تكرار تاريخ به ضرر حفاري

بصیر،پيمانكاران صنعت نفت در لبه پرتگاه» عبارت فوق را هم اهل «رقم» مي‌دانند و هم اهل «رمق». حكايت اين روزهاي نفت «بي پولي» شده است اما نه بي‌پولي‌اي كه منشأ آن محدوديت‌هاي مالي باشد بلكه تعريف بسته‌هاي تزريق ريال و دلار به پروژه‌ها و برنامه‌هايي است كه وزارت نفت بر آن تأكيد دارد. در اين ميان پيمانكاران و شركت‌هاي دولتي، خصوصي و نيمه خصوصي نقره داغ شدند و اين روزها درگير فروش دارايي‌هاي خود جهت تسويه حساب با كاركنان خود و اخراج آنها هستند. ساده‌تر عنوان كنيم، شركت‌هاي نفتي درحال اخراج كاركنان خود جهت سرپا نگه داشتن خود هستند.
اين روند در شركت‌هاي حفاري بسيار بيشتر از ساير بخش‌ها به «چشم» مي‌زند؛ شركت‌هايي كه همه آنها با پول نفت و سرمايه‌هاي ملي تأسيس شده و به آرامي پله‌هاي «بزرگي» را پيموده‌اند و اينك با بي‌مهري كامل در شرف ورشكستگي و انحلال قرار گرفته‌اند. بسياري از اين شركت‌ها طلب‌هاي هنگفتي از نفت دارند كه در صورت پيگيري اين طلب‌ها، به كنار گذاشتن از پروژه‌هاي ديگر تهديد مي‌شوند. خواسته يا ناخواسته وزارت نفت به سمتي حركت مي‌كند كه شايد تا چند ماه ديگر خبر انحلال شركت‌هاي حفاري شنيده شود در حالي كه بازار كار وسيعي براي صنعت حفاري در ايران وجود دارد كه قطعاً اين بازار بايد براي شركت‌هاي ايراني فراهم باشد، همانطور كه ركن‌الدين جوادي در نامه‌اي به مديران نفتي تأكيد مي‌كند: اولويت حضور شركت‌هاي حفاري در پروژه‌ها، شركت‌هاي ايراني هستند. با اين حال صد افسوس كه وحدتي در «حرف و عمل» ديده نمي‌شود و شرايط موجود، بستر را براي حذف شركت‌هاي ايراني آماده مي‌كند. در اين وانفسا چه اتفاقي مي‌افتد؟ پاسخ ساده و دم دست است؛ حفاران ايراني از كشور مهاجرت كرده و راهي كشورهاي ديگر و متأسفانه برخي كشورهاي حوزه خليج فارس مي‌شوند و مصادف با آن، مسئولان وزارت نفت وارد گود مي‌شوند و از مهاجرت حفاران ايراني ابراز نگراني مي‌كنند!
اگر تفريق شركت‌هاي ايراني از پروژه‌ها «خواسته» است كه ديگر سخني نيست اما اگر «ناخواسته» است بايد تلنگري به وزارت نفت زد كه جاده‌اي كه مي‌پيمايند جز خرابه مقصدي ديگر ندارد. وضعيت امروز حفاري، اذهان را به روزهايي مي‌برد كه وزير نفتي در مجلس حاضر شد و براي انحلال شركت ملي حفاري ايران به نمايندگان گفت: « شركت‌هاي ايراني اين كاره نيستند، هر چاهي كه مي‌زنند به جاي آنكه به نفت بخورد به آب مي‌خورد.»
در آن روزها شركت‌هاي ايراني بايد حذف مي‌شدند اما نشدند و طي يك دهه اخير به پشتوانه دلارهاي نفتي مسير تكامل را پيمودند و اكنون كه بايد ثمره تلاش خود را ببينند با بي‌مهري برخي مسئولان مواجه شده‌اند. چرا وزارت نفت براي بازپرداخت طلب اين شركت‌ها پا پيش نمي‌گذارد و تمام تمركز خود را بر پارس جنوبي گذاشته؟ مگر جز اين است كه حفاري ۵۰ درصد هزينه‌هاي توسعه ميدان‌هاي نفتي و گازي را تشكيل مي‌دهد؟ با توجه به كمبود دكل حفاري در ايران با بازپرداخت كردن طلب اين شركت‌ها با راه‌هاي گوناگون به راحتي مي‌توان به توسعه صنعت نفت شتابي مطلوب داد. بيش از ۳ ميليون از ظرفيت توليد نفت كشور در خشكي واقع شده‌اند كه اين ظرفيت نيازمند نگهداشت از طريق تعميرچاه‌ها و تزريق گاز است. آيا به راحتي نمي‌توان با پخش كردن دكل‌ها در ميادين نفتي ظرفيت توليد را افزايش داد؟ چطور مي‌شود كه دولت‌ها حاضر مي‌شوند براي توليد ۵۰ هزار بشكه نفت بيش از يك ميليارد دلار براي شركت‌هاي خارجي هزينه مي‌كنند اما بي‌اعتنا به نقش نگهداشت توليد، دكل‌هاي حفاري را بيكار مي‌كنند؟
نكته تأسف‌بار اين صورت مسئله، احساس كمبود دكل‌هاي حفاري در كشور است ولي شاهد آن هستيم كه به دليل عدم تزريق منابع به صنعت حفاري، شركت‌هاي حفاري در حال جمع كردن بساط خود هستند، اين شركت‌ها همان شركت‌هايي هستند كه رقم قراردادهايشان بسيار كمتر از شركت‌هاي خارجي است و با كيفيتي بالا، باشد پول نيست، منتظر انحلال شركت‌هاي حفاري مي‌مانيم و مي‌مانيم چشم انتظار شركت‌هاي خارجي كه ببينيم جهيزيه شان براي نفت چيست!

 

 

 

جوان آنلاین

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا