تفاوت‌شناسی آمریکا در نظام اندیشگی امام و اصلاح‌طلبان

آمریکای امام خمینی (ره)، آمریکای اصلاح‌طلبان

بصیر، ظهور انقلاب اسلامی هندسه قدرت شکل‌گرفته در عرصه‌ی جهانی را برهم زد و نه‌تنها معادلات داخلی را تغییر داد بلکه مناسبات جهانی را نیز دست‌خوش تغییر کرد. امام خمینی (ره) به‌عنوان بنیان‌گذار و ایدئولوگ اصلی انقلاب اسلامی با عدم پذیرش تقسیم‌بندی کشورهای دنیا به جهان اول، دوم و سوم که بار معنایی خاص و نوع مشخصی از نظام ارتباطی را به همراه داشت، نظام مدیریتی جهانی را مورد هجمه قرار دادند و همگان را تشویق به شکستن این ساختار استکباری نمودند.

«مسلمانان تمامی کشورهای جهان… به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید، بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید… سیادت کفر و شرک جهانی خصوصاً آمریکا را بر خود حرام کنید.» [صحیفه امام (ره) ج ۲۱ ص ۸۲]
با تدقیق در زوایای گفتمانی حضرت امام (ره) که در اندیشه، گفتار، رفتار و… حضرتشان تجلی می‌یابد درمیابیم، یکی از حوزه‌های مهم در گفتمان ایشان ارائه مدل جدیدی در نظم نوین جهانی است. ایشان برگرفته از آموزه‌های دینی تعریفی جدید از نوع دسته‌بندی‌های جهانی ارائه نمودند و نوع مواجهه این دسته‌بندی را مشخص فرمودند. این دسته‌بندی دارای دو قطب مستضعفین و مستکبرین است که در صورت بیداری مستضعفین و ایستادگی بر اصول و اعتقادات بر اساس بشارت‌هایی الهی پیروزی با ایشان است.
«ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم؛ و اگر هزار بار قطعه‌قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم برنمی‌داریم… امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده است.» [صحیفه ج ۲۱ ص ۷۴]
امام (ره) با سر دادن شعار «نه شرقی و نه غربی» و نفی وابستگی قدرت ملی و امت اسلام به هر بنیانی جز خداوند متعال نوعی بازتعریف از مناسبات بین‌المللی را ارائه و هندسه‌ی قدرت را به‌گونه‌ای دیگر تنظیم نمودند. تعریف جدید بالتبع شامل مؤلفه‌های تازه‌ای از قدرت می‌شد که یکی از اصلی‌ترین این مؤلفه‌ها تمرکز بر قدرت داخلی و ملی و اتکا به ذات اقدس اله بود که مصداق آن را در «ما می‌توانیم» می‌توان دید.
«شما در مقابل همه آن‌ها [قدرت‌ها] ایستاده‌اید… گفتید نه شرقی و نه غربی، نه به‌طرف شرق ما می‌رویم و نه به‌طرف غرب، ما استقلال داریم.» [صحیفه ج ۱۵ ص ۱۰۹] «شما خدا را دارید ولو اینکه پشتوانه از شرق و غرب ندارید… افتخار اسلام است که نه به شرق متوجه باشد و نه به غرب متوجه باشد صراط مستقیم باشد. راه، راه خداست.» [صحیفه ج ۱۸ ص ۴۴۰]
در این دسته‌بندی دوگانه آمریکا با نام «شیطان بزرگ»، در رأس نظام استعماری قرار می‌گیرد و به‌عنوان محور تمام مشکلات معرفی می‌شود «الآن تمام گرفتاری ما از آمریکاست. تمام گرفتاری مسلمین از آمریکاست. از این آمریکایی است که صهیونیسم را آن‌طور تقویت کرده است و آن‌طور دارد تقویت می‌کند، و برادرهای ما را فوج فوج می‌کشند.» [صحیفه امام، ج ۱۰، ص: ۳۹۲]
ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم؛ و اگر هزار بار قطعه‌قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم برنمی‌داریم… امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده است.
لذا نوع مواجهه با آمریکا به‌عنوان ام‌الفساد غرب و نماد تمام جهان استکبار، در اندیشه‌ی سیاسی امام (ره) جایگاه ویژه‌ای دارد. به نظر می‌رسد ایشان تلاش نموده‌اند به بهانه‌های مختلف با تأکید بر رویارویی با آمریکا، به‌عنوان یک راهبرد اصلی، آن را تئوریزه و در ساختار سیاسی انقلاب اسلامی نهادینه سازند. بر همین اساس نوع نگرش به آمریکا و تنظیم ارتباط با آن بر اساس این نگرش به یکی از اصول سیاست خارجه‌ی انقلاب اسلامی تبدیل شده است که تخطی از آن به عبارتی خروج از خط امام (ره)، و عدول از اندیشه‌ی ایشان و انحراف در مسیر انقلاب اسلامی است.
در این بین در سال‌های پس از انقلاب جریانات مختلف از پنجره‌ی اندیشه‌ی خود به حدودوثغور تعامل با آمریکا نگریسته‌اند و حتی با در دست گرفتن مصادر قدرت توانسته‌اند تأثیراتی بر روند مواجهه با آمریکا بگذارند. هرچند تجربه‌ی تاریخی نشان داده، سیاست‌ها و راهبردهایی که با روح غالب انقلاب اسلامی همخوانی نداشته باشد نمی‌تواند دوام و قوام یابد و دیر یا زود از محور معادلات سیاسی کشور خارج می‌گردد.
 از جریانات سیاسی کشور که نگاه خاص به آمریکا و تفسیر ویژه‌ای از ماهیت ارتباط با آن دارد جریان اصلاحات است. جریانی که برخی اوقات ادعای وابستگی و دل‌بستگی به امام خمینی (ره) و اندیشه‌های ایشان و تداوم حرکت خود در مسیر خط امام (ره) را دارند ولی هرازچندگاهی برخلاف ادعای طرح‌شده، از اردوگاه ایشان سخنانی مبنی بر عدم وابستگی به امام اذهان عموم جامعه را مکدر می‌نماید. برای نمونه می‌توان به اظهارات عیسی سحرخیز، مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات و از حامیان میرحسین موسوی و بازداشتی فتنه ۸۸ اشاره نمود که در گفتگویی با یک سایت ضدانقلاب بیان می‌دارد: «خیلی از اصلاح‌طلبان برخلاف اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند.» [سایت خبری الف، مورخه ۳ آذر ۹۳]
حتی برخی منتسبین به این جریان رسماً تحریف در اندیشه‌های امام خمینی (ره) در راستای تحقق منویات خود را طرح و بر آن تصریح می‌نمایند. اکبر گنجی که حتی با عیان شدن چهره براندازانه و ضددینی‌اش همچونان مورد حمایت جریان اصلاح‌طلبی است طی مصاحبه با روزنامه تاگس اشپیگل در حاشیه جلسه هتاکانه ی برلین اشاره می‌کند: «ما تلاش می‌کنیم [امام] خمینی را به‌گونه‌ای تفسیر کنیم که مخالف دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد فقط برداشت‌های ما از سخنان اوست. او به‌هرحال یک روزی به موزه خواهد رفت و هیچ‌کس نمی‌تواند جلوگیری کند. این یک تکامل تاریخی است.» [خبرگزاری فارس، مورخه ۱۱/۹/۹۳] یا سروش در مصاحبه‌ای با روزنامه «دی تسایت» چاپ آلمان در بحبوحه فتنه سال ۸۸ در ایران می‌گوید: «او شخصاً آدم خوبی بود، اما نظریات نادرستی داشت…» [خبرگزاری فارس، مورخه ۱۱/۹/۹۳]
تغییر رویکرد این جریان نسبت به امام خمینی (ره) و حتی شاید ارائه تفسیری از امام خمینی (ره) که منطبق با اهداف ایشان باشد در کنار ادعای دل‌بستگی به حضرتشان می‌طلبد وجوه تمایز را بررسی نمود. من‌جمله از این وجوه تمایز مربوط به سیاست خارجه، به‌ویژه نوع نگاه به آمریکا است که در این راستا نکاتی مورد اشاره قرار می‌گیرد:
۱- تقابل با آمریکا تاکتیکی یا راهبردی؟
منشأ اصلی تفاوت در سیاست خارجه امام (ره) با اصلاح‌طلبان تفاوت در مبانی است. در نگاه امام (ره) آمریکا به‌عنوان دشمن عنودی است که می‌خواهد مسیر الهی نظام الهی را متوقف نماید و مشکل آن با انقلاب اسلامی مشکل مبنایی است نه تاکتیکی. این مبارزه مبارزه اعتقادی است. جنگ با نظام سلطه یک جنگ اعتقادی است. «جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد و ما باید در جنگ اعتقادی‌مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم.» [صحیفه ج ۲۱ ص ۷۴] «مبارزه‌ای که الآن بین کفر و اسلام است، این منازعه بین ما و آمریکا نیست، بین اسلام است و کفر»[صحیفه امام، ج ۱۱، ص: ۱۰۵] در مشکل مبنایی اعتقادی تا زمانی که جریان مقابل از پا نیفتد مبارزه ادامه دارد. لذاست که امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «آمریکا و شوروی در کمین نشسته‌اند و تا نابودی کاملتان از شما دست برنخواهند داشت» [صحیفه ج ۲۱ ص ۸۹] «راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرت‌ها و خصوصاً آمریکا را شکست…» [صحیفه ج ۲۱ ص ۷۴]
اما در جریان اصلاح‌طلبی تلاش می‌شود تا این موضوع از نوع ایدئولوژیک خود خارج گردد و سطح منازعات در حد اختلاف بر سر منافع سیاسی و شاید اقتصادی کاهش یابد. این نوع نگاه خوش‌بینی به نظام سلطه را به بار می‌آورد و شما را برآن می‌دارد که از اهداف، آرمان‌ها و ارزش‌های اعتقادی خود عدول نمایید. نمونه آن در نامه سال ۲۰۰۳ سید محمد خاتمی به دولت وقت آمریکا قابل مشاهده است. خاتمی در آن نامه پیشنهاد می‌نماید در ازای خارج نمودن ایران از محور شرارت که جرج بوش آن را طرح نموده بود جمهوری اسلامی نیز کلیه فعالیت‌های هسته‌ای خود را تعطیل و حمایت از گروه‌های مقاومت مانند حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین را متوقف نماید. [خبرگزاری فارس مورخه ۲۲/۴/۸۹]
حال امام (ره) در پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه در ۲ آذر ۱۳۶۷ می‌فرمایند: «باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چراکه بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هسته‌های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد.»
۲-ارتباط با مستکبر آری یا نه؟
در اندیشه امام (ره) و مقام معظم رهبری ارتباط با آمریکا زمانی تحقق می‌یابد که آمریکا از خوی استکباری خود دست برداشته و دیگر ارتباط از نوع «گرگ‌ومیش» نباشد. امام خمینی (ره) در پاسخ به خبرنگار روزنامه نیویورک‌تایمز که در مورد ارتباط ایران با ایالات‌متحده می‌پرسد می‌فرمایند: «روابط حسنه است مادامی که آن‌ها روابط حسنه داشته باشند. اگر چنانچه دولت آمریکا دست از پشتیبانی شاه بردارد و دست از دخالت در مملکت ما بکشد و ما را به حال خود بگذارد ما با او روابط حسنه خواهیم داشت.» [صحیفه ج ۵ ۴۲۰] «با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر اینکه آدم بشودو از ظلم کردن دست بردارد … مادامی که آمریکا این‌طور است … ما با آن‌ها نمی‌توانیم زندگی بکنیم.» [صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۹۴]
در این نگاه با توجه به خصومت‌های آشکار و ضربه‌های مداوم آمریکا به ایران این آمریکاست که باید نخست گام‌های اعتماد ساز را بردارد چراکه آمریکا اولین گام‌های منازعه را برداشته است. نمونه‌ی بارز آن را در عدم پذیرش نمایندگان کارتر رئیس‌جمهور آمریکا در سال ۵۸ می‌توان برشمرد که ایشان نه‌تنها خود با این نمایندگان ملاقات نمی‌کنند بلکه تمام مقامات مسئول کشور را نیز از این امر منع می‌فرمایند و زمینه مذاکره در موضوع بعضی از روابطی که به نفع ملت است را زمانی فراهم می‌دانند که آمریکا شاه مخلوع را به ایران تحویل و دست از جاسوسی بر ضد نهضت اسلامی بردارد. [صحیفه ج ۱۰ ۵۰۳]
این در حالی است که در جریان اصلاح‌طلبی این ایران است که به خاطر تعامل با ابرقدرتی مانند آمریکا باید نخست گام‌های اعتماد ساز را بردارد لذاست که باید به‌صورت داوطلبانه در زمان تصدی این اندیشه بر مصادر اجرایی کشور برنامه‌ی هسته‌ای ایران تعلیق گردد. نمونه‌های این نوع تفکر را در نامه‌ی مجلس ششم به رهبر معظم انقلاب که با نام جام زهر مشهور شد می‌توان مشاهده کرد. در این نامه ارتباط با آمریکا نشانه‌ی تدبیر قلمداد می‌شود. در قسمتی از نامه چنین آمده است: «اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهم‌تر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود و بی‌تردید این برخورد خردمندانه و متواضعانه از سوی ملت با همان پاداشی مواجه می‌شود که امام عزیز راحل روبرو شد. این اقدام نشانه تدبیر، دوراندیشی، مصلحت‌جویی و خیرخواهی و توفیق الهی است.» (سراب اصلاحات- محمدجواد اخوان- ص ۱۹۲)
امام با یک دید استغنایی، برخلاف تمام نظرات معتقد است که آمریکا به ایران نیازمند است چراکه آمریکا به دنبال منافع خود در منطقه است. با همین نگاه، هنگامی که ایران از سوی آمریکا تهدید به قطع ارتباط می‌شود حضرت امام (ره) به‌شدت از آن استقبال می‌کنند.
«دولت آمریکا ما را [تهدید] کرده بود که اگر چنانچه این اعدام‌ها ادامه پیدا بکند، در روابط ایران با آمریکا یک‌قدری خطر می‌افتد، ای الهی که به خطر بیفتد! ما روابط با آمریکا را می‌خواهیم چه بکنیم. روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است؛ روابط یک غارت‌شده با یک غارتگر است. ما می‌خواهیم چه کنیم. آن‌ها میل دارند که با ما روابط آن‌ها احتیاج دارند که با ما روابط داشته باشند؛ ما چه احتیاجی به آمریکا داریم. آمریکا آن‌طرف دنیاست. آن‌ها می‌خواهند که بازار داشته باشند اینجا. آن‌ها باز طمع دارند که نفت ما را بخورند. ما که، اسلام که، بنا ندارد که ظلم به دیگری بکند، مظلوم هم نخواهد شد.» [صحیفه ج ۷ ۳۵۸]
۳- آمریکا شیطان بزرگ آری یا نه؟
 در منظر امام خمینی (ره) به همان اندازه که آمریکا شیطان بزرگ است مسائل و گرفتاری‌های کشور و حتی جهان اسلام به آن بازمی‌گردد. «الآن تمام گرفتاری ما از آمریکاست. تمام گرفتاری مسلمین از آمریکاست. از این آمریکایی است که صهیونیسم را آن‌طور تقویت کرده است و آن‌طور دارد تقویت می‌کند، و برادرهای ما را فوج فوج می‌کشند…» [صحیفه ج ۱۰ ص ۳۹۲]
اما جریاناتی می‌کوشند تا منازعه با آمریکا را و دشمنی‌ها و کارشکنی‌های آمریکا علیه ایران را در حد کارشکنی‌های سیاسی تقلیل دهند. صاحبان این نظر تصور می‌کنند که با ادبیات‌هایی مانند «تعامل با جهان» و «تنش‌زدایی» می‌توان رابطه خود با آمریکا را به‌صورت مسالمت‌آمیز تنظیم کرد چراکه درگیری ایجادشده تنها بر سر مسائل سیاسی خرد و مشکلاتی مانند تحریم‌ها و عدم ارتباط و… قلمداد می‌شود.
حضرت امام (ره) آمریکا را دشمن اول مردم ایران می‌دانند و حتی شاه را نیز مجرم بعد از آمریکا می‌دانند [صحیفه ج ۳ ص ۴۰۸] به عبارتی امام خمینی (ره) منشأ تمام مصائب ملت را آمریکا برمی‌شمارند و این نشان‌دهنده عمق جنایات آمریکا علیه مردم ایران است. این عمق جنایات و تحمیل مصائب قاعدتاً با سیاست‌های تعاملی تا زمانی که خوی درندگی طرف مقابل وجود دارد به‌سختی قابل حل است.
۴-آمریکا دشمن جهان اسلام و نه‌تنها دشمن مردم ایران
از یک‌سو، آن‌چنان‌که قبلاً نیز اشاره شد امام (ره) آمریکا را دشمن جهان اسلام می‌دانند چراکه علاوه بر دخالت‌های مستقیم در کشورهای اسلامی، با حمایت‌های خود از رژیم غاصب صهیونیستی مسلمانان مظلوم را «فوج فوج می‌کشد» و از سویی دیگر اعتقاد به مسئولیتی جهانی برای انقلاب اسلامی دارد «ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین‌الملل اسلامی‌مان بارها اعلام نموده‌ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه‌ی جهان خواران بوده و هستیم.» [صحیفه ج ۲۱ ص ۷۴]
با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر اینکه آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن‌طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. مادامی که آمریکا این‌طور است و افریقای جنوبی آن‌طور عمل می‌کند و اسرائیل هست، ما با آن‌ها نمی‌توانیم زندگی بکنیم. [صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۹۴]
این زاویه نظر باعث می‌شود که تنها با نگاه خودمحورانه به زمین بازی نگاه نکنیم و دشمن را تنها در مقابل کشور خود تعریف نکنیم. بالطبع رویکرد تعاملی نیز با آن با در نظر گرفتن ابعاد امت اسلام است نه کشور ایران. چه‌بسا بعدها دخالت‌های آمریکا را در عراق، افغانستان، سوریه و یمن تجربه شد. اما اصلاح‌طلبان، علاوه بر آنکه شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را ترویج می‌کردند، معتقد بودند که حتی باید برای نجات ایران با آمریکا همکاری کرد و در اتحادهایی که به رهبری آمریکا شکل می‌گرفت حضور می‌داشتیم، حتی به همکاری با آمریکا برای حضور در کشورهای اسلامی تأکید می‌کردند حتی برخی توجیهات دینی برای این نظر خود طرح می‌کردند. ناصر قوامی نماینده اصلاح‌طلب مجلس ششم به گزارش روزنامه همبستگی (۱۹ فروردین ۸۲) در مورد حمله آمریکا به عراق این‌گونه می‌گوید: «مختار امامت امام سجاد را قبول نداشت! ولی وقتی که به خونخواهی شهدای کربلا برخاست، امام سجاد او را دعا کرد، زیرا دل اهل‌بیت را شاد کرد. این جنگ هم مرحمی به قلب جریحه‌دار شده مادران شهدای ایرانی است.» [محمدجواد اخوان/سراب اصلاحات/ ص ۱۸۲]
جرج بوش رییس‌جمهور سابق آمریکا که برای افتتاح «بنیاد بوش» به دانشگاه دالاس در ایالت تگزاس رفته بود، اصلاح‌طلبان ایران را خط مقدم آمریکا خواند و گفت: «آن‌ها با چالش‌های فراوانی روبرو هستند و چشم امیدشان به ماست.
۵-سازش با دشمن آری یا نه؟
امام (ره) معتقدند ازآنجایی‌که دشمن تنها به نابودی ما بسنده می‌کند لذا هرگونه سازش و همراهی برای کاهش دشمنی آنان را نادرست می‌دانند. ایشان با بهره‌گیری از آیه شریفه ۱۲۰ سوره مبارکه بقره که پیامبر را نسبت به رضایت یهود و نصارا تنها به تبعیت محض از آیین آنان، هشدار می‌دهد می‌فرمایند: «نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهان‌خواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می‌کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؟ به‌یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت‌ها و ارزش‌های معنوی و الهی‌مان نمی‌شناسند. به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی‌دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست‌ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی‌مان را لکه‌دار نمایند.» [صحیفه امام ج ۲۱ ص ۹۰]
در مکتب قرآنی امام خمینی (ره) کوتاه آمدن در برابر دشمن زیاده‌خواهی آن را به دنبال خواهد داشت بنابراین باید مراقب بود که هرچه شما نرم‌خویانه‌تر با دشمن عنود مواجه شوید تحریم‌ها و تحقیرهای جریان مقابل بیشتر خواهد شد. نمونه بارز آن در تعلیق داوطلبانه تأسیسات هسته‌ای در دوران اصلاحات اتفاق افتاد که نه‌تنها دشمن را کنترل نکرد بلکه آن را برای تحقق اهداف خود جری‌تر نمود. حتی شهید خواندن آبرهام لینکن نیز کمکی به تغییر سیاست‌های براندازانه آمریکا علیه ایران، نکرد. در همین راستا محمدرضا تاجیک، مشاور رئیس‌جمهور و رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک معتقد بود: «آمریکا تنها ابرقدرت موجود عصر ماست، اعم از قدرت نظامی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، تکنولوژیکی، سیاسی و… و تا زمانی که کشور ما فاقد این مؤلفه‌های قدرت‌اند و مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به آمریکا هستند، مقابله با آمریکا جز نوعی انتحار جلوه نخواهد کرد.» [روزنامه آزادی ۲۱ اسفند ۱۳۸۰] این نوع نگاه مرعوبانه به دشمن طبیعتاً واکنش انفعالی و پایین دستانه‌ای را به همراه خواهد داشت که سازوکار تسلیم و سازش را فراهم می‌نماید.
۶-نگاه به داخل یا خارج؟
تلاش برخی جریانات برای جایگزین کردن اتکای به قدرت‌های بیرون از مرزها بجای قدرت مردم کشور باعث گردیده که روابط بین‌المللی برای ایشان تعریف خاصی یابد چراکه تداوم و بقای خود را به میزان تعامل با کشورهای قدرتمند و حمایت آنان از خود گره زده‌اند. تا جایی که دشمن قسم‌خورده مردم به خود جرئت می‌دهد که خود را حامی جریانی در کشور مقابل بخواند.
جرج بوش رییس‌جمهور سابق آمریکا که برای افتتاح «بنیاد بوش» به دانشگاه دالاس در ایالت تگزاس رفته بود، اصلاح‌طلبان ایران را خط مقدم آمریکا خواند و گفت: «آن‌ها با چالش‌های فراوانی روبرو هستند و چشم امیدشان به ماست.» [خبرگزاری تسنیم، ۶ دی ۱۳۹۳] یا اینکه تحلیلگر شبکه تلویزیونی سی.ان.ان آمریکا چند ماه پس از آغاز ریاست جمهوری خاتمی گفت: «اکثر تحلیل گران اطلاعات دولت آمریکا با تحلیل دیدگاه‌های آقای خاتمی سال‌ها پیش از رئیس‌جمهور شدن وی به این نتیجه رسیدند که وی صادق است. آن‌ها می‌خواهند با او کار کنند و خواهان برقراری رابطه خوب و مشخص با وی هستند.» [محمدجواد اخوان/ سراب اصلاحات/ ص ۱۶۴]
در نشریات جریان اصلاحات همین خط وابستگی دنبال می‌شود آن‌چنان‌که در نشریه «راه تو» که تحت مدیریت اکبر گنجی بود، مراد فرهادپور این‌گونه می‌نگارد: «تا آنجا که مسئله ادغام در بازار جهانی مطرح است، مشکل اصلی در مرحله نخست ماهیتی ایدئولوژیک دارد و حل آن مستلزم کمی توهم زدایی است… جای خالی فقدان رابطه با آمریکا را نه ژاپن و نه اروپا نمی‌تواند پر کند و کسب جایگاه بهتر برای اقتصاد ایران در بازار جهانی مشروط به برقراری رابطه و دادوستد با آمریکاست.» [همان/ص ۱۶۹]
این در حالی است که امام خمینی (ره) تقویت بنیان‌های درونی را مورد تأکید قرار می‌دهند. امام (ره) حتی مدیریت تحریم‌ها را به روحیه خودساخته مردم به‌واسطه الگو قرار دادن مدل رفتاری در ماه مبارک رمضان گره می‌زنند و همچنین الگوی رفتاری عاشورا را، درمان تهدید حمله نظامی می‌دانند. ایشان بارها تأکید می‌کردند که از بیرون نباید ترسید یا به بیرون دل بست. [صحیفه ج ۱۲ ص ۹۶]
بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا