تقویم تاریخ – ۱۰فروردین

بصیر،

۱۱۲۰م:آغاز پادشاهي منوچهر دوم بر منطقه شروان (شيروان) را دهم نوروز (۳۰ مارس۱۱۲۰ ميلادي) نوشته اند و يک مورخ روس چهارم آوريل (در آن سال مصادف با ۱۴ فروردين) را به دست داده است. فريدون شاه پدر منوچهر دوم در جنگ با گرجيان كشته شده بود. شروان منطقه ساحلي درياي مازندران در قفقاز بود و در چند زمان، قلمرو شروانشاهيان به پايتختي باکو فراتر از مرزهاي جمهوري آذربايجان کنوني بود. ساسانيان همواره يكي از ژنرالهاي ايران را به حكومت اين منطقه مي گماردند تا از ناحيه «دربند» قفقاز در برابر مهاجرت اقوام غير آريايي و نيز مهاجمان پاسداري كند. آخرين ژنرالي كه به اين سمت انتخاب و اعزام شده بود، پس از شكست ساسانيان از عربان (تازيان) و فروپاشي امپراتوري ايران، در همين جا (که حاکم نشين آن شيروان = شروان بود) ماند و خود را شروانشاه خواند و اين عنوان در خانواده او باقي ماند. شروانشاهيان تا پايان كارشان در سال ۱۵۰۰ ميلادي پيرو آيين زرتشت بودند و به قوانين و آداب عهد ساسانيان وفادار مانده بودند.

سلطان حيدر پدر شاه اسماعيل صفوي با درويشهاي مسلح خود در سال ۱۴۸۷ ميلادي به نام مسلمان كردن شروانيان به جنگ آنان رفت ولي در اين جنگ از فرخ يسار – شاه وقت شروان شكست خورد و كشته شد.

اسماعيل (بعدا شاه اسماعيل صفوي) يكي از سه پسرسلطان حيدر نخستين اقدام خودرا پس از به دست گرفتن فرماندهي مريدان مسلح خانقاه صفويان، خونخواهي پدر قرار داد و در سال ۱۵۰۰ ميلادي به جنگ شروانشاه شتافت و در زد و خوردي كه ميان او و فرخ يسار در ناحيه گلستان روي داد فرخ يسار كشته شد و مرگ او نقطه پاياني بر حكومت ۹۰۰ ساله شروانشاهيان گذارد كه از بقاياي ساسانيان بودند. اسماعيل صفوي نزديك به دو سال پس از اين پيروزي خود را شاه ايران و شيعه اثني عشري (۱۲ امامي) را دين رسمي کشور اعلام كرد.

گوشه اي از مجتمع ساختماني شروانشاهان در باكو

۱۹۰۲م:۳۰ مارس۱۹۰۲ ميان ايران و انگلستان در مورد تكميل خط تلگراف اروپا ــ هندوستان توافق حاصل شد. اين خط از خاك ايران مي گذشت. قبلا امتياز كشيدن خط تلگراف به ژوليوس رويتر (موسس يهودي خبرگزاري انگلستان ـ رويترز، و متولد آلمان) واگذار شده بود كه ناصر الدين شاه در سال ۱۸۸۸ ميلادي به دليل! تعلل رويتر در رعايت شرايط و کشف تقّلب در انشاء قرارداد، آن را لغو كرد و در عوض امتياز چاپ اسكناس (پول ملّي ايران) و تاسيس بانك را به او داد!. رويتر که از آلمان به لندن مهاجرت کرده بود و با زرنگي خاصي که داشت با مقامات تراز اول انگليسي دوست و نزديک شده و به تابعيت انگلستان درآمده بود؛ به نام يک انگليسي از نفوذ استعماري اين دولت برخوردار مي شد.

ژوليوس رويتر

۱۲۹۱ش:دهم فروردين ۱۲۹۱ (در آن سال: ۳۰ مارس۱۹۱۲) نيروهاي روسيه به فرماندهي سرهنگ روكوف در شهر مشهد مرقد امام رضا (ع) را به توپ بستند. از مندرجات روزشمار تاريخ معاصر ايران تاليف باقرعاقلي (چاپ چهارم، سال ۱۳۷۶، تهران ـ جلد اول، صفحه ۹۱) چنين بر مي آيد كه در اين تيراندازي به ساختمان مرقد آسيب وارد آمد و دست كم دويست تن كشته شدند. در اين ميان به خزانه مرقد نيز دستبرد زده شد.

نظاميان روسيه كه طبق موافقتنامه آگوست ۱۹۰۷ سن پترزبورگ (روسيه و انگلستان ) وارد منطقه نفوذ آن دولت در ايران شده بودند و سپس با هدف براندازي مجاهدان مشروطيت، خود را با قزاق تازه نفس تقويت كرده بودند پيش از حادثه مشهد، در تبريز و چند شهر ديگر هم دست به خشونت زده بودند. در تبريز يك روحاني و چند تن ديگر را دار زده بودند.

روسها نسبت به مشروطيت ايران سوء ظن داشتند و علنا آن را دستپخت انگلستان ـ رقيب استعماري خود ـ مي خواندند.

۱۲۹۷ش:مروري بر تاريخ ايران در قرن ۲۰ نشان مي دهد كه از دهم فروردين ۱۲۹۷ (۳۰ مارس ۱۹۱۸ ) ضديت ايرانيان با انگليسي ها به مبارزه مسلحانه مردمي مبدل شده بود. از اين روز درجنوب؛ كازروني ها، دشتستاني ها ، تنگستاني ها و … و در شمال کشور، جنبش جنگل بر ضد انگليسي ها به صورت تمام عيار وارد جنگ شده بودند. با اين كه در ۱۵ فروردين اين سال كنسول انگلستان در شيراز مردم فارس را تهديد و به آنان اخطار كرده بود كه خصومت با انگلستان را كنار بگذارند اين مبارزه ادامه يافت.

اين مبارزه مسلحانه همچنين بهانه اعزام چند واحد نظامي انگليسي به گيلان قرار گرفت كه سرانجام كمونيستها ي روسيه كمك كردند و انگليسي ها از گيلان اخراج شدند. (جريان و چگونگي اين مبارزات در زمان وقوع، در قسمت هاي متعدد اين سايت آمده است)

۱۲۹۹ش:دهم فروردين ۱۲۹۹ (در آن سال: ۳۰ مارس ۱۹۲۰) وثوق الدوله مخالفان قرارداد ۹ اوت ۱۹۱۹ را كه با انگلستان امضاء كرده بود مردمي خواند كه معناي وطندوستي را نمي دانند و اشاره كرده بود كه اين قرارداد مورد حمايت و تاييد وطندوستان است!. حال آنکه اين قرارداد كه مجلس آن را نپذيرفته بود ايران را دربست تحت الحمايه انگلستان قرار مي داد. در فصل امور نظامي، اين قرارداد مقرّر مي داشت كه تسليحات نظامي ايران بايد به تصويب و صلاحديد انگلستان از هند تامين شود!، آموزش و ترفيع افسران ايراني زير نظر انگليسي ها و عوامل هندي آنان صورت گيرد و امور مالي ارتش هم تحت نظر افسران انگليسي قرار داشته باشد و ….

سرهنگ آق اولي فرمانده ژاندارمري مركز در نخستين روز فروردين ماه آن سال (نوروز) به جاي حضور در مراسم سلام نوروزي كه در كاخ گلستان بر پا مي شد؛ پس از نوشتن شرح مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله و دولت انگلستان در دفتر كار خود با شليك گلوله حودكشي كرده بود و متن يادداشت او كه به دست وثوق الدوله افتاده بود که نهايت ميهندوستي را بازتاب مي داد هرگز فاش نشد، اما وي قبل از خودكشي، خشم خود را از قرار داد وثوق الدوله با انگلستان با بسياري ازهمكاران و دوستانش در ميان گذاشته بود و گفته بود كه تحت سرپرستي انگلستان قرار گرفتن ايران را با اين تاريخ باعظمت تحمل نخواهد كرد. خشم او هنگامي به اوج رسيده بود كه اطلاع يافت دولت انگلستان گفته است كه قرارداد قطعي و لازم الاجرا است و نيازي به تصويب آن در مجلس نيست. وي ساعتي پيش از خودكشي آگاه شده بود كه انگليسي ها گفته اند كه درجه افسران ايران نبايد از سرگردي و در موارد استثنايي از سرهنگي بالاتر رود.

خبر خودكشي سرهنگ آق اولي به علت تعطيلات نوروزي به موقع به گوش مردم نرسيده بود و وثوق الدوله با اظهارات دهم فروردين خواسته بود زهر قضيه را بگيرد و از خود دفاع كند، اما موفق نشد و خبر خودكشي سرهنگ چنان تاثيري در جامعه ايران كرد كه انگليسي ها مصلحت كار را در آن ديدند كه اجراي قرارداد را به تعويق اندازند. آنان سپس به راه ديگري متوسل شدند و آن طرح نقشه كودتا بود كه ۱۱ ماه بعد عملي شد و ….

سرهنگ آق اولي به خاطر وطن خودکشي کرد

۱۳۱۳ش:دهم فروردين ۱۳۱۳در تهران پنج تن از سران ايلهاي بختياري، بوير احمدي، ممسني و قشقايي كه در دادگاه نظامي محاكمه شده بودند اعدام شدند. يک اعلاميه رسمي نشان مي داد که گروهي ديگر از بزرگان اين ايلها هم به زندان محكوم شده بودند. اين عده قبلا به اتهام نافرماني، عمليات مسلحانه بر ضد دولت و برهم زدن نظم عمومي دستگير و در بازداشت بودند.

گزارش شده بود كه در همين روز سردار اسعد بختياري (جعفرقليخان) كه از پائيز ۱۳۱۲ زنداني بود در زندان تهران درگذشته بود. بعدا گفته شد كه همزمان با اعدام سران قبايل، وي نيز در زندان با تزريق آمپول هوا كشته شده بود!.

هدف رضاشاه از اين سختگيري ها پايان داده شدن به خان بازي ها، سازش با خارجي برضد دولت و همچنين به مسئله سازي ايلات بويژه در مركز و جنوب کشور ازجمله ايجاد ناامني و گهگاه نافرماني بود.

با اين اقدام هاي رضاشاه مسئله سازي ايلات که از زمان ورود سلجوقيان به ايران و عمدتا از دوران سلطه مغولان آغاز شده بود کاملا به پايان نرسيد و تا نيمه دهه ۱۳۴۰هجري خورشيدي کم و بيش ادامه داشت. اين مسانل ايلي در دوران جنگ جهاني دوم باعث ناآرامي هاي متعدد و در دوران اصلاحات ارضي به زد و خوردهاي مسلحانه انجاميده بود و پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ داشت دوباره آشگار مي شد که سرکوب گرديد.

جعفرقليخان

۱۳۲۶ش:قاضي محمد كه با استفاده از فرصت ادامه استقرار نيروهاي شوروي در ايران و باحمايت اين دولت در مهاباد حكومت خود مختار اعلام كرده بود دهم فروردين ۱۳۲۶ (۳۰ مارس ۱۹۴۷ ) در همانجا اعدام شد. با او، دوتن از همدستانش؛ سيف قاضي و صدر قاضي نيز اعدام شدند. اين سه تن و گروهي ديگر در دي ماه ۱۳۲۵ در دادگاه نظامي به اتهام تجزيه طلبي و اقدام مسلحانه بر ضد وطن محاكمه و محكوم شده بودند.

مصطفي بارزاني كه از اين تجزيه طلبي حمايت كرده و فرمانده نظامي حکومت قاضي محمد بود پيش از ورود ارتش به مهاباد و برچيدن بساط قاضي محمد و دستگيري خود او، با پانصد تن از افراد مسلح و بستگان خود موفق به خروج از منطقه و ورود به شوروي از طريق عراق و مرز ايران و ترکيه شده بود و بيش از يک دهه در آنجا بسر برد. وي پس از كودتاي ژنرال كمونيست – عبدالكريم قاسم در عراق، در ۱۹۵۸ به اين كشور بازگشته بود. بارزاني پس از افتادن حکومت عراق به دست بعثي ها، با کمک آمريکا و اسرائيل با هدف کسب خودمختاري براي کردهاي عراق با دولت بغداد وارد جنگ شد که به خواست واشنگتن، ايران نيز واسطه انتقال کمک به بازراني شده بود و اين وضعيت به چند برخورد نظامي مرزي ميان ايران و عراق انجاميده بود. شاه درپي سازش با صدام حسين در حاشيه کنفرانس اوپک در الجزاير و بدون جلب نظر آمريکا و يا دادن اطلاع به اسرائيل، کمک هاي ايران به بارزاني را قطع کرد و تنها به او وعده داد که مي تواند با نزديکانش در ايران (کرج) اقامت کند. بارزاني بعدا از کرج به واشنگتن رفت و در يک بيمارستان پايتخت آمريکا درگذشت و پسرش برجايش نشست.

قاضي محمد

۱۳۴۰ش:آيةالله عظمي حاج آقا حسين طباطبائي بروجردي مرجع تقليد شيعيان دهم فروردين ۱۳۴۰ در قم درگذشت و به همين مناسبت در کشور تعطيل عمومي اعلام شد. شاه، وزيران و مقامات رسمي در مراسم ترحيم حضور يافته بودند. علت فوت حمله قلبي اعلام شده بود.

شاه طي تلگرامي که متن آن دوبار از راديو ايران پخش و در روزنامه هاي تهران انتشار يافت درگذشت آيت الله بروجردي را به آيت العظمي حکيم که در نجف اقامت داشت تسليت گفته بود. تفسير شده بود که شاه با ارسال اين تلگرام، حکيم را به عنوان جانشين بروجردي برسميت شناخته است.

آيت الله العظمي بروجردي

۱۸۴۲م:امروز ــ ۳۰ مارس ــ زادروز جان فيسك John Fiske مورخ و فيلسوف آمريكايي است كه در ۱۸۴۲ به دنيا آمد و در ۴ ژوئيه ۱۹۰۱ در گذشت. وي صاحب اين عقيده است كه بررسي در جهت كشف حقايق مربوط به يك رويداد از جمله علل و نتايج آن، مورخ را به انديشه كردن فلسفي درباره آن وادار مي كند و به اين لحاظ بيشتر مورخان صاحب فلسفه و فرضيه هستند كه بايد دوباره و با دقت و از اين ديدگاه آثار آنان را خواند و فلسفه و فرضيه را كه قطعا براي بشريت مفيد است استخراج كرد. بنابر اين، مطالعه تاريخ نبايد بدون تعمق و با عجله صورت گيرد. براي اين منظور بايد نخست شخصيت مورخ را شناخت و سپس به بررسي نوشته هاي او پرداخت.

نظرات فيسك عمدتا دركتابي كه دخترش پس از فوت او تحت عنوان «يادداشتهاي داخلي پدرم» منتشر ساخته منعكس است. مترجمان اين كتاب به زبان فرانسه و اسپانيايي عنوانش را «نامه هاي پدرم» انتخاب كرده اند.

از فيسك دهها اثر باقي مانده است كه مهمترين آنها عبارتنداز: اوت لاين آو كازميك فيلازوفي، درسهايي كه انقلاب استقلال آمريكا مي دهد، فرانسه پس از انقلاب، انگلستان نوين، جنگ داخلي آمريكا ، داروينيسم، راه يابي اروپاييان به قاره آمريكا و نتايج جهاني آن، از طبيعت به خدا، زمان حساس ( وقتي كه يك رهبر بر سر دو راهي قراربگيرد ) و ….

جان فيسك

۱۹۱۲م:كارل مي Karl May داستان نويس آلماني سي ام مارس ۱۹۱۲ در ۷۰ سالگي پس از انتشار ۷۰ داستان درگذشت. دامنه و نيروي خيال اين نويسنده زبانزد است. براي مثال: او بدون اين كه قبلا از صحراهاي عرب نشين و يا مساكن سرخپوستان آمريكا ديدن باشد در داستانهاي خود چنان اوضاع محل و زندگي و احساس ساکنان را تشريح كرده است كه خواننده پس از بازديد از محل در درستي آن چه را كه خوانده ترديد نمي كند.

خود وي گويد: رفتن به كتابخانه و خواندن يك تاريخ و يا جغرافيا و يا كتابي در قلمرو علوم انساني و علوم اجتماعي در او انگيزه نوشتن داستاني را تلقين مي كند و او در جريان نوشتن، خود را در همان محيط حس مي كند و مي نويسد.

كساني كه كتابهاي کارل مي را بررسي و نقد كرده اند درباره اش كار گزافه گويي را به آنجا رسانيده اند كه وي را داراي مغزي خارق العاده توصيف كرده اند.

كارل مي

۱۹۲۵م:سي ام مارس در سال ۱۹۲۵ روزي است كه رودولف شتاينرRudolf Steiner فيلسوف در سويس درگذشت. وي در ۱۸۶۱در ناحيه اي از كرواسي امروز كه در آن زمان گوشه اي از اتريش بود به دنيا آمده بود و به اين لحاظ، بيوگرافي نويسان او را فيلسوف اتريشي نوشته اند. وي بنيادگذارAnthroposophy بشمار آورده شده است که يک Spiritual Philosophy است.

بررسي و پژوهش هاي او عمدتا در زمينه آنتروپوزوفي و ارتباط روح با ديد و تجربه انسان است. وي معرف روش واحدي براي بررسي اين سه عنصر و Human Oriented Spiritual Philosophy است. شتاينر در باره «شأن انساني» تعاريف تازه به دست داده و روي رعايت آن تاكيد كرده است به گونه اي كه اين تاكيد به صورت جنبشي جهاني در آمده است. در جاي ديگر، وي اثبات كرده است كه تفكر افراد هماهنگ احساس آنان نسبت به زندگي و شرايطي است كه در آن زندگاني مي كنند. مهمترين تاليف شتاينر “تعريف آنتروپوزوفي” عنوان دارد. تاليف ديگر او «شئون انسان» است.

Rudolf Steiner

# امروز همچنين زاد روز موسي بن ميمون فيلسوف مصري متولد در قرطبه( اسپانيا) در سال ۱۱۳۵ ميلادي، جان هاوكينز مولف انگليسي تاريخ موسيقي در ۱۷۱۹ و ژوليوس باهن سن فيلسوف آلماني در ۱۸۳۰ است.

۱۸۹۴م:سرگي ايليوشين Sergei Ilyushin طراح هواپيما و ژنرال شوروي سي ام مارس ۱۸۹۴ در يك خانواده كشاورز روس ديده به جهان گشود. وي از ۱۶ سالگي علاقه مند به پرواز با هواپيما و طراحي و ساخت آن شد. نخستين جنگنده را كه «ايليوشين ـ ۲» نام داشت در سال ۱۹۳۸ براي نيروي هوايي شوروي ساخت كه آلماني ها اين هواپيما را به دليل قدرت مانور «مرگ سياه» مي خواندند. ايليوشين سپس به ساخت انواع ديگر هواپيما از جمله بمب افكن هاي سنگين و جت باري و مسافربر پرداخت و يكي از طراحان بنام جهان شد. اين مهندس هوانوردي و فضاپيمايي شوروي كه در ارتش اين كشور به درجه ژنرالي رسيد بسال ۱۹۷۷ درگذشت و غم فروپاشي بسيار ارزان شوروي را كه براي پايداري اش آن همه رنج برده وتلاش كرده بود نخورد.

ايليوشين

۱۴۳۲م:سلطان محمد دوم (فاتح) سي ام مارس ۱۴۳۲ ميلادي در«ادرنه» به دنيا آمد و با افتادن قسطنطنيه در ۲۹ ماه مه سال۱۴۵۳ به دست او، تاريخ قرون وسطا بسته شد و تاريخ عمومي نخستين صفحه قرون جديد را باز كرد. عثماني ها از ديرزمان بر قسمتي از آناتولي، نواحي غرب قسطنطنيه و گوشه اي از بلغارستان امروز حكومت داشتند و گاهي تا آدرياتيك پيشروي مي كردند ولي تصرف قسطنطنيه برايشان ميسر نمي شد. سلطان محمد دوم نه تنها اين شهر مظهر قدرت غرب (روميان) و مسيحيت شرق را تصرف كرد بلكه با شكست دادن «اوزون حسن» تركمان بر تمامي آناتولي سلطه يافت. سلطان محمد قسطنطنيه را به اسلامبول تغيير نام داد و كليساي ايا صوفيه را به مسجد تبديل كرد. با تصرف قسطنطنيه به دست تركان عثماني بسياري از تحصيلكردگان و دانشمندان اين شهر با كتابهايي كه داشتند به غرب مهاجرت كردند و سلطان محمد به ناچار درهاي اين شهر را به روي مهاجران بازكرد و مقدمات تاسيس يك امپراتوري اسلامي را كه جانشين خلافت عباسيان شود فراهم ساخت. فاتح در سوم ماه مه سال ۱۴۸۱ (حدود ۲۰ سال پيش از اعلام پادشاهي اسماعيل صفوي ) درگذشت.

محمد فاتح

۱۶۷۲م:سي ام مارس زادروز پتر يکم (Pyotr Alexeyevich Romanov) پدر امپراتوري روسيه است كه در ۱۶۷۲ به دنيا آمد و در ۱۷۲۵ در گذشت. وي براي آشنا شدن با عوامل پيشرفت اروپاي غربي به صورت فردي عادي به اين ديار رفت و حتي در كارگاه كشتي سازي نجاري كرد. از كارهاي او ساختن شهر سن پترز بورگ و انتقال پايتخت روسيه از مسکو به آنجا بود تا به اروپاي غربي نزديك باشد. او به ملوك الطوايفي در روسيه پايان داد و به توسعه قلمرو اين كشور در درجه اول در سرزمين هاي خويشاوند (اسلاونشين) پرداخت و سپس سراغ همسايگان روسيه ازجمله عثماني رفت كه براي روسها به عنوان يك قدرت ارزش قائل نبودند. براي انجام اصلاحات و از ميان برداشتن مسائل اجتماعي روز مره، با نوشتن قانون راه حل به دست آورد و راهي را باز كرد كه جانشينانش با در پيش گرفتن آن موفق به ساختن امپراتوري روسيه شدند.

دولت حزب كمونيست در قرن ۲۰ بر پايه برنامه هاي جهاني خود به گمان اين كه براي هميشه باقي خواهد ماند اين امپراتوري را بر پايه مليت ها تقسيم كرد كه در ۱۹۹۱ بدون جنگ و خونريزي و مبارزه و بمانند نوشيدن آب منحل شد ــ رويدادي كه در همه تاريخ بشر سابقه نداشته است. درباره اين حادثه شگفت انگيز هنوز تحقيق تاريخي به عمل نيامده و اسرار اين معما در پرده ابهام است. روسها ظاهرا هنوز هم متوجه شكستي كه خورده اند و دنباله خواهد داشت نشده اند. حزب كمونيست در دوران حكومت ۷۲ساله خود نه تنها موفق به ساختن سوسياليسم نشد و نتوانست تفكر سوسياليستي در مردم به وجود آورد و طبيعت آنان تغيير يابد بلكه تتمه وطندوستي را هم از ايشان گرفت و ….

عكس زير، مجسمه برنزي پتر يکم معروف به پتر بزرگ را نشان مي دهد كه ۲۵۰ سال پيش به دستور كاترين اول ساخته شد و در كنار رود «نوا» در آستانه شهر سن پترز بورگ بر صخره اي قرار گرفته است. كمونيستها نه تنها آن را تخريب نكردند بلكه در نگهداري از آن و مرمتش كوشيدند و به همين دليل تا به امروز به همان صورت باقي مانده است.

مجسمه برنزي پتر يکم

۱۸۶۷م:خريد آلاسكا از روسيه سي ام مارس ۱۸۶۷ قطعي شد، ولي انجام معامله و تحويل آلاسكا از جانب روسيه به آمريكا موكول به تصويب شرايط معامله در سناي آمريكا شد كه سنا نيز در جلسه ۹ آوريل خود قرارداد معامله را تصويب كرد.

طبق قرارداد معامله، آلاسكا مهاجرنشين روسيه در قاره آمريكا به مبلغ هفت ميليون و دويست هزار دلار خريداري شد ــ هر هكتار ۲ پني (دو صدم دلار ).

ويليام سيوارد (Willian H. Seward) وزير امورخارجه كابينه هاي ابراهام لينكلن و اندرو جانسون براي خريد آلاسكا تلاش فراوان كرد. وي براي قانع كردن سناي آمريكا به خريد آلاسكا به مبلغي كه ذكر شد در نطقي طولاني جزئيات اهميت منابع زير زميني، ماهي گيري و … اين منطقه وسيع را برشمرد. سناتورها مبلغ خريد را بيش از ارزش اراضي يخزده! آلاسكا مي دانستند كه سرانجام با سخنراني سيوارد قانع شدند. سيوارد يك سياستمدار عضو حزب جمهوري خواه آمريكا بود.

آلاسكا كه كانادا آن را از خاك اصلي ايالات متحده جدا كرده است اينك يكي از ايالات پنجاه گانه اين كشور است و علاوه بر منابع زير زميني ازجمله نفت و جاذبه هاي توريستي و صنعت ماهي گيري داراي اهميت استراتژيك ويژه است و كشور ايالات متحده را در همسايگي روسيه و چين و نزديك به ژاپن قرار داده است و هر سال كه مي گذرد اهميت كار سيوارد بيش از پيش بر امريكاييان آشگار مي گردد.

 Willian H. Seward

۱۹۸۱م:سي ام مارس ۱۹۸۱ چند لحظه پس از خروج رونالد ريگن رئيس جمهوري وقت آمريكا از هتل محل برگزاري كنوانسيون كارگران اين كشور، درحالي كه دست خودرا بلند كرده بود تا به كف زدن كساني كه در پياده رو مقابل ايستاده بودند پاسخ دهد از فاصله چهارمتري هدف گلوله گرفت و از ناحيه سينه (ريه) مجروح شد. ضارب جمعا پنج گلوله شليك كرده بود كه علاوه بر ريگن، جيمز بريدي سخنگوي او و دو مامور محافظ نيز مجروح شدند و بر زمين غلطيدند. ماموران ريگن را به بيمارستان دانشگاه جورج واشنگتن كه درهمان نزديكي قرار دارد بردند و ضارب را دستگير كردند. ضارب يك جوان ۲۵ ساله ساكن كلرادو به نام «جان هينكلي» بود. ريگن براي ايراد نطق در كنوانسيون كارگران به ساختمان هتل رفته بود.

ريگن در بيمارستان تحت عمل جراحي قرار گرفت و ۱۲ روز بعد به كاخ سفيد بازگشت، ولي بريدي سخنگوي او كه گلوله به مغزش اصابت كرده بود فلج و ويلچري شد. انگيزه اين تيراندازي دقيقا فاش نشده است، زيرا ضارب به عنوان فردي كه دچار اختلالات مغزي است اعلام گرديد و به همين سبب هم هيات منصفه دادگاه در جلسه ۲۱ ژوئن سال ۱۹۸۲ محاكمه او را مجرم ندانستند و قاضي وي را به تيمارستان فرستاد! و سالها در آنجا بود. وي اينک از يک آزادي محدود برخوردار است.

صحنه تير اندازي پس از شليك گلوله ها

۲۰۰۳م:سي ام مارس ۲۰۰۳ در قاهره اعلام شد كه باستانشناسان با بازكردن يك تابوت چوبي ۵ هزارساله كه اخيرا يافته بودند به استخوانها و اجزاء بدن يك انسان رو به رو شدند كه پيش از قراردادن در تابوت اورا موميايي كرده بودند. جدا شدن اجزاء بدن نشان داده است كه در آن زمان هنوز عمل موميايي كردن تكميل نشده بود و در مراحل مقدماتي خود بود. هزار و پانصد سال طول كشيد تا موميايي اجساد در مصر تكامل يافت. اين تابوت در بيابان نزديك قاهره از داخل يگ گورستان داراي اطاقهاي متعدد خشت خام به دست آمده كه توفان شن و شن صحرا در طول قرنها روي آنها را پوشانده بود. به اظهار باستانشناسان، اين گورستان متعلق به مقامات دولتي سلسله سلطنتي اول مصر بوده است كه از ۳۱۰۰ تا ۲۸۹۰ سال پيش از ميلاد بر اين سرزمين حكومت مي كردند. عكس، يك باستانشناس را نشان مي دهد كه يك قطعه استحوان از تابوت مكشوفه را به دست گرفته است.

موميايي كردن اجساد

۲۰۰۴م:۲۹ مارس ۲۰۰۴ خبرگزاري هاي روسيه به نقل از وزارت دفاع اين کشور گزارش کرده بودند که دانشمندان موشکي روسيه سلاحي را آزمايش کرده اند که هرگونه سيستم دفاع موشکي را “خنثي و بي ثمر” مي سازد. طبق اين گزارشها ، توليد اين سلاح نسبتا ارزان تمام مي شود. اين سلاح مافوق سرعت صوت پس از پرتاب، ميان فضا و لبه جو زمين مانور مي کند و مي تواند از هر سد دفاع ضد موشکي عبور کند. اين خبرگزاري ها افزوده بودند که روسيه در زمينه موشک سازي، در موارد متعدد همچنان پيشرو است.

در جريان مانور موشکي روسيه در ماه فوريه ۲۰۰۴ ، ژنرال يوري بالويفسکي معاون اول وزارت دفاع اين کشور فاش کرده بود که در آن مانور يک سلاح بسيار تازه ضد موشکي آزمايش شده است و ولاديمير پوتين رئيس جمهور وقت روسيه آن را سلاحي در مرحله تجربه اعلام داشته بود.

همان وقت مفسران نظامي با توجه به ساخت اين سلاح و نيز جلو افتادن برنامه فرستادن انسان به کره ماه از سوي چين، تجديد مسابقه تسليحاتي را به صورتي که در دهه هاي پيش از ۱۹۹۰ وجود داشت بعيد ندانسته بودند.

۲۰۰۸م:از اواخر مارس ۲۰۰۸ در ايالات متحده و همچنين در كشورهاي اروپايي متحد آمريكا، اصحاب نظر و مقامات سابق به دادن پيشنهاد و نظر درباره «غرب بدون جورج دبليو بوش» پرداخته بودند كه در آن زمان بيش از ۹ ماه و سه هفته از حكومت هشت ساله و پرتلاطم او باقي نمانده بود.

اين اصحاب نظر ازجمله گفته بودند كه اگر بوش نتواند در باقيمانده دوران زمامداري خود راه اوكراين و گرجستان را به عضويت ناتو بازكند كه هرگونه موافقت قطعي با عضويت اوكراين و گرجستان برابر است با معارضه شديد با مسكو، رئيس جمهور بعدي در اين راه خطرناک گام برنخواهد داشت.

طبق اين پيش بيني ها که در رسانه ها منعکس شده بود، پس از جورج دبليو بوش گسترش سازمان تعاون شانگهاي كه سرعت بيشتري به خود خواهد گرفت و اين سازمان بيش از گذشته رنگ “اوراسيا (اتحاد بزرگ شرق)” در برابر اتحاديه اروپا + ناتو را به خود خواهد گرفت مخصوصا كه ايران درخواست عضويت رسمي در «اس سي او = سازمان شانگهاي» را مطرح ساخته، چين به حمايت از آن پرداخته و تاجيكستان به مسكو توصيه پذيرش اين درخواست را كرده و در صورت تحقق، آن سازمان تا خليج فارس يعني مرزهاي نفوذي غرب توسعه خواهد يافت و هند كه اينك عضو ناظر است متقاضي بعدي خواهد بود. اصحاب نظر همچنين پيش بيني کرده بودند که به احتمال زياد گسترش “ناتو” متوقف خواهد شد و مرز کنوني پايان خط پيشروي اين اتحاديه نظامي دوران جنگ سرد خواهد بود، ولي گفته بودند که بعيد مي دانند آمريکا عراق را کاملا تخليه کند و سياست فعلي اش در قبال افغانستان ادامه خواهد يافت، به بهانه

گيري عليه ايران و کره شمالي ادامه خواهد داد لکن بازگشت مجدد آن به آمريکاي لاتين بعيد بنظر مي رسد و رئيس جمهور بعدي هرکس که باشد روش ملايمتري در قبال کوبا در پيش خواهد گرفت. اين صاحبنظران وضعيت آينده اقتصاد جهان را تاريک پيش بيني کرده و گفته بودند که قاره آفريقا ميدان رقابت هاي آينده قدرت هاي اقتصادي خواهد بود. طبق اين پيش بيني ها، مکزيک و ناامني و فساد اداري در حال گسترش آن مسئله بزرگ ايالات متحده در طول زمامداري رئيس جمهور بعدي خواهد بود.

رسانه هاي آمريکا نظر پنج وزير امور خارجه پيشين اين کشور اعم از دمكرات و جمهوريخواه را درباره اين پيش بيني ها و راه حل را جويا شده بودند. اين پنج وزير سابق توصيه كرده بودند كه رئيس جمهور بعدي ـ دمكرات و يا جمهوريخواه ـ بايد مسائل دهها ساله خود با ايران را از طريق ديپلماتيك حل كند، زندان گوانتانامو را كه مغاير شئون و ارزش هاي آمريكايي است ببندد و سياست خارجي اش را برپايه دو حزبي قراردهد و به نظرات حزب اقليت هم توجه كند زيرا كه وضعيت جهان سال ۲۰۰۹ و بعد از آن با دنياي دهه ۱۹۹۰ توفير فراوان خواهد داشت. تحريم اقتصادي كوبا در طول ۵۰ سال گذشته كارايي نداشته و بنابراين دشوار است كه در آينده هم بتواند داشته باشد بايد در اين زمينه روش ديگري در پيش گرفته شود. نبايد در قبال چين، مطلقا الفاظ تهديد كننده كه تحريك كننده خواهند بود بكار برده شود. بايد با كشورهاي غير دوست ترجيحا مذاكره شود زيرا که مذاكره به مراتب آسانتر، ارزانتر و نتيجه بخشتر از مبارزه است. چهار تن از اين وزيران سابق براي توجيه اين تز خود گفته بودند که اگر در اوايل دهه ۱۹۷۰ كيسينجر به طور محرمانه به چين نرفته بود، اي بسا آمريكا و چين هنوز مناسبات سياسي نداشتند و …. ادامه وضعيت عراق به صورت فعلي (مارس ۲۰۰۸) به سود آمريكا و آمريكاييان نيست. مسئله عراق بدون همكاري ايران و تا حدي سوريه حل نخواهد شد. مشکل افغانستان نيز بدون همکاري ايران امکان پذير نخواهد بود. اگر در دهه ۱۹۸۰ دولت مسکو از ايران استمداد کرده بود به آن صورت شکست نمي خورد و با تحمل ۱۵ هزار کشته مجبور به تخليه افغانستان نمي شد.

وزيران پنجگانه (بانو آلبرايت، كريستوفر، پاول، بيكر و كيسينجر) در ميز گرد دانشگاه جورجيا در شهر آتن (ايالت جورجيا) كه ۲۸ مارس ۲۰۰۸ برگزار شده بود همين نظرات خود را به گونه اي مشروحتر ابراز كرده بودند.

پنج وزيري كه 28 مارس 2008 در ميزگرد دانشگاه جورجيا ابراز نظر كرده بودند

۲۰۰۹م:ساعت ده بامداد یکشنبه ۲۹ مارس ۲۰۰۹ (به وقت واشنگتن) رابرت استیوارتRobert Stewart چهل و پنج ساله به ساختمان یک خانه سالمندان در شهرک کارتیج Carthage (کاتاژ) واقع در ایالت کارولینای شمالی وارد و بدون اینکه با کسی حرفی بزند داخل یکی پس از دیگری اطاقها شد و به سوی سالمندانی که در آن اطاقها استراحت می کردند تیراندازی کرد، برخي از اين سالمندان در ويلچر خود نشسته بودند. رابرت که که پيشه اش نقاشي ساختمان بود در اين تعرض مسلحانه هفت نفر از سالمندان و یک پرستار را کشت و دو نفر دیگر را مجروح کرد که پلیس وارد صحنه شد. پس از ورود مامور پليس، راهرو ساختمان یک طبقه اي اين خانه سالمندان به میدان نبرد پلیس و رابرت مبدل شد. تیراندازی تا مجروح شدن و برزمین افتادن هر دو ادامه یافت. مامور پليس سه گلوله و رابرت يک گلوله خورده بود که چند پليس ديگر رسيدند و رابرت مجروح از ناحيه سينه را دستگير کردند.

مدیر خانه سالمندان که با شنیدن صدای نخستین شلیک، موضوع را به پلیس خبرداده و نزدیکترین اتومبیل پلیس خودرا به آنجا رسانیده بود وقتی که مشاهده کرد تیراندازی میان مامور پلیس و رابرت ادامه دارد باردیگر به مرکز پلیس تلفن کرد و این بار چند مامور خودرا به آن خانه سالمندان رسانیدند و مجروحان از جمله رابرت و مامور را به بیمارستان منتقل کردند. این خانه سالمندان به نام : پاين ليک” گنجایش پذیرش ۹۰ سالمند و ۲۰ بیمار آلزایمری (دچار فراموشی و نسیان) را دارد و در لحظه تیراندازی ۱۱۰ سالمند و آلزایمری بالای ۷۷ سالگی در آنجا بودند. هفت سالمند مقتول ۷۸ تا ۹۸ ساله بودند که سه تای آنان زن بود. نرس ساختمان که کشته شد جری آونت Jerry Avent نام داشت.

انگیزه این کشتار دقيقا به دست نيامده است. رابرت با هیچکدام از سالمندان و آلزایمری های ساکن آن موسسه آشنایی قبلی نداشت و به اظهار يکي از کارکنان موسسه، زن دوم رابرت که اخيرا خانه شوهر را ترک کرده بود در آنجا سرگرم کار بود که در اين تعرض مسلحانه از دسترس رابرت به دور بود و آسيب نديد. رابرت ساکن شهرستان مور (مور کاونتی Moore County) بود، نه کارتیج.

«سو گریفین Sue Griffin» بانوي مطلقه رابرت (زن اول او که در سال ۲۰۰۱ پس از ۱۵ سال زندگاني مشترک از هم جدا شده بودند) به خبرنگاران گفت که رابرت ذاتا تمايل به خشونت داشت و اخیرا به هرکس که می رسید می گفت که دچار بیماری سرطان شده و به علاوه درنظر دارد که به یک مسافرت طولانی برود ولی دلیلی بر سرطانی بودن وی وجود نداشت. “سو” همچنین گفته بود که رابرت اخیرا تلاش کرد که با او تماس تلفنی بگیرد و نزد این و آن پیغام گذارده بود که وی ترتیب اثر نداد. او هفت سال و چند ماه پيش و پس از قطعی شدن طلاق تصمیم گرفته بود که با رابرت تماس نداشته باشد.

اخیرا موارد متعدد از چنین کشتارهایی در جامعه آمریکا مشاهده شده است.

رابرت استيوارت (متهم)

۲۰۰۹م:شنبه ۲۸ مارس ۲۰۰۹ (هشتم فرودین ۱۳۸۸) خانواده رولوس Revelus ساکن میلتون ماساچوست آمریکا (در همسایگی شهر بوستون) خودرا برای برگزاری زادروز بیانکای ۵ ساله ـ کوچکترین فرزند آماده می کرد. بانوی خانواده که نرس بیمارستان است کشیک داشت و قرار بود مراسم در شب انجام شود. مدتها بود که «بیکاری»، پسر ۲۳ ساله این خانواده به نام کربی رولوس Kerby Revelus را رنج می داد. کربی پس از بيکار شدن به هر کجا که برای کار مراجعه کرده بود پس از استعلام پیشینه اش جواب رد داده بودند زیرا که در ۱۸ سالگی تپانچه به کمر بسته و در برابر جمع زجزخوانی کرده و در دادگاه متعهد شده بود که سلاح فشنگ گذاری شده و یا در معرض دید با خود نداشته باشد ولی چندی بعد ـ پلیس هنگام جستجوی اتومبیل، نزد او تپانچه دارای فشنگ مشاهده کرده و اورا به زندان فرستاده و دارای محکومیت کیفری شده بود. نوع این محکومیت و بویژه اشاره به تکرار جرم مانع از این می شد که کار مناسب به دست آورد زیرا که کارفرمایان از استخدام فرد «دست به تفنگ» اکراه داشته اند.

در میان این خشم و نگرانی، سامانتا Samantha خواهر ۱۷ ساله «کربی» به او گفت که یک قطعه شعر جالب گفته و قرار است که آن را در تالار مدرسه و در اجتماع دانش آموزان و دبیران دکلمه کند و خواست که آن را برای کربی بخواند. کربی که نگرانی از ادامه بیکاری آرامش و خونسردی اورا سلب کرده بود در حالی که دو خواهر کوچکترش بیانکا Bianca پنج ساله و سارافینا ۹ ساله شاهد صحنه بودند بر سر سامانتا جیغ کشید و مشاجره آغاز شد و در اثنای مشاجره، کربی با کارد بزرگ آشپزخانه و دارای لبه اره مانند به جان خواهرش افتاد، چندین ضربه به او وارد ساخت و از پای افکند.

سارافینا Sarafina که چنین دید به شماره استمداد پلیس (۹۱۱) زنگ زد و قضیه را گفت. پنج مامور پلیس که پیام دیسپچر را شنیده بودند خود را به خانه رولوس ها رسانیدند و یکی از آنان که زودتر رسیده بود وارد خانه شد. چشم کربی که به پلیس افتاد با همان کارد به سوی خواهر کوچکتر (بیانکا) رفت و با یک ضربه سر اورا قطع کرد! و به جان سارافینا که به پلیس تلفن کرده بود افتاد و چند ضربه زد. مامور پلیس که این عمل مقابل چشم او اتفاق می افتاد به سوی کربی شلیک کرد و وی را کشت. سرافینا به بیمارستان و اجساد کربی و دو خواهر دیگرش به سردخانه مربوط جهت معاینه پزشک قانونی و اعلام علت مرگ و صدور پروانه دفن منتقل شدند.

سامانتا

۱۸۱۴: پس از شكست ناپلئون ، نيروهاي اتحاديه ضد فرانسه وارد پاريس شدند. ناپلئون به دليل لشكر كشي غير ضروري سال ۱۸۱۲ به روسيه بيشتر سربازان خود را ازدست داده بود و از متحدين شكست خورد.

۱۸۲۲: پس از خريد فلوريدا از اسپانيا ، كنگره آمريكااز ضميمه كردن دو بخش غربي و شرقي اين ناحيه ، ايالت فلوريدا را به وجود آورد.

۱۸۵۶: با امضاي قرارداد پاريس جنگ كريمه كه بر ضد روسيه بود پايان يافت.

۱۹۰۳: به علت خشكسالي ، ريزش آب از آبشار نياگارا قطع شد.

۱۹۰۳: در جريان انقلاب دومينيكن ، دولت امريكا تحت عنوان حفظ منافع اتباع خود به آن سرزمين نيروي نظامي فرستاد.

۱۹۱۲: فرانسه « مراكش » را رسما تحت الحمايه خود اعلام داشت.

۱۹۴۵: واحدهاي ارتش سرخ در تعقيب نيروهاي هيتلر وارد اتريش شدند.

۱۹۷۶: كنگره جهاني « حافظ » غزلسرا و صوفي بزرگ ايران در شهر رم گشايش يافت.

۲۰۰۸: ۲۹ مارس (دهم فروردين ۱۳۸۷ خورشيدي) فريدون آدميّت ديپلمات بازنشسته و تاريخنگار معاصر در ۸۷ سالگي درگذشت. وي تاليفات متعدد دارد و عمدتا در زمينه جنبش هايي كه به مشروطيت ايران انجاميد و دوراني كه وي آن را عصر روشنفكري خوانده است. آدميّت كتابي هم درباره «اميركبير» و ايران عصر او نوشته و تاليفي نيز درباره بحرين دارد. او از مخالفان دادن استقلال به بحرين بود (به ترتيبي كه واشنگتن به شاه ديكته كرده بود؛ بدون پرسش از ملت و گرفتن مجوز از اكثريت ايرانيان). گفته شده است كه آدميّت شغل ديپلماتيك خودرا برسر همين مخالفت ازدست داده بود. وي كه «تاريخ» را در انگلستان تحصيل كرده بود در هند، لندن و مقر سازمان ملل در نيويورك كار ديپلماتيك كرده بود. آدميّت سبك ويژه اي در نوشتن تاريخ داشت و در هر تحقيق، روي يك فرد و انديشه او كار مي كرد و پنج كتاب از تاليفات او چنين هستند. پدر فريدون از بنيادگذاران انجمن سياسي «جامعه آدميّت» است كه در طول زمان ايرادهايي هم به آن وارد آمده است.

بیتوته

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا