توقف جنگ ۱۲ ساله هسته ای در ایستگاه وین/ نگاهی به نیم قرن فعالیت هسته ای ایران

بصیر، برنامه هسته ای ایران به بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این برنامه از زمان شروع تاکنون با چالش ها و جنجال های همراه گشته و به سبب آن رقبا و دشمنان ایران زمین، آنرا به انحای مختلف، محلی برای فشار، تهدید و تحریم قرار دادند.

از زمانیکه اولین کلنگ هسته ای ایران پیش از انقلاب زده شد کسی گمان نمی کرد چنین سرنوشتی بر سر راه هسته ای شدن ایران قرار گیرد. فعالیت های هسته ای ایران در اواخر دهه ۱۹۶۰ با تاسیس مرکز تحقیقات هسته ای دانشگاه تهران و ساخت راکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی توسط کمپانی آمریکایی ای. ام. اف شروع شد. سازمان انرژی اتمی ایران (AEOI) در سال ۱۹۷۴ تاسیس شد. عهد نامه ی ان. پی. تی در سال ۱۹۶۷ به تصویب رسید ودر ۱۹۷۰ به تصویب رسید و متعاقب آن پروتکل الحاقی در سال ۲۰۰۳ امضا گردید که این الحاقیه هنوز به تصویب مجلس ایران نرسیده است. سازمان انرژی اتمی با همکاری آژانس برای کار بر تکمیل چرخه ی سوخت جهت تولید ۲۳۰۰۰ مگاوات برق از طریق نیروگاه هسته ای برنامه ریزی کردند. هر چند این تاریخچه کوتاه هسته ای ایران است اما به مانند مبارزات ملی شدن صنعت نفت، کشور برای رسیدن به حقوق خود باید با لشکری از کشورهای خارجی می جنگید.

آمریکایی که مجوز فعالیت های هسته ای را به نظام پهلوی داده بود، به هر نحوی سعی داشت تا در نظام جمهوری اسلامی این برنامه بر روی زمین بماند و آرزوی بازکردن پیچ ها و مهره های تاسیسات هسته ای را دارد. در زمان پهلوی ها يعنی در سال ۱۳۵۳ در زمان برگزاری کنفرانس سرمايه گذاری آلمان و ايران قراردادی در زمينه  انرژی اتمی منعقد گرديد که شامل خريد دو نيروگاه اتمی می شد با قراردادی که حکومت وقت ايران با شرکت آلمانی «ورک انيون» و شرکت «زيمنس» منعقد نمود، قرار شد که اين دو شرکت دو نيروگاه اتمی به قدرت توليدی ۱۲۰۰ مگاوات در ۲۰ کيلومتری بوشهر احداث نمايند. به موجب برآورد سازمان انرژی اتمي بوشهر اين پروژه تا پايان ۱۳۵۷، حدود ۷۵ درصد آن عملی گرديد و حدود ۵ ميليارد دلار هزينه در برداشت. اما پس از انقلاب، آلمانی ها پا پس کشیدند و تکمیل و نوسازی نیروگاه بوشهر تا سال ۲۰۱۴ به درازا کشید.

دولت ها و چرخ هسته ای

برنامه هسته ای ایران پس از انقلاب اسلامی، بیشتر دولت ها را درگیر کرده است. اما برخی از آنها بیشتر با آن دست و پنجه نرم کرده اند. با پیروزی انقلاب، دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان و انتصاب دکتر فریدون از فعالان نهضت آزادی، به ریاست سازمان انرژی اتمی ایران، عملیات ساخت نیروگاه بوشهر، به عنوان بزرگ‌ترین پروژه اجرایی هسته‌ای خاورمیانه در زمان خود را متوقف ساخت و بسیاری از برنامه‌های هسته‌ای دیگر نیز به تعطیلی کشانده شد.

نیروگاه هسته ای بوشهر در حال ساخت

اما یکی از اشتباهاتی که سازمان انرژی اتمی در آن زمان انجام داد، ضرر هنگفتی بود که به موجب فسخ قرار داد با شرکت فرانسوی اویدیف انجام داد. در سفر شاه به فرانسه در تيرماه ۱۳۵۳ که به دنبال رياست جمهوري والري ژيسکاردستن صورت گرفت، قراردادهاي متعددي منعقد شد که يکي از مهمترين آنها در زمينه­ي انرژي هسته ­ای بود که شامل تاسيس يک مرکز تحقيقات هسته ­ای در ايران، آموزش کادر متخصص، تحويل دو نيروگاه هسته­اي به ظرفيت ۵۰۰ مگاوات  می ­شد. ايران با پرداخت يک ميليارد دلار به مؤسسه­ فرانسوی ” اوریديف ” راه را برای همکاری همه جانبه و گسترده بين دو کشور در بخش تحقيقات انرژی هسته ­ای و تکنولوژی اتمی هموار کرد. با پروتکلی که در ۶ تير ۱۳۵۳ ( ۲۷ژوئن ۱۹۷۴) بين وزرای دارايی ايران و فرانسه در اين زمينه امضاء گرديد، دولت فرانسه بلافاصله اجازه­  صدور دو راکتور اتمی به ايران را بدون قيد وشرط صادر کرد. حکومت ايران علاوه بر خريد اين دو راکتور، همچنين خواستار شرکت در پروژه غنی سازی اورانيوم بود. طبق برنامه طرح شده، می­ بايستی ساختمان اين پروژه که زير نظر فرانسه و مشارکت کشورهای بلژيک ، ايتاليا و اسپانيا ساخته شود بين سال های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ تمام و به بهره برداری می ­رسيد. با سهيم شدن ايران در  پروژه ي اوروديف به طور يقين صاحب مقدار کافی و لازم پلوتونيم که از مواد اوليه سلاح های هسته ای است، می ­شد.

روزنامه جمهوری اسلامی در روزهای ۲۶ و ۲۷ خرداد ۵۸ این مقاله را در مخالفت با صنعت هسته ای چاپ کرد.

عدم اهمیت سنجی و مدیریت ضعیف سازمان انرژی اتمی وقت، با فسخ یکجانبه قرارداد یورودیف، ضرر هنگفتی را به ایران متحمل ساخت.در پی فسخ این قرارداد، فرانسوی ها اقامه دعوا کردند و شرکت (یورودیف) از آنجا که این اقدام ایران را موجب عدم تحقق برنامه ریزی ۱۰ ساله خود دانست، تقاضای خسارت کرد و در نهایت ۹۰۰ میلیون فرانک از ۲ میلیارد دلار سرمایه گذاری ایران به عنوان خسارت تامین شد و بقیه سهم ایران، سالها بعد به صورت کالا توسط فرانسه با ایران تسویه شد!

در حالیکه کشور به دنبال ثبات داخلی پس از انقلاب بود به ناگاه، صدام حسین، ناقوس جنگ را به صدا در آورد و شهرهای غربی ایران آماج حملات رژیم بعثی قرار گرفت. این جنگ به مدت ۸ سال به درازا کشیده شد و زیرساخت های کشور به ویرانه تبدیل شدند. در همین دوران اما میل به هسته ای شدن فراموش نشد و دولت وقت با برخی از دولت ها مانند اسپانیا و ژاپن به مذاکره نشست اما در نهایت قرعه به نام روسیه در دوران سازندگی زده شد.

دولت هاشمی رفسنجانی و ریل گذاری هسته ای 

نیروگاه هسته ای بوشهر در طول جنگ با بمباران جنگنده های عراقی، دچار خسارات فراوانی شده بود در تاریخ ۱ تیر ۱۳۶۸؛ هانس بلیکس مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از نیروگاه هسته‌ای بوشهر بازدید کرده و با مشاهده سطح تخریب گسترده صورت گرفته در جریان حملات عراق خواستار افزایش بیشتر امنیت تاسیسات هسته‌ای می‌شود. در همین روز هاشمی رفسنجانی و میخائیل گورباچف روسای جمهور ایران و شوروی توافقنامه‌ای امضا می‌کنند که مشارکت و همکاری هسته‌ای هم بخشی از آن است.
انصراف آلمان و عدم قبول سایر دولتهای غربی با همکاری با ایران باعث شد، جمهوری اسلامی ایران وارد رایزنی با روسها درسال ۱۳۶۸   شود. در ۶ مارس سال ۱۹۹۰ اتحاد شوروی سابق و ایران پروتکلی را امضاء کردند که بر مبنای آن شوروی در ازای دریافت ۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی ، دو راکتور ۴۴۰ مگاواتی در ایران احداث کند. همچنین شوروی متعهد شد تا دو راکتور آبی تحت فشار که از سوی آلمانی ها نیمه کاره رها شده بود را تکمیل کند . در سال ۱۳۶۹ ه.ش (۱۹۹۰م) نیز اتحاد شوروی توافقنامه ای با ایران امضاء کرد که در آن فرآیند اجرایی ساخت دو نیروگاه هسته ای ۴۴۰ مگاواتی قید شده بود. در سال ۱۹۹۲ م موافقتنامه ای بین دو دولت ایران و روسیه برای ساخت یک نیروگاه هسته ای در شمال ایران و در نزدیکی مرکز ترکمنستان منعقد شد. آمریکا با این اقدام به شدت مخالفت کرد و روس ها نیز در مقابل کشورهای غربی را به تلاش برای منزوی ساختن روسیه در بازار انرژی هسته ای متهم کردند.در سال ۱۳۷۱ ه.ش (۱۹۹۲م) روسیه تحت فشار آمریکا اعلام کرد فروش دو راکتوراتمی به ایران به شرطی انجام خواهد شد که ایران اقدامات نظارتی اضافی آژانس بین المللی انرژی هسته ای را بپذیرد. در همین حال روسیه با درخواست دیگر آمریکا نیز موافقت و اعلام کرد هیچ فناوی یا تجهیزات مورد نیاز برای غنی سازی را در اختیار ایران قرار نخواهد داد. اما در مورد تقاضای سوم آمریکا برای بازگشت سوخت هسته ای از ایران به روسیه سکوت کرد. سرانجام در دی ماه ۱۳۷۳ در ۲۰ نوامبر سال ۱۹۹۴ ایران اعلام کرد روسیه با اتمام اولین راکتور هسته ای بوشهر در قبال دریافت۸۰۰ میلیون دلار موافقت کرده است که نهایتاً این موافقتنامه در بهمن ۱۳۷۴ ه.ش (ژانویه ۱۹۹۵م) به امضاء رسید.
در این زمان روسیه با استناد به دلایل سیاسی و اقتصادی و اشاره به پایبندی ایران به قوانین سازمان بین المللی انرژی اتمی و پیوستن آن به پیمان عدم گسترش سلاح های هسته ای تصمیم قاطع خود را بر اجرای آن گرفت و سعی کرد روابط خود را با ایران بهبود بخشد و خود را به عنوان مهمترین شریک اقتصادی ایران مطرح کند.

در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، بیشتر تلاش ها با محوریت سازمان انرژی اتمی به ریاست  رضا امراللهی، صورت می گرفت. چرا که برنامه هسته ای ایران تنها دارای بعد فنی بود و حاشیه های آن نیز محدود به ایجاد موانع آمریکا و برخی از کشورها برای عدم ارسال تجهیزات و فن آوری هسته ای به ایران بود. در این زمان روسیه به عنوان شریک اصلی ایران در راه اندازی نیروگاه بوشهر و انتقال تجهیزات هسته ای شناخته شد که این شراکت تا به امروز ادامه پیدا کرده است.

در زمان دولت وقت، جمهوری اسلامی ایران ادامه عضویت در پیمان ان پی تی را پذیرفت. ایران همچنین برای اثبات صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای اش، درخواست بازرسی داوطلبانه از تأسیسات هسته ای را به آژانس بین المللی انرژی اتمی ارائه کرد.

اما در همین زمان، قراداد هسته ای که ایران و چین به امضا رسانده بود از سوی چین ملغی اعلام شد. به دلیل فشارهای امریکا، قرارداد تأسیس کارخانه UCF از سوی چینی ها فسخ گردید و آنها در مذاکرات فسخ قرارداد حاضر نشدند مبالغی را که به عنوان پیش پرداخت دریافت کرده بودند، بازگردانند. با مذاکرات و پی گیری هایی که انجام شد، توفیق بزرگی برای کشور به دست آمد و ایران افزون بر دریافت اصل پول پرداختی، حدود هفده میلیون دلار نیز به عنوان خسارت و در مجموع ۶۲ میلیون دلار از طرف چینی دریافت کرد.

هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با سایت امید هسته ای پاره ای از اقدامات دولت خودرا اینگونه بیان می کند: “در همان شرایط دولت من شروع به کار کرد که جنگ تمام شده بود. نیروگاه با موشک عراقی‌ها آسیب‌دیده و گنبد آن سوراخ شده بود و امنیت نداشت. باید کارهایی را انجام می‌دادیم که کار نیروگاه را جدی گرفتیم. در این مقطع یک نفر از نیروهای فنی و اجرایی هسته‌ای خیلی همکاری و به آقای امراللهی کمک کرد و بنا شد غنی‌سازی را شروع کنیم. برای اولین غنی‌سازی در جایی که در امیرآباد درست کردند، از همان چیزهایی که از پاکستان گرفته بودیم، کنار هم چیدند که ما هم برای بازدید رفتیم. کارگاهی هم در کنار سالن برای قطعه‌سازی درست کردیم که خودمان بسازیم. قطعات، مواد و فلزات خاصی را که لازم بود، تأمین کردیم و کار در دو جهت شروع شد. منتها به تولید نرسید. چون با یک مجموعهٔ ده، پانزده سانتریفیوژی شروع کرده بودند که چاله‌ای داشت و دور چاله این‌ها را زده بودند. در آن موقع به آن شکل می‌دیدیم. شکلی را که الان شما در فیلم‌ها می‌بینید که خیلی گردن کلفت است، آن موقع این‌گونه نبود و یک شاخهٔ باریک بود. در همان اول معلوم شد که قضیه پیچیده‌تر از این چیزهاست که ما فکرش را می‌کردیم. مثلاً فرض کنید در آنجایی که بنا بود گازها برای چرخش بیرون بروند، از پستانک بیرون نمی‌رفتند. ما آن پستانک را هم نداشتیم و از این‌طور چیزها. آن موقع مسائل خیلی جزئی بود. کم کم پیشرفت کردیم تا اینکه در مسیر دماوند کارگاهی درست کردیم و به اولین آزمایش رسیده بودیم. این کارها بعد از جنگ و در دورهٔ ریاست جمهوری من بود. البته همان موقع به ما مشکوک شده بودند و خیلی به ما مراجعه می‌شد که بعضی‌ها می‌گفتند که ۹۰ درصد یا ۱۰۰ درصد اورانیوم غنی‌شده می‌دهیم. بعضی‌ها می‌گفتند ما بمب و بعضی‌ها می‌گفتند ما تکنولوژی می‌دهیم. این کار دلال‌ها بوده که نوعاً هم جاسوس بودند و می‌خواستند ببینند که ما دنبال چیزی هستیم یا نه. ممکن است در اینجا مأموران ما مقداری پیش می‌رفتند، اما هیچ‌وقت عملی نشد. برای اصفهان با چینی‌ها قرارداد بستیم کهusf اصفهان را بسازند. نقشه کاملش را دادند و خودشان هم شروع کردند و در مهندسی جلو آمدند و به جاهایی رسیدند. در سفر دومی که به چین رفتم، رئیس‌جمهور چین با یک تیم خبری و تلویزیونی به قرارگاه ما آمد و قرارداد نیروگاه هسته‌ای را با من بست که دو نیروگاه بسازند. برنامه را خودشان ضبط و خبرش را با هیاهو پخش کردند. ۶۰ میلیون دلار به آن‌ها دادیم. چون معاملات بزرگتری با آمریکایی‌ها کردند، این را متوقف کردند. در همان مسیر در اصفهان تقریباً بیست، سی درصد پیش رفته بودند. نقشه‌هایش را داشتیم و آموزش‌هایش را هم دیده بودیم، اما آن‌ها رها کردند و رفتند، خودمان در آنجا ادامه دادیم و الان کامل شده است.”

دولت خاتمی و شروع سیاسی شدن برنامه هسته ای

جمهوری اسلامی در حالی در برنامه های توسعه خود، صنعت هسته ای را به عنوان صنعت استراتژیک در نظر گرفته بود و به دنبال ایجاد زیرساخت های آن در سال های دهه ۷۰ بود که با جنجال سازی غرب، این برنامه به حاشیه رفت و رفع سوء تفاهم ها و بهانه ها، بیش از یک دهه زمان برد. زمانی که یکی از سرفصل های اصلی سیاست خارجی ایران، برنامه هسته ای و مذاکرات طولانی حول آن بود.

دولت هشتم در حالی آغاز شد که با بحران دادگاه میکونوس و  خروج سفرای اروپایی از ایران مواجه شد. سیاست تنش زدایی و عادی سازی روابط با کشورهای غربی، از سیاست های عمده این دولت بود. همین سیاست، برنامه هسته ای ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. همزمان شدن دوره ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش جمهوریخواه و دور پایانی ریاست جمهوری محمد خاتمی، تمام برنامه های تنش زدایی دولت را به چالش کشید. مانع تراشی دولت آمریکا بر سر برنامه هسته ای به صورت شدیدتری در همین دوران آغاز شد.

سال ۱۳۸۱، گروهی از مخالفین خارج از کشور حکومت جمهوری اسلامی معروف به شورای ملی مقاومت ایران اقدام به انتشار گزارشی نمودند که در آن از وجود تاسیسات غنی‌سازی نطنز و آب سنگین اراک اطلاعاتی منتشر شده بود. هر چند که بعدها سرویس های اطلاعاتی انگلیس، آمریکا و اسرائیل در گزارشات مختلف به سازمان انرژی اتمی خود را کاشف این نیروگاه ها می نامیدند. کشورهای غربی ادعا داشتند که انرژی هسته ای در ایران کاربرد صلح آمیز ندارد و ایران در قبال این مساله تمامی قوانین و نظارت های موجود بر استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را پذیرفت. این کشاکش ها به چندین بیانیه و توافق نامه منجر شد. بیانیه سعد آباد ، توافق نامه بروکسل و توافق نامه پاریس در ۱۳۸۳ بود که در تمامی آنان کشاکش بر سر تعلیق غنی سازی اورانیوم در ایران بود.

پس از اعلام رسمی دست یابی جمهوری اسلامی ایران به فن آوری هسته ای، موج تبلیغات روانی بر ضد ایران از سوی امریکا و دیگر متحدان اروپایی اش فزونی یافت. این تبلیغات به باز شدن پرونده ایران در شورای حکّام آژانس بین المللی انرژی اتمی انجامید. در خرداد ماه ۱۳۸۲، پس از قرائت گزارش تدوین شده محمد البرادعی، دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی که اصل «بازتاب واقعیت» در آن لحاظ نشده بود و با تأثیرپذیری از جوّ تبلیغاتی امریکا و متحدان اروپایی آن، قطع نامه ای شدیداللحن بر ضد ایران، مبنی بر توقف همه فعالیت های هسته ای و امضای بی قید و شرط و فوری پروتکل الحاقی صادر شد. شورای حکام در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۳ (خرداد ۸۲) در بیانیه ای، از تهران خواست پذیرش بدون قید و شرط پروتکل الحاقی ۲+۹۳ را در دستور کار قرار دهد. این بیانیه همچنین از ایران خواست ورود مواد هسته ای به سانتریفیوژها را به حالت «تعلیق» درآورد و با بازرسان آژانس برای نمونه برداری های محیطی همکاری کند. بیانیه یاد شده، نخستین درخواست رسمی جامعه جهانی برای «تعلیق» بخشی از فعالیت های هسته ای ایران به شمار می آید.

با مقاومت کشورهای جنبش غیر متعهدها، قطع نامه ملایم تری از سوی امریکا، انگلستان، ژاپن و استرالیا ارائه و تا نهم آبان به ایران فرصت داده شد تا همه موارد خواسته شده از سوی آژانس را برآورده سازد. همچنین از ایران خواسته شد پروتکل الحاقی را بدون قید و شرط امضا و اجرا کند. نیز فعالیت های فرآوری اورانیوم متوقف و اجازه دست رسی نامحدود به اماکن و تأسیسات جمهوری اسلامی ایران به مأموران آژانس داده شود. قطع نامه شهریور ۸۲ (سپتامبر ۲۰۰۳) که آغاز رسمی بحران اتمی ایران شمرده می شود، تهران را ملزم می کرد تمام بخش های چرخه سوخت خود را تعلیق کند. این در حالی است که در مذاکرات سیاسی، هم بلوک اروپا، هم بلوک امریکا و هم روسیه، خواسته ای فراتر از تعلیق را مطرح و بر توقف تمام فعالیت های چرخه سوخت ایران را تأکید می کردند.

در این دوران پرونده هسته ای ایران از سازمان انرژی اتمی به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به دبیری حسن روحانی سپرده شد. در ابتدا سازمان انرژی اتمی از سوی ایران مأمور مذاکره با آژانس بود. کارشناسان سازمان انرژی اتمی که تا شهریور ۱۳۸۲ مسئول پرونده بودند، معتقد بودند که مسئله هسته‌ای پرونده‌ای عادی است که به‌زودی حل خواهد شد. پس از تصویب قطعنامه شدیداللحن شورای حکام علیه ایران در سپتامبر ۲۰۰۳، سران کشور تصمیم گرفتند تا وزارت امور خارجه را مسئول مذاکره قرار دهند. اما نهایتاً با نظر وزارت خارجه، مسئولیت پرونده از مهر ۱۳۸۲ به شورایعالی امنیت ملی سپرده شد؛ چرا که با توجه به وقوع جنگ افغانستان و جنگ عراق ابعاد مسئله گسترده و در چارچوب امنیت ملی ارزیابی شد. بدین ترتیب دبیر شورایعالی امنیت ملی، حسن روحانی مسئول پرونده شد و با معرفی دیپلمات‌های وزارت خارجه توسط علی‌اکبر ولایتی و کمال خرازی به وی، نخستین تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای شکل گرفت.

در آبان سال ۱۳۸۲،  وزیران خارجه سه کشور اروپایی انگلستان، آلمان و فرانسه به تهران آمدند و مذاکرات آنها با طرف ایرانی به «بیانیه سعدآباد» انجامید. بر اساس مفاد این بیانیه، جمهوری اسلامی ایران پذیرفت تا ۲۹ آبان، پروتکل ۲+۹۳ را امضا کند. همچنین برای اثبات حسن نیت خود به طرف های اروپایی، فعالیت های غنی سازی را از زمانی که صلاح بداند و برای مدتی که خود تعیین می کند، به حالت تعلیق درآورد. هدف نظام از این توافق، شکستن فشارهای تبلیغاتی امریکا و غرب و کاهش میزان حساسیت جهانی به فعالیت هایش بود. همچنین بدین وسیله، با تشکیل اجماع جهانی بر ضد فعالیت هایش مقابله کرد. گروه مذاکره کننده توانست دامنه تعلیق را از «کل» به «تزریق گاز به سانتریفیوژها» تقلیل دهد.

بر اساس توافق نامه سعدآباد، طرف اروپایی اولاً حاضر به پذیرش این اصل شد که حداکثر بر مبنای «تعلیق» کوتاه مدت و نه «توقف» دایمی فعالیت های صلح آمیز ایران مذاکره با تهران را پی گیرد. ثانیا «تعلیق» را به عنوان اقدامی «داوطلبانه» و نه الزام حقوقی قطع نامه بپذیرد و ابعاد آن را بر مبنای «تعریف آژانس» تفسیر کند.

اما کشمکش ها میان اروپا و ایران همچنان باقی بود و ادامه آن به بروکسل و امضای توافق جدید انجامید. بر اساس این توافق نامه، ایران پذیرفت که ساخت قطعات و مونتاژ سانتریفیوژها را به حالت تعلیق درآورد. در مقابل، تروئیکای اروپا متعهد شد برای بازگشت روابط ایران و آژانس به شرایط عادی و بسته شدن پرونده، در اجلاس ژوئن تمام تلاش خود را به کار گیرد.

با تمامی محدودیت هایی که طرف ایرانی در مذاکرات  و در قالب سیاست تعامل می پذیرفت اما این عقب نشینی ها با عدم تعامل طرف غربی همراه بود و ایران حتی در زمینه کارخانه یو اف ۶ اصفهان و تعطیلی آن نیز تحت فشار بود. غرب به دنبال آن بود تا کلیه فعالیت های هسته ای از جمله غنی سازی و اقدامات مرتبط با آن را برای همیشه در حالت تعلیق قرار دهد و حتی به موافقت اولیه تیم مذاکره کننده ایران برای تعلیق محدود و چند ماهه نیز رضایت نمی داد. سیاست اروپا در این زمان سیاست چماق و هویج بود و بر این گمان بودند که دولت ایران در مقابل فشارها عقب نشینی خواهد کرد.

پس از توافق‌نامه پاریس و در آخرین ماه دولت هشتم، محمد خاتمی اعلام کرد غنی سازی اورانیوم را از سر می گیریم وی تأکید کرد: توقف فعالیت‌های هسته‌ای اصفهان برای ما خسارات مالی و معنوی فراوانی به دنبال داشته است و باعث گردیده دانشمندان هسته‌ای ما فعالیت خود را متوقف کنند. محمد خاتمی در مورد قطعنامه پیشنهادی سه کشور اروپایی گفت که اگر قطعنامه ای بخواهد ایران را از حق دستیابی به فناوری هسته‌ای محروم کند، معتبر نیست و ضمانت اجرایی ندارد و ایران مجبور به پذیرش آن نیست و با فک پلمب، فعالیت‌های UCF اصفهان تحت نظارت آژانس ادامه خواهد یافت. در ژانویه ۲۰۰۶ نیز مقامات ایران در حضور بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، تأسیسات هسته‌ای نطنز را فک پلمب کردند، اما شورای امنیت بلافاصله در مارس ۲۰۰۶ به ایران یک ماه فرصت داد تا فعالیت‌های هسته‌ای خود را متوقف کند.

دولت احمدی نژاد، پیشرفت هسته ای در سایه قطعنامه های شورای امنیت

دوره ۸ ساله احمدی نژاد شروع بحرانی بود که از دولت گذشته باقی مانده بود و دشمنان ایران در پی تشدید آن بودند. حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت پس از یک دوره کوتاه از کار خود کنار رفت و سکان به دستان علی لاریجانی افتاد.

زمانی که لاریجانی با طرف های غربی مذاکره می کرد، آمریکا نقش مستقیمی در گفتگوها نداشت و بیشتر از پشت پرده فشارها را وارد می کرد. این سه کشور انگلیس، فرانسه، آلمان بودند که طرف معامله با ایران بودند. خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز نقش هماهنگ کننده را ایفا می کرد.
علی لاریجانی در ۲۴ مرداد ۱۳۸۴، دبیر شورای عالی امنیت شد و جای حسن روحانی را گرفت و تا ۲۶ ماه بر این پست ماند. در ۲۸ مهر ۸۶ نیز وی سکان دبیری را با استعفای خود به سعید جلیلی سپرد تا فصل جدیدی در پرونده هسته ای ایران رقم بخورد.
در زمان دبیری لاریجانی بر شورای عالی امنیت و مذاکرات وی با طرف های خارجی، سه قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب و اجرایی شد. نظر لاریجانی این بود که ما دُرّ غلطان نمی دهیم تا آبنبات بگیریم! قطعنامه های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷ و ۱۷۴۷، در زمان مذاکرات لاریجانی رقم خوردند. هر چند در اواخر دولت هشتم، فک پلمپ نیروگاه نطنز صورت گرفت و شورای امنیت بلافاصله در مارس ۲۰۰۶ به ایران یک ماه فرصت داد تا فعالیت‌های هسته‌ای خود را متوقف کند.
در آوریل ۲۰۰۶ دانشمندان ایرانی موفق به تولید چرخه کامل سوخت هسته‌ای در مقیاس آزمایشگاهی شدند و ایران به کشورهای عضو باشگاه اتمی پیوست. شورای امنیت در ژوئیه ۲۰۰۶ قطعنامه ۱۶۹۶ را تصویب کرد که خواستار تعلیق غنی‌سازی اورانیوم در ایران بود. شورای امنیت در دسامبر همان سال قطعنامه ۱۷۳۷ را تصویب کرد که بیشتر فعالیت‌های تجاری، مالی، صنایع موشکی و هسته‌ای ایران را براساس بند ۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد، هدف قرار داده بود. این قطعنامه نخستین سند بین‌المللی حقوقی بود که فعالیت‌های هسته‌ای ایران را به‌عنوان تهدیدی علیه صلح و ثبات منطقه‌ای معرفی می‌کرد. تهران با تأکید بر بند ۴ معاهده ان‌پی‌تی این اتهامات را غیر مستند می‌خواند و خواستار رفتار غیر تبعیض‌آمیز با فعالیت‌های اتمی این کشور بود.
علی لاریجانی در مصاحبه با مهر در اسفند ۸۶ معتقد بود که در دوران او طرح مدالیته را او طراحی کرده و به نوعی مبتکر اصلی آن است. قبلاً روی آن کارکرده بودم به عنوان یک سناریو. جهات مختلف آن را در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی مورد مطالعه قرار گرفته بود و حتی قبل از ملاقات با آقای سولانا با آقای البرادعی ملاقاتی داشتم و کلیاتی را مورد بحث قرار دادیم ولی چون مسیر بحثهای ما با آقای سولانا مسیر دیگری بود این سناریو بدیل بود که مورد نظر ما بود. تصمیم بر آن شد که ما بحث هسته‌ای را سه بخش کنیم بخش مربوط به گذشته است، بخش وسط به حال و ادعاهایی هم مربوط به آینده. چون همین آقایان مخلوط حرف می‌زدند. و ما ظرف دو ماه مدالیته حل مسائل گذشته و حال را با آژانس تدوین کنیم.
ادبیات ویژه لاریجانی در آن زمان رسانه های بین المللی را در ترجمه اصطلاحات خاص او دچار درد سر کرده بود. در یک مورد، علی لاريجانی گفته بود: با نشان دادن « لولو» ی شورای امنيت، مردم ايران رو به قبله نمی شوند. رسانه های بین المللی در ترجمه آن گاف هایی خنده داری دادند که تا مدت ها سوژه رسانه های داخلی بود. برای مثال ترجمه نيوزويك: علی لاريجانی گفته است كه اگر شورای امنيت مثل موجوداتی كه بچه ها را می ترسانند ظاهر شود، مردم ايران به سوی قبله مسلمانان جهان دراز نمی كشند.
وی در زمانی که حسن روحانی، مسئول مذاکرات در سال های بین ۸۲ تا ۸۴ بود، انتقاداتی به روش وی داشت و حتی اصطلاح دُرّ غلطان و آب نبات برای اولین بار در نقد روحانی از زبان لاریجانی خارج شد. لاریجانی در ۶ آذر ۸۶، در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در پاسخ به سوالی دباره انتقاداتش از روحانی گفته بود: در آن زمان كه آقای روحانی مسئول مذاكرات مسايل هسته‌ای ايران بودند از راه‌هايی استفاده مي‌كردند كه راه‌های صحيحی برای مذاكره نبود و من مكررا به آنها در خصوص عواقب اين گونه مذاكرات هشدار داده‌ بودم كه هنوز هم معتقدم در آن زمان«دُرّ غلطان را داديم و آب‌نبات گرفتيم.»
زمان استعفای علی لاریجانی و کنار رفتن وی از مذاکرات هسته ای در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، سوالات بسیاری را در این زمینه ایجاد کرد. برخی معتقد بودند اختلافات عمده میان رویکرد لاریجانی و احمدی نژاد، منجر به این استعفا شده و برخی مانند الهام، سخنگوی دولت، مسائل شخصی را علت کنار رفتن لاریجانی عنوان می کردند. در حالیکه لاریجانی، در چندین مصاحبه عنوان کرده بود، دلیل شخصی در کار نبوده است: “درباره استعفای من صحبت های زیادی شده است که خیلی هم تنوع زیاد داشته است. مثلا گفتند که آقای لاریجانی به دلایل مسائل شخصی استعفا داده است. من هرچقدر به خودم نگاه می کنم مشکل شخصی نمی بینم.
استعفایی که برای همگان مشخص بود به دلیل اختلافات عمیق با رئیس دولت است. این اختلافات به حدی بود که در سفر ولادیمیر پوتین در مهر ۸۶، علی لاریجانی از ارائه پیشنهادی از سوی رئیس جمهور روسیه به رهبر معظم انقلاب سخن گفته بود در حالیکه احمدی نژاد در اظهاراتی وجود چنین پیشنهادی را تکذیب کرد.

در دوره ای که فشارهای همه جانبه از سوی ۱+۵ علیه ایران اعمال می شد و شورای امنیت به محلی برای قانونی کردن این فشارها تبدیل شده بود. محمود احمدی نژاد سعی داشت با بالا بردن توان هسته ای ایران، قدرت چانه زنی را در مذاکرات هسته ای بالا ببرد. گروه ۱+۵ در راستای ادامه فشار بر توقف برنامه اتمی ایران، قطعنامه‌های ۱۷۴۷ (در ۴ فروردین ۱۳۸۶ – مارس ۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (در ۳ اسفند ۱۳۸۶ – مارس ۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (در ۶ مهر ۱۳۸۷ – سپتامبر ۲۰۰۸) و ۱۹۲۹ (در ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ – ژوئن ۲۰۱۰) را نیز تصویب کرد؛ بر اساس این قطعنامه‌ها محدودیت‌های مالی بر شرکت‌ها و افراد وابسته به سپاه پاسداران و سازمان انرژی اتمی افزایش یافته بود.

در همین زمان یعنی آذر ۱۳۸۶، گزارشی از سوی سازمان های اطلاعاتی منتشر شد که نشانگر وجود بهانه های واهی از سوی غرب است. شورای اطلاعات ملی امریکا که مجموعه ای از شانزده سازمان اطلاعاتی و امنیتی امریکاست، با انتشار نسخه ای از ارزیابی مربوط به برنامه هسته ای ایران، تأکید کرد کشورمان از پاییز سال ۲۰۰۳، برنامه تسلیحات هسته ای خود را متوقف کرده و تا نیمه سال ۲۰۰۷ آن را از سر نگرفته است. پس از انتشار گزارش سازمان های اطلاعاتی امریکا در مورد مسالمت آمیز بودن فعالیت اتمی ایران، رویکرد سخت افزاری امریکا در قبال ایران، در حال حاضر از دست رفته است و در شرایط تحولات جهانی، ضرورت بازبینی دقیق موضع هسته ای امریکا در قبال ایران از سوی سازمان های بین المللی و قدرت های بزرگ مورد تأکید است. ازاین رو، یک جانبه گرایی امریکا در برابر فعالیت هسته ای ایران، دچار چالش شده است.

رویکردی را که باراک اوباما ریئس جمهور آمریکا در تقابل با ایران انتخاب کرده بود، ایجاد اجماع جهانی علیه ایران و هماهنگ کردن اقدامات خصمانه علیه کشور بود. وی موفق شد شدیدترین و ظالمانه ترین تحریم ها را علیه ایران به اجرا بگذارد. روندی را که وی در پیش گرفته بود منجر به بسته شدن شریان های مالی ایران شد. بانک مرکزی و سیستم های اتصال به شبکه بین المللی بانکی مسدود شدند و ایران نمی توانست به راحتی به پول حاصل از فروش نفت خود دست یابد.

ايران در اين دوران مقاومت خوبی از خود نشان داد. والبته نکته مشخص در این دوران این بود که ایران دیگر منتظر عمل غربی ها نمی ماند تا از خود عکس العمل نشان دهد و غالبا این اقدامات ایران بود که با عکس العملهای غربی ها مواجه می شد.

نخستین‌دور مذاکرات به ریاست سعید جلیلی، هشت‌ماه پس از آخرین دور مذاکرات ایران و ۱+۵ در رم، در تیر۱۳۸۷ مصادف با ۱۹جولای۲۰۰۸ در شهر ژنو انجام گرفت. مذاکره‌ای که در آن جلیلی و سولانا درباره بسته پیشنهادی کشورهای ۱+۵ برای ترغیب ایران به متوقف‌کردن غنی‌سازی اورانیوم گفت‌وگو کردند و در نهایت دو‌طرف دست خالی مکان مذاکرات را ترک کردند.
دومین‌دور مذاکرات هسته‌ای تحت هدایت سعید جلیلی ۱۴ماه بعد برگزار شد؛ این درحالی‌بود که ایران همچنان زیر تیغ ظالمانه‌ترین تحریم‌های شورای‌امنیت قرار داشت و در مرداد۱۳۸۸ هم استارت اعمال تحریم‌های یک‌جانبه و اضافه‌تر از تحریم‌های همه‌جانبه شورای امنیت توسط کنگره آمریکا با تحریم فروش بنزین به ایران زده شد. بنابراین در این شرایط به‌دلیل آنکه ایران زیر‌فشار تحریم‌ها بود باید بیش از طرف مقابل برای از سرگیری مذاکرات احساس نیاز می‌کرد، این در‌حالی است که تیم‌مذاکره‌کننده وقت، عجله‌ای در این رابطه نداشت.
در مهر۱۳۸۸ برای دومین‌بار سعید جلیلی به شهر ژنو سفر کرد تا پس‌از گذشت بیش از یک‌سال با سولانا وارد مذاکره شود. در دورانی که مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ دچار وقفه شده بود در ایالات متحده آمریکا انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد و باراک اوباما در آبان‌ماه سال ۱۳۸۷با پشت سر گذاشتن رقبا توانسته بود به‌عنوان نخستین سیاه‌ پوست وارد کاخ سفید شود که مواضع او با اعلام تعهد به اتخاذ سیاست تعامل با ایران، بارقه امیدی نسبت‌به حل‌و‌فصل موضوع هسته‌ای ایران از طریق دیپلماسی به‌وجود ‌آورده بود. همچنین دولت آمریکا با تغییر رویکرد قابل توجه، برای نخستین‌بار نماینده خود را برای مذاکره با ایران راهی ژنو سوییس کرد. به‌این ترتیب در ۹مهر۱۳۸۸در ویلای لوگرانسوژی در اطراف ژنو، برای نخستین‌بار مذاکرات هسته‌ای از حالت دوجانبه خارج شد و این مذاکره نه‌فقط میان نماینده ایران و گروه ۱+۵ (جلیلی و سولانا) بلکه با حضور تیم مذاکره‌کننده ایران و نمایندگان کشورهای عضو گروه ۱+۵ از جمله آمریکا به ریاست ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه این کشور برگزار شد؛ در این مذاکرات هم برای نخستین‌بار مذاکره‌کنندگان ایرانی و آمریکایی به‌طور دوجانبه با یکدیگر گفت‌وگو کردند.
با کمرنگ‌شدن امیدها برای رسیدن به یک‌سازش از راه مذاکره، تهدید آمریکا و اسراییل به حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران و عملیات خرابکارانه دوباره شدت گرفت. در همین‌حال در بهمن ۱۳۸۸، ایران غنی‌سازی اورانیوم با خلوص ۲۰درصد را آغاز کرد. در اردیبهشت۱۳۸۹، شش‌ماه پس از شکست اولین توافقنامه مبادله سوخت، برزیل و ترکیه تلاش کردند تا این معامله را در قالب به‌اصطلاح «اعلامیه تهران» که ایران آن را امضا کرده بود، دوباره احیا کنند. با توجه به‌اینکه ایران ذخیره اورنیوم غنی‌شده در سطح‌پایین خود را طی‌ زمان سپری‌شده دو‌برابر کرده و غنی‌سازی ۲۰درصد را آغاز کرده بود، گروه ۱+۵ آن توافق را رد‌ کرد و چند هفته بعد سختگیرانه‌ترین تحریم‌های سازمان‌ملل‌متحد، طی قطعنامه۱۹۲۹، علیه ایران اعمال شد. این شرایط سبب‌ شد تا از این پس مذاکره‌کننده ‌ارشد‌ هسته‌ای ایران راه تقابل و مقاومت در برابر گروه ۱+۵ را جدی‌تر از همیشه پیش ‌بگیرد.
همزمان با بروز چالش در مناسبات ایران و غرب و به بن‌بست رسیدن مذاکرات در بعد سیاسی میان ایران و گروه ۱+۵، مذاکرات در بعد فنی میان ایران و آژانس هم به بن‌بست کشیده شد که بر همین اساس در بهمن سال ۱۳۹۰ آژانس منفی‌ترین گزارشش را درخصوص جزییات ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران منتشر کرد. این گزارش راه را برای تحریم‌های سخت‌تر هموار کرد، کانادا و انگلستان مراودات خود را با بانک مرکزی ایران قطع کردند؛ حرکتی که با محدودیت‌های واشنگتن بر صادرات نفت ایران دنبال شد.
 با بحرانی شدن بیش از حد شرایط، دو‌طرف در ۲۶فروردین۱۳۹۱ با میانجی‌گری ترکیه دوباره به میز مذاکرات در استانبول بازگشتند تا روند «مذاکره برای مذاکره» را آغاز کنند. از این دوره به‌ بعد فشارهای اقتصادی بر کشورمان روز‌به‌روز بیشتر می‌شد و تهدیدها نگرانی‌های زیادی را در جامعه جهانی به وجود آورده بود، پاره نشدن نوار مذاکرات به خط قرمز ایران و ۱+۵ تبدیل شد.
در بهمن۱۳۹۱ پس از انتخاب مجدد اوباما ایران و ۱+۵ مذاکرات خود را در آلماتی قزاقستان از سرگرفتند. این‌بار غرب با بسته‌ای که از جهاتی شباهت‌های زیادی با توافق ایران و گروه ۱+۵ در «ژنو۳» موسوم به «برنامه اقدام مشترک» داشت و شامل تعلیق هدفمند برخی از تحریم‌ها، مانند محدودیت فروش محصولات پتروشیمی و خرید طلا در ازای تعلیق غنی‌سازی ۲۰درصد و برخی محدودیت‌های دیگر می‌شد، پشت میز مذاکره با ایران نشست. با این حال آن زمان با وجود آنکه جلیلی از انعطاف بیشتر غرب استقبال کرد، تحلیل او و اطرافیانش بر این بود که سیاست ایستادگی و مقاومت در حال نتیجه‌دادن است؛ چرا که غرب مابه‌ازایی را که حاضر شده به ایران بدهد، بدون تقاضای جدید افزایش داده،؛ پس ممکن است در دور بعدی مذاکرات آنها حاضر شوند امتیازات بیشتری را بدهند. اما کار مذاکرات با تغییر ریاست جمهوری، به فصل جدیدی وارد شد و علی رغم تلاش تیم مذاکره کننده برای تسلیم کردن غرب، خلف وعده ها و ائتلاف زمان، همچنان پرونده هسته ای را به دولت بعد کشاند.
با وجود فشارها و تحریم های بی سابقه غرب علیه ایران، کشور توانست در سال های دولت نهم و دهم، پیشرفت های خیره کننده ای در تمامی ابعاد صنعت هسته ای به دست آورد و علاوه بر افزایش سانتریفیوژها در نظنز، سایت فردو به بهره برداری رسید و اراک نیز تکمیل شد. میزان اورانیوم غنی شده ایران به بیش از ۱۱ تن رسید و قابلیت غنی سازی ۲۰ درصد اورانیوم به نقطه اتکایی در چانه زنی های ایران در دور بعدی مذاکرات و تیم جدید هسته ای بدل شد.

دولت روحانی؛ مذاکرات هسته ای، ظریف و پایان باز هسته ای

دولت یازدهم، فعالیت خود را با شعار چرخش همزمان سانتریفیوژها و چرخ اقتصادی آغاز کرد. مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۹۲  به محلی برای مناظرات هسته ای تبدیل شد و روحانی توانست با وعده حل مناقشه هسته ای، گوی رقابت را از رقیبان خود بربیاید.

بار دیگر سکان هدایت مذاکرات هسته ای به دستان روحانی افتاد. پس از ۸ سال روحانی به ایستگاه هسته ای بازگشت. آخرین ملاقات وی با احمدی نژاد به خداحافظی او با دبیری شورای عالی امنیت ختم شد. وی در این زمینه در کتاب خاطرات خود درباره پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و دغدغه رییس جمهور سابق در روزهای اول شروع به‌کار خود برای خریدن کل آژانس انرژی اتمی، می‌نویسد: “در تاریخ ۱۸ /۵/ ۱۳۸۴ قرار بود در آژانس، جلسه اضطراری شورای حکام تشکیل شود؛ آقای احمدی‌نژاد دو روز قبل از آن (۱۶ /۵/ ۱۳۸۴) به من زنگ زدند و خواستند ملاقاتی با هم داشته باشیم و لذا به ریاست جمهوری رفتم.در آن ملاقات بحث ما عمدتاً پیرامون مسئله هسته‌ای و اجلاس آتی شورای حکام بود. ایشان گفتند چرا آژانس می‌خواهد جلسه فوق‌العاده تشکیل دهد؟ گفتم می‌خواهند مسئله راه‌اندازی اصفهان را بررسی کنند. گفتند آژانس حق ندارد چنین کاری بکند، چون ما کار خلافی نکرده‌ایم، خوب است با البرادعی تلفنی صحبت کنید. گفتم این‌طور نیست که مدیرکل همه‌کاره باشد، اعضای شورای حکام آژانس، سفرای ۳۵ کشور هستند که بر اساس گزارش مدیرکل تصمیم می‌گیرند. بعد بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا آژانس تحت نفوذ آن‌هاست؟ گفتم برای اینکه هم بیشتر بودجه آژانس را آن‌ها می‌دهند و هم بر اکثر کشورهای عضو نفوذ دارند. [آقای احمدی‌نژاد] گفت: هزینه‌های آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمی‌دانم. مثلاً چند صد میلیون دلار. گفتند شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را پرداخت می‌کنیم. گفتم اولاً آژانس نمی‌تواند بپذیرد، چون برای مخارج آژانس و بودجه آن، مقرراتی وجود دارد و ثانیاً ما همچنین اختیاری نداریم، چون اگر به‌جایی بخواهیم کمک بلاعوض کنیم، مجلس باید تصویب کند. [آقای احمدی‌نژاد] گفتند: من به شما می‌گویم، شما چه‌کار دارید! گفتم روش کاری من این‌طور نیست و من چنین کاری نمی‌کنم. اگر اصرار دارید، خودتان با البرادعی صحبت کنید. در ادامه گفتم شما من را خواستید تا به من چنین توصیه‌ای بکنید یا مسائل مربوط به هسته‌ای را از من بپرسید؟! گفتند من نظرم را به شما می‌گویم. گفتم من فکر کردم من را خواسته‌اید تا به شما مشورت بدهم. اگر می‌خواهید چنین دستوراتی را بدون مشورت و تصویب در جلسه سران بدهید، خوب است زودتر، دبیر جدیدی را منصوب کنید و این دستورات را به او بدهید و با او خداحافظی کردم.”

روحانی برای دور جدید مذاکرات، محمد جواد ظریف را به عنوان وزیرخارجه منصوب کرد و او را از بازنشستگی فراخواند. دیپلمات کارکشته ایران که از سال ۱۳۸۶ به حاشیه رفته بود، تعامل با آمریکا را بهترین مسیر برای بازکردن گره هسته ای می دانست. هر چند مجوز مذاکره با آمریکا پیش از به قدرت رسیدن حسن روحانی صادر شده بود و علی اکبر صالحی، وزیرخارجه دولت احمدی نژاد با مجوزی که نظام در اختیار وی قرار داده بود چند دور مذاکره با نماینده های آمریکا در مسقط داشت و اوباما نیز در پیامی به رهبر معظم انقلاب از تعهد خود برای خاتمه پرونده هسته ای ایران گفته بود. صالحی مامور شده بود تا به راستی آزمایی درباره وعده های آمریکا بپردازد. زمانیکه روحانی مسئولیت ریاست جمهوری را بر عهده گرفت با پی بردن به گشایش چنین مسیری، شگفت زده شد و  صالحی نیز به عنوان یار مذاکره کنندگان به کار گرفته شد.

شروع دوره ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی مصادف با دهمین سال مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای غربی شد . مذاکرات ژنو ۴ در مهرماه ۹۲ آغاز گردید و پس از آن سرانجام در مذاکرات ژنو ۶ که در تاریخ ۲۹ آبان تا ۳ آذر ۱۳۹۲ در هتل اینترکنتیننتال ژنو برگزار می گردید در نهایت ایران با ۵ کشور دیگر گروه ۵+۱ به توافق نهایی رسیدند.

اولین سفر روحانی به سازمان ملل برای شرکت در اجلاس سران، بسیار خبرساز شد. در طول این سفر، ایران و گروه ۱+۵ در سطح وزرای خارجه تصمیم به ادامه مذاکرات در ژنو گرفتند و برای اولین بار پس از انقلاب وزرای خارجه ایران و آمریکا در فروردین ۹۳ با یکدیگر ملاقات کردند. همچنین حسن روحانی و باراک اوباما نیز به صورت تلفنی مکالمه ای ۱۵ دقیقه ای داشتند.

مذاکرات ژنو ۵ که قرار بود در روزهای ۱۶ و ۱۷ ابان در سطح معاونین وزیران خارجه گروه ۱+۵ در ژنو سوئیس برگزار شود به دلیل زمان بیشتر برای توافق احتمالی به روز سوم یعنی ۱۸ آبان نیز کشیده شد. این دور از مذاکرات را می توان نقطه عطفی در مذاکرات ایران با قدرت های جهان طی ده سال اخیر دانست اول به این دلیل که این مذاکرات در سطح کم سابقه وزیران خارجه انجام شد و دوم اینکه احتمال یک توافق اولیه در این دور از مذاکرات حداقل در دو روز اول بسیار محتمل بود. در حالی که به نظر می رسد، این آخرین نشست باشد، جان کری وزیر خارجه ایالات متحده به دعوت کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای دست یابی به یک توافق به ژنو آمد و سفر خود به خاورمیانه را نیمه تمام گذاشت.  بعد از او وزیران خارجه کشورهای آلمان،فرانسه و بریتانیا نیز به این مذاکرات پیوستند.در شب اول حضور جان کری در ژنو مذاکرات سه جانبه ای بین محمد جواد ظریف و جان کری و کاترین اشتون برگزار شد که ۵ ساعت به طول انجامید. این مذاکره اولین جلسه بعد از انقلاب ایران بود که بین وزیران خارجه دو کشور ایالات متحده و ایران برگزار شد. همه چیز تا این موقع بسیار امیدوار کننده بود و همه چیز برای توافق اولیه فراهم بود تا اینکه در صبج روز ۱۷ ابان وزیر خارجه فرانسه بین خبرنگارها آمد و اظهار داشت که اختلافات جدی هنوز پابرجاست و ایران باید امنیت اسراییل را نیز در توافق نامه پیشنهادی اش لحاظ کند! پس از اظهارات فابیوس، همه به اتفاق معتقد بودند که در این نشست توافقی حاصل نخواهد شد و مذاکرات بیش از ۲ روز به طول نیانجامید و همچنین سرگئی لاوروف وزیر خارجه فدراسیون روسیه و قائم مقام وزارت خارجه چین هم برای کاستن از اختلافات به ژنو آمدند اما حضور انان نتوانست اختلافات و انتظارات فرانسه را برطرف کنند و پس از سه روز مذاکره فشرده بدون هیچ نتیجه ملموسی پایان یافت و مذاکرات به ۱۰ روز بعد موکول شد.
۱۰ روز بعد، طبق قرار قبلی، نشست هسته ای، پیرو مذاکرات پیشین از تاریخ ۲۹ آبان تا ۳ آذر ۱۳۹۲ در هتل اینترکنتیننتال ژنو برگزار گردید. در نهایت ایران بعد از گفتگوهای فشرده و پشت درهای بسته، با ۵ کشور دیگر گروه ۵+۱ به توافق نهایی رسیدند. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا این توافق تاریخی را آغازی مهم خواند. در نهایت پس از این توافق، سندی بین ایران و ۵+۱ که «توافقنامه ژنو» مشهور شد، بسته شد و در آن حقوق هسته ای ایران به رسمیت شناخته و غرب نیز متعهد به لغو تدریجی تحریمهای ایران و آزادی سازی ۴ میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده ایران در طی ۶ ماه شد.
۱۵ ماه پس از توافق برنامه اقدام مشترک در ژنو، ایران و ۱+۵ در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ توانستند به بیانیه سیاسی با عنوان «مولفه‌های برنامه جامع اقدام مشترک» (Parameters for a Joint Comprehensive Plan of Action) که در واقع مبانی مورد توافق برای پایه‌ریزی متن توافق نهایی بود دست یابند. مذاکرات هسته ای در حالی تا ۱۱ تیرماه ۱۳۹۴ برای نگارش و تدوین تفاهمات صورت گرفته در لوزان ادامه خواهد یافت که در اظهارات و بیانیه های منتشر شده کماکان همچون گذشته نکات مبهمی وجود دارد که راه را برای سواستفاده های احتمالی طرف های غربی باز گذاشته است.

در روزهای پس از انتشار بیانیه لوزان که توسط وزیر خارجه ایران و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا قرائت شد، دوقطبی گسترده ای پیرامون بیانیه در داخل کشور شکل گرفت. تعریف و تمجیدها و حتی پیام های تبریک از یکسو و از سوی دیگر انتقادات و دل نگرانی ها در فضای رسانه ای منتشر شدند. اما آنچه در این میان از اهمیت فزآینده و تعیین کننده برخوردار بود، موضع رهبر معظم انقلاب در باب مهم ترین پرونده سیاست خارجی ایران بود. همانطور که انتظار می رفت ایشان در اولین سخنرانی خود پس از مذاکرات لوزان سوئیس، بار دیگر ضمن حمایت از  کلیت مذاکرات، رئوس کلی توافق نهایی را نیز ترسیم کردند تا نقشه راه مشخص و روشن باشد.

پس از چندین دور مذاکره در وین، لوزان و ژنو، آخرین دور از مذاکرات برنامه هسته‌ای ایران و گروه ۵+۱ از ظهر روز شنبه ۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، در هتل کوبورگ در شهر وین اتریش با حضور جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و هیئت‌های کارشناسی دو طرف آغاز شد. ضرب الاجل تعیین‌شده برای این مذاکرات، روز سی‌ام ژوئن تعیین شده بود که سه‌بار به ترتیب تا سوم، دهم و سیزدهم ژوئیه تمدید گردید. بتدریج و در روزهای پایانی توافق برخی از وزرای خارجه گروه ۵+۱ نیز برای برداشتن گامهای نهایی عازم وین شدند.
در نهایت پس از چندین دور تمدید مذاکرات در سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵)، توافق جامع هسته ای وین که در اصطلاح برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام نامیده می شد، در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ (شامل چین، فرانسه، روسیه، پادشاهی متحد بریتانیا، ایالات متحده امریکا و آلمان) منعقد شد.
تحت این توافق، ایران ذخایر اورانیم غنی شده متوسط خودش را پاکسازی خواهد کرد و ذخیره‌سازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸ درصد قطع می‌کند، و تعداد سانتریفیوژها را حدود دوسوم و حداقل برای ۱۵ سال کاهش می‌دهد. برای ۱۵ سال بعد، ایران موافقت کرده است که اورانیوم را بیش از ۳٫۶۷درصد غنی‌سازی نکند یا هیچ تأسیسات غنی سازی اورانیوم جدید یا رآکتور آب‌سنگین جدیدی را نسازد. فعالیت‌های غنی سازی اورانیوم به مدت ۱۰ سال به یک تک ساختمان که از سانتریفیوژهای نسل اول استفاده می‌کند محدود خواهد بود. دیگر تأسیسات نیز طبق پروتکل الحاقی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای اجتناب از خطرهای تکثیر سلاح‌های اتمی تبدیل خواهند شد. برای نظارت و تأیید اجرای توافق نامه توسط ایران، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) به تمام تأسیسات اتمی ایران دسترسی منظم خواهد داشت. در نتیجه این توافقنامه که تاییدیه پایدار متعهدین آن را به همراه دارد، ایران از تحریم‌های شورای امنیت ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده بیرون خواهد آمد. سایت نظنز، فردو، مجتمع اراک از جمله مکان های بودند که ایران با محدودیت شدیدی در ادامه فعالیت آنها روبه رو شد و تعداد سانتریفیوژها در حدود ۶ هزار و تنها نسل اول محدود ماند. فردو بیشتر به مکانی برای تحقیقات هسته ای تبدیل می شود و قلب راکتور اراک با سیمان پر و باز طراحی می شود.
 یکی از موارد مورد بحث این چارچوب، موضوع بازرسی و پروتکل الحاقی بود. کشورهای طرف مذاکره ایران ، رژیم بازرسی شدیدی را بر برنامه هسته ای ایران تحمیل کردند که به گفته آنان بی سابقه ترین و سخت گیرانه ترین رژیم بازرسی تا به امروز است.
محمد جواد ظریف، وزیرخارجه ایران در مصاحبه با ان بی سی بر این نکته تاکید کرد: این فرایند مذاکراتی منجر به پذیرش گسترده ترین و سختگیرانه ترین رژیم بازرسی و نظارت موجود یعنی پروتکل الحاقی توسط ایران خواهد شد، که نیازمند تصویب مجلس شورای اسلامی است.اما وقتی مجلس آنرا تائید کند، ایران برای همیشه نسبت به مفاد آن متعهد خواهد ماند.
از زمان انعقاد قرارداد نهایی هسته ای یا برجام در اواخر تیرماه، ایران به سرعت دست به انجام تعهدات خود زد. کلیات و جزئیات قرارداد هسته ای در مجلس شورای اسلامی پس از چالش های فراوان و نقدهای جدی، به تصویب رسید و در شورای عالی امنیت ملی نیز، اجرای برجام قانونی شد.
در فاصله زمانی اجرای تعهدات ایران، مذاکرات و گفتگوهای دو جانبه ایران و آمریکا نیز ادامه داشت ولی در همین زمان بود که آمریکا همچنان به اقدامات خصمانه خود علیه ایران در تصویب قوانین و تحریم ها یکجانبه ادامه می داد. از آنسو پایبندی تهران به انجام تعهدات و بازرسی های آژانس، موید عزم دولت یازدهم بر اجرایی کردن برجام داشت. آژانس بین المللی انرژی اتمی، پرونده موسوم به ابعاد نظامی احتمالی برنامه اتمی ایران (پی ام دی) را خاتمه یافته اعلام کرد و ایران به جمع آوری سانترفیوژها مطابق توافق برجام سرعت بخشید و مبادله اورانیوم غنی شده با سنگ اورانیوم را با روسیه آغاز کرد.
اما بالاخره روز موعد فرا رسید و با وجود فراز و نشیب های بسیار در مسیر توافق هسته ای، روز اجرای برجام نیز خالی از این چالش ها نبود. روز ۲۶ دیماه ۱۳۹۴، بر اساس اظهارات مقامات ایرانی و طرف مذاکره ایران، روز اجرایی شدن تعهدات طرف مقابل و تایید آژانس بر انجام تعهدات ایران در نظر گرفته شده بود. در همین روز و در ساعات میانی روز خبرهایی از آزادی ۴ زندانی دو تابعیتی آمریکایی شنیده شد. به نظر می رسید. خبری که در صدر اخبار رسانه های جهان قرار گرفت و جیسون رضائیان مرد خوش اقبال این روز لقب گرفت از آن سو نیز آمریکا ۷ زندانی ایرانی را آزاد کرد و قرار منع تعقیب ۱۴ ایرانی نیز توسط واشنگتن صادر شد.
ساعات پایانی شب ۲۶ دیماه، همه منتظر قرائت بیانیه پایانی بودند و حسن روحانی نیز خود را برای سخنرانی آماده می کرد. اما به ناگهان این قرارها به تعویق افتاد و بازار شایعه ها درباره بروز اختلافات جدید داغ شد اما وقت به نیمه شب وین نرسیده بود که ظریف، موگرینی و یوکیا آمانو از پشت درها خارج شدند و ظریف و موگرینی متن بیانیه پایانی را خواندند:
“امروز، ما به روز اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) رسیدیم. از زمان روز تصویب، ما مجدانه تلاش کردیم و تعهد مشترک و اراده جمعی خود را به نمایش گذاشتیم تا سرانجام موجبات اجرای برجام را فراهم کنیم. امروز، شش ماه پس از نهایی شدن آن توافق تاریخی، آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید کرد که ایران تعهدات هسته ای ذیربط خود تحت برجام را اجرا نموده است. از آنجا که ایران به تعهدات خود عمل نموده است، امروز تحریم های مالی و اقتصادی ملی و چندجانبه مربوط به برنامه هسته ای ایران منطبق با برجام برداشته شد. اتحادیه اروپایی، کشورهای ۱+۵، مرکب از جمهوری خلق چین، جمهوری فرانسه، جمهوری فدرال آلمان، فدراسیون روسیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا، و ایران همچنین در زمینه استفاده های صلح آمیز از انرژی هسته ای، در چارچوب برجام، همکاری خواهند کرد. تحریم های سازمان ملل مربوط به برنامه هسته ای ایران برداشته شد. قطعنامه ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) شورای امنیت که برجام را مورد تأیید قرار داد، از این پس در کنار پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (ان پی تی)، تنها چارچوب حقوقی مربوط به فعالیت های هسته ای ایران خواهد بود، و کلیه مفاد قطعنامه های ۱۶۹۶ (۲۰۰۶)، ۱۷۳۷ (۲۰۰۷)، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸)، ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) و ۲۲۲۴ (۲۰۱۵) خاتمه می یابند. اتحادیه اروپایی تأیید کرده است که چارچوب های قانونی لازم برای برداشتن تحریم های مالی و اقتصادی اتحادیه درباره برنامه هسته ای ایران اجرایی شد. ایالات متحده اعمال تحریم های مصوب مرتبط با برنامه هسته ای ایران را امروز متوقف می کند که همچنین شامل لغو فرمان های اجرایی مربوطه و صدور مجوز برخی فعالیت ها، آنگونه که در برجام مشخص شده است، می باشد. اتحادیه اروپایی و ایالات متحده آیین نامه های مربوطه در خصوص جزئیات تحریم هایی که برداشته می شوند را صادر و از این طریق مشارکت بین المللی در پیشرفت اقتصادی ایران را تسهیل کردند…”
فرجام برجام به این بیانیه ختم شد و دولت نیز صبح روز بعد لایحه بودجه سال ۹۵ را در فضای پسابرجام تقدم مجلس کرد. روزهای تلخ و شیرین تقابل با طرف های مذاکره کننده تا حدودی به پایان رسید. روزهایی که ایران به خاطر دستیابی به توان هسته ای بر اساس قوانین بین المللی، هدف شدیدترین تحریم های بین المللی قرار گرفت تا جهان نشان دهد در موضوعات مشابه به چه میزان بی عدالتی وجود دارد. در حالیکه اسرائیل زرداخانه هسته ای خود را با بمب های جدید هسته ای تجهیز می کند، ایران تنها به خاطر تولید برق از انرژی هسته ای و بومی کردن این علم، سال ها در محاصره اقتصادی قرار گرفت.
آیا دوباره این پرچم ها به بهانه های و چالش های دیگر کنار هم قرار می گیرند؟
 و اینک در پسابرجام و روزهای اجرایی شدن آن، تحریم های آمریکا و غرب، بعلاوه تحریم های بین المللی در رابطه با هسته ای به صورتی برچیده شده اند که هر آن امکان بازگشت آنها وجود دارد. توافق هسته ای به صورتی منعقد شده که زمینه بهانه گیری های مجدد غرب در آن وجود دارد و علی رغم آنکه ایران محدودیت های بی سابقه ای را در زمینه برنامه هسته ای پذیرفته، ولی طمع غرب برای نابودی همین ته مانده هسته ای نیز همچنان باقیست. ایران در سال های تحریم نشان داد که می تواند در بخش های به خودکفایی برسد و زیر فشار اقتصادی کمر خم نکند، اما در فرصت پیش آمده گشایش اقتصادی، می بایست تمامی خلاء های موجود به نحوی برطرف شود تا آسیب پذیری ایران در چالش های چون هسته ای به حداقل برسد.
دولت حسن روحانی، بیش از دو سال و نیم از زمان دولت خود را به اولویت مذاکرات هسته ای اختصاص داد و وعده رونق هسته ای را در پسابرجام هیچگاه فراموش نکرد. مردم ایران با صبوری منتظر چنین رونقی هستند تا اقتصاد از رکود خارج شود و بتوانند بالاخره طمع شیرین وعده ها را در زندگی واقعی بچشند.
فرهنگ نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا