به مناسبت 28مرداد 32 و کودتای ننگین امریکایی

۲۵سال پس‌رفت، نتیجه غرور دولت و جدایی از ملت

بصیر، پس از پیروزی قیام ۳۰تیر ۱۳۳۰ به رهبری آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی، دکتر محمدمصدق علاوه بر نخست وزیری، پست وزارت دفاع را نیز در دست گرفت و زمینه مساعد جهت اصلاحات اساسی در زمینه‌های مختلف پدید آمد. مردم نیز که در تمکتمی مراحل نقش عظیمی در پیروزی‌ها داشتند، با هدایت روحانیت بعد از شروع مجدد صدارت دکتر مصدق، از هیچ کوششی دریغ نکردند.

غرور، زمینه‌ساز زیادت‌طلبی

حسین مویدی، کارشناس مسائل سیاسی در این زمینه می‌گوید:انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی برگزار و آیت‌الله کاشانی از تهران انتخاب و علی‌رغم میل باطنی به ریاست مجلس برگزیده شد. با وجود حمایت مردم و آیت‌الله کاشانی از دکتر مصدق، او در صدد توسعه قدرت و نفوذ خود برآمد و موجب تشدید برخوردهای اختلاف‌برانگیز شد.

وی در ادامه افزود: در ۲۰مرداد ۱۳۳۱، لایحه‌ای را به مجلس فرستاد که به موجب آن اختیار قانونگذاری را برای شش ماه درخواست کرد. مصدق برای توجیه خواسته خود، مدعی شد که چون دولت در صدد انجام کارهای بزرگ و موثری است، پس باید رئیس دولت اختیارات کافی داشته باشد.

این مدرس دانشگاه اضافه می‌کند: سرانجام مجلس تحت فشار زیاد تسلیم شد و بعد لایحه جدیدی را برای انتخابات تهیه کردند که به موجب یکی از بندهای آن، تعداد نمایندگان مجلس از ۱۳۶ تن به ۱۷۲ نفر افزایش می‌یافت. در صورت تصویب این لایحه می‌باید ۸۷ نماینده در مجلس حضور داشته باشند، در حالی که مجلس هفدهم فقط با ۷۹ نفر به کار خود ادامه می‌داد. چون تعداد نمایندگان موجود از حد نصاب تعیین شده کمتر بود، تصویب لایحه مزبور عملاً به تعطیلی مجلس منجر می‌شد.

این تحلیل‌گر سیاسی با اشاره با اتمام اختیارات شش ماهه دکتر مصدق، اظهار کرد: مصدق با وجود داشتن اختیارات و حمایت آیت‌الله کاشانی، ماده واحده تمدید یکساله اختیارات خود را در ۱۸دی همان سال با قید دو فوریت تقدیم مجلس کرد. هنگام طرح این ماده، آیت‌الله کاشانی که در بیمارستان بستری بود، طی پیامی به مجلس تاکید مصدق بر گرفتن اختیارات را نقض روشن و آشکار قانون اساسی دانست. مجلس به پیروی از آیت‌الله کاشانی تعطیل شد و مصدق از فرصت استفاده کرد و با ارسال نامه‌ای عدم قبول اختیارات را به مثابه رای عدم اعتماد دانست و از این طریق آیت‌الله کاشانی و مجلس را در تنگنا قرار داد. آیت‌الله کاشانی نامه‌ای دیگر در ۳۰دی به مصدق نوشت و علی‌رغم میل باطنی آیت‌الله دو روز بعد از این نامه، لایحه مذکور به تصویب رسید ولی مصدق سکوت اختیار نموده و حتی به نامه آیت‌الله نیز پاسخی نداد.

ابتکار آیت‌الله کاشانی

حسین مویدی با بیان اینکه آیت الله کاشانی به منظور جلوگیری از افزایش اختلاف و سوءاستفاده نکردن دشمن، و جهت حل اختلافات، با مصدق ملاقات کرد و گس از آن، اعلامیه‌ای مشترک به شرح زیر منتشر شد: “…لازم دانستیم به اطلاع عموم هموطنان عزیز برسانیم ما همان طور که از اوان نهضت ملت ایران همقدم بوده‌ایم، اکنون هم در راه مشترک که به استقلال کشور و سعادت مردم مملکت بر آن استوار می‌باشد، همواره مساعی بوده هر یک در انجام وظائف خود در حصول به مقصود، از هیچ گونه همکاری خودداری نخواهیم داشت…”. مصدق با داشتن اختیارات، هرچه را می‌خواست به صورت قانونی در آورد، کافی بود که امضای خود را زیر آن بگذارد و در حقیقت اصل تفکیک قوا از بین رفت.

 توطئه خارج کردن رهبری از دست آیت‌الله کاشانی

مهدی نوری، مدرس تاریخ دانشگاه، گرفتن اختیارات فراتر از قانون از سوی مصدق را به دلیل حل نابسامانی‌های کشور ندانسته، عنوان می‌دارد: نابسامانی‌های اقتصادی کشور مردم را به ستوه آورد و آن اختیارات عملاً موجب بروز بحران در کشور، شکاف و چند دستگی بین مجلس و نهایتاً فراهم ساختن زمینه انحلال آن شد. یکی از مهم‌ترین پیامدهای این حوادث، بی‌اعتبار کردن آیت‌الله کاشانی بود که در اثر به راه‌انداختن تبلیغات سوء، جنگ روانی گسترده از سوی مزدوران بیگانه و روزنامه‌های وابسته به دولت علیه آیت‌الله کاشانی بروز کرده بود. دکتر مصدق بدون توجه به این نکته که اگر نقش و رهبری کاشانی و حمایت روحانیان نبود، هیچ‌گاه نمی‌توانست دوباره به پست نخست‌وزیری برسد، به پیاده کردن شعار “جدایی دین از سیاست” پرداخت و دست به دستگیری و بازداشت روحانیون و نزدیکان آیت‌الله کاشانی زد. عوامل داخلی و خارجی نیز آن چنان شخصیت این مرد بزرگ و شریف روحانی را لکه‌دار کردند که شاید بتوان آن را در تاریخ ایران بی‌سابقه دانست، این همان چیزی بود که استعمارگران انگلیس و امریکا مایل بودند از طریق مصدق و دوستانش عملی شود.

کودتای نظامی، نتیجه اغتشاش سیاسی سکولارها

این مدرس دانشگاه سپس افزود: با برهم‌خوردن اوضاع سیاسی و پیچیده کردن تصنعی آن از سوی محافل بیگانه و تلاش‌های تفرقه‌افکنانه دولت در تضعیف روحانیت و مرجعیت دینی، بهترین فرصت برای امریکائی‌ها برای راه‌اندازی کودتای کم هزینه فراهم شد و سرانجام علی‌رغم تذکرات مکرر آیت‌الله کاشانی به دکتر مصدق و آگاهانیدن دکتر مصدق به بروز قریب‌الوقوع کودتا و بی‌تفاوتی دکتر مصدق به همه این تذکرات، سرلشگر زاهدی با نقشه سازمان سیای آمریکا، کودتا کرد و با هیچ مقاومتی توانست دولت مصدق را سرنگون کند و راه بازگشت شاه فراری را به کشور هموار کند تا بار دیگر ملت بزرگ ایران ۲۵ سال، رنج و محنت پلیدترین حکومت وابسته به بیگانگان بخصوص امریکائیان را با پرداخت خسارات جبران‌ناپذیر تحمل کند.

بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا