راه مسلمان شدن مردم قرآن خواندن و بیان احکام برای آنها نیست / عشق در سریال‌ها چگونه باید باشد؟

به گزارش بصیر به نقل از گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سال ۱۳۹۳ با تدبیر رهبر معظم انقلاب سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیده شده که این نامگذاری نشان می‌دهد دغدغه‌های ویژه ایشان در این سال دو مولفه اساسی «اقتصاد» و «فرهنگ» هستند. اما دغدغه‌های فرهنگی رهبر انقلاب تنها محدود به سال جاری نیست و ایشان در مناسبت‌های مختلف دغدغه‌های فرهنگی خود را در حوزه‌های مختلف تبیین و تشریح نموده‌اند. با وجود این و پس از تأکیدات مکرر ایشان بر مساله فرهنگ و ضرورت توجه به آن توسط نهادهای مختلف که در سالیان متمادی مطرح شده و همچنین تذکراتی که ایشان در مورد مسایلی مانند تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی داشتند باز هم در عرصه فرهنگ کاستی‌های بسیاری وجود دارد به گونه‌ای که این مساله باعث شده ایشان فرهنگ را به عنوان یکی از مولفه‌های عنوان سال ۹۳ مطرح کنند و این نشان از اهمیت موضوع دارد.

یکی از مهم‌ترین نهادهای فرهنگی کشور که امام (ره) از آن تعبیر به «دانشگاه» کردند نهاد صداوسیماست که نقش بی بدیلی در عرصه فرهنگ دارد. رهبر معظم انقلاب به مناسبت‌های مختلف بر اهمیت نقش این نهاد فرهنگی در فرهنگ‌سازی و بهبود اوضاع فرهنگ جامعه تأکید کرده‌اند اما با این وجود کاستی‌ها و نقص‌های زیادی در این عرصه هنوز به چشم می‌خورد و بعد از سال‌ها از ایراد بیانات ایشان، هنوز به توصیه‌های ایشان جامه عمل پوشانده نشده است. در این گزارش نگاهی داریم به مطالبات رهبر انقلاب از صداوسیما در سال‌های مختلف به این امید که این مطالبات بیش از پیش سرلوحه کار مدیران صداوسیما قرار گیرد.

عشق در سریال‌های چگونه باید باشد؟

– خط قرمزهائی هست که باید رعایت شود. یک جاهائی عبور از برخی از خطوط قرمز اخلاقی – منظورم خطوط قرمز سیاسی هم خیلی نیست؛ عمدتاً انسان نگران اخلاق و دین و این چیزهاست – در بعضی از فیلم‌‌ها و سریال‌‌ها لزومی ندارد. انسان نگاه می‌کند، می‌‌بیند این سریالِ خوش‌ساخت و خوش‌مضمون اگر این زائده را نداشته باشد، هیچ زیانی به این سریال نمی‌رساند؛ از این قبیل هم ما داریم. بعضی از ارتباطات عشقی دختر و پسر که توی فیلم‌ها منعکس می‌شود، بد است، بدآموز است.

این فرق می‌کند با آن چیزی که فرض کنید در سریال «اغماء» وجود داشت؛ کسی اول یک توهم یا تصوری به ذهنش می‌‌آید، آخر سریال می‌فهمد نه، این اشکال نداشته. بله، این حق با شماست. اما اینکه شما نوع برخورد یک زن و مرد را، یک عشق غلط را – این عشق‌های مثلث و مربع را –  توی فیلم بیاورید، این مضر است؛ این را کاریش نمی‌شود کرد. کاری کنیم که این‌‌ها توی فیلم‌‌ها نیاید.

انتقاد به معنای واقعی کلمه چگونه است؟

– من می‌گویم شما انتقاد کنید، منتها انتقاد به معنای واقعی کلمه؛ یعنی مبارزه و چالش خیر و شر را نشان بدهید تا معلوم شود که اگر این نقطه زشت و مردود در جامعه هست، اما انگیز‌ه‌ای برای رفع آن وجود دارد، جریانی برای نابودی آن وجود دارد. اگر فقر را نشان می‌دهید، معنایش این نباشد که در جامعه فقر هست، اما هیچ انگیز‌ه‌ای برای مبارزه با فقر وجود ندارد. اگر اینجور شد، طبعاً فیلم یأس‌آور می‌شود؛ فضا را تاریک نشان می‌دهد و برخلاف واقعیت هم هست.

 

«بیانات رهبر انقلاب در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۱۲»

صداوسیما باید فرهنگ عدالت طلبی را رواج دهد

– بسیاری‌ از ناکامی‌‌ها و مشکلات‌ موجود به علت‌ بی‌توجهی‌ به‌ عدالت‌ است‌ چرا که‌ غالبا در حرف‌ و شعار از عدالت‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ سخن‌ گفته‌ می‌‌شود اما در عمل‌، عدالت‌ رعایت‌ نمی‌شود. فرهنگ‌ عدالت‌طلبی‌ باید بطور کامل‌ در جامعه‌ رواج‌ یابد تا مردم‌ آن‌ را در همه‌ ابعاد زندگی‌ خود احساس‌ و رعایت‌ کنند و بگونه‌ای نشود که‌ افرادی‌ که‌ از طریق‌ تخلف‌ از قانون‌ و بی عدالتی‌ میلیارد‌‌ها تومان‌ ثروت‌ نامشروع‌ جمع‌ کرده‌اند از مردم‌ و کشور طلبکار شوند.

– صداوسیما باید حاکمیت‌ مراکز سرمایه‌داری‌ صهیونیستی‌ بر رسانه‌‌های گروهی‌ جهان‌ را برای‌ مردم‌ تبیین‌ نماید و ابعاد مختلف‌ دیکتاتوری‌ پنهان‌ پول‌ و شهوت‌ را که‌ بر جهان‌ حکمفرمائی‌ می‌‌کند به‌ شیوه‌‌های مناسب‌ و هنرمندانه‌ برای‌ افکار عمومی‌ بازگو کند.

– رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ زنده‌ نگه‌ داشتن‌ ارزش‌‌ها در اذهان‌ جامعه‌ را از دیگر پیام‌های مورد نیاز برشمردند و تصریح‌ کردند صداوسیما باید برخورد با عوامل‌ داخلی‌ و خارجی‌ ایجاد ناامنی‌، استقرار عدالت‌، لزوم‌ تربیت‌ معنوی‌ جامعه‌ و تلاش‌ برای‌ رفاه‌ و آبادی‌ و پیشرفت‌ علمی‌ را بعنوان‌ مطالبات‌ حقیقی‌ مردم‌ از حکومت‌ مطرح‌ کند تا مردم‌ بدانند حکومت‌ در برابر آن‌‌ها چه‌ وظایفی‌ دارد.

 

«دیدار مسئولان صدا و سیما با رهبر انقلاب در تاریخ ۱۵/۱۱/۱۳۸۱»


جهت‌گیری مطلوب صداوسیما چیست؟

– جهت‌گیری اساسی صدا و سیما باید درست نقطه مقابل همان جهت‌گیری‌ای باشد که آن‌‌ها دارند. آن‌‌ها می‌‌خواهند فرهنگ ملت را از گرایش به ایمان، ارزش‌‌ها و گرایش به اصول اسلامی و استقلال هویت ملی برگردانند. شما باید درست نقطه مقابل این کار را مورد اهتمام خودتان قرار دهید. آن‌‌ها می‌‌خواهند وحدت ملی را از بین ببرند؛ آن‌‌ها می‌‌خواهند اتکا به نفس جوانان را از بین ببرند؛ آن‌‌ها می‌‌خواهند افق مقابل چشم نسل جوان ما را تیره و مبهم و وهم‌آلود جلوه بدهند؛ آن‌‌ها می‌‌خواهند حتی مدیرانِ ارشد سیاسیِ کشور را از اقدام شجاعانه در مسائل گوناگون منصرف کنند و آن‌‌ها را بترسانند – از مهمترین ابزار‌های استکبار؛ همین قدرت‌‌ها و سلطه‌‌های جهانی، ترساندن است. از قدیم هم همین‌طور بوده است.

این نامه‌هایی که «فان الحرب اولها کلام» در آغاز جنگ‌‌ها شنیده‌اید و دیده‌اید که پادشاهان برای رقبای سیاسی خودشان به کشور‌های مختلف می‌‌فرستادند، پر از تهدید و پر از به رخ کشیدن قدرت خود بود. این‌‌ها برای این بود که تهدید؛ تهدیدی که منجر بشود به ترسیدن طرف مقابل، نقش مهمی را در پیروزی ایفا می‌‌کند، که امروز هم سرمایه‌گذاری مهمی برای این کار می‌‌شود تا جرأت اقدام را از این‌‌ها بگیرند و این مدیران را نگران وضعیت آینده کنند؛ آن‌‌ها همچنین جوانان را یک‌طور، آحاد مردم را یک‌طور، مدیران را یک‌طور، سیاستمداران را یک‌طور و مبتکران و فعالان علمی را یک‌طور در تیررس رسانه‌‌های معارض خود با جمهوری اسلامی قرار می‌‌دهند. شما باید درست نقطه مقابل آن‌‌ها حرکت کنید.

برنامه‌ریزی در صدا و سیما باید با جهت‌گیری به سمت وحدت ملی، ایجاد امید، نشان دادن افق‌های روشنی که در پیش روی ملت ماست، شجاعت دادن به مجموعه مبتکر و محقق کشور، شجاعت دادن به اداره‌کنندگان و مسؤولان و تصمیم‌گیران کشور در زمینه‌‌های مختلف، ترغیب مردم به حضور در صحنه – که حلال همه مشکلات حضور و اراده مردمی و تصمیم مردمی است – باشد. البته، جانمایه همه این‌‌ها هم ایمان قلبی و دینی است.

اگر کسی دین را برای ارزش والای معنویِ ذاتی خودش هم قبول نداشته باشد و نشناخته باشد، می‌‌تواند به دین به عنوان دارویی که می‌‌تواند مهمترین مشکلات اجتماعی یک ملت را علاج کند، تکیه کند. این را فقط ما که جمهوری اسلامی هستیم، نمی‌گوییم و فقط هم برای کشور ما نیست، بلکه امروز متفکران و نخبگان سیاسی و فکری دنیا هم به همین فکر‌‌ها افتاده‌اند. آن‌‌ها خلأ دین را، بخصوص در برخی از کشور‌های اروپایی، که فاصله آن‌‌ها با دینداری و ایمانِ دینی خیلی زیاد شده، احساس می‌‌کنند و نسبت به این خلأ هشدار می‌‌دهند. ایمان خیلی چیز با ارزش و خیلی عنصر مهمی است برای سامان دادن و سر و صورت دادن به حرکت‌‌ها و جلوگیری از زیاده‌کاری‌‌ها و زیاده‌روی‌‌ها و تخلف‌‌ها و آشفتگی‌‌ها در مسائل گوناگون زندگی و واقعاً این کار، برای صدا و سیما یک هدف عمده است که امیدواریم همه بتوانند آن را انجام دهند.

در صداوسیما باید به «تحقیق» و «هنر» توجه شود

من روی دو نکته، بخصوص می‌‌خواهم تکیه کنم: تحقیق و هنر. کار تحقیقی خیلی مهم است. کاری که از روی تحقیق و عالمانه باشد، حتی برای مردم عامی که عالم هم نیستند، ارزش و جاذبه بیشتری دارد. البته کار عالمانه به معنای قلنبه سلنبه‌گویی نیست، بلکه کار عالمانه، یعنی کار مُتقن و صحیح؛ ولو این‌که با زبان همه‌کس فهم و مردمی گفته شود. همچنان‌که شنیده‌اید، در همه زمینه‌‌های تحقیقات علمی، بودجه‌‌های کلانی در برخی از کشور‌های پیشرفته گذاشته می‌‌شود. تحقیق در زمینه‌‌های مفاهیم فرهنگی و مسائل گوناگونی که رسانه ملی با آن‌‌ها سروکار دارد، از جمله کار‌های بسیار مهم است.

و اما هنر، که من راجع به هنر واقعاً هرچه بگویم، کم گفته‌ام. من بار‌‌ها هم گفته‌ام که به هنر باید اهمیت داد و بایستی آن را روزبه‌روز اعتلا بخشید و باید شکل فاخر هنر را انتخاب کرد. بدون هنر، حرف عادی جای خودش را حتی در ذهن کسی پیدا نمی‌کند، چه برسد به این‌که جذابیت داشته باشد و جایگیر و ماندگار شود. هنر مهمترین وسیله است برای گسترش یک فکر درست یا نادرست. هنر، وسیله، ابزار و رسانه است؛ رسانه‌یی بسیار مهم.

از هنر و از اعتلای آن نباید غفلت کرد و آن را مساوی با گناه و غلط و این مقولات نباید دانست. هنر جزو برجسته‌ترین مخلوقات الهی است و جزو ارزشمندترین صُنع پروردگار است که باید آن را ارج گذاشت. در همه کارها، حتی در یک تبلیغات معمولی، باید هنر را به کار برد. اگر از ابزار هنر در کار‌های علمی و القائات فکری و علمی که از صدا و سیما پخش می‌‌شود، استفاده شود، ماندگاری و جاذبه آن کار‌‌ها مضاعف خواهد شد. در همه بخش‌‌ها بر روی تحقیقات و بر روی هنر خیلی بایستی تکیه کرد.

 

«بیانات رهبری پس از بازدید از سازمان صدا‌ و ‌سیما در تاریخ ۲۸/۲/۱۳۸۳»

اهمیت نظارت قوی در صداوسیما

من استفاده از هنرمندان و نویسندگان و گویندگان و مجریان خوب را به شدت حمایت می‌‌کنم. البته در همه این‌‌ها مواظب باشید، اگر از یک آدمِ ناباب استفاده کردید، ممکن است آن‌جایی که شما به او توجه ندارید، از خطی که مورد نظر شماست، خارج بشود. اگر در ما این ظرفیت به‌وجود بیاید – البته هنوز متأسفانه این ظرفیت به‌وجود نیامده است – که بتوانیم از یک نفر که صددرصد طاغوتی است، استفاده خوب بکنیم، خواهیم کرد؛ اما الان این ظرفیت را نداریم.

الان من می‌‌دانم، متأسفانه در تشکیلات ما، آن نظارت قوی، آن دقت نظر، آن هوشیاری کامل و آن بی‌رودربایستی‌گریِ لازم وجود ندارد؛ لذا یک نفر هنرمند را می‌‌آورند، بعد یک میکرفن به دست او می‌‌دهند و این مال او می‌‌شود؛ دیگر او تعیین کننده و حاکم است! اگر روزی اتفاق افتاد که وقتی این میکرفن را به دست کسی دادیم، دایماً دکمه‌اش در دست ما بود، ما به دست همه کس می‌‌دهیم و هیچ باکی هم نداریم؛ منتها امروز متأسفانه این‌طوری نیست؛ لذا عناصر ناباب می‌‌آیند و جهتی را که عرض شد، عوض می‌‌کنند؛ به این جهت شما باید مراقب باشید و عناصر مورد اعتماد را بیاورید و برای این مردم استفاده کنید.

 

«بیانات در دیدار مدیران مراکز سازمان صدا و سیما در استان‌ها در تاریخ ۷/۱۲/۱۳۷۰»

هدف ما در صداوسیما سازندگی مردم به شکلی است که اسلام و انقلاب می‌خواهند

هدف چیست؟ ما می‌‌خواهیم چه بسازیم؟ یک وقت هست که رادیو و تلویزیون برای پُرکردن وقت است؛ بالاخره آدم‌ها وقت فراغت دارند و یک دستگاه حکومتی فرضاً می‌‌خواهد این وقت را به شکلی پُر کند. هدف این نیست و من تصور نمی‌کنم هیچ دولتی در دنیا بتواند هدف خودش را از اداره رسانه‌‌های جمعی، فقط این قرار بدهد. حتی اگر فرض کنیم که بیشترین محتوای رادیو و تلویزیونی را سرگرمی‌ها تشکیل بدهد، باید در پشت این سرگرمی‌ها سیاست او را جستجو کرد؛ معلوم می‌‌شود سیاستش این است که مردم را سرگرم کند. بنابراین، یک دولت از ایجاد این کانال و این تجهیزات و تشکیلات در سرتاسر کشور هدفی دارد؛ هدف ما چیست؟ هدف اصلی ما سازندگی مردم به شکلی است که اسلام و انقلاب می‌‌خواهند.

بنابراین، در یک جمله، «هدف» باید در همه چیز دنبال بشود؛ در برنامه کودکان هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در سرگرمی و تفریح هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در میزگرد‌ها و مصاحبه‌‌ها هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در ارائه برنامه‌‌های فیلم و سریال هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در کار‌های ادبی و هنری و فرهنگی و غیره هم عیناً همین هدف باید دنبال بشود؛ منتها یک مجموعه هوشمند وقتی می‌‌خواهند هدفی را دنبال بکنند، راه‌های چندصدگانه و گاهی چندهزارگانه رسیدن به آن هدف را در پیش رو قرار می‌‌دهند و برای هر کدام از راه‌ها حکمی می‌‌گذارند.

راه مسلمان شدن مردم قرآن خواندن و بیان احکام برای آنها نیست

این‌طور نیست که اگر ما می‌‌خواهیم مردم، مسلمان تربیت بشوند، راهش این است که در تلویزیون دائماً برایشان قرآن بخوانیم، یا تفسیر قرآن بگوییم یا احکام توضیح‌المسائل را بیان کنیم. نخیر، این کار راه‌هایی دارد. انسان مسلمان فقط آن نیست که احکام اسلامی را بلد است؛ انسان مسلمان ابعادی دارد؛ بینش او، روشن بینی او، نیروی باطنی او، نیروی روحی او، نیروی جسمی او، معلومات وسیع او، احساس برتری او در می‌دان‌های زندگی، همه این‌ها عناصر دخیل در ساخت انسان مسلمانند. شما صد راه برای این مطالب در نظر بگیرید؛ هر کدام از راه‌ها را به حساب خود بپیمایید تا به این هدف برسید. عمده آن است که این هدف فراموش نشود، از آن تخلف نشود و عکس آن عمل نگردد؛ هدف ما این است.

شما در تولید فیلم‌های داخلی، میدان خوبی دارید. سراغ فیلم‌های خوب بروید و فیلم‌های خوب بسازید. حالا فیلم خارجی که شما مصرف می‌‌کنید، چاره‌یی ندارید که به حداکثر ممکن – یعنی هرچه گیرتان می‌‌آید – اکتفا کنید؛ بالاخره فیلم خارجی است و در جای دیگر ساخته شده است. باید در میان آن فیلم‌هایی که نشان می‌‌دهید، این یکی بهتر از آن‌های دیگر باشد و تعارض کمتری داشته باشد؛ اما در فیلمی که شما می‌‌سازید، این مسأله وجود ندارد! فیلمی که شما می‌‌سازید، باید صددرصد در این جهت باشد؛ اگر یک درصد در این جهت نباشد، کمبود محسوب می‌‌شود و قابل قبول نیست.

مهم‌ترین نقص فیلم‌های داخلی ما فیلمنامه است

من متأسفانه می‌‌بینم که فیلم‌های داخلی ما نقص‌های زیادی دارد و مهمترین نقصش در فیلمنامه‌هاست. ما هنرپیشه‌‌های خوبی داریم، کارگردان‌های خوبی داریم، صحنه‌آرایی‌ها خوب است؛ اما مضمون‌ها پوچ است و اصلاً مناسب با آن شکوه و اوج انقلاب و واقعیت‌های بسیار عمیق و ظریف و زیبای جامعه ما نیست و آن پیچیدگی و عمق معارفی که در اختیار ماست، در آن‌ها دیده نمی‌شود! در جامعه ما، نمایش‌های انسانیِ بسیار بسیار پُرشکوه و زیبا وجود دارد؛ اما متأسفانه فیلم‌های ما این‌ها را نشان نمی‌دهد؛ سراغ چیز‌های خیلی کم‌مایه، کم‌عمق و سطحی می‌‌رود؛ آن هم با نگارش‌های خیلی ناشیانه! متأسفانه فیلمنامه‌‌ها هیچ خوب نیست؛ یعنی خیلی خیلی ناقص و خیلی کم است. فیلم‌هایی که از کانال‌های تلویزیون نشان داده می‌‌شود، غالباً این ضعف را دارد.

افراد با استعداد و جوانان انقلابی را بنشانید و از آن‌ها جدی بخواهید که بیایند مناظر به‌یادماندنی انقلاب را در فیلمنامه‌‌های بسیار هنرمندانه و انسانی و حاکی از اوج درک و فهم نویسنده – که انسان گاهی در بعضی از فیلمنامه‌‌های خارجی، این معنا را مشاهده می‌‌کند – تصویر کنند؛ بعد آن‌ها را به سلک نمایش بکشید و نشان بدهید. خلأ فیلم‌های خارجی را در این‌جا پُر کنید؛ به نظر من این تکلیف اصلی است.

تلویزیون باید چهره‌های اسلامی معاصر کارآمد را برجسته کند

در مقوله ادب و هنر، یکی از کارهایی که امروز تلویزیون متعهد است، برجسته کردن چهره‌‌های اسلامیِ معاصرِ کارآمد است؛ من این را دارم اول‌بار به شما می‌‌گویم که دنبالش باشید. الان شما ملاحظه کنید، در این مجموعه نظام – بیرون از کادر‌های اصلی نظام و یا در داخل این کادر‌ها – چهره‌هایی که در داخل کادر‌های اصلیند، غالباً مطرحند؛ خبرشان گفته می‌‌شود، مسائلشان گفته می‌‌شود؛ اما در میان چهره‌‌های درجه دو و درجه سه – آنهایی که از کادر‌های اصلی خارجند – آدم‌های باشعور، دارای استعداد‌ها و لیاقت‌های بالا، هوشمند در ادبیات و در هنر و در علم و در مسائل اجتماعی داریم؛ این‌ها را مطرح کنید. تلویزیون یکی از کارهایش باید این باشد که این‌ها را مطرح کند.

 

«بیانات در دیدار مدیران شبکه دوم سیما در تاریخ ۷/۱۱/۱۳۷۰»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا