۱ فروردین – ۲۱ مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟

بصیر، عید نوروز

نوروز و آيين هاي باشكوه آن، مسيري سه هزار ساله را پيموده تا به ما رسيده است. «نوروز» كهنسالترين آيين ملي در جهان است كه جاودانه مانده و يکي از عوامل تداوم فرهنگ ايرانيان و مردمی است که در محدوده امپراتوری پیشین پارسیان زندگی می کنند. چند دهه است که مورخان معاصر، کشورهایی را که نوروز جشن ملی آنان است «منطقه نوروز» نوشته اند از آناتولی تا دره سند، بخشی از هند و کوههای پامیر و از آسیای میانه و قفقاز تا خلیج فارس. اصحاب نظر بعید نمی دانند که با ایجاد اتحاد میان این کشورها یک بلوک سیاسی تازه بوجود آید و وزنه ای سنگین در سیاست جهان شود. همه تلاش جهان غرب بر این است که چنین اتحادی تحقق نیابد و بویژه ناسیونالیسم ایرانی باردیگر طلوع نکند.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
كوروش بزرگ نوروز را يك آيين رسمي اعلام كرد

آيين هاي برگزاري این آیین های بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چشمگير نكرده و به همين دليل، عامل وحدت فرهنگي ساكنان «منطقه نوروز» به شمار مي رود كه آن را در هرگوشه از جهان كه باشند، يكسان برگزار مي كنند و بزرگ مي دارند. انديشمندان، «نوروز» را مظهر پايدار هويت و ناسيوناليسم ايراني خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اين ناسيوناليسم ترديد ندارند؛ زيرا كه در طول تاريخ نيروي عظيم و كارآيي هاي فراوان آن را مشاهده كرده اند.

«نوروز» روز ملي و جشن همه كساني است كه در فلات ايران (ايران زمين) ـ خود و يا نياكانشان به دنيا آمده اند و تاريخ و فرهنگ مشترك دارند، و نیز ساكنان سرزمينهايي كه در طول قرون و اعصار، امپراتوري پارسیان را تشكيل داده بودند.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟

در قرن نوزدهم امپراتوري ايران براثر توطئه هاي استعمارگران اروپايي تجزيه شده، اما فرهنگ مشترك و مدنيّت غني قوم ايراني باقي مانده و نوروز همچنان روز ملي همه آنان است.

از آغاز سده ۲۱ تلاش هاي چشمگير و تازه اي به منظور تحكيم رشته هاي فرهنگي و خويشاوندي (مهر، همدلي، انس و الفت) ساكنان منطقه نوروز و به ويژه ميان كشور ايران و كشورهاي فرارود و آسياي جنوبي صورت مي گيرد كه اصحاب نظر آن را يك پديده تازه جهاني دانسته اند، زيرا كه مناسبات كشورها تاكنون در زمينه هاي اقتصادي، سياسي و نظامي (مادي) بوده است كه باعث برانگيخته شدن رقابت ديگران، يارگيري سياسي ـ نظامي و مسابقه هاي نامطلوب شده است.

در بسياري از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاريخ طبري، شاهنامه فردوسي و آثار بيروني؛ نوروز به جمشيد ـ شاه افسانه اي و در تالیفات ديگر به کيومرث نسبت داده شده و آن را به دليل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشيد و اعتدال طبيعت، بهترين روز در سال دانسته اند.

به نوشته برخي از مورخين برپايه افسانه ها، سه هزار سال پيش در چنين روزي، جمشيد از كاخ خود درجنوب درياچه اروميه (منطقه باستاني حسنلو) بيرون آمد و عميقاً تحت تأثير آفتاب درخشان، و خرمي و طراوت محيط قرارگرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاك شدن زمين از بديها و روز سپاسگزاري از خداوند بزرگ ناميد و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال دراين روز آيين ويژهاي برگزار شود- آييني كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سياسي و اجتماعي مصون مانده است.

لازم است بدانيم كه مهاجرت آرين ها به صورت سه دسته مادها، پارسها، پارتها به سرزمين ايران درقرن هشتم پيش از ميلاد تكميل شد. اين گروه از آرين ها از گروهي كه به اروپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرينهاي جنوبي مي خوانند. مادها در منطقه ري (تهران امروز) به سمت شمال غربي و غرب تا مرز ايلام و ازجمله آثرپاتيكان (آذربايجان) و كردستان مستقر شدند و بعدا حكومتي به پايتختي همدان در آن منطقه تأسيس كردند كه به احتمال زياد جمشيد از ميان آنان برخاسته بود. زيرا، پارسها در جنوب و جنوب شرقي «ري» تا سواحل خليج فارس و بيشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسكان گرفته بودند و پارتها در شرق درياي مازندران و جنوب سيردريا، از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان – تپورستان (مازندران) و نواحي اطراف استقرار يافته بودند.

ترويج آموزش هاي زرتشت ـ تنها پيامبري كه از ميان آرينها برخاسته ـ به نوروز جنبه معنوي بخشيد، زيرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نيك تأكيد داشت و هرعمل خلاف عدالت را نفي مي كرد و تحولات تاريخ را نتيجه كشمكش بدي و خوبي مي دانست و مي گفت كه سرانجام با شكست قطعي بدي؛ آرامش، صفا، شادي، صميميت و عدالت جهانيان تأمين خواهد شد. نوروز فرصت خوبي براي زدودن افكار بد از روح، پايان دادن به دشمني ها از طريق تجديد ديدارها و نيز شادكردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسي آنان و مبادله هديه بوده است.

كوروش بزرگ مؤسس امپراتوري ايران كه از مادر، «ماد» و از پدر، «پارس» بود نخستين حكمران ايراني بود كه نوروز را عيد رسمي اعلام داشت و در سال ۵۳۴ پيش از ميلاد دستورالعملي براي اجراي مراسم دولتي آن تدوين كرد كه شامل ترفيع نظاميان، ابلاغ انتصابات تازه، سان ديدن از سربازان، عفو مجرمين پشيمان، ايجاد فضاي سبز و پاكسازي محيط زيست ـ از منازل شخصي گرفته تا اماكن عمومي ـ بود. چهارسال پيش از آن، كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به اين سبب برخي از مورخان، زمان اعلام رسمي و عمومي شدن نوروز به عنوان عيد ملّي را سال ۵۳۸ قبل از ميلاد نوشته اند. بابل در ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پيش از ميلاد به تصرف ايران درآمده بود.

در دوران هخامنشيان، يازده روز اول فروردين (فرورتيشن/Farvartishn) ويژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستين روز سال نو روحانيون، بزرگان، مقامات دولتي و فرماندهان ارشد نظامي، دانشمندان و نمايندگان سرزمينهاي ديگر را مي پذيرفت و ضمن سپاسگزاري از عنايات خداوند، گزارش كارهاي سال كهنه و برنامه هاي دولت براي سال نو و نظر خويش را بيان مي كرد كه نصب العين قرارگيرد. اين آيين تا همين اواخر با جزيي تفاوت رعايت مي شد كه دوباره دارد بتدريج ازسرگرفته مي شود. شاه سپس پيشكش ها را دريافت مي كرد كه نمونه آن در كنده كاريهاي تخت جمشيد ديده مي شود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار مي شد و افسراني كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفيع و پاداش مي گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفي مي شدند.

در نوروز، مردم نخست به ديدن سالخوردگان خانواده، بيماران و از كارافتادگان مي رفتند و اداي احترام مي كردند (احترام و رعايت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در ميان ايرانيان همواره نهايت اهميت را داشته است). سپس عيد ـ ديدني آغاز مي شد. پيش از ديد و بازديدها، در لحظه تحويل سال، هر فرد از خدا مي خواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. اين مراسم پس از ۲۵ قرن به همين صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل ديگر شده است.

سران دولت هخامنشي در آداب و رسوم و قوانين سرزمين هاي غيرآريايي نشين كمتر مداخله مي كردند ولي در مصر كه بيش از يك قرن (۱۲۱ سال و چند ماه) يكي از ايالات ايران به شمار مي رفت، آيين هاي نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفير به حبشه (اتيوپي) از شاه انتخابي اين كشور خواسته بودند كه نوروز را برسميت بشناسد و برگزار كند، آلودن محيطزيست (آب و هوا و زمين) را منع ، و براي دروغ گفتن و سوء نيّت مجازات در نظر بگيرد.

نوروز، هدف از گرامي داشت آن و وقايعي كه در طول قرون و اعصار در اين روز روي داده است در خور توجه فراوان است. اشاره به چند مورد آن در زیر آمده است:

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
پس از ساختنه شدن تخت جمشيد، مراسم رسمي نوروز در اين تالار برگزار مي شد

پس از تكميل ساختمان عظيم و زيباي تخت جمشيد در پارس و گشايش آن، آيين هاي رسمي نوروز، باشكوه بيمانندي در آنجا برگزارمي شد. مراسم نخستين نوروز در تخت جمشيد، دو هفته طول كشيد. مردم عادي در تالار صدستون و سران ايالات و مقامات تراز اول در تالارهاي ديگر اين كاخ حضور مي يافتند. كار ساختن تخت جمشيد (يوناني ها پرسپوليس = شهر پارس خوانده اند) ۵۱ سال طول كشيد. داريوش يكم تصميم به ساختن آن، در محلي نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولي پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به اين ترتيب ايران داراي دو پايتخت شد: شوش: پايتخت اداري و تخت جمشيد: پايتخت سياسي. عنوان «تخت جمشيد» را قرنها بعد، عوام الناس به آن دادند، حال آن كه اين كاخ با جمشيد افسانه اي ارتباطي نداشته است. از اين كاخ كه گوياي تمدن و پيشرفت ايرانيان باستان است بر قلمرويي ميان سند، دانوب، مديترانه و صحراي آفريقا فرمانروايي مي شد. حسادت اسكندر مقدوني نسبت به اين شكوه و عظمت، عامل عمده ويراني اين كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباريان در هر کجاي کشور که بودند پيش از فرا رسيدن نوروز خودرا به تخت جمشيد مي رسانيدند و بهار را در آنجا بسر مي بردند.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
بزرگان ايران و مقامات رسمي ازطريق اين پلكان به تالار پذيرايي تخت جمشيد براي شركت در مراسم رسمي نوروز مي رفتند

داريوش دوم به مناسبت نوروز، در سال ۴۱۶ پيش از ميلاد سكه زرين ويژه اي ضرب كرد كه يك طرف آن شكل سربازي را در حال تيراندازي با كمان نشان مي دهد. ضرب سكه زر و سيم يک قرن پيش از آن توسط داريوش يكم آغاز شده بود. سكه هاي داريوش بزرگ به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عيدي از زمان هرمز دوم – شاه ساساني در سال ۳۰۴ ميلادي آغاز شده است.

مِهستان (مه/Meh: بزرگ)، پارلمان ايران در عهد اشكانيان نخستين جلسه خودرا در نوروز سال ۱۷۳ پيش از ميلاد با حضور مِهرداد يكم ـ شاه وقت ـ برگزار كرد و اولين مصوبه آن انتخابي كردن مقام رياست كشور (شاه) بود. عزل شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته طي شرايطي از جمله خيانت به كشور، ابراز ضعف و نيز جنون، بيماري سخت و از كار افتادگي. ايران در آن زمان داراي دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» مي خواندند.

در سال ۵۲ ميلادي، مِهستان كه از نحوست ۱۳ فروردين مي ترسيد، چند روز ايران را بدون شاه گذارد و روز ۱۵ فروردين «بلاش» را از ميان شاهزادگان اشكاني به شاهي برگزيد كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت وطن»، انتخاب بلاش را ايجاب مي كرد. شاه قبلي در ايام نوروز مرده بود. نحوست رقم ۱۳ از يونانيان است که با اسکندر وارد ايران شده است!.

نوروز ايراني بر حسب سال مصادف است با يكي از اين سه روز در تقويم تازه ميلادي (گريگوري): ۲۰، ۲۱ و يا ۲۲ مارس (مارچ). در مارس ۴۴ پيش از ميلاد، ايران خود را براي دفاع در برابر حمله احتمالي «ژوليوس سزار» آماده مي كرد كه خبر رسيد سزار ۱۵ مارس (هفت روز پيش از نوروز) در سناي روم ترور شده است و شاه جريان را به اطلاع رجال كشور رسانيد که ايام عيد را در دلواپسي بسر برده بودند. اسپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ايران ۹ سال پيش از آن (سال ۵۳ پيش از ميلاد) در «حرّان» ارتش روم را درهم شكسته بود. در اين جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده اين ارتش كشته شده بود و سزار تصميم به انتقامگيري داشت.

اردشير پاپكان – كه در سال ۲۲۶ ميلادي سلسله ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال بعد، از دولت روم كه در جنگ از وي شكست خورده بود خواست كه نوروز ايراني را به رسميت بشناسد و سناي روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد. در دوران اشكانيان ايام نوروز به پنج روز كاهش يافته بود اما اردشير به تقاضاي «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحاني ارشد زرتشتيان) روز ششم فروردين ـ زادروز زرتشت ـ را بر آن اضافه كرد و چون ايرانيان روز هفتم فروردين را خوش يمن مي دانستند و بيشتر ازدواجها را به اين روز موكول مي كردند، از آن زمان ايام نوروز كه روزهاي روح ابدي، شاديها و پاكي ها بشمار مي آمدند، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفت روز دست از كار مي كشيدند.

در طول حكومت ساسانيان اهميت نوروز افزايش يافت. نه تنها يك عيد ملّي بود بلكه ايام تميز كردن محيط زيست، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجويي از پيران، تجديد دوستيها، استحكام خانواده، و بيرون كردن افكار بد و پليدي ها از روح و روان به شمار مي آمد. در اين عهد، تشريفات نوروزي مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بامها در شب نوروز به منظور سوزاندن پليديها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت سين تبديل شده است. ساسانيان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان يك روز ملّي؛ برقراري عدالت، نظم، برادري، انساندوستي و پاكدامني بوده و بايد تحقق يابد.

در مارس ۳۲۶ ميلادي ميان ارتش ايران به فرماندهي شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهي كنستانتينوس دوم امپراتور اين كشور جنگي خونين و پرتلفات در گرفته بود. با اينكه پيروزي با ارتش ايران بود، شاپور دوم ۲۰ مارس (شب نوروز) برغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتش بسي دو هفته اي اعلام كرد تا سربازان بتوانند آيين هاي نوروزي را برگزار كنند. كنستانتينوس دوم كه نيروهايش تلفات شديد داده بودند، پس از اين آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوريل ميان دو امپراتور پيمان صلح به امضاء رسيد.

در مراسم نوروز سال ۳۹۹ ميلادي، چند مسيحي ايراني كه موفق به ورود به كاخ يزدگرد ـ شاه وقت (ساساني) شده بودند، في البداهه از او تقاضاي آزادي مذهبي براي خود كردند. اين آزادي كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسيحيان قلمرو ايران داده شد.

در نوروز سال ۵۰۱ ميلادي (۱۳۴۹ سال پيش از انتشار مانيفيست كمونيست به قلم كارل ماركس) مزدك بامداد ـ روحاني زرتشتي ـ جنبش سوسياليستي خود را برپايه مالكيّت عمومي دارايي ها، استفاده از توليدات و ثروت بر حسب نياز فرد و برابري اجتماعي ـ اقتصادي همه مردم علني ساخت كه مورد توجه توده ها كه گرفتار جامعه اي طبقاتي و وجود شكاف عظيم ميان فقير و غني بودند، قرار گرفت و حتي شاه وقت ايران ـ قباد ـ متمايل به افكار او شد.

پيمان «صلح پايدار» ايران و روم كه به امضاي خسرو انوشيروان ساساني و «ژوستي ني اَن» امپراتور روم رسيده بود، در سال ۵۳۲ ميلادي در مراسم نوروزي كه در تالار كاخ تيسفون (ايوان مدائن – طاق كسري، ۳۶ كيلومتري جنوب بغداد) با حضور شاه ايران برپا شده بود، مبادله شد.

در زمان حكومت طولاني خسروانوشروان (انوشيروان ساساني ـ دادگر)، تماس مستقيم مردم با شاه افزايش يافته بود و شاه شخصاً به برخي شكايات رسيدگي مي كرد و در مراسم نوروزي كاخ سلطنتي عده بيشتري از مردم عادي شركت مي شدند و به همين سبب خسروانوشيروان در سال ۵۴۹ ميلادي، پس از برگزاري مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگي را به ضميمه کاخ سلطنتي تيسفون که از دجله فاصله زياد نداشت صادر کرد و اين تالار و ساختمان ضميمه آن نهم مارس سال ۵۵۱ ميلادي آماده بهره برداري شد و آيين هاي نوروزي آن سال در آنجا برگزار شد. اين تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسيب ديد و بعدا منصور خليفه عباسي دستور داد که با تخريب کاخ سلطنتي و عمارات بزرگ تيسفون، مصالح لازم براي تکميل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزديکي تامين شود و باقيمانده سکنه تيسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود اين، بقاياي تالار خسروانوشيروان که به طاق کسرا و ايوان مدائن معروف شده همچنان باقي و پايدار مانده و از آثار تاريخي مهم جهان بشمار مي آيد. دانشگاه گندي شاپور (خوزستان) هم که به دستور خسروانوشيروان براي تدريس و تحقيق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز (سال ۵۵۰ ميلادي) گشايش يافت.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
دهها سال مراسم نوروزي در اين تالار (طاق كسري) در شهر تيسفون برگزار مي شد

بعد از اسلام، تا مدتي مراسم نوروز در ايران به صورت خصوص و خانوادگي برگزار مي شد. با وجود اين، نوروز ايراني از طريق مسلمانان تا اندلس (اسپانيا) گسترش يافت. از زمان عباسيان به دليل بسط نفوذ ايرانيان در دستگاه خلفاي اين دودمان، مراسم نوروز به اين دستگاه راه يافت ولي يك عيد رسمي (روز ملي) نبود. در روايت است كه هارون الرشيد، خليفه معروف عباسي، هزاران سكه نقره كه يك طرف آنها را رنگ زده بود (علامتگذاري كرده بود) در مراسم نوروز (سال ۲۱۱ هجري) در شهر بغداد به بزرگاني كه به ديدن او رفته بودند، هديه داده و به آنان تأكيد كرده بود كه نوروز سال آينده، كسي سكه دريافت خواهد كرد كه سكه هاي امسال را با خود بياورد و به او نشان بدهد. هدف هارون اين بود كه سكه هاي عيدي را که داده بود خرج نكنند.

رجال خراسان در سال ۸۰۹ ميلادي، روز ۲۴ مارس (سوم فروردين) را براي عيد ـ ديدني ميان خود تعيين كرده بودند. در همين مراسم به آنان اطلاع رسيد كه هارون الرشيد در همان روز در شهرتوس درگذشته است. با اين خبر، مجلس ديد و بازديد نوروزي به يك جلسه محرمانه سياسي مبدّل و در آن تصميم گرفته شد كه به مأمون ـ كه از جانب مادر ايراني بود ـ کمک کنند تا جانشين پدر شود و سه هفته بعد، هنگامي كه شنيدند «امين» برادر او در بغداد خليفه اعلام شده است به گردآوري داوطلب براي جنگيدن دست زدند و در اندك زماني ۳۰ هزار داوطلب آماده شدند. اين سپاه در روستاي تهران (پايتخت امروز ) ارتش ۹۱ هزار نفري مجرب امپراتوري عباسي را درهم شكست و علي بن عيسي بن ماهان فرمانده ارتش خليفه كه بهترين سردار زمان خود بود به همدان گريخت. داوطلبان ايراني در آنجا هم وي را شكست دادند که ضمن اين جنگ كشته شد. نيروي داوطلب با وجود قلّت نفرات، با روحيه اي عالي و عشق کسب استقلال كامل وطن به بغداد رفت، اين شهر را محاصره و تصرف، امين را اعدام کرد و سر او را براي مأمون به خراسان فرستاد و به اين ترتيب از آن پس خلافت عباسيان تحت نفوذ ايرانيان قرار گرفت و در زمان برادران بويه (از مردم ديلمان منطقه كوهستاني گيلان)، خليفه عباسي در حقيقت عروسكي در دست آنان بود. در زمان بوئيان که پيروان مرداويز بودند آيين هاي نوروزي بارديگر رسميت يافتند و چون بغداد در دست آنان بود، در اين شهر هم برگزار مي شدند.

مردآويز زياري (مازندراني) از قهرمانان ملي ايرانيان كه بر قسمت بزرگي از ايرانزمين حكومت مي كرد و اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاري آيين هاي ملي ايران از جمله تيرگان، مهرگان، سده، چهارشنبه سوري و مهمتر از همه نوروز بسته بود و تاكيد داشت كه مراسم عينا و مطابق عهد ساسانيان برگزار شود و در اين راه سختگيري زياد و افراط بيش از حد ازخود نشان مي داد، به گونه اي كه در سال ۹۳۴ ميلادي دست به تنبيه كاركناني زد كه در آذين بندي اصفهان براي نوروز سليقه كافي به كار نبرده بودند و همين امر سبب شد كه خدمه غيرايراني كه مورد انتقاد قرار گرفته بودند، از بيم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآويز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و شخصا در آن شرکت جسته بود. وي بود که پس از راندن دست نشاندگان عربان از مناطق مرکزي ايران دستور اکيد داده بود که ايرانيان جز به فارسي نگويند و ننويسند.

اميراسماعيل ساماني و به نوشته برخي از مورخان از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبين، متولد ري و نابغه نظامي ايران) كه به تجديد حيات زبان فارسي و فرهنگ ايراني كمك فراوان كرد، در سال ۸۹۲ ميلادي از رياضيدان هاي خراسان خواست كه تقويم ساساني را دوباره نويسي كنند تا «نوروز»در ساعت درست و هنگام عبور خورشيد از استوا آغاز شود و حلول سال دقيق باشد. اين آرزو سالها بعد توسط «عمرخيام» تحقق يافت و تقويم هجري خورشيدي و لحظه دقيق حلول سال نو تهيه و تنظيم شد. جلال الدين ملکشاه سلجوقي كه عمر خيام نيشابوري در دوران حکومت او تقويم خورشيدي را تنظيم کرده بود از همان زمان دستور رعايت آن را داد که طبق قانون مصوب مجلس، از قرن چهاردهم هجري نوشتن تاريخ مكاتبات در ايران با تقويم خورشيدي رسمي شد.

شاه اسماعيل صفوي روز ۱۱ مارس (در سال ۱۵۰۲ ميلادي) و ۹ روز مانده به نوروز را براي تاجگذاري خود تعيين کرده بود تا آيين هاي نوروزي را در کسوت شاه ايران برگزار کند. وي که در تبريز خود را شاه همه ايران اعلام کرده بود درهمين مراسم گفته بود که خود را مکلّف به احياي امپراتوري ايران در داخل مرزهاي ساسانيان مي داند.

در سال ۱۵۹۷ ميلادي، شاه عباس يکم (صفوي) آيين نوروز را در عمارت «نقش جهان» برگزار كرد و در نطق خود به اين مناسبت، اعلام داشت كه اصفهان پايتخت هميشگي ايران خواهد بود و تصميم دارد آن را به صورت زيباترين و امن ترين شهر جهان درآورد و به نمايندگان كشورهاي خارجي كه به شركت در مراسم دعوت شده بودند، اجازه داد كه براي كشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند. شاه عباس روز اول اكتبر سال ۱۵۸۸ ميلادي رييس كشور ايران شده بود. وي در رعايت اعياد ملّي و مذهبي شيعه دقت کامل بعمل مي آورد.

نادرشاه به نوروز و آيين هاي آن علاقه مندي فراوان داشت. وي سكه خود موسوم به سكه نادري را در سال ۱۷۳۵ ميلادي، در مراسم سلام نوروز رايج ساخت و تعدادي از آن را به رسم عيدي به منشي ها و افسران خود داد كه در يك طرف سكه نقش شده بود: «الخير في ماوقع» و در طرف ديگر سكه اين عبارت ديده ميشود: «نادرِ ايران زمين». اين عبارت نشان مي دهد كه نادر يک ناسيوناليست و خواهان احياي امپراتوري ايران در چارچوب مرزهاي عهد ساسانيان، اشكانيان و هخامنشيان بود.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
نادرشاه

نادرشاه در سال ۱۷۳۹ در جريان لشكركشي به هند، پس از شكست دادن ارتش ۳۶۰ هزار نفري اين كشور و دريافت تاج پادشاهي هند، براي ورود به دهلي منتظر فرارسيدن نوروز شد تا در روزي سعد به اين آرزو برسد و روز ۲۰ مارس ( در آن سال، روز نوروز) وارد دهلي شد و مراسم عيد را در كاخ «شاهجهان (امپراتور پيشين هند)» برگزار كرد.

كريمخان زند (وكيل مردم) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال ۱۷۶۱ ميلادي به بعد هر ساله سلام نوروزي را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده مي شود، برگزار مي كرد و سپس به ديدن مردم عادي (كوچه و خيابان) مي رفت. وي در نخستين نوروز در شيراز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرد كه در ميدان هاي شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر اقدامي را كه مي توانست، مي كرد. وي براي ديدن مردم و آگاه شدن از مشكلاتشان، حتي به قهوه خانه ها مي رفت و در آنجا با آنان آبگوشت (ديزي) مي خورد.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
کريمخان

آغامحمدخان قاجار با داشتن ريشه و تبار مغولي، «نوروز» را براي تاجگذاري اش تعيين كرد. وي در نوروز سال ۱۱۷۴ هجري خورشيدي (مارس ۱۷۹۵ ميلادي) در تهران تاجگذاري كرد و اين شهر را پايتخت قرار داد که هنوز پايتخت است.

ويلهلم اول قيصر آلمان كه علاقه چشمگير به خواندن تاريخ آرين ها داشت از اين كه در ۲۲ مارس ۱۷۹۷ ميلادي (مصادف با نوروز آرين هاي جنوي – ايرانيان) به دنيا آمده بود، بسي مباهات مي كرد. وي در نوروز سال ۱۸۷۱ به شاه وقت ایران (ناصرالدین شاه) نوشت: از اين كه ۲۲ مارس ۱۷۹۷ (و مصادف با نوروز ايرانيان) به دنيا آمده است، بسي مباهات مي کند. در زمان او بود كه آلمان به وحدت رسيد (رايش دوم). ويلهلم اول که بيسمارک صدر اعظمش بود ۹۱ سال عمر كرد. فراموش نکنيم که آلمان تنها قدرت اروپايي است که نظر استعماري و سياست امپرياليستي نسبت به ايران نداشت و همواره (جز در زمان صدارت بانو مِرکل) در کنار ايران بود. ايرانيان نيز نسبت به آلمان و آلمانيان احساسات ويژه داشته اند و به خاطر همين احساس، در دوران دو جنگ جهاني قرن بيستم آسيب فراوان ديدند.

مارس سال ۱۹۱۱ (نوروز سال ۱۲۹۰ خورشيدي) مراسم رسمي (دولتي) نوروز به نشانه اعتراض به حضور خودسرانه نيروهاي انگلستان و روسيه در خاك ايران لغو و به جاي آن عزاي ملي اعلام شد. اين نيروها بر پايه قرارداد آگوست سال ۱۹۰۷ سن پترزبورگ (تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ ميان انگلستان و روسيه) وارد ميهن ما شده بودند و اشغالگر به شمار مي آمدند. نيروهاي روسيه تا ۱۹۱۸ و نيروهاي انگلستان تا ۱۹۲۱ ايران را ترک نگفتند. وجود نيروهاي همين دو کشور در ايران باعث شد کشور ما که اعلام بيطرفي کرده بود صحنه جنگ جهاني اول شود و آسيب بيند.

برگزاري آيين هاي نوروز ايراني از دوران هخامنشيان در آسياي صغير (آناتولي ـ ترکيه امروز) تا به امروز مرسوم بوده است. عبدالحميد اول سلطان عثماني که خود روز نوروز (۲۰ مارس ۱۷۲۵) به دنيا آمده بود نوروز را در قلمرو عثماني يک عيد رسمي اعلام کرد که باقي مانده است.

دولت وقت تهران كه مي ترسيد مردم از شنيدن امضاي قرارداد ترکمنچاي و از دست رفتن قفقاز ايران به خشم آيند و دست به عصيان بزنند، اين قرارداد را كه با ميانجيگري دولت انگلستان در ۲۲ فوريه ۱۸۲۸ ميلادي (درست يک ماه پيش از نوروز) امضا شده بود از مردم پنهان كرد تا خبر آن در ايام ديد و بازديد نوروز به گوش ايرانيان نرسد و آنان را اندوهگين و بر ضد دولت متحد نكند.

در نوروز سال ۱۳۰۰ (۱۹۲۱ميلادي) دكتر محمد مصدق استاندار وقت فارس در مراسم رسمي نوروز در شيراز اعلام كرد كه به عنوان اعتراض به وقوع كودتاي نظامي درتهران (کودتاي ژنرال رضاخان و سيد ضياء طباطبايي با حمايت لندن) و زنداني شدن روشنفكران وطن، از همان لحظه از سمت خود كناره گيري مي كند و اين چند روز را هم به خاطر احترام به نوروز صبر كرده بود تا مراسم عيد ملّي برگزار شود.

وي در جلسه ۹ آبان ۱۳۰۴ مجلس شوراي ملي نيز با انتقال سلطنت به ژنرال رضاخان كه او را «قلدر» خوانده بود مخالفت شديد كرد.

شوراي عالي معارف (فرهنگ) ايران نخستين جلسه خود را به ابتكار ميرزاعلي اكبر دهخدا در روز نوروز ۱۳۰۱تشكيل داد و در همان جلسه درباره تعطيلات نوروزي مدارس كه بعداً به اقتباس از ساسانيان يك هفته تعيين شد، به بحث و مذاكره پرداخت و قرار شد كه پيشنويس «قانون اساسي معارف» تنظيم و به پارلمان داده شود.

در آن زمان، همه امور فرهنگي ايران از آموزش و پرورش تا كتاب و هنر و فرهنگ و صدور پروانه انتشار جرايد در دست اين شورا، مركب از ادباء، دانشمندان و انديشمندان تراز اول كشور بود.

از سال ۱۳۰۷ هجري خورشيدي، همانند عهد باستان، اعلام ترفيع نظاميان به نوروز موكول شد. بعدا اعلام بخشودگي تمام و يا قسمتي از مجازات محکومان نيز همانند عهد باستان، به نوروز موکول شد.

کوروش بزرگ نوروز را براي دادن ترفيع به نظاميان و بخشودگي محکوم شدگان در نظر گرفته بود.

ناوگان ايران كه با كمك ايتالياي عهد موسوليني به طور محرمانه ايجاد شده بود در نخستين نوروز پس از ورود به خليج فارس، به پايگاه نظامي انگلستان در «باسعيدو» حمله بُرد و آن را به خاك وطن باز گردانيد. انتخاب نوروز براي حمله به اين سبب بود که انگليسي ها انتظار نداشتند ايرانيان در روز ملي بزرگ خود دست به اين کار بزنند. انگلستان كه از قرن شانزدهم نمي خواست ايران نيروي دريايي موثر داشته باشد در ماجراي شهريور ۱۳۲۰، و با توسل به نيرنگ، ناوگان ايران را نابود كرد. دولت لندن هيچگاه مايل نبوده است که کشورهاي حوزه خليج فارس داراي قدرت دريايي شوند. سياست اين دولت بود که باعث شد در اين منطقه کشورهاي کوچک متعدد به وجود آيد تا اجبارا مطيع قدرتهاي خارج از منطقه باشند.

نوروز ۱۳۱۸ هجري خورشيدي بهره برداري از راه آهن سراسري ايران آغاز و بدعتي شد كه مانند دوران ساسانيان كارهاي مهم از نوروز آغاز شود. مصدق قبلا در مجلس به لايحه کشيدن اين خط به صورت مستقيم و سراسري (نه، شبكه) از يک بندر در جنوب به يك بندر در شمال كشور اعتراض کرد که قرار بود از محل عوارض قند و شکر ساخته شود و آن را طبق ديکته خارجي و با مقاصد نظامي اعلام داشت و گفت که اگر به صورت شبکه و ميان مناطق اقتصادي کشور و شهرهاي بزرگ باشد فايده بخش است و سئوال کرد که چه ضرورتي ايجاب مي کند که اين خط به يک بندر غير تجاري در شمال منتهي شود. پس از اشغال نظامي ايران در شهريور ۱۳۲۰ تازه ايرانيان متوجه شدند که مقاصد نظامي يعني چي. متفقين از اين خط براي حمل اسلحه و مهمات ميان غرب و شوروي استفاده کردند.

در سال ۱۳۳۰، دكتر مصدق روز ۲۹ اسفند هر سال را روز ملي شدن صنعت نفت ايران؛ يک جشن ملي و تعطيل عمومي اعلام كرد و به اين ترتيب، يك روز بر تعطيلات نوروزي اضافه شد.

دكتر مصدق در پيام نوروزي سال ۱۳۳۱ خود ايرانيان را به ايستادگي و پايمردي در برابر سلطه و استثمار خارجي فراخوانده و اشاره كرده بود كشوري كه استقلال واقعي و حاكميت ملي تمام عيار نداشته باشد، در جامعه بين المللي فاقد عزت و احترام است.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
مصدق

او در نطق نوروزي سال ۱۳۳۲ خود به مردم اطلاع داد كه پيشنهادهاي غرب براي حل مسأله نفت را رد كرده است و بنابراين، مردم بايد كمربندها را محكمتر كنند و آماده هرگونه جانفشاني براي وطن و خنثي كردن توطئه ها باشند.

دکتر مصدق در پي سه سال زندان و ده سال تبعيد غير قانوني در احمدآباد ساوجبلاغ در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ درگذشت و ايرانيان نوروز سال ۱۳۴۶ را در اندوه فوت او به آرامي و خيلي ساده برگزار کردند و از اين که دولت وقت اجازه تشييع جنازه و شرکت در مراسم تدفين و برگزاري مجالس ترحيم نداده بود خشمگين بودند. دولت وقت با درج يک اطلاعيه کوتاه فوت وي را اعلام داشته بود و روزنامه ها را از درج هرگونه مطلب ديگر و آگهي هاي تسليت ممنوع کرده بود.

سالها صحبت از ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان در ميان بود. در نوروز سال ۱۳۳۹ (سال ۱۹۶۰)، سردار محمدداود صدراعظم وقت افغانستان به ايران آمد تا درباره اين موضوع بررسيهاي تازه اي صورت گيرد و به اين سبب، وي هم در مراسم نوروز آن سال شركت كرد، زيرا نوروز آيين مشترك مردم دو كشور است كه تا قرن نوزدهم قلمرو حكومتي واحدي را تشكيل مي دادند. اتباع دو کشور داراي نياکان (تاريخ) زبان و فرهنگ مشترک هستند و به همين دليل طبق نظر جامعه شناسان از جمله «ماکس وبر» يک ملت محسوب مي شوند، و به همين صورت تاجيكهاي فرارود (پارسيان) كه اينک در چند كشور زندگي مي كنند.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
محمدداوود

ترس از همين خويشاوندي و وحدت فرهنگي است که در سالهاي اخير فشارهاي تازه اي وارد مي آيد که افغانها و به ويژه پشتونها به ايران و پارسيان منطقه فرارود (تاجيکها) نزديک نشوند.

در مذاکرات محرمانه نوروز ۱۳۳۹ سردار محمدداود خان با مقامات ارشد دولت ایران طرح ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان مطرح شد که [معمّاگونه] به روزنامه های اروپا درز کرد و انتشار آن باعث مخالفت شدید دولت لندن و دولت مسکو شد. مسکو از آن می ترسید که تاجیکهای منطقه فرارود دوباره بپاخیزند و خواهان الحاق به آن کنفدراسیون شوند و لندن بیم داشت که خط مرزی «دوراند» مآلا غیرقانونی اعلام و قبایل پشتون که با ترسیم این خط ازهم جدا شده اند به افغانستان بپیوندند. همین مخالفت ها مانع از اجرای طرح شد.

در نوروز سال ۱۳۴۲ هنگامي كه هزاران نفر در صحن و حرم حضرت معصومه و مساجد اطراف آن در قم اجتماع كرده و براي حلول سال نو لحظه شماري مي كردند، اعلاميه آيت الله خميني به اطلاع آنان رسيد كه ضمن آن تأكيد شده بود كه ايران فروخته شده، استقلال، عزت و عظمت آن از دست رفته، مستعمره شده و ما، ديگر عيد نداريم و بايد عزا بگيريم.

اين اعلاميه كه به اعلاميه «اعلام خطر مي كنم» معروف شده سرآغاز مبارزه اي شد که تا ۲۲ بهمن ماه سال۱۳۵۷ ادامه داشت.

ايرانيان مقيم كشورهاي ديگر، همچنين ايراني تبارها، كردها، تاجيكها، افغانها و … مشابه يكديگر مراسم نوروزي را در هرجا كه باشند باشكوه تمام برگزار مي كنند و در اين زمينه خود را بيش از ايرانيان داخل كشور موظف مي دانند. در سالهاي اخير، بسياري از كشورها و نيز ايالتهاي آمريكا نوروز را به عنوان روز ملي ايرانيان و ايراني تبارها به رسميت شناخته اند، و اين به آن معني است كه يك ايراني و ايراني تبار مي تواند روز نوروز كار نكند و مزد بگيرد. پارسيان هند كه ۱۳ قرن پيش از ايران مهاجرت كرده و در حفظ فرهنگ ايراني تعصب خاص نشان مي دهند، در شناساندن نوروز و رسوم كهن ايرانيان به ساير ملل و برگزاري جشنهاي ايراني تلاش بسيار كرده اند.

روز جهاني زمين

روز زمین، روزی برای افزایش آگاهی و قدردانی نسبت به محیط زیست کرهٔ زمین است. این روز دو بار در سال، یک بار در طول فصل بهار در نیمکره شمالی و در طول فصل پاییز در نیمکره جنوبی (که فصل بهار آن نیمکره محسوب می شود) برگزار می‌شود.

سازمان ملل متحد نیز هر سال در اعتدال بهاری، این روز را جشن می‌گیرد. این رسمی بود که توسط فعال صلح یعنی جان مک‌کانل در سال ۱۹۶۹ در اجلاس یونسکو معرفی شد و توسط سناتور آمریکایی گیلورد نلسون به عنوان یک جلسهٔ آموزشی در مورد محیط زیست بنیان گذاشته شد. در خیلی از کشورها روز ۲۲ آوریل هم زمان با ۲ اردیبهشت روز زمین است و جوامع بسیاری نیز هفتهٔ زمین را با آغاز روز زمین جشن می‌گیرند و تمام هفته را به فعالیتهای زیست محیطی اختصاص می‌دهند.

روز جهانی شعر

رویداد ها:

۱۸۰۱ – میان نیروهای نظامی فرانسه و انگلستان در باریکه ساحلی ابوقیر مصر واقع در نزدیکی اسکندریه جنگ درگرفت که در این جنگ انگلیسی ها پیروز شدند و اسکندریه باردیگر به دست آنان افتاد. در این جنگ، شمار نیروهای فرانسوی ۱۸ هزار تن بود که بیش از دو هزار تلفات داده بودند.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
جنگ ابوقیر

۱۹۰۷ – نيروهاي نظامي ايالات متحده كشور «هُندوراس» را عملا اشغال نظامي كردند.

۱۹۳۵ – (نوروز ۱۳۱۴) وزارت امورخارجه ایران به ملل دیگر اعلام کرد که پرشیا، پرسا و پرسه را «ایران» و پرشیان و پرسان را «ایرانی» بنویسند و بگویند.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟

به باور برخی مورخان، این اقدام ضرورت نداشت زیراکه با شنیدن و یا خواندن واژه پرشیا، در ذهن خارجی یک امپراتوری بسیار وسیع توانمند از لیبی تا رود سِند و از رومانی امروز، داغستان روسیه و خجند (واقع در کنار رود سیحون = سیردریا) تا بحرین و عُمّان مجسم می شد و دعاوی احتمالی قابل توجیه بود. به علاوه، واژه ایران در آن زمان برای بسیاری از خارجیان نامأنوس بود. دولت های دیگر و برای مثال؛ مصر و یونان اصرار نکردند تا خارجیان نام های محلی دو کشور را بکار برند.

۱۹۶۰ – کشتار شرپویل

پلیس دولت اقلیت سپیدپوستان فدراسیون آفریقای جنوبی تظاهرات و اجتماع اعتراضی سیاهپوستان (اکثریت مردم) این فدراسیون در شهر شرپویل Sharpeville را با خشونت سرکوب کرد که ضمن آن ۶۹ تن کشته و ۱۸۰ سیاهپوست دیگر مجروح شدند. تاریخنگاران عنوان این خشونت را «کشتار شرپویل» نوشته اند.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
کشتار شرپویل

۱۹۶۶ – روز جهاني مبارزه با تبعيض نژادي

واژه آپارتايد (آپارتْهايْد، آپارتْهِيْدْ) به معناي جدايى و تفكيك مي‏باشد و در اصطلاح با تبعيض‏نژادي و نژادپرستي مترادف شده است. گرچه اِعمال سياست‏هاي تبعيض نژادي از دوره آغاز استعمار و به ويژه از قرن هفدهم شكل گرفته و نقاط گسترده‏اي را شامل مي‏گرديد، اما به صورت مشخص، اين كلمه از سال ۱۹۴۸م توسط دفتر مركزي حزب ناسيوناليست كشور افريقاي جنوبي به كار گرفته شد. هدف از اعلام و اعمال اين سياست، جداسازي سفيدپوستان از غير سفيدپوستان و به ويژه سياهان بود. با اين كه بيش از ۸۰% جمعيت افريقاي جنوبي را غير سفيدپوستان تشكيل مي‏دادند، اما اقليت سفيدپوست با اجراي سياست‏هاي غيرانساني، جامعه‏اي طبقاتي به وجود آورد. آنها رسماً اعلام كردند كه سياست آپارتايدْ همه گروه‏هاي نژادي را فروتر از سفيدپوستان مي‏داند و علي‏رغم اعتراضات افكار عمومي و سازمان‏هاي بين‏المللي، به رفتار خود ادامه دادند. اين وضعيت تا آخرين دهه قرن بيستم ادامه داشت و سرانجام، تلاش‏ها و كوشش‏هاي مردمي به لغو اين سياست در هفدهم ژوئن ۱۹۹۱م انجاميد. با اين حالْ مساله تبعيض ‏نژادي در بسياري از كشورها كه داراي نژادهاي مختلف مي‏باشند، همچنان اعمال مي‏شود. نمونه بارز آن، كشور ايالات متحده امريكاست كه علي‏رغم ادعاي وجود دموكراسي و حمايت از حقوق بشر، سياست‏هاي ظالمانه‏اي عليه سرخ‏پوستان و سياهان اين كشور انجام مي‏دهد.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟

۱۳۱۱ – تبديل واحد پول ايران از قِران به ريال و چاپ اوّلين اسكناس توسط بانك ملي ايران

در ايران تا سال ۱۲۶۸ ش (۱۸۸۹ م) كه بانك شاهنشاهي توسط انگلستان تشكيل شد، پول رايج كشور، مسكوك نقره و طلا بود. در آن سال، به موجب يكي از بندهاي امتيازنامه بانك، نشر اسكناس در سراسر ايران منحصراً به بانك شاهنشاني ايران تعلق گرفت و يك سال بعد، اسكناس جديد با علامت شير و خورشيد و عكس ناصرالدين شاه قاجار و ذكر ارزش آن منتشر شد. مجموعاً بانك شاهنشاهي، چهل سال در ايران اسكناس منتشر كرد تا اينكه در ۲۳ ارديبهشت ۱۳۰۹، حق انتشار اسكناس از آن بانك سلب و به بانك ملي ايران واگذار گرديد. در نهايت، دو سال بعد و همزمان با آغاز سال ۱۳۱۱ش، واحد پول كشور از قِران به ريال تبديل شد. از آن پس ريال جديد توسط بانك ملي ايران در سراسر كشور پخش گرديد و ملاك معاملات قرار گرفت. اسكناس‏هاي اوليه بانك ملي در قطعات ۵۰۰ ۱۰۰ ۵۰ ۲۰ ۱۰ ۵ و ۱۰۰۰ ريالي، چاپ مي‏شد.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
اولین اسکناس ایران

۱۳۱۴ – تنظيم ماه‏هاي هجري بر اساس تاريخ خورشيدي در ايران

هجرت رسول گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي(ص)، از مكه به مدينه كه برابر با سال ۶۲۲ م است، مبدأ سال قمري مي‏باشد. سال قمري تا سنه ۱۳۴۴ ق، مبناي تاريخ رسمي كشور ايران بود. در آن سال كه بر حسب تاريخ، ۱۳۰۴ سالِ شمسي از هجرت پيامبر اسلام(ص) مي‏گذشت، تاريخ خورشيدي براي امور دولتي انتخاب شد و به موجب قانون، رسميت يافت. به موجب اين قانون كه از تصويب مجلس شوراي ملي گذشت، ادارات دولتي، مؤسسات اداري، اقتصادي و… موظف شدند كه از ماه‏هاي شمسي يا خورشيدي استفاده كنند. اما پس از گذشت ده سال، در سال ۱۳۱۴، در راستاي سياست اسلام‏زدايي رضاشاه پهلوي، تاريخ رسمي كشور فقط بر ماه‏هاي شمسي تنظيم گرديد و استفاده از ماه‏هاي قمري، ممنوع اعلام شد.

۱۳۱۸ –  آغاز بهره‌برداری از راه‌آهن سراسری ایران با حرکت نخستین قطار مسافربری از تهران به اهواز.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟

۱۳۶۰ – عمليات قوچ سلطان در مريوان، به طور مشترك

اين عمليات به منظور آزادسازي ارتفاع قوچ سلطان و روستاهاي اطراف آن و با استعداد دو گردان از سپاه و ارتش اجرا گرديد. در اين عمليات نيروهاي خودي ضمن آزادسازي ارتفاع يادشده و روستاهاي اطراف آن ۸۷ تن از نيروهاي دشمن را به اسارت درآوردند.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟

۱۹۸۰ – جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا به نشانه اعتراض به اعزام نیروی نظامی از جانب دولت شوروی به افغانستان، بازی های المپیک تابستانی مسکو را تحریم کرد و متعاقب او، چند دولت دیگر. مسکو در واکنش خود اعلام داشت که به خواست دولت کابل چند یکان نظامی را به آن کشور فرستاده است که پس از رفع نیاز کابل، بازگردانیده خواهند شد.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
جیمی کارتر

۱۹۹۱ – راجيو گاندي ۴۷ ساله پسر بزرگ بانو گاندي و نوه نهرو كه پس از قتل مادرش در سال ۱۹۸۴ نخست وزير هند شده و ۵ سال حکومت کرده بود در جريان مبارزات انتخاباتي در يك انفجار انتحاري كه يك زن «تاميل نادو» آن را به وجود آورده بود كشته شد. پدر «راجيو» از پارسيان هند بود.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
راجيو گاندي

زادروزها

۱۰۶۴ – یوهان سباستین باخ، آهنگساز آلمانی
۱۳۰۱ – عبدالحسین زرین‌کوب، استاد ممتاز دانشگاه تهران

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
یوهان سباستین باخ

۱۳۰۳ – عباس بلوکی‌فر، نقاش قهوه‌خانه‌ای
۱۳۰۶ – ژاله علو، بازیگر و گویندهٔ ایرانی

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
ژاله علو

۱۳۰۷ – عبدالحسین جلالیان، شاعر ایرانی
۱۳۱۰ – جمشید لایق، بازیگر ایرانی تئاتر، سینما و تلویزیون

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
کاظم هژیرآزاد

۱۳۲۹ – کاظم هژیرآزاد، بازیگر تئاتر و سینمای ایرانی
۱۳۳۸ – سلمان هراتی، شاعر معاصر ایرانی

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
سلمان هراتی

۱۳۴۴ – مهشید افشارزاده، بازیگر ایرانی
۱۳۴۸ – علی دایی، بازیکن و مربی تیم ملی فوتبال ایران

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
علی دایی

۱۳۵۶ – محمدرضا گلزار، بازیگر ایرانی سینما
۱۳۵۷ – رانی موکرجی، بازیگر هندی

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
محمدرضا گلزار

۱۷۶۸ – ژوزف فوریه، ریاضی‌دان و فیزیک‌دان فرانسوی.
۱۹۳۸ – ایرج کابلی، نویسنده، وزن‌شناس، و مترجم ایرانی.

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
ژوزف فوریه

درگذشت‌ها

۱۳۴۴ – مرتضی محجوبی، نوازندهٔ ایرانی پیانو و آهنگساز بسیاری از برنامه‌های گل‌ها
۱۳۷۰ – لئو فندر، ابداع کننده سازهای تو پُر و بنیان‌گذار شرکت لوازم موسیقی فندر، میوزیک‌من و جی اند ال

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
مرتضی محجوبی

۱۳۷۵ – کلارا آبکار، نگارگر ایرانی
۱۳۸۵ – سروش خلیلی، بازیگر ایرانی

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
سروش خلیلی

۱۳۸۸ – خدیجه ثقفی، همسر امام خمینی (ره)
۱۳۹۰ – آیت الله محمد صادقی تهرانی از فقها و مراجع تقلید شیعه، مفسران قرآن و صاحب تفسیر «الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه» و مترجم قرآن کریم «ترجمان وحی»

1 فروردین - 21 مارس؛ در تاریخ چه گذشت؟
خدیجه ثقفی

 

 

برترین‌ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا