تقابل در فضای مجازی؛

اینجا ایران است ساعت به وقت ظریف!

بصیر، پیچیدگی های دنیای سیاست به حدی است که ممکن است بر اساس یک سری تحولات، ائتلاف ها و اتحادها برهم بخورد و متحدان قدیمی در مقابل هم صف آرایی کنند، تصویری که در جنگ های جهانی بسیار مشاهده شد. اما روابط ایران و عربستان سعودی به غیر از مدت کوتاهی در دوران محمدرضا پهلوی، به یک ارتباط پایدار و مسالمت آمیز، ختم نشده است.

در دولت یازدهم سعی بر آن شد تا بار دیگر، در قالب سیاست تنش زدایی، روابط تهران – ریاض احیا شود و هزینه های این تقابل در منطقه  و جهان کاهش پیدا کند. چندین مولفه در این میان مانع پیشبرد این سیاست توسط دولت حسن روحانی و دستگاه سیاست خارجی شد. تمرکز اصلی دولت در بیش از دو سال و نیم از عمرش، بر حل پرونده هسته ای و مذاکرات فشرده با قدرت های جهان اختصاص یافت و از سوی دیگر، وقایعی چون حمله عربستان به یمن، حمایت از تروریست ها در سوریه توسط سعودی ها، حوادث مربوط به حج و در نهایت اعدام شیخ نمر و آتش زدن سفارت عربستان در ایران، تنش در روابط را به اوج خود رساند.

حال در چنین فضایی، مسئولان سیاست خارجی و به ویژه وزرای خارجه دو طرف بیشتر درگیر موضوع می شوند و مسائل قدیمی و جدید، به یکدیگر گره می خوردند که شرایط را برای اقدامات مناسب برهم می زند. محمدجواد ظریف پس از افزایش تنش ها میان دو کشور عربستان و ایران، قصد استفاده از دیپلماسی عمومی برای پاسخگویی به اظهارات و اتهامات سعودی داشته است. این تقابل از حالت عادی خارج شده و علاوه بر عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان سعودی، وزیر خارجه امارات متحده عربی و برخی از مقامات عربی نیز، به روش های مختلف سعی در پاسخگویی یا اظهارات تند و تیز علیه ایران دارند.

وزیرخارجه ایران برای روزنامه نیویورک تایمز یادداشتی را ارسال کرد و در آن به انتقاد از عربستان و اندیشه های خطرناک تروریسم در این کشور پرداخت. یک روز پس از آن عبدالله بن زاید، وزیرخارجه امارات، در توئیتی، نوشت: «وقتی مقاله وزیر امور خارجه ایران در روزنامه نیویورک تایمز را خواندم فکر کردم نویسنده آن وزیر خارجه یکی از کشورهای اسکاندیناوی است.» به نبال آن بود که ظریف سعی در پاسخگویی به شیوه خود بر آمد و در توئتیر خود این جمله را به کنایه برای بن زاید نگاشت:  «دیپلماسی عرصه با تجربه هاست نه متکبران تازه‌ به دوران رسیده!»

این تقابل توئیتی به اینجا ختم نشد و بار دیگر وزیرخارجه امارات به سبک شبکه های اجتماعی پاسخ ظریف را داد: “سفارت‌های کشورهای دیگر را نسوزانید یا غارت نکنید، اعضای این سفارت‌ها را به گروگان نگیرید.”
تنش میان ریاض و تهران، به نظر می رسد محدود به مقامات دو کشور نبود و شیخ نشین های خلیج فارس به ویژه امارات و بحرین، بیشترین تلاش را کردند تا همسو با سعودی ها، ایران را مورد هجمه خود قرار دهند. این رویه حتی به ورزش نیز کشیده شد و کشور عربستان اعلام کرد حاضر نیست در ایران به مصاف تیم های ایرانی برود. بنابراین آنچه مسلم است، دیپلماسی دولت یازدهم سعی در خویشتنداری در مقابل سعودی ها را داشته و از اقدامات تشدید کننده تنش اجتناب می کند اما در آنسو عربستان به کمک کشورهای حامی خود، هر آنچه را لازم باشد انجام می دهد تا سیاست خارجی ایران را تحقیر کند.
با نگاهی به حوادث روی داده در عربستان نسبت به ایرانیان و تعلل وزارت خارجه کشور در برخورد صحیح و واکنش قاطع به این قضایا، رفتارهای وزیرخارجه، محمدجواد ظریف با پاردوکس همراه می شود. این سخن بدان معناست که در رفتارها و واکنش های ظریف به تنش های پیش آمده در روابط ایران و عربستان، تناسبی دیده نمی شود. از یکسو وی در آن مقطع حساس در سازمان ملل و نیویورک حضور داشت و تصویر زانو زده او در مقابل امیر کویت، بیشترین واکنشی بود که به فاجعه منا نشان داد و از سوی دیگر با بحرانی تر شدن روابط در پاره ای از اظهاراتش سعی می کند با نصیحت کردن سران عربستان، قاطعیت خود را نشان دهد! حالت میانه ای که هم می خواهد متهم به مماشات در برابر سعودی ها نشود و هم اینکه روزنه هایی را برای تنش زدایی و بهبود روابط همچنان باز بگذارد.
علی رغم آنکه عادل الجبیر در اکثر مصاحبه ها و اظهارات خود درباره ایران، اتهامات بسیاری را متوجه کشور می کند و سعی در همراه کردن تعداد بیشتری از کشورهای اسلامی بر علیه ایران است، ظریف همچنان به سیاست خود در قبال سعودی ها ادامه می دهد. وی بدین صورت رفتار می کند که مقامات سعودی همچنان این احساس را داشته باشند که ایران به روابط با عربستان نیاز دارد و از این رو ادامه قطع روابط ممکن است به دادن امتیازاتی از سوی ایران و عقب نشینی از مواضعش همراه شود.
وزیر امور خارجه کشور سعی دارد که ترکیبی از عقلانیت و اقتدار را در واکنش های خود نسبت به وقایع مربوط به عربستان نشان دهد اما این ترکیب به صورت متقارنی عمل نکرده یا وی نتوانسته آنها را چفت و بست دهد. هرچند باید اذعان کرد محمدجواد ظریف، دیپلماتی کارکشته و حرفه ای است و به همین صورت نیز در محافل دیپلماتیک شناخته می شود که شاید بدلیل حفظ چنین خصیصه ای از وارد شدن به فضای پرتنش اجتناب می کند. ممکن است در این فضا اتفاقات غیرمترقبه ای پیش آیند که ظریف تمایلی به روبه رو شدن با آنها ندارد. واکنش های ظریف در فضای مجازی مانند توئیتر یا اظهاراتش در مجالس نیمه رسمی یا غیررسمی مانند مجمع جهانی اقتصاد در داووس در رابطه با عربستان، نتوانسته فضا را علیه این کشور تغییر دهد.
اخبار مربوط به درگیری لفظی وزیرخارجه ایران با بندربن سلطان در اجلاس داووس که با آب و تاب بسیاری توسط رسانه های حامی دولت بازتاب داده شد، دربردارنده این مضمون است که در ظاهر سعی دستگاه دیپلماسی در نشان دادن اقتدار و واکنش هیجانی به رفتارهای سعودی هاست اما در باطن و در عمل چنین اقتداری دیده نمی شود. تا به امروز، دستگاه سیاست خارجی کشور نسبت به شکایت از عربستان در رابطه با پرونده فاجعه منا و تجاوز به ایرانی ها در فرودگاه جده در مجامع قضایی بین المللی اجتناب کرده است. در حالیکه عربستان در بسیاری از موضوعات مشابه اولین اقدامی که کرده، بین المللی کردن تنش های فی مابین بوده است.
حمله به سفارت عربستان در تهران با وجود، محکومیت قاطع مقامات کشور و دستگیری عاملان آن، به موضوعی تبدیل شد که عربستان آن را بحث نخست جهان اسلام قرار داد و برخی از کشورهای عربی را نیز با خود همراه کرد. نکته حائز اهمیت آنجاست که این موضوع به عنوان دستور جلسه سازمان همکاری اسلامی نیز مطرح شد و این سازمان در جده در روز پنج شنبه تشکیل جلسه داد و بیانیه پایانی آن نه تنها حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان در ایران را محکوم کرد که حتی ایران را متهم به دخالت در امور کشورهای عربی نیز نمود. جلسه ای که عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه نیز در آن حضور داشت ولی در نهایت بیانیه ای کاملا ضد ایرانی با رای اکثریت کشورها صادر شد. اگر منظور از دیپلماسی دستگاه سیاست خارجی ایران به ریاست ظریف، کاهش تنش و تلطیف کردن فضای به نفع ایران بود، ولی خروجی که حاصل می شود درست در نقطه مقابل چنین فضایی قرار دارد و نتایج اکثرا به زیان کشور است.
در ماجرای مربوط به ربوده شدن چند آمریکایی در بغداد که متهم کردن گروه های شیعه همراه بود، جان کری در این حادثه، تماس خود را با ظریف برقرار می کند و از وی قول همکاری و پیگیری از سوی ایران را می گیرد. چنانچه که در رویداد مربوط به بازداشت ملوانان متجاوز آمریکایی به آب های ایرانی نیز، زنگ تلفن ظریف به صدا در آمد و در آنسوی خط، جان کری، ظریف را واسطه قرار داد. چیزی که می توان از این قضایا استنباط کرد، نرم خویی و اهل معامله بودن ظریف را نشان می دهد. همین خصیصه باعث شده تا مقامات عربی و به خصوص سعودی، اظهارات وی را جدی نگیرند یا با ادبیات تند و تیزتری قصد پاسخگویی به او را داشته باشند.
به نظر می رسد مسئولان و مقامات وزارت خارجه تحت ریاست محمدجواد ظریف، همچنان به سیاست نرمش قهرمانانه در مقابل رقبا ادامه دهند، در حالیکه این روش تنها برای موضوع هسته ای و بستن آن در مقابل قدرت های جهانی جواز داشت. اما زمانیکه در مقابل کشورهای رقیب منطقه، مانند عربستان و شیخ نشین های خلیج فارس، ایران و مقامات کشور از خود اقتدار نشان داده اند و حاضر به دادن کوچکترین امتیاز به این کشورها نشده اند، ایران بیشتر به مقاصد خود دست یافته و عزت و غرور ملی حفظ شده است. تجویز نرمش قهرمانانه در مقابل دولت های ضعیف و آنها را وارد بازی قدرت کردن، یک اعتماد به نفس کاذب به طرف روبه رو می دهد که می تواند خطرساز باشد. حال در فضای پس از توافق هسته ای که با صرف هزینه های بسیاری به دست آمده، ایران می بایست از این جو بهترین استفاده را ببرد و موضوعاتی را مانند فاجعه منا و … را بین المللی کند و از طرق مختلفی چون دادگاه های بین المللی دنبال و در صدر تحولات منطقه قرار دهد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا