چالشی به نام تکفیری های شیعه و سنی/ هفته وحدت یا برائت؟!

بصیر،  اخیراً جریانی که داعیه شیعه  دارند،این ابتکار امام راحل و عظیم الشأن ملّت ایران و دنیای اسلام، حضرت امام خمینی (ره)راکه اختلاف  شیعه و سنّی را در تاریخ ولادت نبی مکرّم اسلام و سرور عالمیان و صفوت آدمیان  حضرت  محمّد بن عبدالله (ص)(یعنی از دوازدهم تا هفدهم ربیع الأوّل) بهانه خوب و مبارکی قرار داده و آن را هفته وحدت نامیدهدف قرار داده و آن را مغرضانه به نام هفته برائت  تغییرنام دادند.این نوشته بر آن است تا  با استفاده از آیات  نور و هدایت و رحمت قرآن به این مقوله بپردازد که آیا شیعه یا مرجع شیعی می تواند هفته وحدت را هفته برائت بنامد و سپس مدّعی شیعه  بودن هم ، باشد؟

 

با  کمی تأمّل در قرآن کریم که کتاب نور(نساء/۱۷۴ ؛مائده/۱۵ ؛أعراف/۱۵۷ ؛تغابن/۸)و هدایت و رحمت (انعام/۱۵۷ ؛أعراف/۵۲ و۲۰۳ ؛یونس/۵۷  ؛ یوسف/۱۱۱ نحل/۸۹ ؛نمل/۷۷ ؛قصص/۴۳ ؛جاثیه/۲۰)وکلام پروردگار أرحم الرّاحمین(انعام/۱۲ و۵۴؛ یوسف/۶۴)  است. تعامل و وحدت با اهل کتاب (یهود و نصاری ) را بر محور پرستش الله در دستور کار خود قرار داده و به آنان از طریق پیامبر نور(توبه/۳۲؛ صف/۸) و هدایت و رحمت(آل عمران/۱۵۹) که ارسالش  و بعثتش رحمه للعالمین(أنبیاء/۱۰۷) است.پیشنهاد داده و می فرماید:

« قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَهٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» بگو اى اهل کتاب بیایید بر سر سخنى که میان ما و شما یکسان است بایستیم( و وحدت داشته باشیم) که جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و بعضى از ما بعضى دیگر را به جاى خدا به خدایى نگیرد پس اگر  از این پیشنهاد  اعراض کردند  بگویید شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما]  . آل عمران/۶۴

و حال آنکه اهل کتاب  مخصوصاً  یهود غیر خود را  بر نمی تابند.آنان:

فقط خود را هدایت یافته، دانسته و  دیگران را ضالّ و گمراه می دانند.« وَقَالُواْ کُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» و [اهل کتاب] گفتند یهودى یا مسیحى باشید تا هدایت‏یابید بگو نه بلکه [بر] آیین ابراهیم حق‏گرا [هستم] و وى از مشرکان نبود.بقره/۱۳۵

درباره دیگران ، جز به کیش  ایشان درآمدن را  راضی نمی شوند.« وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ » و هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضى نمى‏شوند مگر آنکه از کیش آنان پیروى کنى بگو در حقیقت تنها هدایت‏خداست که هدایت واقعى است و چنانچه پس از آن علمى که تو را حاصل شد باز از هوسهاى آنان پیروى کنى در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت. بقره/۱۲۰

فقط خود را بهشتی دانسته و  دیگران را جهنّمی می دانند.« وَقَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاَّ مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» و گفتند هرگز کسى به بهشت درنیاید مگر آنکه یهودى یا ترسا باشد این آرزوهاى [واهى] ایشان است بگو اگر راست مى‏گویید دلیل خود را بیاورید. بقره/۱۱۱

و خود قرآن ،آنان به خاطر تسلیم نبودنشان جزو خاسرین  دانسته و می فرماید:« وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ » و هر که جز اسلام دینى دیگر جوید هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است. آل عمران/۸۵

وقتی قرآن درباره اهل کتاب با این ویژگی ها  و  مشکلات عدیده  این گونه  باب وحدت را می گشاید. چطور درباره مسلمین اعم از شیعه و سنّی چنین توصیه ای را ننماید. به همین دلیل  خداوند متعال به همه مسلمین دستور وحدت  در سایه ولایت پیامبر رحمت  را داده و صریحاً فرموده است:

« وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَهٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ » و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت‏خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان [یکدیگر] بودید پس میان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید این گونه خداوند نشانه‏هاى خود را براى شما روشن مى‏کند باشد که شما راه یابید.آل عمران/۱۰۳

و مهمترین  شاخصه  مسلمان بودن را،  به پیروی  از رسول خدا (ص) داشتن  رحمت   و مهربانی با  برادران دینی  و شدّت و سختی با کفّار  دانسته و فرموده است:« مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» محمد (ص) پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیر  و با همدیگر مهربانند. فتح/۲۹

قرآن  مسلمین را  به شدت از  تفرقه و اختلاف  پرهیز  داده و فرموده  است:

« وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» و چون کسانى مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و براى آنان عذابى سهمگین است. آل عمران/۱۰۵

و  در تبیین  و تو ضیح « کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ » ؛ کسانی را که موجب  اختلاف و تفرقه در جامعه اسلامی  می شوند را  مانند  یهود و نصاری  معرّفی نموده که به خاطر تجاوز پیشگی  هدایت انبیاء و رسل و کتب الهی را در  جامعه  بی خاصیت نموده  و مردم را از راه مستقیم  منحرف نموده و  وحدت میان ایشان را  که به واسطه بعثت انبیاء و رسل بوجود آمده بود را  از بین بردند.

« کَانَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» مردم امتى یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم‏دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (خود) را بحق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى کند و جز کسانى که کتاب به آنان داده شد پس از آنکه دلایل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم (و حسدى) که میانشان بود (هیچ کس) در آن اختلاف نکرد پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند به توفیق خویش به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند هدایت کرد و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى‏کند. بقره/۲۱۳

قرآن کریم همچنین   از اثرات  مهم  اختلاف و تفرقه  و نزاع و درگیری بین مسلمین  سستی  و شکستن  ابّهت دنیای اسلام را بر شمرده و دستور داده تا با اطاعت از خدا و رسولش جلو اختلافات و منازعات را در دنیای اسلام بگیرید: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ … أَطِیعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»  اى کسانى که ایمان آورده‏اید …از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست‏شوید و مهابت‏شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبایان است. أنفال/۴۵ و۴۶     و علّت شکست مسلمین در احد را نیز همین سستی و نزاع  که به خاطر دنیا طلبی و جمع آوری غنایم بود و موجب عصیان از امر پیامبر گردید،  معرّفی نموده و فرموده : « حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَعَصَیْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاکُم مَّا تُحِبُّونَ» تا آنکه سست‏شدید و در کار (جنگ و بر سر تقسیم غنایم) با یکدیگر به نزاع پرداختید و پس از آنکه آنچه را دوست داشتید (یعنى غنایم را) به شما نشان داد نافرمانى نمودید. آل عمران/۱۵۲

از طرف دیگر قرآن این تقسیم بندی (شیعه و سنّی)را  که بعد از پیامبر  گرامی اسلام در  میان امّت آن بزرگوار شکل گرفت را قبول نداشته و   تقسیم بندی خود را  میان مسلمین طوری   مطرح  می نماید تا مجالی برای  بازی  بازیگران با  نام و تعالیم روحبخش اسلام به نام شیعه یا سنّی  نماند. آنچنان که امروز  جریان وهابیّت و           گروه های تکفیری به اسم سنّی به جان امّت پیامبر رحمت افتاده  و جریان برائتی  به نام شیعه  باعث تفرقه و اختلاف بین امّت پیامبر گرامی اسلام  گردیده است.  و جالب اینکه  آبشخور هر دو  انگلستان  این روباه مکّار بوده ، و عوض اینکه  قلم ها و سلاح هایشان را علیه شیطان بزرگ و استکبار جهانی و صهیو نیسم بین الملل و رژیم جعلی ، غاصب و جنایتکار و کودک کش  اسرائیل  به کار برده  و آنان را هدف قرار دهند، هر دو گروه جاهل و خائن  امّت اسلام را هدف قرار داده  و روز خوش برای مسلمین جهان  باقی نگذاشته اند.  قرآن تقسیم بندی خود را  اینگونه  مطرح نموده است .

قرآن درتقسیم بندی مسلمین را به سه دسته  (مهاجرین ،أنصار، تابعین) تقسیم می نماید:

قرآن کسانی را که در ظاهر اقرار به شهادتین «أشهَدُ أن لاإلهَ الا اللهُ و أشهدُ أنَّ محمّداً رَسول اللهِ» و همراهی با پیامبر نموده و نیز به أحکام اسلامی ، تظاهر نموده و در ظاهر پایبندی نشان می دهندمسلمان نامیده است،  چرا که دین اسلام تنها دین مورد قبول خدا در قرآن معرّفی شده است. « وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»و هر که جز اسلام دینى  دیگر جوید هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت از زیانکاران است. آل عمران/۸۵

قرآن بادیه نشینان عرب را تظاهر به  برخی از احکام اسلام می نمایند مسلم می داند و نه مؤمن :« قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ» (برخى از) بادیه‏نشینان گفتند ایمان آوردیم بگو ایمان نیاورده‏اید لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است. حجرات/۱۴

همچنین از تفتیش عقاید نهی کرده و صرف اقرار شخص به ایمان و اسلام را مصونیّت آور دانسته و فرموده است:« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا فَعِندَ اللّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَهٌ کَذَلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُواْ إِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» اى کسانى که ایمان آورده‏اید چون در راه خدا سفر مى‏کنید خوب رسیدگى کنید و به کسى که نزد شما اظهار اسلام مى‏کند مگویید تو مؤمن نیستى تا بدین بهانه  متاع زندگى دنیا را بجویید چرا که غنیمتهاى فراوان نزد خداست قبلاً خودتان نیز همین گونه بودید و خدا بر شما منت نهاد پس خوب رسیدگى کنید که خدا همواره به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است. نساء/۹۴

وقرآن از ایشان  در صدر اسلام با سه عنوان (مهاجرین(الْمُهَاجِرِینَ)،«وَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ» أنصار، « وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ »تابعین)یاد کرده است.

الف)مهاجرین:کسانی که در مکّه به پیامبر گرامی اسلام (ص)پیوسته  و همراه وی به مدینه هجرت نمودند.

« لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»(این غنایم نخست)اختصاص به بینوایان مهاجرى دارد که از دیارشان و اموالشان رانده شدند خواستار فضل خدا و خشنودى او مى‏باشند و خدا و پیامبرش را یارى مى‏کنند اینان همان مردم درست کردارند. حشر/۸

ب)انصار :کسانی که در مدینه به پیامبر گرامی اسلام (ص)پیوسته  و از او و دین جدیدش تا پای جان محافظت نمودند.«وَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِّمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» و نیز کسانى که قبل از (مهاجران) در مدینه جاى گرفته و ایمان آورده‏اند هر کس را که به سوى آنان کوچ کرده دوست دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است در دلهایشان حسدى نمى‏یابند و هر چند در خودشان احتیاجى مُبرم باشد آنها را بر خودشان مقدم مى‏دارند و هر کس از خست نفس خود مصون ماند ایشانند که رستگارانند. حشر/۹

ج) تابعین :کسانی که پیامبر گرامی اسلام (ص) را درک ننموده و بعد از رحلت آن حضرت به دین اسلام مشرّف شده و می شوند.« وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإِیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاً لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ» و نیز کسانى که بعد از آنان (مهاجران و انصار) آمده‏اند و مى‏گویند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى و در دلهایمان نسبت به کسانى که ایمان آورده‏اند (هیچ گونه) کینه‏اى مگذار پروردگارا راستى که تو رئوف و مهربانى؛ حشر/۱۰

و همینطور قرآن از دو گروه اوّل با عنوان « وَالَّذِینَ مَعَهُ »(همراهان پیامبر که مسلمانان نام آنان را أصحاب یا صحابه گذاشته اند) یاد کرده است. «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» محمد (ص) پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیر و با همدیگر مهربانند. فتح/۲۹

ایشان  به خاطر برخی کارهای خوبی که  نسبت به خدا و رسول انجام داده اند،مورد تمجید خدا و رسول در آن مقطع قرار گرفته اند. (توبه/۱۰۰ ؛حشر/۷و۸) ونباید این را به تمام دوران بودنِ با پیامبر تعمیم داد. چرا که برخی از آنان به مرور زمان دچار لغزش وریزش اعتقادی گشته اند. و با ایجاد پایگاه نفاق(مسجد ضرار ،توبه/۱۰۷) و اقدامات منافقانه در صدد براندازی انقلاب پیامبر(ص) وترور آن حضرت برآمده اند.(تفسیرنمونه،ج۸ ،ص۲۳  ؛ صحیح مسلم،ج۸ ، ص۱۲۳ ؛ تفسیر ابن کثیر،ج۲ ،ص۳۲۳)

قرآن درتقسیم بندی دیگری مسلمین(مهاجرین ،أنصار، تابعین) را به دو دسته  مهم تقسیم می نماید:

الف)منافقین:کسانی که دو رو و ریاکار بوده، ظاهراً تظاهر به اسلام  و ادّعای ایمان دارند ولی در باطن و حقیقت خود کافر می باشند همچون أعراب بادیه که قرآن آنان را که داعیه ایمان داشتند،مسلمانانی دانسته که ایمان در دلهایشان وارد نشده و حتّی گاهی برخی از آنان کفر و نفاقشان بدتر و سخت تر از دیگران می باشد. «الأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا»بادیه‏نشینان عرب در کفر و نفاق (از دیگران) سخت‏ترند. توبه/۹۷

منافقین چون کفرشان،کفر مخفی و پنهان می باشد،از کفّار و مشرکین برای جامعه اسلامی و مؤمنین خطرناک تر می باشند. فلذا عذابشان نیز از کفّار و مشرکین سخت تر و بد تر و درد ناک تر می باشد.(نساء/۱۴۵ و تین/۵) قرآن درباره آنان می فرماید:«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ* یُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَمَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا یَشْعُرُونَ* فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ» و برخى از مردم مى‏گویند ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ایم ولى جزو مؤمنین نیستند* با خدا و مؤمنان نیرنگ مى‏بازند ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمى‏زنند و نمى‏فهمند* در دلهایشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به سزاى آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناک (در پیش) خواهند داشت. بقره/۷ تا۹  ؛

و نیز  جایگاه منافقین را در کنار کفّار و مشرکین در جهنّم  دانسته و می فرماید:

«إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْکَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً» قطعاً خداوند منافقان وکافران را همگى در دوزخ گرد خواهد آورد. نساء/۱۴۰

« وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَهُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا» و تا مردان و زنان نفاق‏پیشه و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد برده‏اند عذاب کند بدِ زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعنتشان کرده و جهنم را براى آنان آماده گردانیده و چه بد سرانجامى است. فتح/۶

ب) مؤمنین:کسانی که به خدا،ملائکه،رسولان الهی به خصوص رسول خدا(ص)، قرآن(بقره/۲۸۵) و معاد(بقره/۱۷۷ ) باور قلبی و اقرار لسانی وعمل جوارحی دارند.(نهج البلاغه،فیض الإسلام،حکمت۲۱۸)

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ» پیامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است‏، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده‏اند (و گفتند:) (میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمى‏گذاریم‏) و گفتند:شنیدیم و گردن نهادیم‏، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاریم‏) و فرجام به سوى تو است‏.

و ویژگی های متعدّدی را برای ایشان بر شمرده که برخی از آنان عبارتند از:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ* وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ* وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاهِ فَاعِلُونَ* وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ* إِلا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ* فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ* وَالَّذِینَ هُمْ لأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ* وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ* أُوْلَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ* الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» به راستى که مؤمنان رستگار شدند* همانان که در نمازشان فروتنند* و آنان که از بیهوده رویگردانند* و آنان که زکات مى‏پردازند* و کسانى که پاکدامنند* مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانى که به دست آورده‏اند* که در این صورت بر آنان نکوهشى نیست* پس هر که فراتر از این جوید آنان از حد درگذرندگانند* و آنان که امانتها و پیمان خود را رعایت مى‏کنند* و آنان که بر نمازهایشان مواظبت مى‏نمایند* آنانند که خود وارثانند* همانان که بهشت را به ارث مى‏برند و در آنجا جاودان مى‏مانند. مؤمنون/۱ تا۱۱

وآیات بسیاری را برای تمیز این دو گروه در جامعه اسلامی مخصوصاً در سوره توبه آورده است که در اینجا به برخی از ویژگی های منافقین اشاره می نماییم.تا مؤمنین در دنیای اسلام به خود آمده و با تشخیص خطر بزرگ نفاق خود را از شرّ آنان وشرّ اربابان کافر و مشرکشان مصون بدارند.

تشخیص مؤمن از منافق (ویژگی های منافقین):خداوند متعال در قرآن کریم به خاطر خطر نفاق که بسیار ظریف و دقیق است ونیز خطر منافقین که بسیار موذیانه و مخفیانه زندگی نموده و به فریب کاری با مؤمنین پرداخته و به اقدامات خرابکارانه در جامعه اسلامی علیه مؤمنین  وبه نفع کفّار و مشرکین دست می یازند.سوره ای به نام منافقون، و آیات بسیاری در سُوَر مختلف قرآن ،به خصوص در سوره توبه  نازل نموده است .و مؤمنین را برای اینکه از گزند ایشان مصون بمانند، به وحدت و اتّحاد (آل عمران/۱۰۳ و۱۰۵ ؛أنفال/۴۶) و به صبر و تقوی (آل عمران/۱۲۰ و۱۲۵ ؛أنفال/۲۹ ) وبه بصیرت (أنعام/۱۰۴ ؛ یوسف/۱۰۸) فرا خوانده است و ویژگی های منافقین را برایشان اینطور برشمرده است.

۱-دروغ گویی حتی به هنگامی که ظاهراً راست می گویند: «إِذَا جَاءکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ»چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهى مى‏دهیم که تو واقعا پیامبر خدایى و خدا هم مى‏داند که تو واقعاً پیامبر او هستى و خدا گواهى مى‏دهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند.منافقون/۱

۲- إفساد با شعار اصلاحات :منافقین با معرّفی خود به عنوان مُصلح کارهایی را که در اسلام  افساد دانسته شده انجام می دهند.«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لاَّ یَشْعُرُونَ » و چون به آنان گفته شود در زمین فساد مکنید مى‏گویند ما خود مصلح واصلاحگریم*بهوش باشید که آنان فسادگرانند لیکن نمى‏فهمند. بقره/۱۱ و۱۲

۳-سفاهت با پرچم روشنفکری: منافقین همیشه خود را عقل کل و دیگران و مؤمنین را سفیه و نادان می دانند.« وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَکِن لاَّ یَعْلَمُونَ» و چون به آنان گفته شود همان گونه که مردم ایمان آوردند شما هم ایمان بیاورید مى‏گویند آیا همان گونه که کم خردان ایمان آورده‏اند ایمان بیاوریم هشدار که آنان همان کم‏خردانند ولى نمى‏دانند. بقره/ ۱۳

۴-ایجاد شایعه وشبهه در جامعه اسلامی:یکی از مهم ترین ویژگی های منافقین، ایجاد شایعه و شبهه در حوزه دین و إعتقادات دینی مسلمین است.که قرآن (آل عمران/۱۲۰ به بعد) سعی در رفع شبهات آنان نموده است. از جمله این شبهه که : « …یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ » مى‏گویند اگر ما را در این کار اختیارى بود (و وعده پیامبر واقعیت داشت) در اینجا کشته نمى‏شدیم بگو اگر شما در خانه‏هاى خود هم بودید کسانى که کشته شدن بر آنان نوشته شده قطعاً (با پاى خود) به سوى قتلگاههاى خویش مى‏رفتند و (اینها ) براى این است که خداوند آنچه را در دلهاى شماست (در عمل) بیازماید و آنچه را در قلبهاى شماست پاک گرداند و خدا به راز سینه‏ها آگاه است. آل عمران/۱۵۴

۵-ارتباط پنهانی و دوستی با کفّار علیه مؤمنین و دشمنی با آنان :منافقین که در حقیقت جزو کفّار می باشند و تظاهر به اسلام می نمایند(بقره/۱۴) بر خلاف مؤمنین که با کفّار شدید می باشند. (فتح/۲۹ )  همیشه با کفّار علیه مؤمنین ارتباط پنهانی برقرار می نمایند. ودر صدد  ضربه و لطمه زدن به ایشان برمی آیند.هر چند به ایشان هم گاهی دروغ می گویند.«اَلَمْ تَر إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ »مگر کسانى را که به نفاق برخاستند ندیدى که به برادران اهل کتاب خود که از در کفر درآمده بودند مى‏گفتند اگر اخراج شدید حتماً با شما بیرون خواهیم آمد و بر علیه شما هرگز از کسى فرمان نخواهیم برد و اگر با شما جنگیدند حتماً شما را یارى خواهیم کرد و خدا گواهى مى‏دهد که قطعاً آنان دروغ گویانند.حشر/۱۱

۶-شادی در غم و غم در شادی مؤمنان:منافقین شاد بودن مؤمنین را تحمّل نکرده و در شادی های ایشان  زانوی غم در آغوش گرفته و وقتی آنان دچار غم و اندوه می شوند، به شادی می پردازند.« إِن تُصِبْکَ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکَ مُصِیبَهٌ یَقُولُواْ قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَیَتَوَلَّواْ وَّهُمْ فَرِحُونَ»اگر نیکى به تو رسد آنان را بدحال مى‏سازد و اگر پیشامد ناگوارى به تو رسد مى‏گویند ما پیش از این تصمیم خود را گرفته‏ایم و شادمان روى بر مى‏تابند. توبه/۵۰

۷-امر به منکر و نهی از معروف:منافقین بر خلاف مؤمنین (توبه/۷۱) امر به منکر و نهی از معروف می نمایند.             « الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» مردان و زنان  منافق(دو چهره) همانند یکدیگرند به مُنکر(کار ناپسند) وامى‏دارند و از معروف (کار پسندیده) باز مى‏دارند و دستهاى خود را (از انفاق) فرو مى‏بندند خدا را فراموش کردند پس خدا هم  فراموششان کرد در حقیقت این منافقانند که فاسقند.توبه/۶۷

۸-به بازی گرفتن مقدّسات و شوخی با خدا و رسول و با اعتقادات:از ویژگی های منافقین که گاهی تأثیر جدّی در جامعه اسلامی می گذارد ،شوخی کردن با اعتقادات و جک و لطیفه ساختن با مقدّسات مؤمنین می باشد.« قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ* وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ» بگو تمسخر و استهزاء کنید بى‏تردید خدا آنچه را که از آن مى‏ترسید برملا خواهد کرد *و اگر از ایشان بپرسى مسلماً خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى مى‏کردیم بگو آیا خدا و آیات او و پیامبرش را تمسخر و استهزاء مى‏کردید. توبه/۶۴ و۶۵

۹-نماز با کسالت و انفاق با کراهت: نماز برای منافقین  برعکس مؤمنین بسیار سنگین بوده (بقره/۴۵) و ایشان وقتی مجبور به اقامه نماز می گردند، با حالت کسالت این فریضه بزرگ الهی را انجام می دهند. و همچنین از انفاق در راه خدا به شدّت بدشان آمده و کراهت دارند.« وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِاللّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلاَ یَأْتُونَ الصَّلاَهَ إِلاَّ وَهُمْ کُسَالَى وَلاَ یُنفِقُونَ إِلا وَهُمْ کَارِهُونَ» و هیچ چیز مانع پذیرفته شدن انفاق هاى آنان نشد جز اینکه به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند و جز با حال کسالت نماز به جا نمى‏آورند و جز با کراهت انفاق نمى‏کنند. توبه/۵۴

۱۰- فریبکار دانستن خدا و رسول (در شرایط سخت) و تنها گذاشتن مؤمنین:منافقین  برعکس مؤمنین (أحزاب/۲۲) وقتی در شرایط سخت و بحران هایی که کفّار علیه مؤمنین به وجود می آورند، قرار می گیرند عجولانه نصرت خدا را فراموش کرده و به وعده خدا  ظنین وبدگمان شده (آل عمران/۱۵۴)و وعده خدا  ورسول خدا  را بر نصرت الهی فریب و دروغ می پندارند.« وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلا غُرُوراً» و هنگامى که منافقان و کسانى که در دلهایشان بیمارى است مى‏گفتند خدا و فرستاده‏اش جز فریب به ما وعده‏اى ندادند. أحزاب/۱۲

این ده مورد تعدادی از ویژگی های منافقین در قرآن بود که ما برشمردیم وتعداد بسیار دیگری به خصوص در سوره توبه وجود دارد. همچنین آیت الله مکارم شیرازی ده ویژگی از منافقین را در تفسیر سوره منافقون برشمرده است.(تفسیر نمونه،ج۲۴ ،ص۱۶۴)

حال پس از این تفکیک  و شناختن  ویژگی های منافقین می گوییم ، آنچه که در بحث ما(درون جامعه اسلامی) موضوعیّت دارد، تقسیم بندی مسلمین و همراهان پیامبر به دو گروه مؤمن و منافق می باشد. وچون این دو در مقابل یکدیگر قرار دارند، (بقره/۷) امکان ندارد که هر دو در یک جا جمع گردند، هر چند به حسب ظاهر  در کنار یکدیگر قرار گیرند.(بقره/۱۴) وبه دلیل بدیهی ترین بدیهیّات منطق یعنی قاعده «النّقیضانِ لا یَجتمِعانِ و لا یَرتَفِعانِ» اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است. اگر کسی مؤمن بودنش با ادلّه کافی و وافی إثبات شد.هر کس دیگری که در مقابل وی و متناقض با مشی وی قرار می گیرد.حتماً منافق است.

فلذا  چون امیر المؤمنین علیّ بن ابیطالب (ع)در قلّه ایمان بوده و خداوند متعال از وی با عنوان «وَالَّذِینَ آمَنُوا» یاد کرده و ولایت آن بزرگوار را در کنار ولایت خود و رسول مکرّمش بر همه واجب نموده است.(مائده/۵۵)  حسّان بن ثابت أنصاری شاعر پیامبر این صحنه را  در روز غدیر خم و آیه ولایت به شعر کشیده هم او نیز در شعر دیگری چنین سرود:

مَن   ذا  بِخاتَمِهِ  تَصدَّقَ   راکِعاً        *     و أسَرَّها     فی  نفسِهِ   إسراراً

مَن کان باتَ علی فِراشِ محمّدٍ        *     و  مُحَمّدٌ  أسری  یَؤُمُ   الغارا

مَن کانَ فِی القرآنِ سُمِّیَ  مُؤمِناً        *    فی  تِسعِ  آیاتٍ   تُلینَ  غِزاراً

«کیست آنکه انگشتر خود را در حال رکوع به فقیر بخشید، و چه زیبا این واقعه را  در درون خویش نهان داشت؟ کیست آنکه شب در بستر محمّد(ص) خوابید تا او  شبانه آهنگ غار کند؟ و چه کسی در نُه آیه  از آیات قرآن که بسیار تلاوت می شود مؤمن نامیده شده است».

علامه أمینی در ذیل بیت آخر این شعر حسّان بن ثابت أنصاری  روایاتی از أهل سنّت درذیل آیات («مُؤمناً»سجده/۱۸ ؛ «المؤمنین»أنفال/۶۲ و۶۴ ؛ أحزاب/۲۳  ؛«مَن آمَنَ» توبه/۱۹  ؛«َالَّذِینَ آمَنُوا» مریم/۹۶ ؛ جاثیه/۲۱  ؛ بیّنه/۷  ؛والعصر/۳ ) الغدیر ،ج۲ ،ص۴۷ تا۵۹  ؛ص۱۵۲ تا۱۵۸   آورده که مُراد از مؤمنین علیّ بن ابیطالب (ع) است.

همچنین علامه مجلسی نیز روایاتی از شیعه در ذیل آیات ( «قُولوا آمَنّا»بقره /۱۳۶ ؛«مؤمنین» آل عمران/۱۶۴ ؛ «َالَّذِینَ آمَنُوا» طور/۲۱  ؛ أنعام/۸۲ ؛ فتح/۲۹  ؛ حدید/۱۹ )(حیاه القلوب،امامت، فصل دوازدهم، ص۲۱۰ تا۲۲۸ )   آورده که مُراد از مؤمنین علیّ بن ابیطالب (ع) و خاندان پاکش می باشند.

لذا تمام کسانی که در اسلام و جامعه اسلامی به خصوص بعد از رحلت پیامبر أکرم (ص) در مقابل امیر المؤمنین قرار گرفته و صف آرایی نمودند جزو منافقانی هستند که خداوند متعال به آنان بشارت به عذاب دردناک داده است.(بقره/۹)

این گروه کسانی هستند که چنان ماهرانه  و ریاکارانه با مؤمنین و حتّی  شخص رسول الله  (ص) برخورد می کردند و ارتباط داشتند که آن حضرت نیز همچون موسی بن عمران (ع) به خاطر نفاقشان آنان را نمی شناخت.

«وَمِمَّنْ حَوْلَکُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِیمٍ»و برخى از بادیه‏نشینانى که پیرامون شما هستند منافقند و از ساکنان مدینه نیز عده‏اى بر نفاق خو گرفته‏اند تو آنان را نمى‏شناسى ما آنان را مى‏شناسیم به زودى آنان را دو بار عذاب مى‏کنیم سپس به عذابى بزرگ بازگردانیده مى‏شوند. توبه/۱۰۱ ؛ منافقون/۱

البته لازم به توضیح است که قطعاً این جبهه نفاق که پیامبر هم ایشان را نمی شناسد، جزو تیم و دار و دسته «عبدالله بن اُبیّ» سرکرده منافقین مدینه  نبودند که به خاطر عملکرد منافقانه اش در طول سالیان مدینه، به خصوص فرار از جنگ اُحُد وترغیب دیگران(قبیله بنی حارثه از اوس و بنی سلمه از خزرج) به کناره گیری از جنگ(آل عمران/۱۲۲) وشبهه افکنی در مدینه پس از جنگ (آل عمران/۱۵۴ )و و ارتباط با یهود و مشرکین (حشر/۱۱) و خیانت های مختلفش (منافقون/۷ و۸ ) به اسلام و مسلمین لو رفته بود و همه او را می شناختند و حتّی  با نزول سوره منافقون ،فرزندش عبدالله از پیامبر(ص) درخواست قتل وی را نمود.که پیامبر فرمود :«با او مدارا خواهیم کرد».(مجمع البیان،ج۹-۱۰ ، ذیل آیات ۶ تا۱۱ سوره منافقون، ص۳۷۳ و۳۷۴ ؛ تفسیر نمونه،ج۲۴،ص۱۵۷ تا۱۵۹ ؛ابن أثیر،ج۲،ذکر غزوه بنی المصطلق ،ص۱۹۲ تا۱۹۴) بلکه چهره ای جدید و لو نرفته  از أصحاب پیامبر بوده که احتمالاً سابقه ای در اسلام داشته که توانسته اند در جریان جنگ تبوک برای خود یار گیری گسترده نموده و پایگاه بزرگی برای توطئه علیه اسلام و پیامبردرست نموده و مسجدضرار را رسماً در مدینه بنا نمایند (توبه/۱۰۷)و نیز از رفتن به جنگ به طور گسترده (توبه/۳۸ و۳۹)و با بهانه های واهی طفره روند(توبه/۴۲ تا۵۰) ونیز از تخلّف گسترده خود و مسلمین متخلّف در نرفتن به جنگ تبوک احساس خوشحالی نموده(توبه/۸۱ و۸۲) وعلیه علی بن ابیطالب (ع) که تنها به این جنگ نرفته و جانشین آن حضرت در مدینه برای خنثی کردن توطئه منافقین شده بود، شایعه ساخته و به وی تهمت بزنند . (فروغ ابدیّت،ج۲،ص۳۹۰ ؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۵۲۰  ؛ سیره ابن اسحاق ص۹۸۰ به بعد؛ ابن أثیر،ج۲،ص۲۷۸)و در نهایت وقتی عذر برخی از ایشان توسط خدا و رسول پذیرفته نشد(توبه/۹۴ تا ۹۶) و به سوی تبوک حرکت نمودند ، در بین راه اردویشان را به نشانه کثرت خود  از ارودی مؤمنین جدا نموده و در پایان تبوک هم نقشه قتل پیامبر را کشیده وإقدام به قتل پیامبر نمودندکه در این کار توفیقی برایشان حاصل نشد.وخدا پیامبرش را نجات داد، ولی پیامبر ایشان را که ۸ نفر از قریش و ۴ نفر از مدینه بودند را رسوا ننمود و وقتی از دلیلش سؤال کردند، فرمود:دوست ندارم عرب بگویند هنگامی که محمّد بر یارانش پیروز شد به کشتن آنان پرداخت.( فروغ ابدیّت،ج۲،ص۴۰۴ ؛نمونه ،ج۸ ،ذیل آیات ۶۲ تا۶۶ سوره توبه، ص۲۲ و۲۳)

فلذا به همین دلیل  ایشان در مدینه ،در میان أصحاب جایگاه بلندی نیز در کنار پیامبر برای خود درست نموده و با دورویی مسلمانان را فریب داده و از موقعیّت های ممتازی برخوردار گشته بودند.و به همین دلیل توانستند پس از پیامبر با غصب خلافت از أهل بیت و خاندان رسول الله (ص)، مسیر حرکت اسلام ناب را عوض کرده و آن را به انحراف بکشانند.

امروز نیز  همین گروه  در دنیای اسلام  در کنار آمریکا و انگلیس و اسرائیل ،(حشر /۱۱) علیه  ایران و عراق و سوریه و فلسطین و لبنان توطئه و اقدام  مسلّحانه  می نمایند.و به اسم اسلام  در صدد ریشه کن کردن اسلام می باشند. که از خداوند متعال نابودی ایشان را مسئلت نموده و عاجزانه در خواست می نماییم که شر آ«ان را به خودشان برگرداند.

 

کمال مهر-حجه الاسلام حسین اشرفی مدرّس حوزه و دانشگاه

 

 

تیتر یک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا