ما بچه‌های مکتب خمینی جز در مکتب خامنه‌ای، تبلوری نداریم!

بصیر، بسم‌الله الرحمن الرحیم. آدم در فراق بهشت بود اما به استعاره! یعقوب منتظر یوسف بود لیکن به کنایه! و یحیی در سر، سودای دیدن تو را داشت! برای قیام چون تو منتقمی، این همه انتظار می‌ارزد! از ازل، از نخستین حرف غزل، همه منتظر تو بوده‌اند! این «کلبه احزان» فقط قصه ما آخرالزمانی‌ها نیست! این ریسه‌ها ریشه‌ در دل تاریخ دارد؛ صبر ایوب! ‌برای قیام چون تو منتقمی، این همه صبر می‌ارزد!

تو صاحب زمان هستی! همه زمان! تمام دوران‌ها! تمام دوران‌هایی که بی‌تو، تنها به درد پاس‌کردن درس تاریخ می‌خورند! درس تویی! و تاریخ هم! مهم‌ترین درس تاریخ این است که تا نیایی، هیچ دورانی بر بشریت نگذشته! «ما هنوز به دوران نرسیده‌ایم!» اگر تاریخ، تنها و تنها با آمدن تو آغاز می‌شود، ما گذاشته‌ایم با ظهور آفتاب، تازه به دوران برسیم! عاقبت که خواهی آمد!

ای عصاره تاریخ! خلاصه خلقت! ای صاحب ما! حسرتی شده این آمدنت برای آدمی! از آدم تا به امروز، اما زمان هیچ‌گاه مثل امروز در تمنای آمدنت نبوده است! براستی این داغ را کجا باید برد که تو امام مایی، لیکن نمی‌دانیم کجایی؟! کجایی و در کدامین وادی خیمه زده‌ای؟! بر ما ننگی هم آیا سنگین‌تر از این ننگ هست که حی و حاضر، امام داشته باشیم و هیچ ندانیم کجاست؟! وه که چه جفایی! صاحب داشته‌ باشی و بی‌خبر باشی از صاحبت!‌

آقاجان! دل ما که ارزشی ندارد؛ غیبت تو کمر زمان را هم شکسته! نه می‌فهمیم کی بهار آمده است، نه می‌فهمیم کی بهار رفته است! ‌خراب‌ اندر خراب است وضع آدمیزاد! خنده‌های شیطان بزرگ، روی گونه دختران کوچک یمنی! گریه خون! صورت زخمی! سینه پردرد! ای امام ما! این همه جراحت، التیام می‌خواهد! انتقام تو را!‌ که خون علی‌اصغر هنوز به زمین برنگشته! ای صاحب هستی! تو از دیدگان ما پنهانی و بعضی‌ها اصل بودنت را منکر شده‌اند! پنهان بودن تو از دیدگان ما، هیهات که باعث شود فراموشت کنیم! این دیده لعنتی، بی‌لیاقت هم که باشد، چشم به راه سپیده دارد! چشم ما به عنایت شماست! از نسل آدم، هیچ زیبنده نیست سجده کند به پای شیطان بزرگ! این، نه فقط تمرد از عقل، که تمرد از آدمیت است!

از ازل تا به امروز، ما این همه انتظار نکشیده‌ایم که در دوگانه نور و ظلمت، طاغوت را به امامی بگیریم! ما حواریون ماه هستیم! شب‌پرستان خوب بدانند که تا سر زدن خورشید، از جانب نور تکان نخواهیم خورد! خط ما همان خط خمینی است! این دیگر قصه خواب و خمینی و خانه نیست! ما را نمی‌توانید از این خط بیرون کنید! خمینی گفت: «انقلاب ما انفجار نور بود». خمینی در مهم‌ترین جمله تمام عمر خود، چه می‌خواست به ما بگوید؟! من از تقارن نیمه شعبان و ارتحال امام، نیک می‌فهمم که این تقارن، تقارن شادی و غم نیست، بل حکایت از آن دارد که انقلاب اسلامی جز به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) متصل نخواهد شد.

خمینی هم انتظار فرج از نیمه خرداد می‌کشید، نه «دور بعدی مذاکرات»! وین! ژنو! لوزان! نیویورک! دیگر حال ملت از این اخبار سرکاری به هم می‌خورد. راننده تاکسی خط انقلاب – آزادی می‌گفت: «مذاکرات آقایان شده محل جوک ملت!» آری! از «ادب و هوش» رئیس‌جمهور آمریکا به ما گفتند اما کاش لااقل من‌باب همین شعار «اعتدال» اندکی هم به دست برتر خدا اشاره می‌کردند! عیبی ندارد! دین و آیین و آرمان ما که دولتی نیست، عمرش کوتاه باشد! ما بچه‌های مکتب خمینی هستیم که فی‌الحال جز در مکتب خامنه‌ای، تبلوری ندارد!

با این ۲ نور، ما راه ظهور را گم نخواهیم کرد! اگر انفجار نور در خمینی متبلور شد، دست مجروحی هم هست که پرچم این نور شیدایی و شهدایی را تقدیم حضرت صاحب‌الزمان کند! یک جناح این دست کف العباسی، حاج قاسم سلیمانی در حال نبرد با لعین داعشی است، جناح دیگر هم سیدحسن نصرالله، یک روز در لبنان، یک روز در یمن، کار خود را به‌خوبی بلد است. از دست مجروح حضرت ماه، هر آنچه تدبیر بوده، رفته! اینک زمان خوبی است تا از یمین و یسار زمین، عطر خوش سپیده را استشمام کنیم؛ ان‌شاءالله. نایب برحق امام زمان! حضرت سیدعلی! این متن تقدیم تو باد که در فراق یار، از همه بلندتر آه می‌کشی… می‌دانم!

بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا