چرا اصلاح طلبان بر طبل “آشتی ملی” می کوبند؟

بصیر، صادق زیباکلام در مصاحبه اخیر خود با پایگاه خبری فرارو، با یادآوری اینکه هاشمی نخستین بار از آشتی ملی سخن گفت، امکان آشتی ملی را که حسن روحانی به طریقی مشابه با هاشمی در پی آن رفته و تحت عنوان برجام داخلی بر آن انگشت نهاده است، آب در هاون کوبیدن توسط رئیس جمهور عنوان کرده است.

 آنچه ذیلاً می آید نشان می دهد که «آشتی ملی» برخلاف « اجماع ملی» مربوط به شرایط اضطراری و بحران های عمیق و تنش های ساختارشکن است که به هیچ روی در شرایط کنونی که شرایط آرامش و ثبات سیاسی است، محملی برای اعراب ندارد و مهمل وبی معنا است.

به یاد داریم شهریور امسال بود که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) تاکید کرد که برگزاری نشست شورای ملی و بازسازی کمیته اجرایی سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) به شیوه آن مقطع، دلیلی بر ادامه سیاست‌های یک‌سویه عباس است و نشان می‌دهد که مقامات فتح و تشکیلات خودگردان هیچ نیت و جدیتی برای تحقق نهایی آشتی ملی ندارند.

به دنبال آن حماس بیانیه داد که اصرار محمود عباس بر تشکیل نشست شورای ملی، نقض صریح و علنی توافقنامه آشتی ملی و موجب تعمیق دودستگی و اختلافات داخلی و بازسازی سازمان آزادی بخش بر اساس برنامه های شخصی و حزبی عباس خواهد شد. به طورکلی، آشتی ملی مربوط به دوران بعد ازکودتا و دولت آشتی ملی هم در این شرایط یا در شرایط در شرف کودتا یاانقلاب معنا می دهد.

به نظر می رسد مدعای جناب دکتر زیباکلام و هاشمی مبنی بر لزوم آشتی ملی، خواهی نخواهی نوعی نگاه رادیکال به وضع موجود است که البته برخی برای شانه خاله کردن از مسئولیت از طرح آن استقبال می کنند. چراکه بحرانی نشان دادن اوضاع، توقعات عمومی پسابرجام را می کاهد. افزون براین، اصلاح طلبان و اصولگرایان تقابل آرماگدونی ندارند، حتی اگر دشمن هم باشند این به ماهیت رقابت سیاسی بازمی گردد و دشمنی درچارچوب قانون و با پرهیز از خشونت و خرابکاری نیز می تواند دموکراتیک و صحیح باشد، همچنان که موفه و لاکلا به تاسی از کارل اشمیت به نظریه آگونیسم(مبارزه یا پیکار اجماع گرایانه) را در برابر آنتاگونیسم (تخاصم گرایی) می رسند و دموکراسی رادیکال را درمی افکنند.

براستی این سخن اشمیت که دوگانه ی سیاست، دوست و دشمن است، دوگانه ی هنر، زشت و زیبا، دوگانه ی اخلاق، خوب و بد، دوگانه اقتصاد، سود و زیان و ….قابل تامل است. اگر سایر حوزه ها بخواهند دوگانه ی دوست دشمن را برگزینند درواقع ماهیت سیاسی پیدا کرده و از ماهیت نخستین خود دور شده اند. چیزی شبیه تناسخ و نه مسخ در آنها رخ خواهد داد.

از اینکه بگذریم، اصولگرایان و اصلاح طلبان، غالبا تقابلی قانونی و منطقی دارند و این لازمه حرکت و موازنه در کشور است. علاوه بر این، برخی چهره های اصولگرایی، تمایلات اصلاح طلبانه هم دارند؛ به طور عینی شاهد آن هستیم که چهره هایی مانند ابوترابی، مصباحی مقدم و …در همین لیست ائتلاف اصولگرایان تهران، عملا اهداف دولت و بعضا اهداف اصلاح طلبان را دنبال کرده اند. به این چهره ها، کسانی چون جلالی، بروجردی، لاریجانی و نظایر ایشان را می توان افزود.

به نظر می رسد القای دوقطبی رادیکال و سیاه نمایی از شرایط کشور، نتیجه محتوم و البته مختوم به شکست تعابیری نظیر ” آشتی ملی” خواهد بود.

برخلاف تعابیری مانند «اجماع ملی» و «اجماع نخبگان» که لزومی برای توسعه است، «آشتی ملی» تعبیری منفی و اختلاف افکن است که شاید به دلیل ناآشنایی با ادبیات علم سیاست، عنوان می شود.

پس از درگذشت مرحوم حبیب اله عسگر اولادی، دبیرکل جدید حزب مؤتلفه اسلامی یعنی جناب حبیببی گفت: «معتقدیم طرح موضوعات آشتی ملی مشکوک است. از این موضوع نیز برخی سوءاستفاده کردند تا صورت مساله تضاد بین انقلاب و ضد انقلاب‌ها را تغییر دهند.»

بنابراین، این بصیرت که آشتی ملی مقوله ای مشکوک است، بصیرتی است که همچون حبیبی از سایر فعالان سیاسی دلسوز توقع می رود. البته ابعاد منفی «آشتی ملی» فراتر از اینهاست و می توان باید به نیت مطرح کنندگان آنها ظنین بود. اما تردیدی نیست که این مقوله، مقوله ای اختلاف افکن و نامبارک است که با هر نیتی عنوان شود، به سود منافع ملی نیست و خود زمینه فتنه و اختلاف ساختاری خواهد شد.

فرهنگ نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا