معترضان به دفن ایران‌شناس آمریکایی به‌دنبال چه هستند؟

به گزارش بصیر:اما در چند روز گذشته، در همین شهر هنردوست ایرانی، برخی رفتارها پشت عنوان ارزش‌مداری رخ داده و به‌نظر آلوده به سیاست‌ورزی محض بروز یافته که از منظر خبری، دو پرسش را به‌وجود آورده است: این‌که معترضان به ایران‌شناس آمریکایی در این شهر، دقیقا کدام هدف ملی را دنبال می‌کنند و دیگر این‌که سرنوشت دفن «ریچارد فرای» در کنار زاینده‌رود به کجا خواهد انجامید؟

 

به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با درگذشت «ریچارد نلسون فرای» ایران‌شناس آمریکایی در هفتم فروردین‌ماه امسال (۲۷ مارس) که بیشتر عمر ۷۹ساله خود را صرف شناخت و معرفی ایران، زندگی مردم و هنر آن‌ها کرد، خیلی‌ها یاد وصیت او افتادند که چند سال پیش، با تأکید خواست تا پس از مرگش در خاک ایران و کنار زاینده‌رود دفن شود.

 

با مطرح شدن وصیت فرای، همه منتظر مسوولان سیاست خارجی ایران بودند تا مجوز انجام این حرکت فرهنگی را بدهند، اما با تعلل انجام‌شده، تاجیکستان اعلام کرد که در صورت تمایل نداشتن ایران به انجام این کار، خواستار دفن این ایران‌شناس برجسته‌ی آمریکایی در کشورش است. این حرف و حدیث‌ها ادامه یافت تا چند روز پیش که عده‌ای تجمع‌هایی را در اصفهان به راه انداختند. آن‌ها حتا در اعتراض به پیشنهاد دفن فرای در کنار دو ایران‌شناس آمریکایی که پیش از این در کنار زاینده‌رود دفن شده‌اند، یعنی پروفسور «آرتور پوپ» و «فیلیس آکرمن» شعارهای تندی دادند.

 

محل دفن پوپ

 

دو ایران‌شناس و ایران‌دوست، دو شهروند کشوری در آن‌سوی دنیا، تصمیم گرفتند عمر خود را برای معرفی وجوه کشوری در قلب آسیا و خاورمیانه صرف کنند که با وجود تجربه‌های تلخ دوران استعمار فرهنگی، بویژه در عهد سلطنت قاجار و پهلوی و اتفاقات تلخی که توسط خارجی‌ها در حوزه‌ی میراث فرهنگی ما رخ داد، خود ما وجوه مختلف و متکثر این کشور را به هر حال، هنوز هم به‌درستی نمی‌شناسیم. آن‌ها بخش عمده‌ای از عمر خود را برای شناخت و معرفی ایران صرف کردند، کاری که بسیاری از ما در حد توان و وظیفه‌مان برای زادگاه خود و اجدادمان انجام نداده‌ایم؛ اما چرا نتیجه‌ی این عشق به ایران، در محل دفن پوپ و همسرش که بنای آن توسط خود ایرانی‌ها ساخته شده، حالا دیوارنوشته‌هایی شده است مانند این‌که بنای آمریکایی تخریب باید گردد، یا مرگ بر منافق، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسراییل و…

 

یکی از همکاران ایرانی پروفسور فرای در آمریکا پس از انتشار تصاویر مقبره‌ی پروفسور پوپ در اصفهان، به خبرنگار ایسنا گفت: با انتشار تصاویر مربوط به اتفاقی که در مقبره‌ی پروفسور پوپ و همسرش رخ داد، من و همکاران ایرانی‌ام، با تمام وجودمان خجالت کشیدیم.

 

دکتر تورج دریایی – استاد تاریخ ایران و جوامع فارسی زبان دانشگاه کالیفرنیا در شهر ارواین – ادامه داد: از دیدن آنچه بر سر مقبره‌ی «آرتور پوپ» و «فیلیس آکرمن» در اصفهان آوردند، اشک در چشمانم جمع شد. این، همان مکانی بود که سال‌ها پیش، ریچارد فرای ایران‌دوست وصیت کرد در آنجا دفن شود٬ در خاکی که او درباره‌اش حدود ۶۰ سال، کتاب و مقاله نوشته بود.

 

وی اظهار کرد: در سال‌هایی که مطبوعات و تلویزیون‌های آمریکا و رسانه‌های خارجی اقدامات یکسری تندرو و شعار «مرگ» را با نام «ایران» و «ایرانیان» به جهان نشان می‌دادند٬ پروفسور فرای در حال نوشتن و مصاحبه کردن بود و می‌گفت که ایران فرهنگی غنی، مردمی دوست‌داشتنی و باغ‌هایی باصفا و فرهنگی پرعظمت دارد که از جیحون تا فرات را دربرمی‌گیرد.

 

او که از حدود ۱۴ سال پیش، تاریخ ایران را در دانشگاه‌های آمریکا تدریس می‌کند و در همین مدت نیز از جمله همکاران ریچارد فرای بوده است، بیان کرد: فرای یک‌بار از ایران و ایرانی بد نگفت؛ اما در جواب به همه‌ی تلاش‌های او و دلسوزی‌اش برای ایران و ایران‌شناسی٬ جوابش را این‌چنین دادند. من مطمئنم آن‌هایی که این ناهنجاری را به وجود آوردند، درک و تحلیل لازم را ندارند. من خجالت می‌کشم. من شرمنده هستم. من مقصرم. مخصوصا اگر چیزی نگویم در قبال اینکه چند نفر نام و حرمت «ایران» و «ایرانی» را این‌چنین به چالش بکشند.

 

 

دریایی، شفیعی کدکنی، فرای و ایرج افشار

 

دریایی گفت: در روزی که این تصاویر را دیدم و خبرها را شنیدم، اشک ریختم و خجل شدم. به دوستم که در دانشگاه نزدیکم، استاد ایرانشناسی است، گفتم: ما چه می‌کنیم؟ برای که داریم این چیزها را می‌نویسم و کنفرانس می‌دهیم؟ فردا که در تلویزیون‌ها نشان دهند که مردم ما چه بر سر مزار مردگان می‌آورند٬ چگونه برای هزارمین‌بار نطق کنیم که ایران فرهنگی زیبا٬ پویا و مردمی صلح‌جو دارد؟ برای که بنویسم و برای چه بنویسم که ایران چه تاریخی داشته، برای چه مصاحبه کنیم و چه بگوییم درباره‌ی ایران و ایرانی؟

 

او با بیان این‌که با دیدن این تصاویر همه‌ی خستگی سال‌های گذشته بر شانه‌ام نشسته است، افزود: امروز از خودم خجالت می‌کشم و از کشورم و دولت «تدبیر و امید» که گذاشت این‌ کار را با آبروی سرزمین کهن‌مان کنند گله دارم.

 

وی گفت: حدود ۱۱۰ سال پیش یک آمریکایی به‌نام «هاوارد بسکرویل» برای آزادی ایرانیان و کمک به هواداران مشروطه در ایران و برای ایرانی به شهادت رسید. اکنون قبر او در تبریز است و مردم هنوز به یاد او، گل بر مزارش می‌گذارند. او که از دانشگاه پرنستون فارغ‌التحصیل شده بود، برای تدریس به ایران آمد و نه‌تنها این کار را به‌خوبی انجام داد، بلکه عاشق ملت ایران و خود ایران نیز شد و بالاخره ‌جان خود را نیز در راه آن داد؛ اما امروز با مقبره‌ی افراد هم‌عقیده با او در اصفهان چه کرده‌اند!؟

 

دریایی ادامه داد: به نظرم بهتر است پیکر مرحوم فرای دست‌ کم در جایی به خاک سپرده شود که به او بی‌احترامی‌ نمی‌کنند. در واقع امیدوارم فرای در نقطه‌ی دیگری از ایران‌شهر، یعنی تاجیکستان به خاک سپرده شود.

 

او در پاسخ به این پرسش که آیا فرزندان و خانواده‌ی مرحوم فرای از این اتفاق آگاه شده‌اند و در این صورت آیا تصمیم‌شان درباره‌ی انتقال پیکر او به ایران تغییر می‌کند؟ اظهار کرد: همسر فرای یک ایرانی – آشوری بود و حتا فرزندانش به خاطر علاقه به ایران، دین‌شان را به زرتشتی تغییر دادند؛ اما اکنون خجالت می‌کشم که به چشمان آن‌ها نگاه کنم و در این زمینه سوالی بپرسم. هرچند شنیده‌ام اکنون آن‌ها برای دفن پیکر پدرشان در تاجیکستان تمایل بیشتری دارند.

 

 

فرای و دریایی

 

در این زمینه، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان – محسن مصلحی – در آخرین پیگیری‌های خبرنگار ایسنا اعلام کرد که از این اتفاق خبر ندارد و آن‌ را پیگیری می‌کند. این در حالی است که خبر مربوط به آسیب رسیدن به مقبره‌ی پروفسور پوپ و تجمع گروهی معترض در اصفهان برای جلوگیری از دفن پروفسور فرای در اصفهان، به‌جز رسانه‌های رسمی، غیررسمی و شبکه‌های اجتماعی، بارها از شبکه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان خارج از کشور پخش شده است.

 

از سوی دیگر، معاون میراث فرهنگی استان اصفهان – ناصر طاهری – نیز به خبرنگار ایسنا گفت، من در زمان وقوع این اتفاق در اصفهان نبودم و موضع اداره کل میراث فرهنگی استان اصفهان را نمی‌دانم.

 

به گزارش ایسنا، آرتور اپهام پوپ (Arthur Upham Pope) شرق‌شناس و باستان‌شناس آمریکایی، در سال ۱۹۲۵ میلادی (۱۳۰۴ شمسی) به دعوت حسین علاء به تهران آمد و تا ۱۰ سال بعد، مشاور افتخاری دولت ایران بود و سپس عضو فرهنگستان ایران شد. او در دوران زندگی خود به فرهنگ و هنر ایران بسیار خدمت کرد و آثار بسیاری تألیف کرد که تا کنون به‌عنوان منابع اصلی پژوهشگران هنر و فرهنگ ایران استفاده شده است.

 

ریچارد نلسون فرای نیز با این‌که در آمریکا ‌فوت کرد، همه‌ی عمر خود را برای شناساندن ایران و ایرانیان صرف کرد. او به‌مدت ۷۰سال درباره‌ی تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ تحقیق کرد و کتاب و مقاله نوشت. فرای در طول عمر خود دو کرسی ایران‌شناسی در آمریکا برپا کرد و چند کتاب و صدها مقاله‌ی مهم درباره‌ی ایران باستان و ایران بزرگ و شهر و تاریخ خراسان و فرهنگ ایرانی، اسلامی نوشت.

 

کرسی ایران‌شناسی دانشگاه کلمبیا و هاروارد به همت او تأسیس شدند و دانشجویان او کارهای ارزنده‌ای درباره‌ی تاریخ و تمدن ایران انجام دادند. او تا آخر عمر درباره‌ی ایران بزرگ تحقیق کرد و خاطرات خود را نیز در کتابی به‌نام «ایران بزرگ» نوشت که افراد مهم سیاسی و فرهنگی ۷۰سال گذشته و ملاقات‌های او با آن‌ها را نشان داده است.

 

با این اوصاف، پرسش‌هایی که بخش میراث فرهنگی ایسنا آمادگی دارد تا پاسخ آن‌ها را از کارشناسان و مسوولان منطقه‌ای و کشوری دریافت و منعکس کند، پرسش‌هایی است که ذهن مخاطب ایرانی را نیز در این ماجرا درگیر می‌کند: مرجع قانونی تشخیص‌دهنده درباره‌ی دفن ریچارد فرای در ایران، کدام‌یک از نهادهای اجرایی و دینی است و موضع آن‌ها تا کنون در این زمینه چه بوده است؟ معترضان دقیقا کدام منافع ملی و منظر بین‌المللی را دنبال می‌کنند و عملکرد آن‌ها چقدر بر این مبناها منطبق است؟ از نظر ویترین بین‌المللی، انتشار واکنش‌های این‌چنینی نسبت به دفن یک ایران‌شناس در خاک ایران، بویژه با رویکرد فعلی اعتمادسازی در سیاست خارجی کشور، چقدر هزینه‌ساز است؟ از نظر دینی و فرهنگی، این حرکت چقدر قابل دفاع یا نکوهش است؟ اگر افرادی مانند ریچارد فرای به‌جای ایران‌دوست و ایران‌شناس بودن موضع خصمانه و ضد ایرانی داشتند، آیا برای معترضان مطلوب بود؟ برخورد قانونی با معترضان تندرو چیست و چگونه اقدام خواهد شد؟

 

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا