خطری در کمین توافق فتح و حماس: به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی!

به گزارش بصیر به نقل از گروه بین الملل-فرهنگ نیوز، بدون تردید مسئله فلسطین و آزادسازی مناطق اشغال شده مانند گذشته مهم ترین مسئله جهان اسلام را تشکیل می دهند که به تبع اهمیت آن، می بایست تمرکز بیشتری بر حوادث و وقایع آن صورت گیرد.

طی روزهای اخیر، اتفاقی مهم(که می تواند تاریخی نیز باشد) نظر همه ناظران و تحلیل گران بین المللی به خود جلب کرد؛ روز ۲۳ آوریل سازمان فتح و جنبش حماس، توافق آشتی ملی فلسطینیان را که هدف آن اجرائی کردن دو توافق قبلی دوحه (فوریه ۲۰۱۲) و قاهره(مه ۲۰۱۱) است را به امضاء رساندند.

بر اساس توافق مزبور ظرف پنج هفته یک حکومت موقت با شرکت سیاسیون مستقل، که نه عضو حماس باشند و نه فتح، شکل خواهد گرفت و ظرف مدت شش ماه انتخابات قوه مجریه و مقننه برگزار خواهد گردید.

در حال حاضر، رژیم اسرائیل و حامیان این رژیم در آمریکا، به شدت از توافق فتح و حماس – که مورد حمایت تقریبی همه فلسطینیان است – ابراز ناخرسندی می کنند.

به عقیده این عده، مسئله اصلی این است که آیا توافق امضا شده از سوی محمود عباس و تشکیلات خودگردان، برای غزه نیز الزام آور خواهد بود یا خیر؟

این توافق آن چنان برای غربی ها غیرمنتظره بود که جان کری تنها چند روز پس از امضای این توافق، ضمن «بهت‌آور» دانستن آن از لزوم توقف روند مذاکرات میان تشکیلات خودگردان و رژیم اشغالگر قدس سخن به میان آورد و گفت:

«معتقدیم بهترین اقدام در حال حاضر این است که توقف کنیم، به مسائل نگاه واقع‌بینانه‌ای بیندازیم و ببینیم چه احتمالاتی در روزهای پیش‌رو وجود دارد.»

این واکنش ها خبر از آبستن بودن تاریخ این روزهای فلسطین را می دهد که باید حوادثی جدیدی را در آن به نظاره بنشیم.

حال باید دید که این توافق چه نتایجی را در بر خواهد داشت و چرا توافق میان این دو گروه از اهمیت فراوانی برخوردار است.

اهمیت توافق حماس و فتح

در ابتدا باید اذعان داشت که جنبش مقاومت اسلامی(حماس) و فتح از مهم ترین گروه های فعال در فلسطین به شمار می آیند که با سابقه ای طولانی در جهت مقابله با زیاده خواهی های رژیم صهیونیستی، مردم فلسطین را علیه رژیم اشغالگر متحد ساخته اند و به دیگر بیان اتحاد میان این دو گروه مبارز، اتحاد میان همه فلسطینیان است.

هر دو گروه بیشترین سهم را در مجالس فلسطین دارا هستند که از انتخابات ژانويه سال ۲۰۰۶ مجلس قانونگذاري فلسطين براي اولين بار اکثر کرسي هاي اين مجلس از دست فتح خارج شد و جنبش مقاومت اسلامي فلسطين(حماس) حزب حاکم پارلمان و تشکيل دهنده کابينه گردید.

به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی؛ نقطه ای حساس در توافق جدید

نکته قابل تامل که می تواند به پاشنه آشیل این توافق بزرگ نیز تبدیل شود از این قرار است که اساس مبارزه مردم فلسطین مساله عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی  است که این مهم در نگاه رهبران دو حزب با تفاوت هایی همراه است.

رهبران جنبش فتح(از عرفات تا محمود عباس) نگاهی نسبتا سازش کارانه نسبت به رژیم صهیونیستی دارند تا جایی که تا مرز به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی نیز پیش رفته اند و این در حالی است که رهبران حماس همواره بر نامشروع بودن این رژیم تاکید کرده و نیک می دانند که رمز محبوبیت آنها در میان مردم فلسطین نیز اصرار بر این موضوع است.

این اختلاف زمانی بیش از پیش نمایان می شود که «عمرو موسی»(دبیر کل پیشین اتحادیه عرب) که به واشنگتن سفر کرده در جمع خبرنگاران از جنبش حماس خواست که اسرائیل را به رسمیت بشناسد.

موسی گفت:

«حماس باید پیمان صلح سال ۲۰۰۲ را بپذیرد که بخشی از بندهای آن به رسمیت شناختن اسرائیل و ایجاد دولت اسرائیلی است.»

اما این موضوع به سرعت با واکنش حماسی ها روبرو شد و «حسن یوسف» از رهبران حماس در پاسخ به «عمرو موسی» گفت:«هرگز اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسیم و از تمامی راههای مقاومت در برابر اشغالگری حمایت می‌کنیم»

همچنین «ابومرزوق» از دیگر رهبران حماس نیز گفته است:

«خط قرمز ما به رسمیت شناخت اسرائیل است.»

به رسمیت شناختن اسرائیل؛ عبرتی تلخ برای فلسطینیان

حال این سوال باقی می ماند که آیا به رسمیت شناختن رژیم صهیونستی می تواند بر مسیر مبارزه مردمی تاثیری مثبت بگذارد یا خیر؟

به گواهی تاریخ پس از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی(در سال ۱۹۸۸) بود که عرفات کارناوالی از مذاکرات با سران این رژیم را به راه انداخت و توافقات اسلو، اسلو۲، طابا، وای ریو و کمپ دیوید۲ را به امضا رساند که اسرائیل به مفاد هیچ کدام از آنها عمل نکرد.

جالب اینجاست که جانشینان عرفات نیز از این همه شکست هیچ درسی عایدشان نشد و محمود عباس به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان در سازمان ملل متحد سخن از طرحی به میان آورد که تعجب همگان را برانگیخت.

فلسطین فرضی که محمود عباس در مورد ایجاد شدن آن صحبت به میان می آورد، قرار است فقط در ۲۱ درصد خاک فلسطین اشغالی و اراضی ۱۹۶۷ تشکیل شود؛ کشوری که مساحت آن حتی کمتر از کشور مشخص شده در مذاکرات تقسیمی در سال ۱۹۴۷ است و این طرح عباس نیز با استقبال رژیم صهیونیستی مواجه نشد.

بنا بر این موارد، دو گروه می توانند اولا با به کارگیری از همه ظرفیت های داخلی خود، نویدبخش روزهایی موفقیت آمیز برای فلسطینیان باشند و دوما همچنان با به کار بستن استراتژی «مقاومت» در برار خواسته های غیرقانونی رژیم صهیونیستی، طرح فلسطین «از بحر تا نهر» را پیگیری کنند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی:

«اول اين كه مدعاى ما آزادى فلسطين است، نه آزادىِ بخشى از فلسطين. هر طرحى كه بخواهد فلسطين را تقسيم كند، يكسره مردود است.

هر طرح عملياتى بايد بر مبناى اصلِ «همه‌ى فلسطين براى همه‌ى مردم فلسطين» باشد. فلسطين، فلسطينِ «از نهر تا بحر» است، نه حتّى يك وجب كمتر. البته اين نكته نبايد ناديده بماند كه ملت فلسطين همان طور كه در غزه عمل كردند، هر بخش از خاك فلسطين را كه بتوانند آزاد كنند، به وسيله‌ى دولت برگزيده‌ى خود، اداره‌ى امور آن را بر عهده خواهند گرفت، ولى هرگز هدف نهائى را از ياد نخواهند برد.»

واضح است که حاصل اتحاد میان مهم ترین احزاب فعال فلسطینی، نمی تواند چیزی جز آهنگ سریع تر پیروزی مردم فلسطین باشد که در مقابل خواسته آمریکا و غرب قرار دارد اما رهبران این اتحاد باید به گونه ای اجرایی کردن این توافق را پیش برند که در پایان آن، ضمن اصرار بر ابتدایی ترین خواسته انتفاضه(عدم رسمیت رژیم صهیونیستی) با متوقف کردن مذاکرات موسوم به صلح، تنها با تکیه بر توان فلسطینیان به اهداف خویش دست یابند.

کما اینکه تاریخ نیز موید بی نتیجه بودن مذاکرات تشکیلات خودگردان با اسرائیل بوده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا