غرور اقتصادی و پشتوانه های سیاسی؛ عامل اصلی زورگویی بانک ها

به گزارش بصیر،  عبور از گذرگاه معیشتی برای امرار معاش زندگی از جمله دغدغه های خاص جامعه ایران امروزی در همه اقشار به ویژه قشر کم درآمد و بعضاً فقیر است که متاسفانه بر اساس یک راندمان اقتصادی و در سایه برخی کج سلیقگی اقتصادانان و حاکمان اقتصادی و حاکمیت تفکر غیر اقتصادی برای کسب منافع از سوی برخی افراد، دامنگیر و فراگیر شده است.

در این بین نیاز مردم به نقدینگی واژه ای شد برای زیستن که استمرار زیستن اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی از ضروریت و هم و غم مردم است.

بانک ها اولین بنگاه اقتصادی و خاستگاه مطالبات مالی است که در بین مردم در تامین این نقدینگی نقش به سزایی در زنده نگه داشتن جامعه پویا در حوزه معیشت داشته و دارد.

سوال اینجاست که آیا این بانک در ارائه این نقدینگی حدود و عقود اسلامی که برگرفته از مبانی اصیل اسلامی است، را رعایت می کند؟

آیا در قبال اعتماد ملی و مردمی به بانک ها، خدمات شایسته ای به منظور رفع این نیازها بر اساس شعائر اسلامی و دینی ارائه می دهند؟

آیا این مرکز مالی و نقدینگی حسن عمل با شیوه های مردمی و با دیدگاه ملی مذهبی در ایران اسلامی ارزیابی و نظارت می شوند؟

آیا اهداف و مبانی اقتصاد اسلامی و منویات شرع مقدس در کردار و رفتار حتی در جز ترین بخش بانک ها، اعم خصوصی و و دولتی، دنبال می شود؟

آیا پرداخت وام های کلان با سود های کلان و بدون حساب و کتاب با گفتمان دینی و شرعی تناقض ندارد؟

آیا امروز بانک های و موسسات مالی و اعتباری ساخت و ساز های آنچنانی و میلیاردی که برای خود رقم زدند، بر اساس سرمایه مردمی و یا سرمایه درون نهادی خود است؟

آیا ناپایداری اقتصادی و ترویج فساد های مالی و اقتصادی در همین نوع منش و و رفتار بانک های غیر اسلامی نیست؟

و صدها سوال دیگر که افکار عمومی به دنبال پاسخ درست و منطقی از سوی متولیان بانک ها هستند.

نکته اینجاست، با دور نگاه به تاریخ بانک ها در سه دهه گذشته در می یابیم که برخی از این بانک ها در زمان نه چندان دور در اجاره مردم از لحاظ مکانی بود اما در دهه اخیر این روند تغییر و جهش ۱۸۰ درجه به خود داد به نحوی که امروزه بانک با ساخت و سازهای آنچنانی ضمن خروج از اجاره، دارای مکان های شیک در بهترین نقاط شهر هستند که بخش اعظمی از اعتبارات عمرانی از همین سودهای کلان کذایی و به اصطلاح غیر شرعی برای اینگونه بنا تامین شده است.

از سویی تک نرخی کردن سود وام بانک ها موضوعی است که سال ها سیاست گزاران اقتصادی و سیاسی به آن می پردازند که بیشتر در حرف است و هنوز جامعه عمل پوشانده نشد.

اعلام موضع مراجع تقلید و علمای دینی نسبت به این سود ها کذایی، عملکرد نادرست بانک ها را در برهه زمانی مورد چالش و نقد کشاند اما به دلیل نوع غرور اقتصادی و داشتن پشتوانه های سیاسی دولتی، منویات این بزرگان دین در حوزه بانک کاربردی و اجرایی نشد که در برخی موارد شاهد تقابل به منویات علمای دین از سوی برخی بانک ها هستیم به طوری که نه تنها سود و بازپرداخت وام ها را کاهش ندادند بلکه به ارائه دلایل نامعلومی نرخ سودها را افزایش دادند که این امر افکار عمومی را نسبت به مسائل شرعی و اقتصاد اسلامی متزلزل می کند.

آنچه که امروز، جامعه اسلامی ایران را تهدید می کند، جاری شدن اقتصاد غیر اسلامی در بطن جامعه و ترویج نوع بی دینی در قالب ربای بانکی است که پیامدهای منفی و انحراف مذهبی و نوع بی اعتمادی دینی را در پی خواهد داشت.

اقتصاد غیر اسلامی بر مبنای خود سودآوری برای کسب منافع، منشأ خیلی از عوامل دین گریزی نسل نو و حتی فرار مردان و زنان ایرانی از حوزه دین خواهد شد.

چرا که افکار عمومی به این امر اذعان دارند: چرا در جامعه اسلامی که مبنای قرآنی و سیره نبوی و ولایی دارد باید در حوزه قرض الحسنه و تأمین وام ها، سود آنچنانی که در گفتار ۲۸ درصدی اما در باز پرداخت ۶۰ الی ۷۰درصدی، دریافت شود.

حرکت سودخواهانه بانک و سوء استفاده از اعتماد مردم، در حال حاضر زمینه ساز برخی نابهنجاری ها از جمله روابط نامشروع مالی در بخش بانک ها و افراد، رشوه خواری و رباخواری، بروز و ظهور فسادهای مالی و اخلاقی، تبعیض اجتماعی، بی عدالتی، و… را فراهم می سازد که این امر از جمله مصادیق دین گریزی افکار ایرانی و نوعی بی اعتمادی دینی خواهد بود و این ظلم بزرگی به فرهنگ اصیل اسلام و مبانی دینی و مذهبی از سوی همین بانک ها است که در جایگاه خود خطری است که جامعه اسلامی ایران عزیز را در عصر حاضر تهدید می کند.

به هر حال بانک ها باید بدانند در سایه همین اعتماد ملی و باورهای دینی با شعار بانکدار اسلامی برای حمایت از محرومان و مستضعفان در جهت توسعه پایدار اقتصاد اسلامی در جامعه برای زندگی بهتر فرد فرد ایرانی، تشکیل شده است.

آیا سزاوار این ملت است که اینگونه بانک ها، پس از گذشت چند سال، از پول مردم برای کسب منافع حقوقی و حقیقی و ترویج نوع بانکداری غیر اسلامی و در تقابل مردم برای سر کیسه کردن آنان و ساختارشکنی اقتصاد اسلامی و ریشه کن کردن مبانی اسلامی در بانکداری و ترویج و سایه سار کردن بی دینی در جامعه، گام بردارند؟

این در حالی است که مسئولان این بانک ها، دائماً از مقوله اسلامی بودن بانک ها، اقتصاد اسلامی و نفوذ دین و اعتقادات مردمی حرفی هایی می زنند که در عمل آنچه دیده می شود فقط حرف است و حرف است، نه عمل.

 

 

 

بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا