کسالت رهبری و یادآوری یک درس فراموش شده!!

به گزارش بصیر، این روزها دل هر ایرانی از هر مقامی و طایفه و قومی که بود، برای چند لحظه لرزید و این لرزیدن از برای عاطفه ای بود که در دل هر ایرانی نسبت به محوری ترین عنصر این جامعه وجود دارد.


در همین چند روزی که گذشت، ایرانی ها دوباره شاعر شدند،  هنر آفریدند و دلدادگی خود را بی آن که بخواهند لو دادند. این ارادت و محبت در بین ایرانیان همه گیر بود و همین همه گیر بودن  موضوع، خود را به گونه ای جذاب تر در ملاقات ها و عیادت های مسئولین از رهبر انقلاب، خود را به نمایش گذاشت. لحظه های نابی که نشان داد، انجا که محوریت، رهبری نظام و محبت او باشد، همه چیز رنگ روشنایی به خود گرفته و تازه تر می گردد و اینجاست که تفاوت ها، هیچ گاه دیده نمی شوند که اگر دیده شوند هم باز خیر خواهد بود و نیک.

آنجا که محوریت آن چیزی باید باشد که هست، دیگر جناح و حزب و جبهه و گرایش، می شود موضوعی کاملا حاشیه ای و دور از ذهن. اینجاست که یگانگی بر هر چیز دیگری می چربد ومحبت به یک روح زیبای الهی، حرف اول را می زند. اینجاست که محبت حاکم می شود و همگان دلنگران یک چیز هستند. آری این روزها، همه مسئولین و مردم، دل نگران یک موضوع بودند و همه برای همان موضوع، دست به دعا برداشته و تقلاها می کردند.

رهبر معظم انقلاب که روز دوشنبه یک عمل جراحی داشتند بلافاصله عمل جراحی را رسانه ای کردند تا دشمنان از این قضیه سوء استفاده نکنند و همچون گذشته رهبر معظم انقلاب صادقانه در کنار مردم به خدمت گذاری پایبند باشند.

در در دادگاه میکونوس ، پرونده هسته ای ، حوادث سال ۷۸ ، فتنه ۸۸ ، مدیریت تحولات خاورمیانه و …صحبت های رهبر بعد از امام خمینی (ره) نقش تعیین کننده ای در نظام جمهوری اسلامی ایران داشت به گونه ای که جامعه کاملا آرام گرفت.

همچنین  که مسئولین در بحث ملاقات نشان دادند ،  چنین صحنه هایی را باید در خدمت به مردم دور رهبری حلقه بزنند ، چرا که علقه های عاطفی و سیاسی بین رهبری و مسئولین نظام وجود دارد و مسئولین با نگاه به این علقه ها در کنار اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها بایستی در مسیر حرکت رهبری قرار گیرند. این حرکت مسئولین قطعا باعث دوستداران نظام و اعصبانیت و ناراحتی دشمنان نظام جمهوری گردید.

مسئولین تا به امروز در برخی موارد از جمله اختلافات سیاسی، مفاسد اقتصادی، درگیریهای سیاسی، آنجا که این محوریت را فراموش کرده و درگیر هم شده اند، هم به خود سیب زده اند و هم کشور را دچار خسران کرده اند.

در ماجراهایی همچون خانه نشینی احمدی نژاد ، ماجرای یکشنبه سیاه لاریجانی و احمدی نژاد ، فاصله گرفتن از خط رهبری توسط دولت اصلاحات ، گرایش دولت سازندگی به سیاست های اقتصادی غرب علی رغم تذکرات رهبری و … از محوریت رهبری و ولایت استفاده نکردند و با این کار دشمن را شاد کردند و موجب ناراحتی مردم و ولی فقیه را فراهم کردند. و البته کار به جاهایی کشید که نباید می کشید.

روزهای اخیر که فرصتی بود برای عرض ارادت و محبت همه مسئولین به مقام معظم رهبری، همه چیزی رنگ و بوی صفا و صمیمت به خود گرفته بود. اگر محوریت رهبری مورد توجه باشد بین مسئولین مودت ایجاد می شود و این مودت پایه های نظام جمهوری اسلامی ایران را محکم و استوار می کند و در نتیجه دشمن با هر تدبیری حتی جنگ نرم (جنگ افکار) نمی تواند این اتحاد و همدلی را از بین ببرد.

لذا مسئولین باید از این ماجرا درس گرفته تا در عرصه های سیاسی نیز با جمع شدن دور رهبری راه خدمت به مردم را پیش گیرند نه اینکه با عمل خود دشمن را شاد و به نظام جمهوری اسلامی لطمه وارد کنند.  مردم به وضوح دیدند، انجا که محوریت دغدغه های رهبری باشد و همه دور آن جمع شوند، چقدر،جمع شدن بر دور رهبری، می تواند کارها را سریعتر و آسانتر پیش ببرد.

 

 

تیتر یک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا