تکرار/ دل‌نوشته یک جوان فریدونکناری به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین بصیر؛

باید به حال آنانی که دنیا و مقاصد فانی آن را بر حضور در مراسم‌ات ترجیح می‌دهند تاسف خورد!

بصیر، شهدا، با تکبیر ایمان در محراب جبهه به نماز عشق ایستادند و قنوت قربت‌شان به سلام شهادت متصل شد و اسماعیل‌گونه در قربانگاه حق فدای قرآن شدند و به عاشورائیان پیوستند.

با وجود آنکه بیش از دو دهه از دفاع عزتمندانه رزمندگان اسلام در برابر سربازان متجاوز شیطان بزرگ می‌گذرد، به لطف خداوند این سرزمین همچنان معطر به عطر شهید و شهادت است.

امروز امنیت، آسایش و اقتدار را مدیون خون شهدا هستیم و کم‌توجهی به مقام شهدا از سوی مسئولان پذیرفتنی نیست چرا که مقام عظمای ولایت فرمودند«امروز زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از خود شهادت نیست.»

حاجی بصیر به بزرگی‌ات ما را ببخش و برای آنهایی که قصور کردند و توفیق نیافتند در مجلس شما حضور پیدا کنند ما را ببخش!!

حاج بصیر به ندرت لباس فرم سپاه را بر تن می‌کرد و بیشتر اوقات لباس خاکی بسیجیان را می‌پوشید و آن لباس را دوست داشت و به آن افتخار می‌کرد و از خداوند می‌خواست همین لباس کفنش شود.

حاج بصیر تو سردار بودی اما با لباس خاکی بودی تا تو را نشناسند، حاج بصیر تو امیر بودی اما مخفیانه به شهر می‌آمدی و از دیدار با خانواده شهدا شرمنده!!می‌شدی…

وقتی اصغرت به شهادت رسید خدا را شکر کردی و گفتی که دیگر….نمی‌شنوم!

حاج بصیر دیدی چطور مردم قدرشناس و نیروهای تحت امرت در هر شرایط جوی و هرکس سخنران و یا مداح باشد در محفلی که به نام تو است شرکت می‌کنند.

حاج بصیر دیدی مردم با نام تو عشق بازی می‌کنند و نیروهای تحت امرت چگونه حق مطلب را ادا کردند.

چند حاج بصیر در کشور و مازندران داریم؟؟ مظلومیت حاج بصیر آن است که در شهرستان فریدونکنار به دنیا آمد، یادمان نرود مازندران را به حاج بصیر می‌شناسند، اگر آنهایی که پا به رکاب حاج بصیر در مناطق بودند امروز پابرهنه در مجلس‌ات حاضر می‌شدند.

دیروز سالروز شهادت بود امیر سرافراز…

دریغ از حتی یک پیام خشک و خالی، مگر چند شهید بصیر در مازندران داریم، تا کجا تو غریب شده‌ای، چطور استاندار مازندارن و نماینده ولی‌فقیه استان برای یک سردار پیام مشترک صادر می‌کنند اما تو را نمی‌بینند؟

چطور می‌شود که در ساری بنرهای یابود سرداران را به مناسبت ایام شهادت‌شان نصب می‌کنند اما تو غریبانه از یادشان می‌روی؟

چرا شب شهادت حاج حسین بصیر با حضور یک مدیرکل و چند مسئول شهرستانی بی سروصدا برگزار می‌شود؟

مگر آن جلسه کذایی حزبی برای استاندار و برخی مسئولان شهرستان چقدر حائز اهمیت بود که از چنین روز بزرگی به راحتی هرچه تمام‌تر می‌گذرند؟

از مردم خطه مبارک، خانواده معظم شهدا و برخی هم‌رزمان و یادگاران جنگ باید تشکر کرد که از شهرهای دور و نزدیک به مراسم یادبودت آمد‌ه‌اند اما باید به حال آنانی که دنیا و مقاصد فانی آن را بر چنین امری ترجیح می‌دهند تاسف خورد.

حاج بصیر تاریخ یادت را فراموش نمی‌کند، وقتی پس از عملیات بر اثر اصابت ترکش به قفسه سینه و بازو مجروح می‌شوی و در فریدونکنار و مازندران شایع شد حاج‌بصیر به شهادت رسیده است، زمانی‌که بسیجیان حاجی را در فریدونکنار دیدند با سردادن شعار «حاجی سرت سلامت» حاج بصیر با ذکر آیه‌ای از قرآن مجید و پس از تشکر از حضار، اشک در چشمانش حلقه زده بود و گفت«ای عزیزان من، نور چشمان!چرا شعار سرت سلامت می‌دهید، من خسته و تنها شده‌ام دلم گرفته، دوستانم همه رفتند و عزیزانم همه مرا تنها گذاشتند، شما نمی‌گذارید که به آنها ملحق شوم…»، حاج بصیر به تن خسته‌ات ما را ببخش!

نمی‌دانم چه کاری آن‌چنان مهم بوده که نماینده فریدونکنار در مجلس شورای اسلامی که این روزها به منظور نزدیک شدن اسفندماه حساس، بیشتر در این شهرستان آفتابی می‌شود در محفلت حضور نداشته است.

حاجی به تن خسته‌ات قسم نمی‌دانم چه شده که تو به این راحتی از یاد این مسئول‌نماها رفته‌ای که فقط برخی مسئولان درجه ۲ و ۳ در مراسمت به نمایندگی از افراد مذکور حاضر می‌شوند!!

شهدا صادقانه ایستاده‌اند، عاشقانه شهید شدند و مظلومانه چه زود از خاطر برخی می‌روند، همان‌هایی که در آغاز فعالیت استانی و شهرستانی خود برای ضبط دوربین‌های عکاسی و گزارش عملکردی مزین شده به نام بصیر، بر مزارت حاضر می‌شوند.

حاج بصیر ستاره‌ای بود که هیچگاه افول نکرد…

امضاء: سرباز گمنامت حاج‌بصیر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا