وزیر خندان ما با کدام حق، اینگونه سخن گفت؟

به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، راهبردهای قرن جدید که توسط نئوکان‌های امریکایی تدوین شده بود، برای امریکا جایگاه حاکم بلامنازع در جهان تعریف می‌کرد و برای امریکایی شدن جهان، فرهنگ،‌ سیاست، اقتصاد و امنیت و اندیشه را نیز برای همه تعریف می‌کرد. این لقمه برای امریکایی‌ها بسیار بزرگ بود و روزگار امروز و دشواری‌ها و مشکلات عدیده آنها نیز به دلیل بزرگی لقمه‌ای بود که برداشته بودند. این تدبیر نسنجیده که همه جهان را گوش به فرمان می‌خواست با مدل «هر کس با ما نیست،‌دشمن ماست» چنان ارعابی در جهان به وجود آورده بود که حتی اروپای پیر، احساس خفگی می‌کرد، چه رسد به برخی بازیگران در خاورمیانه.

امروز امریکا ۱۷ هزار میلیارد بدهی دارد که هر روز باید سقف بدهی را افزایش دهد و اسکناس بدون پشتوانه چاپ کند و بحران مالی و اقتصادی جلوی خیزهای بلند در مؤلفه‌های قدرت ملی و جهانی آن را گرفته و در رقابت با قدرت‌های بزرگی مانند روسیه و چین و حتی شتاب رشد قدرت‌های نوظهور، احساس عقب‌ماندگی می‌کند. مقامات کاخ سفید دیگر نمی‌توانند بسیاری از هزینه‌ها را بپردازند و لذا رجزخوانی و تهدیدات آنها هم پوشالی و تو خالی شده و ناچارند به جیب کشورهایی مانند قطر و عربستان چشم بدوزند و از آن خرج کنند. این واقعیت تلخ آنها را «به شیر بی‌یال و دم و اشکم» تبدیل کرده و موجب شده تا حتی «ملیجک‌ها»ی منطقه‌ای هم وارد میدان شوند و از امریکا انتقاد کنند. امیر ترکی فیصل مانند سعود فیصل در عربستان این احساس را دارد و چون امریکا را پشم ریخته می‌بینند، هم پیمانی با اسرائیل را فعال تر از قبل کرده‌اند تا جای خالی امریکا در سیاست‌های کلان منطقه را پر کنند و برای امریکا تعیین تکلیف کنند. یعنی اوضاع آن چنان خراب است که «قورباغه هم، سر بالا شنا می‌کند.» ترکی فیصل در نشست داووس سوئیس از اینکه سیاست‌های امریکا دچار آشفتگی و سردرگمی است و اینکه چرا به ایران و سوریه حمله نمی‌کند یا اینکه برای مجبور کردن حکومت سوریه به کناره گیری از قدرت، چرا از ابزار شورای امنیت برای ارسال نیروهای صلح!! و آتش بس در سوریه استفاده نمی‌کند؟!

پر واضح است که ترکی فیصل و سعود فیصل از اینکه در داخل سوریه ناتوان هستند و با تمام بسیج وهابی – تکفیری‌ها و القاعده و خریدن بسیاری از چهره‌های سیاسی، شمارش معکوس نابودی سرمایه‌هایشان که تروریسم کور است، را نظاره می‌کنند.

بیچاره اهالی کاخ سفید که هم از تروریسم القاعده‌ای و افراطی‌گری می‌ترسند و هم با دست خالی، قدرت اعمال فشار به دولت سوریه را ندارند و باید گاهی هم از برخی واقعیات چشم پوشی کنند. آقای داود اوغلو که در داووس و هم در مونترو حاضر شده و در مصاحبه العربیه با دکتر ظریف شرکت کرده، در سمفونی انفعالی سعودی‌ها همراهی می‌کند و بدون توجه به رسوایی برملا شدن خبر ارسال چند تریلی سلاح و مهمات برای جبهه النصره (القاعده) در نزدیکی مرزهای سوریه، باز هم از دلسوزی برای مردم سوریه سخن می‌گوید. این نظریه‌پرداز شکست خورده ترکیه هم مانند تمامی گروه‌های القاعده‌ای و افراطی و مانند عربستان (سرزمین تولید تروریسم) مشکل خود را در حضور قدرتمند حزب‌الله لبنان در سوریه می‌داند و آن را مداخله در امور سوریه تصویر می‌کند. حال آنکه هم ترکیه و هم عربستان و بسیاری دیگر از کشورها با نام دوستان مردم سوریه،‌دستشان تا کتف به خون مردم سوریه و جنگ افروزی و مداخله‌گری آلوده است. معلوم نیست وزیر خندان ما که در همین چهار ماه ثابت کرده که حرفه‌ای نیست، با کدام حق، خواستار خروج حزب‌الله از لبنان می‌شود؟ مگر حزب‌الله و مقاومت با تروریست‌ها و جانیان تکفیری و مزدوران ترکیه و سعودی در یک ترازو قرار می‌گیرند و اگر حزب‌الله با نظر خودش وارد سوریه شده، ضرورت خروج را هم به خود آن واگذار کنید. هنوز درک نکرد‌ه‌اید که آنچه در سوریه در سه سال گذشته جریان یافته یک فتنه اسرائیلی – وهابی است تا مقاومت را نابود کند و رویای پرداختن به ایران را برای آنها میسر نماید؟ وقتی امریکا با همه رجز‌خوانی‌هایش کاری در سوریه از پیش نمی‌برد و ملیجک‌های منطقه‌ای، دل آشفته شده‌اند و با تمام خوش رقصی‌ها، راه به جایی نمی‌برند، آقای وزیر این شمع را نذر کدام امامزاده می‌کند؟

عربستان سعودی هیچ گاه در ۳۵ سال گذشته از سیاست دشمنی و تلاش برای ساقط کردن انقلاب اسلامی فاصله نگرفته ولی اوضاع داخلی آنها و اوضاع حامی اصلی آنها یعنی امریکا و اسرائیل آن چنان است که امید به فردا نداشته و در هراس و کابوس ایام را سپری می‌کند. اگر سر عقل نمی‌آید، پاسخ رفتار خود را با سیلی دریافت می‌کند و آنچه را کاشته، ‌درو خواهد کرد. نباید به آنها فرصت داد، همانگونه که اردوغان در تبریز از فتنه دفاع کرد و امروز با کلاف سردرگم بحران داخلی روبه‌رو است، شما باید از موضع شرایط امروز با آنها سخن بگویید که برتری استراتژیک در اختیار ماست و بحران و کابوس راهبردی بر جان آنها حاکم است. امریکا و تمامی باند جنایتکار آنها در سوریه، ‌همه توان و انرژی خود را به کار گرفتند تا در مونتروی سوئیس به حداقل‌های ممکن دست یابند ولی حتی قادر به تعیین دستور کار کنفرانس و جزئیات آن نشدند. دلیل آن است که سوری‌ها شرایط امروز خود را به خوبی درک می‌کنند و سرمایه‌های پیروزی را وقف نمی‌کنند. شما هم اقتدار امروز ایران و انفعال و ضعف بارز دشمن را خوب درک کنید و از آن بهره بگیرید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا