اوکراین میدان بازی ژئوپلتیک بین غرب و شرق

به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، از نوامبر ۲۰۱۳ صحنه سیاسی اوکراین به دلیل عدم امضای مفاد قرارداد تجاری با اتحادیه اروپا توسط ویکتور یانوکویج، رئیس جمهور این کشور، با مجادلات و منازعات جدی مواجه شده است؛ وضعیتی که در آن قدرت ساز و کارهای کنترل‌کننده (وضع موجود) در مقابل قدرت ورودی های آشوب ساز (خواهان تغییر) تضعیف گردید و عملا عرصه سیاست از روندهای معمولی خارج و آنارشیست در کف خیابان ها تبدیل به یک نیروی اجتماعی تعیین کننده شد و نتیجه آن کشته شدن هشتاد نفر و زخمی شدن حدود هزار نفر گردید‎.

تا جایی که ویکتور یانوکویج، رئیس جمهور اوکراین تحت فشار شدید نیروهای مخالف داخلی و اتحادیه اروپا و آمریکا قراداد مصالحه را با محتوای ‎ْ‎‎‏کاهش اختیارات رئیس جمهور، برگزاری انتخابات زود هنگام‏، تشکیل دولت وحدت ملی در حضور رهبران مخالفین و وزیران خارجه سه کشور آلمان، فرانسه و لهستان امضا کرد و پالمان اوکراین هم شرایط آزادی یولیا تیموشنکو، نخست وزیر زندانی مخالف دولت را فراهم نمود.

رئیس جمهور هم به نوعی پایتخت کشور را به مقصد یکی از شهرهای مرزی با روسیه ترک کرد. با این اوصاف هرچند فضای اغتشاش منعطف شد، اما واقعیت این است که پایانی بر مساله اوکراین نخواهد بود و در مقاطع مختلف این نوع از رفتارها در عرصه سیاست این کشور بازسازی خواهد شد.

به دلیل این که اوکراین در مدار اصطکاک رقابت ژئوپلیتیکی غرب با روسیه در حوزه اوراسیا و کشورهای ”خارج نزدیک“ روسیه قرار گرفته است و هر کدام از بازیگران فرصت و امکان لازم برای تهدید عرصه سیاست ملی و رسمی این کشور را دارند.

جایگاه ژئوپلیتیک اوکراین

موقعیت اوکراین برای غرب و روسیه، علاوه بر رقابت ژئوپلیتیک در حوزه ژئواستراتژیک هم مطلوبیت راهبردی دارد. این کشور ۴۶ میلیونی با وسعت ۶۰۳،۲۶۸ کیلومتر مربع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه، مهمترین کشور اروپای شرقی در ابعاد جغرافیای سیاسی و اقتصادی است، تا جایی که برژینسکی از آن کشور به عنوان ”ترن سیاست منطقه ای پس از گسترش” یاد می‌کند.

اوکراین محل ترانزیت حدود ۸۰ درصد گاز طبیعی و ۷۵ درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است و دارای روابط اقتصادی چشم گیری با اروپا است. علاوه بر آن از دو ناوگان جنگی روسیه در منطقه، یکی در سوریه و دیگری در بندر سواستوپل اوکراین مستقر است. این نشان از اهمیت ژئو استراتژیک این کشور برای روسیه دارد. روسیه می خواهد که اوکراین جزیی از پروژه اتحادیه اوراسیایی او باشد.

در حوزه جدال هویتی نیز، بین روسیه و غرب در کشور اوکراین تمرکز معنا داری وجود دارد. نزدیک ۲۰ درصد از جمعیت روس زبان اوکراین در نواحی شرقی پیوندهای فرهنگی با روسیه دارند و اوکراینی زبان های نواحی غربی گرایش اروپایی داشته و بر واگرایی از روسیه دامن می زنند. این وضعیت در کلیت اروپای شرقی قابل تعمیم است، یعنی نفوذ هویتی در اروپای شرقی بستگی به این دارد که اوکراین در این بازی در کنار کدام بازیگر قرار بگیرد. به عبارتی دروازه ژئوپلیتیک هویتی اروپای شرقی هم برای روسیه و غرب محسوب می شود.

دلایل طرفداران روسیه

درجامعه اوکراین منطق توجیهی طرفداران همگرایی با روسیه به قرار زیر است؛

۱- بافتار جمعیتی و فرهنگی؛ اقلیت قومی روس در اوکراین حدود ۲۰ درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می دهند که دارای ژئوپلیتیک قومی و عمق استراتژیک هستند. در صورتی که مطالبات و ملاحظات منطقه ای آن ها لحاظ نشود شکاف های اجتماعی جدی تر و بحرانی تر خواهد شد و روسیه نیز در امنیتی کردن هویت آن ها جهت تنظیم رفتار دولت اوکراین استفاده خواهد کرد.

۲- حوزه اقتصادی و تکنولوژیکی؛ ساختار اقتصادی و تکنولوژیک اوکراین به عنوان یک کشور نیمه صنعتی و پیشرفته نسبت به سایر جمهوری های جدا شده از شوروی روسی است. فاصله گرفتن از روسیه، زیر ساخت های تکنولوژیک این کشور را وارد یک وقفه طولانی خواهد کرد. از سوی دیگر تکنولوژی و محصولات این کشور در بازار روسیه مشتری دارد نه در اروپا که فاصله بیشتری از سطح تکنولوژی اوکراینی و روسی گرفته است.

۳- نیازمندی های انرژی؛ اوکراین نیازهای گاز طبیعی خود را از روسیه تامین می کند. در صورت شکست پروژه همگرایی احتمال افزایش تعرفه های گاز وارداتی بالاست. این در حالی است که اوکراین از طریق دریافت حق ترانزیت انرژی از روسیه بر درآمد ملی قدرت مالی خود می افزاید.

۴- نادیده گرفتن روندهای دموکراتیک؛ موافقان دولت بر این باورند که یانوکویج در یک فرایند دموکراتیک قدرت را به دست گرفته است؛ قدرت نمایی مخالفان در خارج از مکانیزم های دموکراتیک، با ایجاد فضای آنارشیست در کف خیابان‌ها، مغایرت جدی با ارزش های دموکراتیک دارد که غرب آن ها را یدک می کشد.

دلایل طرفدارن همگرایی با اروپا

۱- نا کارآمدی ساختار های روسیه؛ این طیف معتقدند که ساختار صنعتی، اقتصادی و سیاسی روسیه با مدرنیته غربی فاصله زیادی دارد، پس این کشور نمی تواند الگویی برای اوکراینی باشد که درصدد است به کشور مدرن و صنعتی تبدیل گردد.

۲- واگرایی از روسیه در فرهنگ راهبردی؛ یعنی به اعتقاد این گروه در فرضیات و باورهای مشترک که برگرفته از تجربیات و روایت های مشترک است، جایگاه روسیه بیشتر تهدید محور است تا فرصت محور.

۳- غیر طبیعی قلمدادکردن پیروزی یانوکویج روس گرا؛ مخالفان، شکست دولت غرب گرای برآمده از انقلاب نارنجی را نه محصول طبیعی روندهای صحنه سیاست اوکراین، بلکه مدیریت روسی می دانند که از تمام ظرفیت های خود برای به شکست انجامیدن آن استفاده کرد.

وضعیت مورد انتظار

نخست، هرچند به صورت مقطعی فضای سیاسی کشور متعادل خواهد شد، اما فضای اجتماعی همواره در التهاب و دو قطبی شدن باقی خواهد ماند، به ویژه روند سیاسی شدن هویت قومی روس های اوکراین سرعت خواهد گرفت.

دوم، هر حزبی در اوکراین دولت تشکیل دهد، به نوعی اسیر مدیریت روسیه خواهد شد، چون روس ها نگاه دومینوگونه به این بازی غرب دارند و معتقدند که در صورت پذیرفتن قواعد بازی، شاهد تکرار آن در آسیای مرکزی و قفقاز هم خواهند شد.

سوم، اتحادیه اروپا و امریکا برای کاهش نفوذ روسیه بسترهای لازم را برای نهادینه کردن پیوندهای اقتصادی، فرهنگی و حتی تا حدودی امنیتی با اوکراین را فراهم خواهند کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا