فرشتگان از بوی انسان به نیت او پی می‌برند

بصیر، واژه «عبادت» در اصل به نظر بسیارى از واژه شناسان به معناى «خضوع» است و طبرى در تفسیر «جامع البیان» مى‌گوید: اصل عبودیت که به نظر او شامل عبادت نیز مى‌شود، نزد همه عرب به معناى ذلت و خاکسارى است.

ابوعلی سینا معتقد است: «العبادة هی غایة الخضوع و التذلّل؛ عبادت نهایت خصوع و فروتنی است» و شهید مطهری در تعریف عبادت آورده است: پرستش آن حالتی است که در آن، انسان یک توجهی می‌کند که از ناحیه باطن خودش به آن حقیقتی که او را آفریده‌است و خودش را در قبضه قدرت او می‌بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج می‌بیند. در واقع سیری است که انسان از خلق به سوی خالق می‌کند. این امر اساساً قطع نظر از فایده و اثری که داشته باشد، خودش یکی از نیازهای روحی بشر است.

آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است لذا یکی از مواردی که می‌تواند ما را در انجام عبادت، راغب کند پی‌بردن به حکمت عبادات است.

آیت‌الله جوادی آملی از جمله کسانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید به موضوع «جایگاه و تأثیر نیت» می‌پردازد که برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است.

یکی از شاگردان امام سجاد(ع) از ایشان سؤال کرد: فرشتگان که اعمال ما را می‌نویسند بجاست؛ برای اینکه می‌بینند و می‌نویسند اما آیا خاطرات و نیت‌هایی را که فقط از دل گذرانده‌ایم و هنوز به لباس عمل در نیاوردیم هم می‌نویسند؟ آنها را که نمی‌بینند پس از کجا می‌فهمند تا بنویسند و اینکه خداوند می‌فرماید: «وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ»؛ اسرار درونی را که به کسی افشا نکرده‌اید در قیامت باید حسابش را پس دهید. این اسرار درونی را فرشتگان چگونه می‌دانند و از کجا می‌نویسند؟

حضرت سجاد(ع) فرمودند: آیا بوی باغ و بستان و بوی کثافت و کنداب یکی است؟ از کنار باغی پر از گل و معطر بگذرید، بوی خوب احساس می‌کنید و چنانچه بوی بد به مشام انسان برسد، می‌فهمد که اینجا کثافت و زباله است. بنابراین از بو می‌توان فهمید که از کنار باغ می‌گذریم یا از کنار چاه.

فرشتگان هم از بوی خوش تشخیص می‌دهند که در قلب این مؤمن اسرار و نیت‌های و اراده‌های خیر و طیب و طاهر است و نیز فرشتگان می‌فهمند که در درون این شخص، پلیدی است. چه طور می‌شود که انسان در چاه زندگی کند و از بوی چاه اظهار تنفر نکند و با خبر نباشد؟ اگر کسی به ملکوت رسیده باشد بوی بد و خوب دیگران هم به مشام او می‌رسد، مؤمن را از منافق باز می‌شناسد.

روزی علی علیه‌السلام مشغول سخنرانی بود، عده‌ای پای منبر حضرت نشسته بودند بعضی از جاسوسان اموی خبر آوردند که «خالد بن عرفطه» مُرد!

حضرت اعتنا نکردند، عده‌ای قبول کرده پذیرفتند که خالد مُرده است. حضرت به سخنان خود ادامه دادند. بار دیگر گفته شد خالد مُرد!

بارسوم گفتند: یاامیرالمؤمنین این خبر رسمی شد.

فرمودند: نه؛ او نمرده است او هنوز شورش و بلوایی در پیش دارد و به تحریک حکومت‌های طاغی، علیه من می‌شورد و از درب این مسجد وارد می‌شود. آن گاه حضرتبه کسی که پای منبر بود اشاره کرد فرمودند: پرچم او هم به دست این شخص که علیه حق قیام می‌کند! او هنوز نمرده است!

این قضیه بعدها واقع شد و این علم غیب امیرالمؤمنین(ع) و آشنایی به اسرار درونی کسی که پای سخنان حضرت نشسته تحقق پیدا کرد.

حضرت مانند فرشته‌ای که درون افراد را می‌بیند و می‌داند درون چه کسی باغ و درون چه کسی گنداب است درون وی را دید؛ به هر حال ما یا مشغول کندن چاه هستیم یا مشغول آبیاری گُل؛ «. فَأَمَّا إِن کاَنَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ، فَرَوْحٌ وَ رَیحَْانٌ وَ جَنَّتُ نَعِیمٍ»؛ خود آن شخص گذشته از اینکه «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَا» در انتظار اوست، می‌شود «روحٌ و ریحان» در غیر این صورت با کنار رفتن پرده، انسان پیش همه رسوا می‌شود.

در روایات آمده که بوی عالم بی‌عمل دیگران را اذیت و آزار می‌دهد چون بدتر از دیگران است. حتی بوی عالم بی‌عمل، اهل جهنم را نیز اذیت می‌کند و می‌گویند او را کنارتر ببرید.

بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا