آقای روحانی! محتوای نقد مهم تر از گوینده است / پس تکلیف دولت در امور فرهنگی چیست؟

به گزارش بصیر به نقل از  گروه سیاسی فرهنگ نیوز، همانگونه که قابل پیش بینی بود، سوت آغاز نمایشگاه کتاب با حاشیه همراه بود. تجربه چند ماهه دولت یازدهم ثابت کرده، هر جا سخنی از فرهنگ به میان می آید بدون شک حاشیه ساز می شود.

البته این حاشیه سازی تنها به مدیران فرهنگی دولت ختم نمی شود و تجربه ثابت کرده که شخص رییس جمهور نیز ید طولایی در حاشیه سازی برای دولتش دارد. روحانی که چندی پیش با اظهاراتش در مورد هنرمند ارزشی و غیر ارزشی انتقادات اهالی هنر را برانگیخته بود و همچنین در واکنش به کارت زرد مجلس به وزیر ارشاد، صراحتا با دهن کجی به نمایندگان مردم گفته بود که نگران کارت های زرد مجلس نیست، این بار در افتتاحیه بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران گفت: «صاحبان فرهنگ نیاز به گشت ارشاد ندارند».

رییس جمهور در آیین افتتاحیه نمایشگاه کتاب با بیان اینکه دولت معتقد است باید دخالتش را در امور کارها کمتر و کمتر کند، تصریح کرد: «باید بگذاریم صاحبان صلاحیت بهترین شیوه ها را برای اداره کشور برگزینند.»

البته تایید این سخنان رییس جمهور برکسی پوشیده نیست و عملا هیچ فردی قائل به دخالت افراد بی هنر در کار هنرمدان نیست، اما سوالی که آقای رییس جمهور باید به آن پاسخگو باشد این است که آیا با نظارت و راهنمایی اهالی هنر نیز مشکلی دارد؟!

البته جمله بعدی حسن روحانی بیشتر از پیش پرده از این مشکل بر می دارد. روحانی در این دیدار با تاکید بر اینکه همه دولت ها نیازمند به ارشاد صاحبان فرهنگ هستند، گفتصاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند و خود نیز باید دیگران را ارشاد کنند که آنها فرهنگ و ارزش های جامعه را خود به خوبی حفظ خواهند کرد.

در اینکه اهالی هنر درایت و مدیریت موجهی دارند و قابلیت اداره امور فرهنگی را دارند شکی نیست اما سوال اینجاست که در این بین نقش الگوسازی، طراحی چشم انداز و تعریف مسیر حرکت از سوی دولت برای جامعه هنری چگونه تعریف می شود؟ اگر قرار باشد هر هنرمندی بر اساس دیدگاه و عقاید ذهنی خود در عرصه هنر فعالیت کند و به تولید آثار هنری اعم از فیلم، موسیقی، کتاب و … مشغول شود، چه کسی پاسخگوی ولنگاری و هرج و مرج در فضای هنر خواهد بود؟!

نقش ارشاد در پیام آوری پیامبران

البته دور از ذهن است که آقای رییس جمهور با اصل «ارشاد» مشکلی داشته باشند اما برای صرفا برای یادآوری و جایگاه پیامبران برای ارشاد مردم زمان خود، بهتر است نگاهی گذرا به تاریخ اسلام انداخته شود و جایگاه آنان بیش از پیش درک شود. بر کسی پوشیده نیست که شخص روحانی تسلط کافی بر تاریخ اسلام دارد و سوابق تحصیلی وی در حوزه های علمیه نیز این امر را تایید می کند اما ایشان باید مراقب باشد که به تفکر «جدایی دین از سیاست» دامن نزند چراکه استفاده از تاریخ (علی الخصوص تاریخ اسلام) برای آیندگان امری ضروری، لازم و مبرهن است.

آیا کسی می تواند مدعی باشد که مردم بدون هدایت و ارشاد پیامبران قابل هدایت بودند؟ آیا کسی می تواند منکر جایگاه ارشاد در مسیر نبوت و امامت (۲ مورد از اصول دین) شود؟ اگر پاسخ منفی است و کسی منکر این موضوع نیست باید بر همین اساس مدیریت دولتی را پیش گرفت و بنای ارشاد را محکم نهاد.

البته عناصر فرهنگی نیز قطعا به این امر واقف هستند که ارشاد و توصیه به معنای دخالت نیست. کمتر کسی است که خرد فردی را بر خرد جمعی ارجح بداند و از این رو اگر این خرد جمعی بر پایه دستورات دینی بنا نهاده شود، قطعا نتیجه مطلوبی دربر خواهد داشت.

سودجویی مانکن ها از یک واژه به اصطلاح فرهنگی

هر چند روحانی با استفاده از واژه «گشت ارشاد» در حوزه فرهنگ به دنبال آزادی فضا برای امور فرهنگی است (که همین امر نیز با انتقادات زیادی روبروست)، اما قشری که هر لحظه آماده بهانه جویی و سوء استفاده هستند، این بیان را بهترین فرصت برای تاختن به گشت ارشاد و باز شدن فضا در آستانه فصل گرما قلمداد خواهند کرد.

مانکن هایی که صرفا به فصل های طبیعی محدود نمی شوند و در سرما و گرما طی چند سال اخیر با بدن نمایی های خود در خیابان ها جولان می دهند، امروز با سودجویی از عدم نیاز اهالی فرهنگ به گشت ارشاد، خود را نیز از این نیاز حیاتی مبرا می دانند و قطعا زین پس باید منتظر هجمه رسانه های بیگانه به گشت ارشاد باشیم.

هرچند بعضا به شیوه برخورد و کیفیت گشت ارشاد نیز انتقاداتی وارد است و این روش ارشادی به تغییراتی در شیوه اجرا نیاز دارد اما اصل لزوم گشت ارشاد برای مقابله با مانکن های بدن نما در خیابان های شهر امری لازم و ضروری است.

امری که امروز حیات خود را با اظهارات رییس جمهور در خطر می بیند. وقتی رییس جمهور اینگونه «گشت ارشاد» را ملعبه سخنان خود می کند و از آن واژه بعنوان یک اقدام چریکی، اطلاعاتی، امنیتی و بعضا نظامی یاد می کند، طبعا نمی توان از رسانه های بیگانه انتظار برخوردی ملایمتر از این داشت.

از این رو از آقای رئیس جمهور انتظار می رود کمی قبل از سخنرانی، به تبعات سخنان خود نیز فکر نمایند و بدانند امروز هر کلمه ای که از دهان مبارک ایشان بیان می شود می تواند سرنوشت و مسیر فرهنگ و سیاسی یک کشور را تحت تاثیر قرار دهد.

قطعا نگارنده به این موضوع قائل نیست که شخص رییس جمهور در زمین دشمن و رسانه های بیگانه بازی می کند اما بعضا برخی واژه ها و بیانات به صورت ناخودآگاه و از سرغفلت می تواند مسیر ضدفرهنگی آنها را هموار نماید.

آزادی قلم به چه قیمتی؛ آیا امثال سلمان رشدی های هم باید آزاد باشند؟!

حسن روحانی در بخشی از سخنان خود در این مراسم تاکید کرد «باید در قانون تلاش کنیم حرمت اهل قلم را نگاه داریم که این قلم مورد احترام خالق و آفریننده جهان است و به این قلم قسم یاد کرده است.»

بی شک قلم و صاحب آن صاحب حرمت است و باید احترام او حفظ شود. اما تابحال از خود پرسیده اید که حرمت چه قلمی باید حفظ شود؟

آیا شما قائل به این امر هستید که قلمرانی در راستای اهداف غرب در جنگ نرم، بر ضد فرهنگ ناب اسلامی، ترویج خرافه گرایی، تضعیف اعتقدات شیعی، تحقیر مبانی انقلاب اسلامی و … نیز باید حفظ شود؟ اجازه دهید منظورم را با یک سوال واضح تر بیان کنم. آقای روحانی، آیا غرب و کشورهای غربی که مدعی آزادی بیان هستند نیز اینگونه که شما شعار آزادی سر می دهید، برای قلم، کتاب و نویسنده حرمت قائل است؟ یا آنها هم برای انتشار آثار خود خطوط قرمزی قائل هستند؛ با این تفاوت که خطوط قرمز آنها در راستای اهداف شوم شیطانی و سکولار بنا شده است اما خطوط قرمز در نظام مقدس جمهوری اسلامی بر مبنای شریعت پیامبر اکرم شکل گرفته؟!

قطعا از دکتر روحانی انتظار می رود به جای جمع بستن در الفاظ و افعال، بعضا استثناها را هم مطرح کنند که خدای ناکرده این شائبه به وجود نیاد که شخص رییس جمهور حتی به آزادی قلم امثال سلمان رشدی ها نیز معتقد است (که به اعتقاد نگارنده اصلا اینگونه نیست).

باز هم نقد و جملات زیبای آقای رییس جمهور

اما در بخش پایانی این یادداشت به دنبال بررسی جملات شیرین و شیوای روحانی در باب نقد و انتقاد هستیم. هر چند او از ایام انتخابات ریاست جمهوری تا به امروز بارها و بارها در باب نقد سخن رانده و دولتش را انتقادپذیر معرفی کرده است، اما مرور زمان بر همگان اثبات کرد که اتفاقا دولت یازدهم و همکاران روحانی در دولت تحمل تنها چیزی را که ندارد «انتقاد» است تا جایی که شخص رییس جمهور یک بار منتقدان توافقنامه ژنو را بی سواد می خواند و همسنگر دیگر روحانی منتقدان را به بی دینی نیز متهم می کند!

بر این اساس دولتی که چنین نگاهی به نقد دارد باید هم به دنبال شناسنامه دار شدن منتقدین باشد. روحانی در آیین افتتاح بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب گفت: «آنچه پسندیده نیست آنکه با پول مردم و با بیت‌المال مردم از دولتی که منتخب مردم است و با رأی اکثریت مردم فعالیت خود را آغاز کرده است، کسی بخواهد به جای نقد تخریب را پیشه گیرد، این امری است که دولت نمی‌پسندد، ما از همه می‌خواهیم با شناسنامه سخن بگویند، بگویند از کجا هستند، بگویند وابسته به کدام جناح هستند، با نام جناح خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران، ملت ایران راهش روشن است، ملت ایران در عصر حاضر به دنبال آرامش است، ملت ایران به دنبال اعتدال است. ملت ایران به دنبال پیشرفت است».

اما نگارنده به شخص رییس جمهور توصیه می کند که برای آگاهی از نظرات مردم به جای شنیدن نظرات حلقه اطرافیان و مشاوران خود به سطح جامعه آمده و نظرات مردم را بشنود، مردمی که امروز او آنچنان که پس از انتخاب خود گفت، اکنون رئیس جمهور همه آنهاست. مردمی که از وضع اقتصادی و تدابیر اقتصادی دولت تدبیر راضی نیستند و نشانه این عدم رضایت آنها دست رد به سینه دولت زدن در ماجرای انصراف از دریافت یارانه بود.

آقای رئیس جمهور، منتقدان شما در پی تخریب دولت نیستند، بلکه درپی جلوگیری از انحرافات و خطراتی هستند که اگر در این دولت رخ بدهد نه تنها دولت شما را با چالش جدی مواجه می کند، بلکه موجب ضعف موضع جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی نیز خواهد شد و این آن چیزی است که دشمنان قسم خورده این ملت به دنبال آن هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا