تاخت و تاز سلفی ها در بیابان

بصیر، بی‌گمان از سلفی گری و رشد و نمو آن به عنوان بزرگترین تهدید جامعه ی بین المللی در قرن بیست و یکم نام می برند، تهدیدی که دامنه تحرکات آن اکنون پا را از منطقه بی ثبات خاورمیانه و شمال آفریقا فراتر نهاده و زمینه نابسامانی را در بخش هایی از اروپا فراهم آورده است. گسترش تفکر سلفی گری در میان برخی جوامع مسلمان، با رشد افکار اسلام هراسانه و دین ستیزانه در برخی جوامع دیگر همسو بوده است، امری که چهره ای ضد بشری از دین مبین اسلام در جامعه بین المللی ارائه داده است.

تاکید مسلمانان مبنی بر تفکیک میان اندیشه های اسلامی با سیره ی سلفی گری را مکررا می توان در خواسته های رهبران و متفکرین اسلامی جستجو نمود. دو نامه اخیر رهبری معظم انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکایی نیز در همین راستا قلمداد شده و در پی ترسیم چهره ای واقعی و رحمانی از اسلام که در نقطه ی مقابل آن چیزی است که رسانه های غربی مدام بر آن انگشت نهاده اند  برآمده است. رهبری انقلاب از  آنان خواسته بودند که جهت مطالعه افکار اسلامی صرفا به قرآن و منش پیامبر نظر نمایند و جستجو کنند که چگونه این گروه های خشونت طلب به ظاهر اسلامی در راستای مطامع قدرت های حرکت نموده و چگونه توسط آنان پایه گذاری شده اند. از همین رو و در راستای شناخت بیش از پیش اندیشه های سلفی گری، ابداع کنندگان چنین اندیشه و روشی و هم چنین نقش قدرت های جهانی در پاگیری چنین افکاری در میان جوامع اسلامی، مجموعه فرهنگ نیوز بر آن است در غالب یک پرونده بدین موضوع پرداخته و آن را واکاوی نماید. نوشتار حاضر دومین شماره از این پرونده می باشد که به بررسی نحوه رشد و نمو تکفیری ها در سرزمین های حجاز و برخی عقاید و آرا آن ها می پردازد. در نوشتارهای آتی به بررسی یکی از گروه های قدیمی و مشهور سلفی موسوم به القاعده می پردازیم.

مکتب وهابیت ریشه در افکار و عقاید سنت شکنانه واعظ نجدی عربستان، محمدبن عبدالوهاب (۸۷ – ۱۷۰۳م) دارد که ادعا می کرد اسلام باید از بدعت ها پاک شود. او معتقد بود که پیام خدا که به طور اصیل و کامل بر پیامبر نازل شده  و به مردم رسیده است در اثر بدعت های زیاد در طول قرون، خلوص خود را از دست داده است. او عملاً با توسل به پیامبر و یاران او، شفاعت و وساطت اولیاء، زیارتگاه ها و… که در شبه جزیره عربستان تبدیل به عرف شده بود مخالفت می کرد. او همه این موارد و مواردی مانند رقص، استفاده از جواهرات، موسیقی و…. را شرک می دانست. او مسلمانان را به تفسیر تازه و نو از اسلام براساس منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن و سنت پیامبر دعوت می کرد و معتقد بود برای تحقق جامعه اسلامی عادلانه باید تمام قوانین اسلامی به طور دقیق مانند جامعه اسلامی نخستین در زمان پیامبر و خلفای چهارگانه رعایت شود. براین اساس به آنها سلفی هم می گویند، یعنی پیروان اسلاف (گذشتگان). از نظر عبدالوهاب نمونه بارز سلف صالح احمدبن حنبل بود. مکتب فقه حنبلی یکی از سخت ترین مکاتب اسلامی است و به دلیل همین سخت گیری هایش کمترین تعداد طرفدار را در میان مسلمانان امروز دارد، هرچند تکیه گاه بسیاری از بنیادگرایان سنی است.

وهابیان معتقدند که باید اساس دین بر قرآن و مفاهیم ظاهری احادیث باشد و در پی آنند که این آیات و روایات بدون هرگونه تغییری مورد استفاده و عمل قرار گیرند، یعنی صرفاً به ظاهر مفاهیم آنها عمل شود. در عقاید این فرقه نیازمندی قرآن به سنت بیش از نیازمندی سنت به قرآن است و احادیث را باید به قرآن عرضه کرد. البته این بدان معنا نیست که قرآن در درجه دوم قرار دارد و سنت و احادیث ارجح اند، بلکه باید به قرآن همانگونه عمل کرد که پیامبر آن را انجام می داد، هرچند این مسئله نیز معمولاً با تغییراتی که در طول زمان در دنیا بوجود می آید، با مشکلاتی رو به رو می شود.

از این رو وهابیت در نقاطی رشد می کند که حالت قبائلی و صحرایی داشته باشد، مثل پاکستان و افغانستان، خاستگاه این مکتب نیز همانطور که گفته شد شبه جزیره عربستان بود، فقط در این فضاهای سنتی است که قدرت بازسازی و تولید خود را دارد و در فضاهای شهری و یا غیر قبائلی رشد کمتری دارد.

عربستان و وهابیت

سه عامل در اویل دهه ۱۹۷۰ باعث رشد و ترقی عربستان و به تبع آن وهابیت شد: اول مرگ جمال عبدالناصر و ناکامی ایدئولوژی پان عربیسم، دوم موفقیت تحریم نفتی اعراب بعد از جنگ ۱۹۷۳ و سوم افزایش قیمت نفت و در نتیجه درآمد عظیم نفتی دولت عربستان به عنوان حامی وهابیت و اما آخرین خیزش در گسترش وهابیت در سال ۱۹۷۹ صورت گرفت. از طرفی در این سال شوروی به افغانستان حمله کرد و از طرف دیگر نوع جدیدی از اسلام گرایی در اثر پیروزی انقلاب در ایران رشد یافت؛ امریکا، عربستان و پاکستان براساس یک اتحاد نانوشته برای کنترل تهدید شوروی از ایدئولوژی وهابی برای ایجاد جنگ نیابتی بین المللی علیه شوروی حمایت کردند. عربستان تأمین کننده مالی پایگاه های آموزشی و مدارس اسلامی وهابی و سلفی برای دعوت به جهاد بین المللی علیه روس ها بود.

عموم وهابی ها که تنها یک درصد از جمعیت مسلمانان را تشکیل می دهند و نیز جنبش بزرگ تر سلفی ، آن گونه که تصور می شود بی رحم و خشن نیستند، بلکه فقط محافظه کار و بنیادگرا هستند. آنها عموماً کشتار انسان های بی گناه را مجاز نمی دانند. تنها افرادی که به این امر معتقدند سلفی های تکفیری اند که اقلیت بسیار کوچکی را در بین جنبش بزرگ سلفی تشکیل می دهند.

سلفی های تکفیری

 سلفی های تکفیری به موارد زیر معتقد هستند:

۱- تکفیر: آنها به خودشان اجازه می دهند علیه مسلمانان دیگر نیز در صورتی که اعمال آنها مورد قبول نباشد به عنوان کافر یا مرتد اعلام جنگ دهند. چه رسد به غیر مسلمانان، آنها غیر مسلمانان را به عنوان کفار فقط شایسته مرگ می دانند.

۲- رد اقتدار سیاسی: اسلام سنتی حاکمان مشروع خاص خود را دارد که فقط باید مخالف شریعت نباشند. تکفیری ها هر صاحب اقتدار سیاسی را که از عقاید آنها پیروی نکند نامشروع و قتل آنها را واجب می دانند.

۳- رد قواعد جهاد: به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان جهان در اسلام جهاد وقتی واجب می شود که سرزمین ها های سلامی مورد تهاجم قرار و تهدید قرار گیرد. (جهاد تدافعی)

جهاد هم چنین دارای قواعد خاص خود از جمله عدم کشتار غیر نظامیان است. تکفیری ها به هیچ کدام از این قواعد پایبند نیستند و کشتار مردم بی گناه را نیز مجاز می دانند. به عنوان مثال گروه مسلح اسلامی الجزایر که تکفیری است در جنگ های داخلی آن کشور از کشتار دهها هزار انسان بی گناه حمایت کرد اما گروه جبهه آزادی بخش اسلامی که سلفی است فقط کشتار افراد دولتی را مجاز می دانست.

۴-  رد حرمت خودکشی: در اسلام و مسیحیت و یهودیت خودکشی گناه نابخشودنی است در حالیکه تکفیری ها خودکشی برای کشتن دشمنان خدا را شهادت می دانند. از نظر آنها افرادی که به اقدامات انتحاری دست می زنند شهید هستند و مستقیماً وارد بهشت می شوند.

۵- تروریسم: تکفیری ها برای کشتن دشمنان خدا تروریسم را مجاز می دانند. گروه القاعده از لحاظ مذهبی تکفیری محسوب می شود. به عبارت دیگر یک شاخه کوچک رادیکال در اجتماع سلفی یعنی تکفیری ها معتقدند که استفاده از خشونت و ترور برای برکناری رهبرانی که براساس اسلام حقیقی رفتار نمی کنند یک وظیفه اسلامی است.

البته این نکته را نباید فراموش کرد که بن لادن و طرفداران او خود را وهابی یا سلفی یا تکفیری توصیف نمی کردند، اگرچه ممکن است از روح و سنت وهابی الهام گرفته باشند، ایدئولوژی بن لادن قبل از آن که وهابی یا سلفی باشد یک دیدگاه سیاسی بود نسبت به وضعیت خاورمیانه وجهان؛ مبارزه القاعده با رژیم های سرکوبگر در کشورهای مسلمان یا دولت امریکا به این علت نیست که آنها در زمره کفار قرار دارند، بلکه به دلیل انتقادی ست که از سیاست های سرکوبگرانه علیه مسلمانان دارند. البته آنها برای توجیه اقدامات خود از اصول و مبانی مذهبی استفاده می کنند، پس می توان نتیجه گرفت اصل ایدئولوژی القاعده سیاسی است بعلاوه توجیهات مذهبی.

در ادامه این پرونده، به واکاوی دقیق گروه القاعده خواهیم پرداخت.

فرهنگ نیوز

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا