چرا دولت ديپلماسي عمومي را تعطيل کرده است؟

ديپلماسي عمومي جداي از ديپلماسي رسمي منجر به تقويت موقعيت کشورما در نظام بين الملل خواهد شد. اين قاعده اي است که همگان بر روي آن اتفاق نظر دارند. در ديپلماسي عمومي، رسانه ها و افکار عمومي و گروه هاي متنوع در جوامع مختلف نقش به سزايي ايفا مي کنند. بديهي است که ديپلماسي عمومي تامين کننده منافع ملي کشور مي باشد.

ديپلماسي عمومي ما را قادر مي سازد که پايگاه لانقلاب را در منطقه و جهان تحکيم نماييم. با اين حال به نظر مي رسد دولت ديپلماسي عمومي را در عمل ترک کرده و رو به ديپلماسي رسمي و البته در مواردي ديپلماسي پنهان آورده است. بديهي است که تمرکز بر روي مجاري رسمي ديپلماسي و فراموش کردن اهميت ديپلماسي عمومي، امکان استفاده از ظرفيت ملتها و گروه هاي اجتماعي مختلف را از بين خواهد برد.
واقعيت امر اين است که در حوزه ديپلماسي رسمي، ما توفيق چنداني از زمان سر کار آمدن دولت دهم نداشته ايم. مهم ترين فاکتور در ارزيابي اين ديپلماسي رسمي دولت، پديده برجام است. طي هفته ها و ماه هاي اخير، اعضاي محترم تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان تاکيد کرده اند که تحريم ها عملا روي کاغذ برداشته شده است و در عمل اتفاق خاصي رخ نداده است. همچنين رئيس جمهور محترم نيز در سخنراني اخير خود براي نخستين بار بر بي تعهدي ايالات متحده آمريکا در خصوص برجام تاکيد کردند. واقعيت امر اين است تا زماني که دولت از مائده خيالي برجام دل نکند نمي تواند در حوزه سياست خارجي و ديپلماسي به رشد و پيشرفت لازم دست پيدا کند.
تا زماني که باور داشته باشيم ديپلماسي و تعامل سازنده ما با جهان صرفا از مسير و مجراي برجام و تعامل با ايالات متحده آمريکا به عنوان کارشکن ترين عضو ۱+۵ مي گذرد، نمي توانيم به اهداف عالي خود در حوزه سياست خارجي دست پيدا کنيم. بديهي است که اين رويکرد منجر به تضعيف ديپلماسي عمومي و عدم استفاده از ظرفيت‌هاي غني آن خواهد شد. نکته ديگر اينکه مطابق سند چشم انداز ۲۰ ساله،تعامل سازنده و موثر با نظام بين الملل اهميتي فوق العاده دارد.
بديهي است که بر خلاف تصور دولت محترم، مجراي تحقق اين هدف ارتباط با ايالات متحده آمريکا و تکيه بر برجام نيست. همين درک از ديپلماسي است که دولت را به التماس و خواهش براي حفظ منافع ملي انداخته است. به طور کلي بايد در کنار ديپلماسي رسمي (که آن نيز بايد بر اساس آرمانهاي انقلاب تعريف شود)، روي ظرفيت‌هاي ديپلماسي عمومي نيز متمرکز گرديد تا بتوان ارتباطات ايران در نظام بين الملل را گسترش داد.
در نظام بين الملل، بازيگران نامحدود بوده و محدود به دولت‌ها نمي شوند. بنابراين در وهله اول بايد از قرائت رئاليستي در نظام بين الملل که دولت‌ها را تنها بازيگران عرصه جهاني مي دانند فاصله گرفت. بدون شک ما در حوزه سياست خارجي خود نياز به اقتدار داريم تا بتوانيم به بهترين و قاطعانه ترين نحو ممکن پاسخ شاخ و شانه کشيدن دولت‌هاي متخاصم با نظام و ملت ايران را بدهيم. اين مهم با ديپلماسي لبخند حاصل نمي شود. از سوي ديگر، در سند چشم انداز بيست ساله و در حوزه امنيت ملي نيز ما بايد شاهد تحقق ايراني مستقل، مقتدر با سامانه دفاعي مبني بر بازدارندگي باشيم.
اين قدرت  بازدارندگي است که توان ما را در هر مذاکره اي در حوزه ديپلماسي و سياست خارجي افزايش مي دهد. به عبارت بهتر، اين قدرت بازدارندگي است که پشتوانه ديپلماسي ما محسوب مي شود. از اين رو بايد بدون توجه به آنچه غربي ها در خصوص توان موشکي ما مي گويند، توان خود را در اين زمينه تقويت نماييم.
تعامل سازنده با جهان بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت نيز بايد در دستور کار دستگاه ديپلماسي و سياست خارجي ما قرار گيرد. مسلما اين مهم با ديپلماسي التماسي حاصل نمي شود . ديپلماسي التماسي مولد بحران در سياست خارجي ما و موجد حس برتري جويي در ميان دشمنان قسم خورده نظام و ملت ما محسوب مي شود./آ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا