بمبی که زیر گوش اولاند ترکید

بصیر،مسابقه میان دو تیم فوتبال فرانسه و آلمان در حال برگزاری است و ۸۰ هزار تماشاگر در حال تماشای بازی ای هستند که می توان آن را دربی اروپا نیز نامید. فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه و اشتاین مایر، وزیرخارجه آلمان این بازی را از ورزشگاه در حال نظاره کردن هستند، به ناگهان صدای انفجاری از بیرون به گوش می رسد که اکثرا به گمان انفجار ترقه یا نارنجک هوادران تو آتشه ای فرانسوی، عکس العمل خاصی نشان نمی دهند اما محافظان اولاند پیامی به گوش او می رسانند که انفجارها تروریستی بوده و او را از ورزشگاه تحت تدابیر شدید امنیتی خارج می کنند.

اولاند زیر گوش خود درست چند متر آن سوتر، صدای انفجار چند بمب را می شنود. باور این موضوع برای کسی که سالانه میزبان ۸۰ میلیون گردشگر است و پاریس را یکی از امن ترین نقاط جهان می دانند، سخت است. در چهره او ترس و تعجب مشهود است. اما داعش تا قلب اروپا نفوذ کرده و هیچ کشوری دیگر امن نیست. چرا که تفکر داعشی در ۵ سال اخیر، در جهان گسترش پیدا کرده و حامیان دو آتشه خود را دارد. تفکری که مرز نمی شناسد و قصد انتقام از انسانیت را دارد. انتقامی که سالهاست در گوشه گو شه دنیا در حال عملیاتی شدن است اما صدای آن در پاریس، لندن، نیویورک و … بهتر شنیده می شود.

ترور یعنی ایجاد ترس و و حشت با انجام عملیات های مسلحانه و جنایتکارانه و آثار مخرب آن از جنگ تمام عیار کمتر است. ولی تروریسم از حالات محدود آن خارج شده و به پدیده جهانی تبدیل شده است. کشورها و مقامات دولتی در جهان، هریک یکدیگر را مقصر اصلی ترویج آن می دانند ولی در حال حاضر خشونت و ترور به حد غیر قابل کنترلی رسیده است. به حدی که مقامات اروپایی از تروریسم بومی در قاره خود سخن به میان آورده اند.

باید کشته شدن هر انسانی را در جهان محکوم کرد. نباید از حملات تروریستی در پاریس ابراز خوشحالی یا رضایت کرد. نباید خونی را که از ترور بر زمین می ریزد را با خون های دیگر مقایسه کرد. ترور محکوم است چه در سوریه و عراق و لبنان و چه در پاریس و لندن و رم. ترور، جنگ با غیرنظامیانی است که هیچ سلاحی برای دفاع از خود ندارند و به ناگهان در حالیکه به زندگی عادی خود می پردازند ناگهان تیرها و ترکش هایی است که به سوی آنها روانه می شوند. تیرها و ترکش هایی که چندین دهه است که در کل دنیا پخش شده اند و به بسیاری آسیب زده اند. آسیبی که تنها جسمی نیست و روحی و روانی نیز می باشد.

بمبی که زیر گوش سران اتحادیه اروپا ترکید، تنها یکی از بمب هایی است که روزانه در حال ترکیدن در جهان است. سهم تروریسم در افزایش ناامنی جهانی به شدت افزایش پیدا کرده است. برای بیدار شدن از خواب غفلت یا خواب سرخوشی، صدای این انفجار می تواند کافی باشد و نیازی به ریختن خون بیگناه دیگری نباشد تا آنها را بیدار کند و در این لحظه است که ای کاش های بسیاری بر سر زبان می آید.

ای کاش آن زمانی که در سارایوو، بوسنی، افغانستان، چچن، تروریست ها یکه تازی می کردند و جان مردم بیگناه را می گرفتند، بشر هوشیار می شد. ای کاش زمانیکه القاعده و طالبان در افغانستان، زنان و کودکان را به رگبار می بستند، صدای گلوله ها شنیده می شد. ای کاش وقتی در عراق و سوریه، سرهای مردم عادی و بیگناه بریده می شد و تصاویر آن در اینترنت پخش می شد، جهان حساب کار دستش می آمد.

اما در بازی های سیاست بین الملل، تروریسم نیز بخشی از سیاست ها و تاکتیک ها شد. کشورهای جهان برای فشار بر رقبای خود، از ابزار ترور استفاده کردند. افغانستان باید با تروریسم ناامن می شد تا شوروی را از آنجا فراری دهند. عراق و سوریه باید به بهشت تروریست ها تبدیل می شد تا نقشه های تجزیه و انزوای رقبا، تکمیل می شد. احساس بی تکلیفی و حتی رضایت نسبت به تروریسم عریان در غرب آسیا، آفریقا و شرق آسیا، تروریسم را غیرقابل کنترل کرد. در حال حاضر در تمام نقاط جهان، احتمال حمله و عملیات تروریستی می رود. کشورها میلیاردها دلار برای افزایش امنیت خود در برابر ترور صرف می کنند اما باز هم تروریست ها خود را با شیوه های مختلف می ترکانند.

در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، چندین حمله تروریستی در واشنگتن و نیویورک روی داد و نماد آن برج های عظیم و دوقلوی تجارت جهانی بودند که بر روی سر آمریکایی ها آوار شدند. جنگ جهانی علیه تروریسم با فرمان بوش آغاز شد اما انتهای این جنگ، دو کشور ویران شده عراق و افغانستان بود که تروریست ها دیگر بسیار راحت تر می توانستند، خود را عرضه کنند. ویروس تروریسم، با جنگ آمریکا، در منطقه پخش شد و پس از چند سال سوریه و لیبی نیز مامن تروریست ها گشت. در این سال ها میلیون ها نفر کشته، زخمی و آواره شدند. خون صدها هزار نفر از زن و کودک و پیر و جوان بر روی زمین ریخته شد. صدای انفجار و گلوله، به ضرب آهنگ هر روزه مردمان این کشورها تبدیل شد. تروریسم پا گرفت و قامت کشید و داعش شد. داعش و داعشی ها به برند معتبر برای تروریست ها تبدیل شد تا جنایت های خود را به آن نام برند بزنند. این برند در حال صادر شدن به تمام نقاط جهان است. برندی که تروریست های بومی نیز از آن استفاده می کنند و در قلب پاریس، به نام آن آدم می کشند.

اولاند و سران غربی، صدای انفجار و تصاویر قتل عام بشر را در گیرنده های خود می دیدند اما زیر گوش خود شنیدن کجا و دیدن در صفحه تلویزیون کجا. راهی که داعش برای بریدن سر سوری ها و عراقی ها پیموده همان راه را برگشته است تا تجربیات خود را در سرزمین های مادری انجام دهد و مدیون کسی دیگر نباشد. جای هیچ رضایتی دیگر باقی نمانده است. کسی نمی تواند از ریختن خون مردم بی گناه راضی و خوشحال باشد. این سرنوشت تنها زمانی برای بشریت رقم خورده که نسخه تروریسم چندین دهه پیچیده شد و تز تروریسم به آنتی تز تبدیل گشت. اشتباهی که در ۱۱ سپتامبر صورت گرفت و سرکوب تروریستم را تنها در جنگ و جنگنده دیدند ولی تفکر تروریسم را سرکوب نکردند ممکن است در مورد۱۳ نوامبر پاریس نیز صورت گیرد.

فرهنگ نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا