به بهانه اردوهای راهیان نور و تقارن با ایام فاطمیه؛

کوله دلتنگی‌ها را که پر می‌کنی، فرزندان بانو در «شلمچه» و «طلاییه» مهمان‌نوازی می‌کنند

بصیر، دوباره ماه قشنگ اسفند، ماهی که دروازه بهار است، بهاری که مُمِد حیات و مفرحی ذات با هم دارد.

ماه دلتنگی آمیخته با شعفی است اسفند ماه، شعف وصال!

از شوق هر آینه بر تشنگی‌ات افزون میگردد. روحت، وجودت، تشنه قطره قطره معنویت بهشت است، تشنه کربلاست.

دل در قفس سینه با شدت می‌کوبد، هم الان است که پر بگیرد و حصار حبس را درنوردد و در کربلای عشق سکنی گزیند.

کمی آرامتر ای دل! تو که خوب میدانی این جسم خاکی هم در تب و تاب عروج است، اندکی صبر، با هم خواهید پرید ! شرط انصاف نیست که دست این جان در گل مانده را نگیری، طعم عشق را تنها چشیدن، خودخواهی است، بگذار جرعه‌ای هم به او رسد.

خواهیم گریخت از این دنیای مملو از پلیدی‌ها، با هم خواهیم گریخت…

در دهان طعم شیرین وصل را مزمزه کرده‌ایم سالی، حال وقت سیراب شدن است، اما صبر گیاه تلخی است که حاصلی شیرین می‌دهد، شیرینی فوق تصور، پس صبر باید کرد.

راستی گذرنامه‌ات را گرفته‌ای؟!

میدانی حتی پرواز بر آن آستان عرفان هم گذرنامه می‌خواهد و اذن دخول؟

چقدر باریده‌ای برای تأیید گذرنامه‌ات؟ بود آن‌چنان که مهر خورده باشد؟

نمی‌دانی به که باید بیاویزی‌؟ برای که باید بباری؟

باید به شاخه طوبای مادر دهر بیاویزی. تمام عالم در گروی اوست. اذن دهد لاجرم تأیید است.

مادرسادات سخاوت دارد. دست خالی برنمیگرداند تمنای بر درش را .

هرچه دل افگارتر و شرمسارتر بباری، بر توشه و شیرینی راهت می افزاید، بس که لطافتش بالاست، روح لطیفت را حتی شنیدن نامش به ضجه می‌کشاند، پس با خودت زمزمه کن، ذکر بگو، ذکر یا فاطمه (س).

چقدر عجیب است! این تویی که هم الآن اشک بر صورتت جاریست؟ این معجزه نام بانوست.

اشک رمز تمنای مستجاب است و کلید هر قفل بسته ای. دل مادرسادات رئوف است، قفل ندارد که واکنی‌اش ، و دل مادر که همراهت شود اعجاز سفرت باورنکردنی‌تر می‌شود ، هر آنچه می‌دانستی و می‌خواستی و آنچه نمی‌دانستی به بهترین نحوی برایت رقم خواهد خورد، از بس که کریمانه سخاوت می‌کند .

یادت نرود! کوله دلتنگی‌ها را که پر می‌کنی، در هر بسته دلتنگی، گناهی بر دار ، آنجا باید با التماس، بار بر زمین بگذاری، بسته‌های کوله‌ات را یک به یک خالی کنی و خاک یکرنگی و طهارت از آن گناه را به سوغات برداری. دست خالی نمانی و یا بار نگشوده  بر نگردی، این خسران عظیم است، حواست باشد!

آنجا فرزندان بانو در شلمچه، طلاییه، یادمان عملیات رمضان و علی‌الخصوص معراج الشهدای محمودوند،دستگیری می‌کنند ، مهمان‌نوازی می‌کنند، چون مهر مادر را بر گذرنامه راحت تشخیص می‌دهند، کوله‌ات و سوغاتت را به آنها بسپار .

یادت نرود! با اشک نقطه نقطه وجودت را بشوی، غسل کن، غسل طهارت و نشاط. طی مسیر زندگی ِ فانی جز با نشاط معنوی میسر نیست، پس مخازن اشکت سرشارتر از همه ی فاطمیه‌ها باد …

از الآن برای بازگشتت غصه دارم ، نکند دق کنی و بمانی، به سلامت برگرد، با لطافت برگرد، با معنویت برگرد … راه طولانی است ، اما توشه آخرتت خالی ست، باید طاهر برگردی تا توشه آخرتی عاری از ریا و دورنگی و زرنگی های شیطانی بر دوش کشی…

مادرسادات در تمام راه میزبانت …

برگرفته از وبلاگ به سوی بصیرت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا