از دولت سیب زمینی تا دولت برنج هندی

به گزارش بصیر، ثبت نام نزدیک به تمامی مردم ایران برای دریافت یارانه برخی دولتمردان را حسابی عصبانی کرده است تا جایی که عده‌ای باب توهین به منتقدان دولت را باز کردند و برخی نیز رسانه ملی را در این زمینه مقصر دانستند!

اما عمده دلیل شکست دولت یازدهم در طرح و برنامه‌هایش را جدای از عدم نشاط و بی‌برنامگی برخی وزرای مسن این دولت، پارادوکس رفتاری طرفداران و حامیان دولت می توان ارزیابی کرد.

کسانی که روزگاری خرید سیب زمینی از کشاورزان ایرانی به منظور حمایت از کار و سرمایه ایرانی را دستمایه بازیهای سیاسی خود قرار می دادند و با طعنه و زخم زبان از دولت سیب زمینی سخن به میان می آوردند این روزها زبانشان در قبال سبد هندی دولت بریده شده و کمترین نقدی را نه تنها ضرورت نمی‌بینند بلکه از دیگران نیز بر نمی‌تابند و این همان راز اصلی شکست دولت برنج هندی از دولت سیب زمینی ایرانی است.

دولت نهم که حامیان دولت فعلی آنرا دولت سیب‌زمینی می‌نامیدند، بخاطر حمایت از کشاورزان زحمت‌کش داخلی و محرومان جامعه توانست با ۲۵ میلیون رای به پاستور راه یابد و اعتماد مردم را بخود جلب نماید اما دولت برنج هندی با پاسخ منفی بیش از هفتاد میلیون ایرانی در ماجرای انصراف از دریافت یارانه‌ها مواجه می شود و این یعنی مردم ایران هیچگاه حامی بداخلاقی‌ و سیاسی بازی نبوده و نیستند و قرار نیست همیشه و به هر شکل ممکن از منتخبان خود حمایت کنند.

در همین راستا حجت‌الاسلام و المسلمین روانبخش عضو هئیت علمی موسسه امام خمینی(ره) نکاتی را متذکر شده اند که در ادامه تقدیم می شود.

۱٫ در جهان سیاست در کشور ما که همه چیز از نگاه سیاسی مورد ارزیابی قرار می گیرد ممکن است یک پدیده در یک زمان مثبت و در زمان دیگر منفی دانسته شود مثلا پرداخت سهام عدالت و طرح پرداخت یارانه به مردم  و توزیع سیب زمینی اضافی به صورت رایگان به مردم پوپولیستی و عوام فریبی دانسته شود و آن را اقتصادی تورم زا و از نوع کمیته امدادی و گداپروری ارزیابی گردد ولی همین عمل در زمان دیگر حرکتی علمی در جهت مهار تورم و اقتصادی علمی تبلیغ شود. زمانی توزیع سیب زمینی در جهت حمایت از تولید کننده که از کشاورزان خریداری می شد و رایگان در میان طبقات کم درآمد توزیع می شد را طرحی غیر علمی و در جهت عوام فریبی معرفی می شد و بهانه ای برای استهزا دولت به عنوان دولت سیب زمینی! مورد تمسخر قرار می گرفت ولی توزیع برنج هندی و مرغ ترکیه ای با عنوان زیبای “سبد کالا” که در جهت حمایت تولید خارجی‌ها بود کاری علمی و فنی تلقی می شود!

در باب یارانه ها نیز موضوع از همین قرار است طرح هدفمندی یارانه ها که در ابتدا موفق اجرا شد رییس دولت کارگزاران آن را طرح خودشان دانسته و آن را مورد تایید قرار می داند و این گونه وانمود می کردند که این طرح همان طرح آنهاست که به اجرا در آمده است ولی زمانی که بنا به دلایلی با مشکلاتی روبرو گردید طرحی غیر علمی دانسته شد! در زمان دولت نهم و دهم که سخن از حذف یارانه ثروتمندان به میان می آمد سلسله مقالاتی در روزنامه های مدعیان اصلاحات درج می شد که این پول اختصاص به نیازمندان ندارد و مربوط به همه مردم است و دولت باید به همه ملت پرداخت کند ولی اکنون از ضرورت حذف ثروتمندان سخن به میان می آورند و پس از آن که آنها به صورت داوطلبانه انصراف نمی دهند مقرر می شود که ۱۰ میلیون از آن ها را به اجبار حذف کنند. براستی اگر این اتفاق در دولت قبلی می افتاد الآن تیتر روزنامه های آنان چه بود؟

۲٫ متاسفانه مردم در این فراخوان دولت که با این حجم از تبلیغات در رسانه ملی و با این همه تهدید که سه برابر جریمه خواهند شد پاسخ مثبتی به درخواست رییس جمهور نداده‌اند و تقریبا همه یارانه بگیران به جز ایرانیان مقیم خارج از کشور که توان ثبت نام نداشتند یعنی بیش از ۷۰ میلیون نفر ثبت نام کرده اند. ظاهرا از قرار معلوم دولت نتوانسته است حتی هزینه تبلیغات صدا و سیما در این مدت اگر بخواهد پرداخت کند از طریق انصرافی‌ها به دست آورد. از این رو شایسته است آقای رییس جمهور با یک تحقیق و کار علمی به واکاوی این شکست بپردازد تا بار دیگر دچار شکست مشابه نشود. باید محققان در این زمینه به تحقیق بپردازند که چرا مردم به ندای رییس جمهور خود لبیک نگفته اند و چرا به رغم این همه تهدید و تطمیع باز هم برای دریافت یارانه ثبت نام کرده اند؟ آیا واقعا ۹۰ در صد مردم ایران که ثبت نام کرده اند به این یارانه نیازمندند؟ یا مشکل در جای دیگری است؟ به نظر می رسد یکی از عوامل ذیل در عدم اجابت مردم به فراخوان رییس جمهور موثر بوده است.

الف. تخلف نسبت به وعده های انتخاباتی در مدت ۸ ماهه گذشته. مردم در ۱۰۰ روز اول که قرار بود تحولی مشاهده کنند جز حمله به دولت قبل و زیر سوال بردن فعالیت های آن چیز دیگری مشاهده نکردند. از شعار تدبیر و امید نیز جز یک بار توزیع سبد کالا آن هم به آن نحو که رییس جمهور مجبور به عذرخواهی شد چیز دیگری مشاهده نکردند. از شعار نقد پذیری و تحمل مخالف نیز جز توهین به منتقدان با برچسب های بیسواد و کم سواد و بستن نشریات منتقد چیز دیگری مشاهده نشد. در سیاست خارجی نیز از هفت‌تیرکشی محافظ اشتون به خبرنگار صدا و سیما در اصفهان و دست رد گذاشتن به سینه سفیر ایران در سازمان ملل و مصادره میلیاردها دلار اموال بنیاد علوی در امریکا و شاخ و شانه کشیدن های امریکایی ها و اروپایی ها در برابر ملت بزرگ ایران و تحقیر کردن های آنان در سایه سکوت برخی مسوولانشان چیزی مشاهده نکرده اند. در عرصه فرهنگ نیز اتفاقاتی در حال وقوع است که یاد آور دوره تلخ حاکمیت اصلاح طلبان بر کشور است. از این رو طبیعی است که مردم باز هم به این وعده‌ها که اگر از یارانه انصراف بدهید مبلغ به دست آمده صرف تولید خواهد شد اعتماد نکنند.

ب. عدم هماهنگی دعوت از انصراف یارانه با برخی اتفاقاتی که در دولت می افتد. مثلا وقتی مردم متوجه می شوند که با افزایش نرخ برق و آب، مبلغ ۹ میلیارد تومان آن را به مجموعه تحت امر وزارت نیرو برای هدیه روز زن داده می شود و زمانی که مردم از جشن زنانه همسر رییس جمهور در سالن حافظیه کاخ سعد آباد و پرداخت هدیه ۵ سکه طلا  به مهمانان مطلع می شوند و زمانی که خبرها از هزینه مبلغ کلانی برای استخر پاستور می شنوند و زمانی که خبر سفر خانوادگی رییس جمهور و رییس مجمع تشخیص مملکت به شمال و کیش را از رسانه ها می شنوند طبیعی است که به چنین درخواستی پاسخ مثبتی ندهند. ای کاش دولت در زمان اجرای چنین عملیات مهمی با مردم هماهنگ می شد و خودش در جلوگیری از حیف و میل بیت المال اقدام در خوری انجام می داد تا مردم نیز در این امر مهم با دولت همکاری کنند.

ج . درخواست دیگر دولت از مردم این بود که اطلاعات مربوط به درآمدهای خود و همسر و فرزندانشان به صورت صحیح و شفاف بیان کنند و گرنه سه برابر یارانه دریافتی قبلی جریمه خواهند شد. پرسش اساسی این است که چرا مردم از دادن اطلاعات دقیق در این زمینه روی خوش نشان نمی دهند؟ روشن است که وقتی وزرای میلیاردی کابینه پس از گذشت ۸ ماه از وزارتشان حاضر به ارایه اطلاعات سرمایه و درآمدشان نیستند چگونه می توان از مردم ارایه اطلاعات شفاف داشته باشیم؟ ضرب المثل معروف “خرماخورده منع رطب کی کند؟”

د. به نظر می رسد چنانچه دولت همین تبلیغات سنگین که غالبا گزارش های کلیشه ای و دور از واقع بود به نحو دیگری برنامه ریزی می کرد موثرتر می‌افتاد به عنوان نمونه اگر به جای فرم اعلام نیازمندی یارانه فرمی با عنوان عدم نیاز یارانه تهیه می شد و دولت نیز با تبلیغات واقعی که صداقتش را قبلا آزموده باشند وارد می شد و از مردم می خواست متمکنین انصراف دهند بی تردید رقم انصرافی ها بیش از این می شد که اتفاق افتاد.

۳٫ بیم آن می رود که دولت باز هم در موضوع اجرای هدفمندی یارانه ها دچار مشکلاتی شود که برای آن تدبیری نیاندیشیده باشد. خوب است دولت محترم از تدابیر دولت قبل که دایما از سوی دولت یازدهم به بی تدبیری متهم می شود!  در این باره استفاده کند و سعی کند ضعف های آن را برطرف کند نه این که راه رفته را بخواهد بار دیگر به دون استفاده از تجربه گذشته بپیماید.

 

منبع: بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا