پایتخت ۴، شاید وقتی دیگر!

به گزارش بصیر به نقل از فرهنگ نیوز: مجله صوتی «داد» که ازین پس در سایت فرهنگ نیوز منتشر خواهد شد، به مطالب گوناگون و جذابی خواهد پرداخت که حتما به یکی از مجلات مورد علاقه شما تبدیل می شود. در پیش شماره مجله صوتی«داد» به گفتگو با کارگردان و نویسنده سریال پایتخت پرداخته ایم؛ گفتگویی که قطعا از خواندن و شنیدن آن لذت خواهید برد.

برای شنیدن مجله صوتی داد اینجا کلیک نمایید.

* به جای سرمقاله

چرا رسانه ملی نمی تواند هر شب سریال هایی در حد پایتخت پخش کند؟

امروز دیگر دفاع از این نظر که فیلم‎های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی منعکس کننده آلام و آمال مردم است بسیار کار سختی است. غالب هنرمندان و فیلم سازان در فضای کنسرواتیو و بسته‌ای زندگی می‌کنند که به مخیله اشان هم خطور نمی کند که دغدغه معاش داشتن یعنی چه؟ چه رسد به دغدغه انقلاب اسلامی و غیرت دینی. در زمانه ای که رئیس رسانه از هر سریالی که تنها بتواند دقایقی مردم را از تماشای ماهواره منصرف کند به گرمی تقدیر می کند دیگر تو ای فیلم ساز باید دیوانه باشی که برای تک تک پلان هایت وقت بگذاری تا سریالی آبرومند و سالم بسازی بهتر است در همان خانه ات واقع در پایتخت کشور بنشینی و بنویسی و پول وسکه و تقدیرنامه ات را بگیری. بنویس: روز- داخلی آپارتمان – شماره ۳۰۰ – طبقه دهم/ آقای “الف” روی مبل راحتی خانه اش کنار شومینه نشسته است و در حالی که منتظر است تا پیتزای مخصوصی را که سفارش داده بیاورند یکهو از خانم “ب” دلزده میشود و تصمیم میگیرد از او جدا شود. خانم “ب” که دل در گرو آقای “ج” دارد از تصمیم آقای “الف” استقبال می کند. قصه تکراریست؟ اشکالی ندارد. چند شوخی جنسی لابلایش بگذار کارت میگیرد مردم هم دیگر فیلم های بی تربیتی ماهواره را نگاه نمی کنند تو فقط بساز و بساز و لازم نیست به مخاطب فکر کنی ما ۲۰ کانال تلویزیونی داریم که بالاخره یکجور باید پر شود. اما در این اوضاع وقتی سریالی پیدا می شود که کمی و فقط کمی به زندگی مردم در حاشیه نزدیک شده است و از لوکیشن و فیلمبرداری و قصه و بازی ها و کارگردانیش کمتر بوی راحت طلبی و کار بزن در رو میاید نمی توانی نسبت به آن بی توجه باشی سریال پایتخت را می گویم سریالی سالم و شریف که سعی کرده است هویت سرکوب شده شهرستانی ها را در مقابل هویت برتری جوی پایتخت بگذارد و از این رهگذر به درام جالبی رسیده است. سریال پایتخت ضعف‌های بارزی هم دارد مانند اینکه به هویت سیاسی و عدالتخوانه مردم کمتر نزدیک میشود. اما همینکه فیلمساز به خودش زحمت داده و برای انتخاب لوکیشن به شمال و جنوب و حتی نجف و کربلا رفته است و طنزی با دغدغه خانواده  و به دور از جذابیت های اروتیک خلق کرده جای تشکرش باقیست. محسن تنابنده در مصاحبه با مجله صوتی «داد» به خودش و سیروس مقدم لقب دیوانه میدهد، این مصاحبه را از دست ندهید.

فرهنگ نیوز: ساخت سریال پایتخت ۱و۲ و۳ چقدر طول کشید؟

مقدم: پایتخت جز معدود سریال هایی است که پیش تولیدش به یک ماه و دوماه قبل از شروع کار برنمی گردد بلکه به چندین سال و چندین ماه قبل از شروع کار برمیگردد. یک پروسه ای طی شد تا این تیم با هم اخت شوند و سلایق همدیگر را متوجه شوند و دیدگاه هاشان به هم نزدیک شود. ساخت پایتخت به ۶ – ۷ سال پیش برمیگردد.

انگیزه ساخت پایتخت منافع مادی و شهرت نبود، لذتی بود که از کار میبردیم

فرهنگ نیوز: انگیزه‌ای که برای ساخت این سریال داشتید چه بوده است؟ آیا این انگیزه ناشی از منافع مادی است؟

مقدم: واقعا اینگونه نیست که وقتی تیمی با انرژی کامل یک کاری را می‌سازد حتما باید منافع مادی آنچنانی داشته باشد یا به دنبال شهرت آنچنانی باشد. وقتی پایتخت استارت خورد ما دو خط قصه داشتیم: “خانواده ای که به دلایلی آواره میشوند و مجبور میشوند پشت کامیون زندگیشان را بگذرانند.” وقتی آقای تنابنده این طرح را مطرح کرد میشد فهمید که چه فضاهایی را میشود در این قالب خلق کرد و روی همین دو خط موتورمان راه افتاد. درست است که خیلی کار سختی بود ولی باور کنید این آدمها تک تک شان فقط به این فکر میکردند که یک شکل جدید از کمدی را که در تلویزیون کمتر به آن پرداخته شده یا اصلا پرداخته نشده را به بهترین شکل انجام دهند یا اگر نمی توانند اصلا سراغش نروند. برای پایتخت ۳ همه جمع شدند که شروع نکنید همه اش ریسک است، باخت است. اما وقتی من و آقای تنابنده و خانم فروغی با حمایت سازمان به این نتیجه رسیدیم که باختی در پایتخت ۳ نیست با تمام انرژی آمدیم حتی اگر این فیلم فواید مادی هم برای عوامل پایتخت داشته باشد به نظر من حق طبیعی شان است ولی موتور محرکه اشان منافع مادی نبوده است.

فرهنگ نیوز: آیا ساخت پایتخت به سفارش سازمان بوده؟

تنابنده: اولا که من تا به حال هیچ ایده ای را از هیچ کس ننوشتم و هیچ طرحی را از کسی قبول نکردم و هر طرحی بوده از خودم بوده. دوما باید ببینیم منشا این سوال چیست؟ و چرا این فکر پیش میاید که ممکن است پایتخت سفارشی بوده باشد؟

فرهنگ نیوز: مثلا در زمان پخش پایتخت ۱ فضایی به وجود آمده بود که میخواستند جمعیت پایتخت کشور به خاطر تراکم جمعیتی زیاد به سمت شهرستان ها بروند. آیا سریال پایتخت از این منظر سفارشی داشت؟

تنابنده: نه ما اصلا هیچ وقت طرحی را به سفارش کسی انجام ندادیم ولی اگر احیانا طرحی به موازات خواسته های نظام هم در آمده ناخواسته بوده و فبه المراد. بحث ما در پایتخت ۱ بحث خانواده بود. اینکه یک خانواده چه تعریفی دارد؟ مهمترین چیزی که ما میخواستیم نتیجه بگیریم این بود که سقف و چارچوب خانه نیست که خانواده را بوجود میاورد بلکه خانه‌های دل آدمهاست. برای همین مجبور بودیم آنها را از خانه اشان جدا کنیم و بیاوریم در یک فضایی که سربسته نیست و توانستیم بگوییم من و همسر و بچه هام و سایر اعضا اگر کنار هم باشیم و همدیگر را دوست داشته باشیم این معنای واقعی خانواده است و اینجاست که آن اتفاق ها میافتد که خیلی راحت پشت کامیون برای بچه اشان تولد میگیرند و میگویند میخندند.

عدم توانایی در تولید اندیشه و نداشتن فلسفه علت عمده شکست طرح های سینمایی و تلویزیونی ماست

فرهنگ نیوز: ما در سریال پایتخت از طرفی یک مرکز و پایتخت و از طرف دیگر یک هویت حاشیه ای و روستایی داریم. آقای مقدم طرفدار کدام است؟

مقدم: ما به عنوان سازنده های پایتخت قرار نیست از یکی از اینها دفاع ویکی را محکوم کنیم یا از هر دو دفاع و یا هر دو را محکوم کنیم . بلکه ما یک قصه ای را با ظرائف و نکته بینی ها ارائه می دهیم و قضاوت را به بیننده میسپاریم. اگر ما بخواهیم خودمان حکم وارد این داستان بکنیم نقض غرض میشود، چون بنده سیروس مقدم بچه شهرستانم، بچه آبادنم…

تنابنده: اصلا همچین تقابلی وجود ندارد

فرهنگ نیوز: نه، بحث تقابل نیست…

مقدم: بحث تضاد است. شما به هر حال وقتی از یک جای کوچک با آن مناسبت ساده و معیشت خیلی ساده وارد مقوله ای به اسم شهر بزرگ با معضلات و پیچیدگی هایش میشوید، خود به خود تضادی ایجاد میشود که درام ساز است.

تنابنده: این تضاد به عنوان کلیشه همیشگی همه قصه های بزرگ دنیا تجربه شده و موفق هم بوده. آن چیزی که پایتخت را به پایتخت ۳ تبدیل کرد نیازی بود که به نظر من احساس میشد و لذتی که هر دو گروه سازنده و بیننده میبردند. همین الان هم درخواست های زیادی برای پایتخت ۴ وجود دارد. واقعیت این است که به یک دلیل کل سینما و تلویزیون و تئاترمان تقریبا زمین خورده است، آن هم به دلیل عدم توانایی در تولید اندیشه است. به دلیل نداشتن فلسفه است. عمدتا از بالاترین رل تا پایین ترین رل معمولا به نوک دماغمان را دیدن عادت کردیم. و فقط فکر امروزمان هستیم که این خیلی خطرناک است.

فرهنگ نیوز: به نظر میرسد آقای تنابنده در نوشته هایش با یک چشم به فیلمنامه و درام نگاه میکند با یک چشم هم ملاحظات خانواده را. یعنی من بعد از دیدن پایتخت با خانواده حس خوبی دارم، وقتی پایتخت می بینم دوست دارم دست مادرم را ببوسم. واقعا اینگونه است؟

تنابنده: من و آقای مقدم بیش از هر چیزی برای خانواده احترام قائل هستیم. اینگونه نیست که با یک چشم به درام نگاه کنیم و با یک چشم به خانواده. بلکه خانواده خودش درام است. اگر شما یکبار سمبلیک به آدمها و فضای پایتخت نگاه کنید میبینید مثلا در بخشی از خانه اوایل قصه بهبود یک چیزی وجود دارد به اسم کرسی، فلسفه کرسی این بود که در گذشته چون امکان گرمایش همه جا وجود نداشت یک جای گرمی بود که همه اعضای خانواده میامدند آنجا و چون همه آنجا می نشستند خانواده گرد هم بودند. همانجا غذا میخوردند، می گفتند، می خندیدند و میخوابیدند. که ما از این فضا استفاده کردیم.

هنرمند باید خوب ببیند و خوب بشنود

فرهنگ نیوز: چه خلائی در سینما و تلویزیون ایران وجود دارد که آقای مقدم نمیتواند همه توانایی های خودش را مثل پایتخت عرضه کند؟

مقدم: به اعتقاد من آن چیزی که تولید اندیشه میکند و وقتی در یک کار نمایشی تبلور پیدا میکند، احساس میشود که پشت آن فلسفه و حکمتی نهفته است یک قسمتش با مطالعه کسب میشود و بخش عمده اش اکتسابی است و از طریق تجربه و زندگی کردن با مردم بدست میاید.

تنابنده: در بحث هنر یک درس سهل و ممتنع وجود دارد به نام خوب دیدن و خوب شنیدن.اینکه هنرمند بتواند خوب ببیند و خوب بشنود. و این بزرگترین درسی است که وجود دارد ولی متاسفانه آنقدر ساده به نظر میاید که همه ازش به راحتی عبور می کنند. برای مثال یادم است آقای مقدم  جایزه ای را از فستیوال روسیه برده بودند و آن جایزه در اثر یک جابه جایی افتاد و شکست، همان موقع زنگ زدند که میخواهیم فردا همان جایزه را به شکل سمبلیک به شما بدهیم (خنده مقدم)… خوب این شد همان پلان شکستن پلنگ در پایتخت.

فرهنگ نیوز: از هرکسی بپرسیم اظهار میکند که ایران را خیلی دوست دارد. اما کدام ایران را؟ تلقی شما از ایران چگونه است؟ و بطور کلی این رابطه همدلانه با موضوع داشتن چقدر روی اثر تاثیرگذار است؟

مقدم: منتقدی چند روز پیش به من گفت چرا وقتی چوچانگ وارد ایران شد شما او را به برج میلاد بردید؟ چرا نبردید یک جای معمولی تر؟ و استدلالش هم این بود که برج میلاد با امکاناتی که دارد برای توده مردم دست نیافتنی است. اما استدلال من این بود که من به عنوان یک ایرانی دلم نمیامد که یک خارجی را زمانی وارد ایران کنیم که در شب چهارشنبه سوری چهره بدی از ایران را ببیند ما باید او را میبردیم به شیکترین و آرامترین جا و بعد به جنوب شهر در خانه توکل میبردیم. ولی وظیفه داشتیم چهره زیبایی از کشورمان را به یک خارجی که برای اولین بار وارد کشورمان شده نشان دهیم.

تنابنده: شما وقتی به موفقیت ترکیه در جذب توریست با استفاده از سریال هاشان نگاه می کنید میفهمید که بخش عظیمی از ایرانی ها که به ترکیه سفر کردند پول هنگفتی هزینه می کنند تا ببینند لوکیشن فلان فیلم کجاست. جدا از جذابیت های قصه ای که این سریال ها دارند و خیلی به درد مملکت اسلامی ما نمیخورد و عمدتا همه چیز را بر اساس خیانت گذاشتند و خیلی غم انگیزاست که از طریق نمایش این سریال ها مخصوصا در خاورمیانه این مطلب خیلی رواج پیدا میکند و باید بپذیریم که این سریال ها تاثیر وحشتناکی دارند اما یک درس آموزنده هم دارند و آن نمایش فضاهای بسیار زیباست که این فضاها مردم را ترغیب میکند که بروند و از نزدیک ببینند. باید یک بار آمار بگیریم که ایرانی ها چقدر در عید و تابستان پولشان را میبرند ترکیه خرج می کنند و بررسی کنیم که چه شد که این اتفاق افتاد؟ از روزی که سریالهای ترکیه ای شروع شده با جدابیت های بصری بالا به لحاظ لوکیشن می بینیم چه موفقیتی توانستند از این راه کسب کنند.

ویژگی قهرمان پایتخت این است که با گذر از رنج ها و یاس توانست محکم بایستد و افتخار کسب کند و به یک چهره ملی تبدیل شود

فرهنگ نیوز: شهید آوینی یک جمله ای دارند که:” مردم جهان فورد را می ستایند چون به شدت آمریکایی است، کوروساوا را می ستایند چون به شدت ژاپنی است.” به نظر شما فیلمساز ایرانی را باید برای چه ستایش کنند؟ ما در تاریخ مان قهرمان داریم اما “فارست گامپ” ایرانی نداریم. به نظر شما نقی قهرمان است؟ و اگر نیست چگونه می توانیم در سینما قهرمان داشته باشیم؟

مقدم: پایتخت دو وجه دارد که اگر این دو وجه به خوبی با هم تلفیق شوند ما یک قهرمان بومی-محلی داریم که به یک پدیده ملی تبدیل میشود. به همین خاطر هم روی کشتی انگشت گذاشتیم، چون کشتی به شدت رنگ و بوی مازندرانی دارد و مازندران پایتخت کشتی جهان اعلام شده و کشتی ورزش اساطیری است. ما پوریای ولی و تختی داریم و وقتی به ریشه بزنی بردی. از اینجاست که نقی از یک محدوده بومی به یک محدوده ملی میاید. حالا باید دید این آدم چه ویژگی هایی باید داشته باشد. شما سالهاست مجموعه ای نمی بینی که شخصیتی گذر از رنج ها بکند و به یاس مطلق برسه و بعد خودش را از این آب و گل بیرون بکشد و محکم بایستد و یک افتخاری را کسب کند ویژگی های این قهرمان است. خیلی ها میگویند آقا ما که می دانستیم نقی آخرش قهرمان میشود! بله! راکی را هم که آمریکایی ها می ساختند میدانستند آخرش قهرمان میشود، رابین هود هم معلوم است که قهرمان است. تمام اینها برای این بود که بگوییم هر ایرانی معمولی اگر به خودش بیاید میتواند محبوب و قهرمان بشود.

فرهنگ نیوز: آقای تنابنده به نظر شما هم مشکل ما عدم وجود قهرمان در سینماست؟

تنابنده: بارها و بارها هم منتقدین راجع به این حرف زدند که نبود قهرمان باعت افت سینما میشود

فرهنگ نیوز: چرا ما قهرمان نداریم؟

تنابنده: بخش عظیمش برمیگردد به سیاست هایی که وجود دارد و کج اندیشی هایی که وجود دارد و خیلی نمیشود به خیلی چیزها نزدیک شد. عدم توانایی در نوشتن درام، عدم توانایی در کاردگردانی کار، همه اینها دست به دست هم میدهند. نقی از این جهت جذابیت دارد که نمونه بیرونی دارد و ما هزاران آدم قهرمان مثل ایشان داریم. چرا ما تختی را ندیدیم؟ چه شد که رضا زاده به اینجا رسید؟ مگر علی دایی کم شخصیتی است؟

فرهنگ نیوز: در صحبت های آقای صحت و آقای قاسم خانی هم بود که به هر قشری میخواهیم نزدیک شویم نگران بعضی تنگ نظریها هستیم. چگونه شما به موضوع نزدیک میشوید که صدایی در نمیاید یا با بازخورد کم روبرو میشوید؟

تنابنده: این طبیعی است که همیشه تعدادی برای رسیدن به مقاصدی و یا شاید کاملا دلسوزانه که نمی توانند به درستی حرفشان را منتقل کنند اینگونه ابراز می کنند. ولی مهمترین چیزی که یک هنرمند را هنرمند میکند رندانه حرف زدن است. و من که بسیار دیوانه فکر می کنم و چیزهایی را میخواهم که هر کارگردانی باشد به راحتی مرا بیرون میکند فقط با سیروس مقدم به نهایت آرزوهایم میرسم

مقدم: ما هر کاری می کنیم از آن لذت میبریم و باید دیوانه باشی اگر هر چیزی که این لذت را به اوج میرساند به آغوش نکشی. وقتی پیشنهادی میشود که این لذت تو را تا اوج  میبرد اگر همه بگویند سخت است من میگویم آخ جون، باهاش حال کنیم.

توانستیم برای اولین بار در تلویزیون، مغازله زن و شوهر را بدون القاء حس اروتیک نمایش دهیم

فرهنگ نیوز: آقای مقدم یک ویژگی بارز و خیلی خوبی دارند که در ایران شاید در کمتر کارگردانی ببینیم و آن همنشینی و هم زمانی سرعت با دقت است. چگونه میشود حتی از هلی شات ها نگذریم در حالیکه آقای مقدم سرکار پسران نسبتا بد هستند و پایتخت ۳ را هم می سازند؟

تنابنده: ما یه مسائلی را با هم هماهنگ هستیم مثلا من میدانم که ایشان دارد آن کار را هم انجام می دهد. و هیچ چیز در روز کلید نمیخورد، ما سختی های خیلی زیادی می کشیم، برای پایتخت ۲ با ماشین درب و داغون رفتیم تا لب مرز عراق و از آنجا با بدبختی خودمان را رساندیم به کربلا و نجف و تک تک لوکیشن ها را تصویر برداری کردیم و دیدیم و بعد فهمیدیم که اینجا جایی نیست که ما بتوانیم کمدی مان را پیاده کنیم. این دقت و سرعتی که میگویید فقط به دلیل تیم بودن و به دلیل درد متقابل داشتن است که به وجود می آید.

مقدم: ما نقایص یکدیگر را سریع تفسیر می کنیم برای مثال ما سکانس داخل ورزشگاه را میخواستیم بگیریم که نقی با هما میخواهند بنشینند و نقی اروتیک روحی بشود و برود. خانم رامین فر پیشنهاد دادند که بهترین چیز این است که با هم چای بخوریم، من دیدم عالیه  و ما حدود  یک ساعت و نیم – دو ساعت می گشتیم دو تا استکان نعلبکی یک شکل تمیز پیدا کنیم و ما توانستیم برای اولین بار در تلویزیون، مغازله زن و شوهر را بدون القاء حس اروتیک نمایش دهیم. حتی خود من میخواستم بگم با لیوان یکبار مصرف بگیریم بریم اما خودم پیشنهادم را پس گرفتم.

فرهنگ نیوز: کمدی های مختلفی در تلویزیون داریم. کمدی های آپارتمانی که ظاهرا محورش خانواده است اما در حقیقت اینگونه نیست. یکی از مهمترین حربه های کمدی ها شوخی های جنسی و نزدیک شدن به خطوط قرمز اخلاقی است. اما این در پایتخت نیست، شما از چه حربه هایی برای خنداندن مردم استفاده می کنید؟

تنابنده: پایتخت واقعا فیلمنامه های سختی دارد و هیچ چیز مثل وحدت و انسجام فیلمنامه را جلو نمیبرد. اینکه من میدانم سختترین چیزهایی را هم که بنویسم قدرت ساختش وجود دارد حتی اگر در لحظه به یک طرحی برسم انجام می شود. مثلا در پایتخت ۲ سکانس دریاچه خیلی سکانس سختی بود و به دلیل فصل آنجا هر ۶ ساعت جزر و مد میشد و ما باید در یک تایم کوتاه سکانس را میگرفتیم و حتی یک شب بخشی از تیم در جزیره بدون آب و غذا گیر افتاد و نتوانست برگردد. آقای مقدم تنها کارگردانی است که دیوانه تر(به معنای کودک) از خود من قبول میکرد و در شرایط واقعا سخت بازیگر باید میرفت توی آب و با چند دوربین در یک تایم کوتاه باید آن سکانس را میگرفتیم. و آقای مقدم و خانم شان هم بدتر از ما خیلی راحت طرح های من را می پذیرفتند. شاید به نظر مالی خیلی به ضرر ماست، ولی راز دیده شدن پایتخت این است که مشخص است که زحمت زیادی پای این سکانس ها کشیده شده است و هرچه از دل برآید بر دل می نشیند.

فرهنگ نیوز: تصمیم دارید پایتخت ۴ را هم کار کنید؟

مقدم: به نظر من الان نباید در موردش صحبت کرد

تنابنده: علیرضا خمسه میگوید از زنی که سومین بچه اش را به دنیا آورده و شرایط بدی دارد، نمیشود پرسید که تو چهارمین بچه را هم به دنیا میاوری یا نه

مقدم: فعلا همه مان خسته هستیم(خنده).

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا