ناکامی مرد افغانی ۶۰ساله در ربودن دختر ۶ساله

بصیر ،این مرد میانسال پس از حضور ماموران پلیس در محل و انتقال او به کلانتری، به ربودن دخترک اعتراف کرد با این حال این پرونده با شکایت شاکیان برای تکمیل تحقیقات در شعبه دوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران در حال بررسی است.

غروب جمعه ۶ شهریور ۹۴ خانواده دختر بچه شش ساله از غیبت ناگهانی دخترشان که برای بازی به کوچه رفته بود نگران شدند. به همین دلیل شروع به گشتن خیابانهای اطراف کردند. بعد از آنکه جست و جوهایشان نتیجه نداد، تصمیم گرفتند با چند تن از اهالی محل و همسایه ها به جست و جو ادامه دهند. نزدیک به دوساعت از گم شدن دخترک گذشته بود که خانواده او تصمیم گرفتند باغ آذری حوالی شرکت روغن نباتی قو را هم بگردند تا بتوانند اثری از دخترشان پیدا کنند. حدس آنها درست بود چرا که پس از مدتی گشتن در پارکی که در آن نزدیکی بود دخترشان را درحالی که کنار یک مرد افغانی مسن بود پیدا کردند.

بنا بر اظهارات شاکیان این پرونده که در شعبه دوم بازرسی دادسرا حضور پیدا کرده بودند آنها پس از دیدن دخترشان از مرد افغانی پرسیدند که این دختر کیست؟ و او هم در پاسخ به آنها جواب داد که دختر من است.

پاسخ مرد افغانی به خانواده دختربچه آنها را که تا آن لحظه عصبانیت خود را کنترل کرده بودند از کوره به در کرد و با مرد افغانی درگیر شدند. یکی از همسایه ها نیز در تماس با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ ماجرا را گزارش داد. پس از آن نیز ماموران کلانتری ۱۱۷ جوادیه به محل حادثه رفته و بنا به دستور قضایی پس از گرفتن صورت جلسه مرد افغانی را بازداشت و به کلانتری بردند. این مرد در اولین اظهاراتش به ماموران به ربودن دختر بچه با قصد آزار و اذیت اعتراف کرد و صبح امروز هم برای بازجویی و تحقیقات بیشتر به دادسرا منتقل شد.

به گزارش خبرآنلاین، این پرونده در شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۷ تهران در حال بررسی است.

مصاحبه با متهم

اسمت چیست؟

عبدالستار

چند سال داری؟

۶۰ سال

چند وقت است که غیر قانونی ایران هستی؟

۶ ماه

چندمین بار است که دستگیر می شوی؟

بار اولم است. تا به حال هیچ جرمی مرتکب نشدم

چرا دختر ۶ ساله را گول زدی و به پارک کشاندی ؟

از بچگی زیاد بر سر من می زدند. به خاطر همین عقل درست و حسابی ندارم و اصلا نمی فهمم که چه کاری انجام می دهم آن دختر را هم اصلا نمی دانم برای چه به پارک بردم . کارهای من دست خودم نیست.

او را کجا دیدی؟

توی خیابان بود.

به چه بهانه ای دختر را به پارک بردی؟

به او گفتم بیاید که به او پرنده نشان بدهم.

می خواستی با او چه کار کنی؟

هیچی می خواستم او را به خانه ام ببرم ولی کاری با او نداشتم.

تا به حال ازدواج کردی؟

بله. ۴ فرزند هم دارم . دو دختر و دو پسر . آنها همگی افغانستان هستند

اینجا شغلت چیست؟ با چه کاری اموراتت را می گذرانی؟

کارگر هستم کاشی کاری و سنگ کاری می کنم.

درس خوانده ای؟

نه بی سوادم

بعد از آنکه خانواده دختر بچه را در پارک دیدی که به سراغت می آمدند چه کردی؟

آنها مرا تا می توانستند زدند چشمم را کبود کردند تمام بدن خونی شده و درد می کند. سرم هم شکسته است.

آنها به تو نگفتند که با بچه ما چه کاری داری؟

چرا من که نمی دانستم آنها که هستند. از من پرسیدند بچه کیست؟ من هم گفتم مال من است بعد از آن مرا زدند.

آفتاب

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا