روايتي تكان دهنده از لحظه پيدا شدن شهيد نبوی پس از ۲۸سال

بصیر/ همين چند ساعت پيش بود كه زمين لرزيد و آسمان گريه كرد از لحظه اي كه خبر پيدا شدن مهدي به خانواده اش داده شد. مادر اشك ريخت و پدر لرزيد … .

مادر بزرگوار شهيد محسن نبوي

اعلام فرايند شناسايي شهيد توسط نماينده بنياد شهيد

اعلام فرايند شناسايي شهيد توسط نماينده بنياد شهيد

پدر و مادر محسن كه هنوز چشم انتظار فرزند هستند

نماينده بنياد شهيد اصفهان حرف اصلي را مي زند:محسن پيدا شد

پدر مي لرزد و مادر تكيه گاه پدر مي شود

پدر مي گريد و مي گويد:خوشحالم که محسن من هم پیدا شد

مادر چه مسئوليت سختي دارد؛محسن گفته گريه نكن دشمن خوشحال مي شود

نماينده بنياد شهيد اصفهان جزييات را مي گويد

قلم از نوشتن باز مي ايستد…

پدر و مادر به آرزوي ۲۸ساله خود مي رسند

دستان پدر در دستان مادر هر دو مي لرزد

كسي توان سخن ندارد

عكس شهيد ميهمان جلسه مي شود

نگاه پدر فرزندش محسن را طلب مي كند

شهيد محسن نبوي به خانه ات خوش آمدي

پدر است و هزاران خاطره با پسري كه ۱۶ ساله بود و رفت

مادر به محسن قول داده گريه اش را كسي نبيند…

پدر از انتظارش براي ديدار فرزند مي گويد آنهم بعد از ۲۸ سال

مظهر صبري… پدر

كوه استقامتي… مادر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا