازار، برای سوگواری حضور یابند. تمام اقشار مردم، کارگران، بازاریان و دانشجویان، در تدارک برگزاری چهلم شهدای قم بودند.
 
علاوه بر آن، دانشجویان دانشگاه تبریز نیز با صدور اعلامیه‌ای یاد شهدای ۱۹ دی قم را گرامی داشتند و اعلام کردند: «…ما یاد شهدای نوزدهم دی‌ماه قم را پیوسته گرامی می‌داریم و از همه‌ی دانشجویان و دیگر انسان‌های آزادی‌خواه می‌خواهیم روز شنبه، ۲۹ بهمن ۵۶، روز چهلم آن شهدا را تجلیل نموده، با آرامش و صبر سرخ انقلابی، در مراسمی که به این مناسبت در هر کجا تشکیل می‌شود، شرکت کنند.»[۷]
 
شب ۲۹ بهمن، اعلامیه‌ای با امضای آیت‌الله قاضی، در خصوص تعطیلی بازار تبریز در روز ۲۹ بهمن، تهیه و در سطح شهر تبریز توزیع شد. همان شب، شبکه‌ی مخفی مبارزان تبریزی، یک آتش‌سوزی عمدی در کارخانه‌ی تراکتورسازی ترتیب دادند. با به آتش کشیدن چوب‌های بی‌مصرف در محوطه‌ی کارخانه، که از تمام نقاط شهر تبریز رؤیت شد، پیامی برای مردم و مبارزان اعلام شد که فردا صبح چه باید بکنند.
 
طلوع خورشید روز سرد زمستانی شنبه ۲۹ بهمن، خبر از رخدادی عظیم داشت. مردم از آغاز صبح در تب‌وتاب برگزاری مراسم بزرگداشت چهلمین روز شهدای قم بودند. با تعطیلی عمومی بازار در این روز، چند ساعت قبل از شروع زمان مجلس ختم، مردم راهی مسجد قزللی شدند. به دستور استاندار آذربایجان، درب مسجد بسته بود. در حالی که شب ۲۹ بهمن جلیل‌آقا از طرف آیت‌الله قاضی به خادم مسجد قزللی مراجعه کرده و گفته بود فردا مراسم اربعین شهدای قم برگزار می‌شود و دستور داده بود که صبح زود مسجد را برای مراسم آماده کند. نیمه‌شب، آقای قاضی توسط دکتر صدری مهربانی (شهردار وقت تبریز) از دستور بسته بودن درب مساجد، به‌ویژه این مسجد، آگاه شد.[۸]
 
با وجود تمامی تدابیر امنیتی، مردم تبریز تنها به اعلامیه‌ی علمای تبریز مبنی بر برگزاری چهلم شهدای قم تن دادند و نام تبریز را در جریان انقلاب اسلامی ماندگار کردند. ضربه‌ای که رژیم شاه از این قیام خورد بسیار مؤثر و غیرمنتظره بود.
 
باید دانست که در روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶، برای اولین بار، شعار «مرگ بر شاه» به‌طور علنی سر داده شد و از این رو، دیگر به‌راحتی می‌شد سقوط قریب‌الوقوع نظام سلطنتی را پیش‌بینی نمود. امام خمینی نیز به دنبال قیام ۲۹ بهمن تبریز، در سخنرانی خود در نجف اشرف، اعلام نمودند:
 
«ما عزادار شهدای قیام ۲۹ بهمن تبریز هستیم.» ایشان همچنین به همین مناسبت، پیام مهمی صادر نمودند و در طی آن پیام، ضمن تسلیت‌گویی به مادران داغ‌دیده و پدران مصیبت‌کشیده و برشمردن نهضت عظیم این شهر به‌عنوان مشت محکمی بر دهان یاوه‌گویان، وعده‌ی پیروزی نهایی را بشارت دادند.[۹]
 
قیام ۸ فرودین مردم یزد؛ اربعین دوم
 
نوروز ۱۳۵۸ هم‌زمان بود با چهلم شهدای تبریز و از این جهت، علمای حوزه‌ی علمیه با صدور بیانیه‌های متعدد، اعلام عزای عمومی کردند. آیت‌الله صدوقی همگام با امام خمینی و مراجع تقلید، در ۲۹ اسفند ۱۳۵۶، با صدور اعلامیه‌ای، ضمن اعلام عزای عمومی، عید ۱۳۵۷ شمسی را تحریم و مردم را به عدم برگزاری مراسم عید نوروز دعوت کردند و اعلام داشتند:
 
«برادران ایمانی، سال نو با سفره‌های آغشته به خون بی‌گناهان قم و تبریز و سایر شهرستان‌ها، که برای دفاع از حریم مقدس قرآن و روحانیت قربانی شده‌اند، به چشم می‌خورد. از طرفی دیگر، برادران مسلمان لبنان و رزمندگان مجاهد فلسطین مورد تهاجم ناجوانمردانه‌ی اسرائیل اشغالگر قرار گرفته و متجاوز از یک‌صد هزار نفر کشته، زخمی و یا آواره شده‌اند. لذا مناسب است که عموم برادران مسلمان از برگزاری مراسم نوروز خودداری فرموده و به سوگ و ماتم شهیدان بنشینند.»[۱۰]
 
با نگاه به اسناد به‌جای‌مانده از ساواک، روشن می‌شود که مسئولین این سازمان امنیتی به هیچ‌ وجه پیش‌بینی برپایی مجالس ختم و بزرگداشت این شهید را، آن هم با حجمی که در سند‌های این کتاب آمده، نمی‌کردند. به همین جهت، مدیریت اداره‌کل سوم، با صدور دستور‌العملی برای مراکز ساواک در شهر‌های مختلف، از آنان می‌خواهد که اگر تمجیدی از حضرت امام خمینی (ره) در مجالس شد، از برگزاری مجالس جلوگیری کنند.
 
امام خمینی نیز در روز ۴ فروردین ۱۳۵۷، با صدور پیامی ضمن «ضحاک خواندن» حکومت، خواستار برگزاری اربعین شهدای تبریز شدند.[۱۱] در چنین شرایطی، قیام مردم یزد در روز ۸ فروردین ۱۳۵۷، حلقه‌ی سوم از سلسله قیام‌های زنجیره‌ای بود که منجر به قیام سراسری در ایران بر ضد شاه و در نهایت، سرنگونی رژیم پهلوی گردید. این قیام مردم، که از روز ۸ فروردین ۵۷ آغاز شد و تا ۱۲ فروردین هم ادامه یافت، جلوه‌ی فراوانی داشت. مردم یزد در روز ۹ فروردین، پس از جلسه‌ی بزرگداشت شهدای تبریز در روضه‌ی محمدیه‌ی این شهر به خیابان‌ها ریختند و با شعارهای انقلابی، به مراکز فساد و فحشا و نیز اماکن دولتی حمله کردند.
 
فردای آن روز آیت‌الله صدوقی، از علمای شهر یزد، مردم را به تعطیلی عمومی و اجتماع در مسجد جامع شهر یزد دعوت کرد و در یک سخنرانی، در آن اجتماع باشکوه، خواستار بازگشت امام خمینی (ره) از تبعید و آزادی زندانیان سیاسی و سرنگونی رژیم شدند و در پایان مراسم، مردم به خیابان‌ها ریختند و تظاهرات دیگری علیه رژیم انجام دادند که با حمله‌ی مأموران رژیم و به خاک‌وخون کشیدن مردم، برگ سیاه دیگری در کارنامه‌ی رژیم پهلوی ثبت شد. تظاهرات مردم تا روز ۱۲ فروردین ادامه داشت و پایه‌های رژیم پهلوی را بیش از پیش سست نمود.[۱۲]
 
پس از این قیام بود که امام خمینی در پیامی در ۹ اردیبهشت ۵۷ خطاب به مردم یزد اعلام داشتند: «سلام و تحیت بر مؤمنین محترم یزد و سایر شهرهایى که با خون خود بزرگداشت اربعین خونین تبریز را گرامى داشتند. مع‌الأسف ما باید در اربعینى بعد از اربعین، بلکه در اربعینات پنجاه‌ساله‌ی دوره‌ی سیاه و عزاى این ملت بزرگ، در حوادثى که در این پنجاه سال، از اختناق و قتل و حبس و تبعید و بالاتر از آن از ورشکستگى اخلاقى و فرهنگى به دست این دودمان نشاندار، که در عقب نگه داشتن و به فساد گرایاندن و به فحشا کشاندن نسل جوان ما نقش بزرگى داشتند و الحق مأموریت را خوب انجام دادند، در سوگ بنشینیم و در هدر دادن مخازن زیرزمینى و از آن مهم‌تر مخازن ‏روى‌زمینى، که نسل جوان است، در عزا باشیم‏…»[۱۳]
 
نتیجه‌گیری
نهضت «اربعینیه» یا «چهلم سیاسی» روحی تازه و امیدوارکننده به نهضت انقلاب اسلامی ایران بخشید؛ به‌طوری که ظرف مدت یک سال، به سرنگونی کامل رژیم پهلوی انجامید. این نهضت، که با بهره‌برداری از آیین مذهبی تشیع کار خود را آغاز کرد، پیش از همه چیز موجبات شناساندن محبوبیت و نفوذ رهبر ایران را در میان مردم نمایان ساخت و از سوی دیگر، آزادسازی پتانسیل عظیم نیروهای مردمی را به همراه داشت. نیروهای انقلابی از پس چهلم‌های سیاسی، بیش از پیش با یکدیگر متحد شدند و همین اتحاد و یک‌دستی بود که قطار انقلاب اسلامی را تا ایستگاه پیروزی به جلو راند.(*)
 
پی‌نوشت‌ها:

[۱]. شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی به روایت همسرش: http://dowran.ir
[2]. صحیفه‌ی امام، ج ‏۳، ص ۲۳۵ و ۲۳۶٫
[۳]. امید ایران‌مهر، معمای رشیدی مطلق؛ نویسنده‌ی واقعی مقاله‌ی جنجالی کیست؟  http://www.tarikhirani.ir.
[4]. صحیفه‌ی امام، ج ۳، ص ۲۹۷٫
[۵]. صحیفه‌ی امام، ج ۳، ص ۳۱۵٫
[۶]. علی شیرخانی، قیام ۱۹ دی‌ماه سال ۱۳۵۶ قم: بررسی علل، زمینه‌ها، چگونگی، بازتاب‌ها و نتایج قیام، فصلنامه‌ی ۱۵ خرداد، سال پنجم، شماره‌ی ۲۴٫
[۷]. جواد کامور بخشایش، حماسه‌ی ۲۹ بهمن تبریز و گزارش ویژه‌ی نظام شاهنشاهی، فصلنامه‌ی ۱۵ خرداد، سال سوم، شماره‌ی ۱۰٫
[۸]. رحیم نیکبخت، قیام ۲۹ بهمن تبریز، فصلنامه‌ی ۱۵ خرداد، سال ششم، شماره‌‌ی ۲۸٫
[۹]. روزنامه‌ی رسالت، ۳۰ بهمن ۸۷٫
[۱۰]. شهید صدوقى: عملکرد، مبارزات، دیدگاه‌ها، ص ۱۴۹٫
[۱۱]. صحیفه‌ی امام، ج ‏۳، ص ۳۵۹ و ۳۶۰٫
[۱۲]. قیام مردم یزد به مناسبت اربعین شهدای تبریز، مرکز اسناد انقلاب اسلامی: http://www.irdc.ir.
[13]. صحیفه‌ی امام، ج ‏۳، ص ۳۷۸٫

 

 

منبع: بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا