ساز ناکوک سینما برای انقلاب

به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، در دنیای امروز که مغزها به جاذبه های تصویری معتاد گشته اند، دیگر نمی توان سینما را به عنوان رسانه ای قدرتمند به حساب نیاورد! و از این ابزار فوق العاده برای انتقال محتوا استفاده نکرد!

سینما از ابتدای ورودش به ایران با مظلومیت مواجه بوده است، چراکه مسئولین و سایر مرتبطین با آن هیچگاه سینما را به عنوان یک ابر رسانه و یا حتی رسانه نپذیرفتند. و صرفا به عنوان یک سرگرمی به آن نگریستند!

البته باید گفت اوضاع سینما به عنوان رسانه ای زنده در سالهای قبل از انقلاب به نوعی بهتر بود! چرا که به صورت هدفمند و منضبط خوراک دهی مناسبی برای جامعه داشت! مناسب از این جهت که با برنامه ریزی فرهنگی کشور در آن سالها هم ساز بود؛ نه از باب انطباق با باورهای جامعه! بطور مثال همانطور که حاکمیت در ترویج فرهنگ غرب،مصرف زدگی و اباحه گری در جامعه تلاش می نمود سینما نیز از این امر مستثنا نبود بلکه حتی به ابزاری موثر جهت نیل به این هدف تبدیل گشته بود!

اما پس از انقلاب باید اعتراف کرد که سینما مانند کودکی بی سرپرست و بد سرپرست دست به دست می چرخید و متاسفانه می چرخد! مخلص کلام سازی ناکوک با دغدغه ها و آرمانهای فرهنگی انقلاب و مردم است! که البته همه مستحضر هستیم این فالش زدن از سینما نیست بلکه از مدیریت آن است! که در هر دوره ی بسته به سیاست های دولت زمان خود چرخشهای مشهودی دارد!

رسانه ای که در تمامی سالهای پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی می توانست در قامت یکی از ابزارهای قدرتمند انتقال محتوا در کشور ایفای نقش کرده و به تثبیت شعارها و آرمانهای نقلاب در جامعه کمک کند، و از آن در انتقال ارزشهای اسلامی به آحاد ملتهای جهان به عنوان یک دیپلماسی موثر از آن استفاده کرد، خود به چاقویی بدل گشته که در حال بریدن دسته ی خود است! و در مقایسه ای ساده با سینمای قبل از انقلاب کاملا روشن است که خارج از اهداف نظام سیاسی خود در حال حرکت است!

شاید قبول این نکته که سینما به عنوان ابزاری موثر باید به حاکمیت جهت انتقال محتوا کمک کند، قدری سخت باشد اما باید پذیرفت که این پدیده در تمامی نقاط جهان امری پذیرفته شده است. بطور مثال می توان از هالیوود به عنوان قدرت بلامنازع عرصه سینما نامبرد که بطور کاملا واضح و روشن در خدمت سیاست های کاخ سفید حرکت می کند حتی آن دسته از فیلم های که در ژانرهای غیر از سیاسی ساخته می شوند نیز در خدمت ترویج فرهنگ سکولار و لیبرال غرب هستند. بعد از هالیوود می توان به کشورهای صاحب سینمای دیگری مانند فرانسه ، المان، لهستان، کره و حتی هندوستان نیز اشاره کرد که تمامی آنها از این امر مستثنا نیستند.

اما در داخل عده ای تحت تاثیر جریانات رسانه ای غرب هرگونه کمک رسانه به نظام را وابستگی دانسته و آنرا خارج از دایره ی آزادی می دانند و آزادی را صرفا در انتقاد یافته اند! فقط کافی است نسبت فیلم های تولیدی با مضمون امید،انقلاب،آینده ی روشن، پیشرفت های علمی، را با حجم کل تولیدات سینمایی کشور در یک سال(که چیزی بالغ بر ۷۰ فیلم در سال است) مقایسه کنیم تا باورمان شود که سینمای پس از ۵۷ همچنان خود را از انوار انقلاب محروم ساخته است!

اگر نگاه کوتاهی به ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر به عنوان ویترین فعالیت های سینمایی کشور بیاندازیم و آثار تولیدی را با خط کش آرمانها و شعارهای جامعه هم در سال ۵۷ و هم امروز خود مقایسه کنیم به این نکته پی میبریم که گویی عده ای جدا شده از ملت برای آنها از مشکلاتشان می گویند، کسانی که سطح زندگی شان از متوسط جامعه بسیار بالاتر بوده و سبک زندگی آنها کاملا متفاوت با مردم عامه! قطعا نمی توانند از زندگی مردم سخن بگویند!

کارگردانان و تهیه کنندگانی که می توانستند پیامبران ارزشهای انقلاب و منادیان کرامت و عزت نفس ملت باشند، اکثرشان امروز به سوهان های روح ملت و بعضا سربازان بی جیره و مواجب دشمن بدل گشته اند!

یادمان نرود که زمان بسرعت در گذر است و این فرصتهای طلایی ماست که هر روز می سوزد! انقلاب های منطقه یکی پس از دیگری درحال مصادره شدن هستند، آرمانها و ارزشهای انقلاب در جامعه دوباره به غبار فراموشی سپرده می شوند، جوانان کشورمان در مرداب بیکاری، مواد مخدر و فساد غرق می شوند و این دنیاست که ما را در خود فرو میبرد اما متاسفانه ما فقط در حال نظاره ایم!

در پایان سخنی با مسئولین که باور کنیم تنها راه پیشرفت ما تکه بر نیروی درون زا و حرکت در مسیر امام و انقلاب است پس بایستی مدیریتی هوشمند اتخاذ کرد تا سینما را از چنگال دنیا زدگان رهانده و در خدمت انقلاب درآوریم!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا