سهمیه صفر مازندران از درآمدهای فرهنگی

سهمیه صفر مازندران از درآمدهای فرهنگی

بصیر، در حالی وارد سومین ماه سال موسوم به فرهنگ و اقتصاد شده ایم که هنوز فرهنگی ترین نهاد استان یعنی ارشاد اسلامی استان که مطول ترین برنامه را نیز ارائه داده است، بودجه ای از سلسله مراتب دریافت نکرده و در استان نیز هنوز مشمول دریافت هیچ اعتبار استانی نشده و در طول این مدت نیز با پیگیری های متعدد فقط موفق به دریافت حقوق کارکنان خویش شده است و این به معنای آن است که قطار فرهنگی استان در سال فرهنگ، سوختی برای روشن شدن و راه افتادن و حرکت ندارد و عملاً هم نمی تواند گامی را در مسیر مقصد بردارد؟

سئوالات اساسی اینجاست که در یک میدان پررقابت و کاملاً جدی، چگونه می توان با پاهای بسته دوید؟! با دستهای بسته گرفت و یا مشتی حواله کرد؟! با چشمهای بسته دید؟! با دهان بسته خورد و یا گفت؟! با قلم شکسته نوشت؟! با احساس گسسته شاد زیست؟! و یا با زانوهای نشسته در گل، به ساحل نجات رسید؟!

فرصت کُشی، آفت مدیریت جامعه امروز ماست و حسرت کِشی، منفی ترین دستاورد تکرارشونده ی همین فرصت کُشی ها در پایان مهلتی است که به مدیران جامعه داده شده که متأسفانه گاهی به اندازه عمر یک و یا حتی دو کابینه تمدید می شود و در سال موسوم به عزم ملی و مدیریت جهادی نیز کار خاصی صورت نمی گیرد!

در فاصله زمانی بین یادداشت قبلی موسوم به “خواب بهاری مدیران مازندران” تا درج این یادداشت، فرصتی دست داد تا در یکی از این روزها و به اعتبار عضویت در شورای فرهنگ عمومی و اتاق فکر ارشاد، در جریان برنامه ای مطول، جامع، تمام شمول و میدانی از ارشاد اسلامی استان قرار بگیرم که تحقق بند بند این برنامه، نوید شکوفایی فرهنگی مازندران را در ذهن ها تداعی می کند و طبعاً مازندران که در بسیاری از زمینه ها دارای ویژگی های استثنایی برای فعالیت های فرهنگی است، استحقاق  ویژه ای برای برخورداری از آنها را داشته و دارد!

اما وقتی علت عدم استارت عملیاتی این برنامه مورد پرس و جو واقع شد، تأسف بارترین خبر یعنی عدم ابلاغ کشوری و سلسله مراتبی بودجه فرهنگی مازندران و نیز عدم تخصیص اعتبارات استانی به فرهنگ، مسموع گردید که این امر یعنی از دست دادن یک فرصت دوماهه فرهنگی در سال موسوم به اقتصاد و فرهنگ برایم بسیار تأسف بار و حیرت انگیز بود و همه این ها در حالی انجام گرفت که هم وزارت ارشاد و هم استانداری مازندران از این برنامه استقبال شایانی بعمل آورده و حتی توسط معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مقرر گردید که به عنوان پایلوت اصلی طراحی برنامه های سایر استانها مورد استناد و استفاده الگویی قرار گیرد و استانداری مازندران نیز آن را در حوزه های وظایف مرتبط و مشترک به عنوان برنامه مشترک مورد حمایت قرار دهد!

بطور نمونه باید متذکر شد که راه اندازی دهها طرح سالمسازی دریا در سواحل گسترده و طولانی مازندران که طبق مصوبه ستاد تسهیلات حداکثر باید تا سوم خرداد انجام پذیرد و هر طرح حداقل به ۵۰۰ میلیون ریال بودجه نیاز دارد و ارشاد استان که یکی از پایه های اصلی اجرایی این طرح رفاهی – فرهنگی است، عملاً رمقی برای حضور و نقش آفرینی مؤثر ندارد و این در حالی است که دریای مازندران چه بخواهد و چه نخواهد بایستی پذیرای میلیونها گردشگر داخلی و خارجی در فرجه محدود سوم خرداد تا هشتم تیر یعنی اول ماه مبارک رمضان باشد!

میزبانی و برگزاری جشنواره های بین المللی همانند جشنواره نامه ای به امام رضا(ع) و یا جشنواره فیلم وارش و دهها جشنواره و همایش فرهنگی برای تجلیل از مشاهیر فرهنگی مازندران، نخبگان فرهنگی و نیز سایر فعالان فرهنگی و هنری در مازندران به همراه رسالتهای ارشاد در سال فرهنگ، موارد قابل اغماضی نیستند و از طرفی ارشاد نمی تواند همواره به سمت خیران و نهادهای مردمی دست گدایی دراز کرده و بعد هم ادعای آقایی کند!

جالب است متذکر شوم که ارشاد اسلامی استان نه تنها بودجه و اعتبارات فرهنگی استان را دریافت نکرده، بلکه اندک درآمد ناشی از اجاره اماکنی همچون سالن آمفی تئاتر مجتمع فرهنگی و هنری مرحوم سلمان هراتی و غیره را نیز باید به حساب خزانه ملی واریز کند و چیزی عاید استان نمی گردد و از طرفی ارشاد استان هیچ سهمی از درصد تخصیصی درآمد شهرداری ها به فعالیت های فرهنگی دریافت نمی کند و استانداری مازندران هم که هنوز حمایت مالی خود را از ارشاد اسلامی به تجلی درنیاورده است که این وضعیت می تواند به رکود و یا حتی سقوط فرهنگی مازندران بیانجامد!

راستی چه عللی می توانند در دولت تدبیر و امید و اعتدال که نماد انتخاباتی آن “کلید” و گشایش قفل مشکلات جامعه بوده، به قفل شدن فرهنگی استان منجر شده باشند، در حالیکه دولت محترم به راحتی بودجه سال ۱۳۹۳ خود را در مجلس به تصویب رسانده و بودجه مناسبی را در اختیار دارد و از طرفی بودجه ارشاد استان، ارزی نیست که ارتباطی با تحریم بین المللی ایران داشته باشد و الحمدالله درآمد ریالی دولت هم مطلوب است و عملاً بهانه ای نمی تواند این تأخیر شکننده را توجیه کند!؟

و از طرفی چرا مدیریت ارشد اجرایی استان به یاری فرهنگ نمی شتابد و دست ارشاد را نمی گیرد، در حالیکه هیچیک از تعهدات ارشاد اسلامی استان در نظام اداری و نیز حوزه انتظارات افکار عمومی و از نگاه فرهیختگان و نخبگان فرهنگی و هنری مازندران و کشور قابل اغماض نبوده و همه آنها باید بصورت روتین انجام بپذیرند! 

به هر حال مستند به فلسفه و تدبیر نامگذاری سالانه مقام معظم رهبری باید بپذیریم که توفیق اقتصادی کشور و استان نیز منوط به توسعه و تعالی فرهنگی جامعه است و فعالیت های فرهنگی ارشاد، بستری برای فرهنگ سازی است و نمی توان این فعالیتها را انحصاری و درون سازمانی تعبیر و تفسیر کرد و قطعاً سودش به حساب اقتصاد نیز واریز می شود و حذف فعالیت های فرهنگی، تضعیف جبهه اقتصاد نیز تلقی می گردد!

در پایان از دولت محترم و مشخصاً نماینده عالی و سیاسی دولت در مازندران انتظار می رود که با پیگیری بالادستی و چانه زنی های کابینه ای، رایزنی لازم را برای دریافت سهم تخصیصی بودجه فرهنگی مازندران انجام دهند و از طرفی نماینده محترم ولی فقیه در مازندران بایستی خود و نمایندگان مازندران در مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی را مجاب به پیگیری این امر مهم نموده تا مازندران بتواند همانند سالهای گذشته، ضمن انجام تعهدات سازمانی، انتظارات عمومی را نیز برآورده نماید.

صادقعلی رنجبر – عضو هیئت علمی دانشگاه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا