“هاله نور” جدید در ۱۰۰ روز اول دولت روحانی!

به گزارش بصیر، او در گفت‌وگو با نشریه آسمان به بیان خاطره‌ای پرداخته که کمتر از خاطره‌های هاشمی‌رفسنجانی جنجال درست نکرد.

او در این گفت‌وگو به خاطره‌ای مربوط به اواسط سال ۱۳۵۶ اشاره کرده که همراه دو پسر امام خمینی به لبنان سفر کرده بود و در قهوه‌خانه‌ای در شهر بعلبک با یک کف‌بین برخورد می‌کنند: «یک مرد عرب آمد و به ما سلام کرد و به حاج‌آقا مصطفی گفت دستت را ببینم و سپس پشت گردنش را دید و از حاج‌آقا مصطفی پرسید اسم مادرتان چیست و بعد خطاب به حاج‌آقا مصطفی گفت شما همین امسال فوت می‌کنید و آرزویت را نمی‌بینی. سپس به سمت حاج احمدآقا رفتند و با ایشان نیز همین کار را کرد و سپس به حاج احمدآقا گفت که شما آرزوی ایشان را می‌بینی و بسیار بالا می‌روی و سپس به طرف من آمد. من در آن لحظه ترسیدم و با خودم گفتم الان می‌خواهد بگوید که تو هم می‌میری.

به من گفت: دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد. من بسیار خوشحال شدم که درباره مردن من چیزی نگفت. در آن سفر من مادرخرج بودم و هنگامی که می‌خواستم پول ایشان را بدهم یک دفعه دیدیم که ایشان نیست و هیچ کدام از سه نفرمان ایشان را ندیدیم و انگار زمین سوراخ شد و او رفته بود.

از مسؤول آنجا سراغ این فرد را گرفتیم و او نیز او را نمی‌شناخت و ندیده بود کجا رفته است. دقیقا حدود یک ماه بعد از این حادثه حاج‌آقا مصطفی فوت کردند. خانم دکتر طباطبایی همسر حاج احمدآقا نیز بعد از فوت حاج احمدآقا تعریف کردند ۲ هفته مانده به عید نوروز [سال ۱۳۷۴] حاج احمدآقا به منزل آمدند و گفتند آن کسی که به داداش گفته بود که امسال فوت می‌کنی آمده ایران و به من گفته عید نوروز امسال نیستی و فوت می‌کنی. دقیقا همین اتفاق نیز افتاد و قبل از عید نوروز حاج احمدآقا فوت کردند. خیلی مایل بودم ببینم ایشان چه کسی است و فکر کردم شاید جزو اَبدال هستند؛ جزو آن ۷۰ نفری که خدمت امام زمان می‌رسند و از خیلی چیز‌ها خبر دارند.

طبق این خاطره، آقای بجنوردی به مخاطب اینگونه القا کرده که ۳۶ سال قبل، «دانش بی‌پایان» ایشان از طرف یکی از افراد مرتبط با امام زمان(عج) تایید شده است!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا