متغيرهاي غيرآشکار در مذاکرات هسته اي

بصیر، دربحبوحه مذاکرات هسته اي ايران و ۱+۵ که به نقطه حساس و سرنوشت ساز خود در يک دهه اخير رسيده بسياري از محافل خبري تلاش مي کنند تا به ليستي از اختلافات دوطرف دست پيدا کنند. در اين ميان آنچه کمتر به آن پرداخته شده اين است که عامل يا عوامل اصلي ايجاد اين اختلاف ها چيست؟ و اين که فرضاً اگر اختلاف هاي موجود حل شوند، چه تضميني وجود دارد که دوباره همان موارد يا اختلافات جديد روي ميز مذاکره نيايد؟ درشرايطي که مذاکرات هسته اي در دور اول به توافق ژنو منتهي شد که به رغم برخي انتقاداتي که به آن وارد است، دستاوردهاي بسيار مهمي براي جمهوري اسلامي در پي داشت و مذاکرات براي توافق جامع نيز با ايستادگي «بچه هاي انقلاب» در مقابل زياده خواهي هاي طرف مقابل کار را به جايي رسانده که غرب تاکنون نتوانسته حتي يک کلمه از خواسته هاي غيرمعقول خود را به ايران ديکته کند،  به نظر مي رسد که درقبال نوع انتظاراتي که از اين مذاکرات داريم، لازم است برخي «متغيرهاي پنهان» اما بسيار تاثيرگذار را نيز در پيش بيني ها درنظر بگيريم تا در عين آن که ديپلمات هاي ما پاي ميز مذاکره وارد نبرد فشرده ديپلماتيک شده اند، انتظارات از نتيجه اين نبرد ديپلماتيک با نگاهي به رويدادهاي مشابه گذشته و نيز واقعيت هاي پيش رو در اذهان شکل بگيرد.

رسانه هاي غربي عمدتا معتقدند که در ۴ مورد اختلاف هاي ايران و ۱+۵ جدي و چالش برانگيز است: «الف. ظرفيت (شامل دامنه و حجم) غني سازي، ب. مطالعات ادعايي (PMD)، ج. برنامه تحقيق و توسعه صنعت هسته اي ايران(R&D) و د. جدول زماني لغو تحريم ها.» از ميان اين ۴ مورد، ۳ مورد اول آن مستقيما به حوزه فناوري هسته اي مربوط مي شود و اين حوزه نيز مستقيما از نوع ديپلماسي آژانس در قبال ايران تاثير مي پذيرد. در مورد آخر يعني «جدول زماني لغو تحريم ها» نيز جدي بودن اختلافات برسر آن را بايد در روابط بين آمريکا و ايران جست و جو کرد.

 

۱- اختلافات مربوط به فناوري هسته اي و نقش آژانس

در دهه ۱۹۷۰ ميلادي کره جنوبي به دنبال سلاح هسته اي بود. تلاش هايي هم براي ساخت بمب اتم انجام داد اما وقتي اين تلاش ها جدي شد تحت فشار آمريکا اين برنامه را کنار گذاشت و خيلي راحت اعلام کرد که «اقدامات در خصوص طراحي سلاح هاي هسته اي در اين کشور بدون اطلاع دولت صورت گرفته و اينک به اين اقدامات پايان داده شده است.» آمريکا و نهادهاي بين المللي چون آژانس نيز «به راحتي» اين ادعاي کره جنوبي را پذيرفتند و اين موضوع هرگز به بحران اتمي مشابه آن چه غرب براي برنامه هسته‌اي صلح‌آميز ايران ساخته است تبديل نشد. اما همين آژانس موضوع هسته اي ايران را به يک بحران و پرونده اي سياسي تبديل کرده و طي ۱۰ سال گذشته بارها بر دامنه سوالات و خواسته هاي خود افزوده و حتي اعلام کرده درباره هيچ موضوعي حاضر نيست پرونده را ببندد و ممکن است بازهم درباره موضوعي که نتيجه آن حاصل شده، سوالات جديدي مطرح کند.(۱)

در نمونه اي آشکار و واضح،  در سال ۱۳۸۶ ايران براساس مداليته اي که با آژانس امضا کرده بود قرار شد به ۶ سوال اين نهاد پاسخ دهد تا اگر پاسخ ها قانع کننده بود، پرونده ايران روال عادي داشته باشد. ايران پاسخ همه اين سوالات را داد و محمد البرادعي، مدير کل اسبق آژانس نيز در سند ۷۱۱ آژانس تاکيد کرد که ايران به تمام ابهامات درباره فعاليت هاي هسته اي اش در چارچوب اين تفاهم نامه و ۶ سوال مطرح شده، پاسخ داده است. علي القاعده آژانس بايد به تعهد خود عمل مي کرد و پرونده ايران به سمت عادي شدن مي رفت اما ناگهان آمريکا مدعي شد به لپ تاپي دست يافته که درباره فعاليت هاي ايران حاوي اطلاعاتي است و ايران بايد به سوالات بيشتري پاسخ دهد! به اين ترتيب آژانس که بايد حامي کشورهاي عضوش باشد عملا شرايطي عليه ايران فراهم کرد تا موضوعاتي صرفا علمي و تکنولوژيکي به موضوعاتي سياسي با دورنمايي لاينحل تبديل شود. آن هم با وجود اين که حدود ۱۲ درصد از بودجه سالانه اين نهاد صرف بازرسي از ايران مي شود.(۲)

شوراي حکام آژانس هم با اين اندازه از بازرسي هاي شديد و بي وقفه نخستين بار پرونده ايران را به شوراي امنيت برد و شرايط را براي اعمال نخستين تحريم ها به بهانه موضوع هسته اي عليه ايران فراهم کرد و موضوع را از آن چه بود هم پيچيده تر کرد. اين را حتي خبرگزاري رويترز که بيشتر منابع خبري اش نزديک به آژانس هستند نتوانست اذعان نکند و ۳ ماه پيش در گزارشي با اين عنوان که «رفتار آژانس معادله هسته اي با ايران را پيچيده مي کند» به تحليل نقش آژانس در اين پيچيدگي ها پرداخت و با ذکر اين نکته که در هيچ کدام از گزارش هاي آژانس «ايران به توليد سلاح هاي هسته اي متهم نشده» نوشت: آژانس براي «سياسي کاري» و «تعصبات سياسي» مستعد نشان داده است.(۳)

حدود يک ماه پيش، وقتي زمزمه ها درباره حل شدن اختلافات راجع به رآکتور اراک که پاشنه آشيل مذاکرات بود کم کم جدي تر مي شد و همکاري ايران با آژانس شدت يافته بود ناگهان يوکيا آمانو دبيرکل اين نهاد اعلام کرد: «حل و فصل موضوعات مربوط به برنامه هسته اي ايران ممکن است مدت ها طول بکشد.» اين حرف آمانو آنقدر نا به هنگام و غير منتظره بود که نماينده ايران در آژانس نيز آن را در فضاي فعلي همکاري ايران با آژانس «مايه تعجب» دانست. به همين دليل است که برخي تحليل گران بين الملل تاکيد دارند با سازوکار فعلي آژانس که حدود نيمي از بودجه اش توسط آمريکا تامين مي شود(۴) و به شدت هم تحت تاثير کشورهايي چون آمريکاست، نمي توان به حل و فصل اختلاف ها اميدوار بود و حتي با وجود حل اختلافات، مانند آن چه در جريان مداليته سال ۱۳۸۶ رخ داد، باز هم چالش هاي بالقوه اي در اين سازوکارهاي سياسي و متعصبانه ساخته و پرداخته خواهد شد.

 

۲- اختلافات بنيادين ميان آمريکا و ايران

اما درباره يکي ديگر از مهم ترين اختلافات ايران و ۱+۵ يعني «جدول زماني لغو تحريم ها» بايد عامل اصلي بروز اين اختلاف را نوع نگاه آمريکا و سياست هاي اين کشور دانست. جايي که پس از جنگ سرد و فروپاشي شوروي سابق، آمريکا اجازه نداده تا قدرت منطقه اي يا محلي ديگري قدرت اين کشور در عرصه جهاني و ساختارهاي قراردادي اش را به خطر بيندازد. آمريکا در برابر ايران تصميم قاطعي دارد و نمي خواهد با برداشتن تحريم هايي که ادعا مي کند ايران را پاي ميز مذاکره آورده در آينده براي وضع دوباره همين تحريم ها دچار مشکل شود. آن ها مي دانند که لغو اين تحريم ها ساختاري که براي اعمال فشار بر ايران فراهم کرده اند را از هم مي پاشد و از طرفي نوع ايدئولوژي و استراتژي انقلاب اسلامي چيزي نيست که بتوان در حوزه موضوع هسته اي برايش محدوديت ايجاد کرد. به همين دليل آمريکا در تقابل با انقلاب اسلامي بايد ابزارهاي فشار را براي موضوعات ديگر عليه ايران حفظ کند. همان نکته اي که ۴ روز پيش انديشکده واشينگتن درباره مذاکرات هسته اي به آن اشاره کرد: «يک توافق ضعيف با ايران شکست استراتژيک اما در پوشش يک موفقيت تاکتيکي است و هر نوع توافق با تهران بايد اطمينان افراد مشکوک (به اين کار-مشکوک به ايران) را جلب کند و در برابر تغيير رهبران ايران مقاوم باشد.»(۵)

نگاه آمريکايي ها به قطعنامه هاي شوراي امنيت نيز که همچون آژانس نهادي برآمده از استانداردها و مديريت آمريکايي است هم بر دامنه مشکلات افزوده و باعث شده تا طي ۳ روز مذاکرات اخير در وين مقامات آمريکايي بارها از لزوم بحث درباره اين قطعنامه ها و آن چه به آن ها مربوط مي شود، به خصوص موضوع موشکي و… حرف به ميان بياورند. «ديپلماسي آژانس با ايران» و «تقابل استراتژيک آمريکا با انقلاب اسلامي» مهم ترين عوامل بروز اختلافات و متغيرهاي غيرآشکار موثر بر مذاکرات هسته اي است و حل و فصل اختلافات ميان ايران و ۱+۵ مي تواند دورنماي توافق جامع را روشن تر کند اما مهم تر از اين اختلافات عواملي است که آن ها را به وجود آورده باز هم مي تواند با يک نقشه يا يک نمودار ديگر و … اختلافات ديگري را پديد آورد.

 

منبع: صدخبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا