نامه مورخ برجسته مازندرانی به رئیس جمهور

آقای روحانی! چه شد که بی وفا شدید؟

به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، متن نامه دکتر حسین اسلامی ساروی مورخ برجسته مازندرانی نویسنده،پژوهشگر به دکتر روحانی به شرح ذیل است:

آقای رئیس جمهور ما زیاران چشم یاری داشتیم . آیا ….خود غلط بود آنچه می پنداشتیم؟

ما همسایه نبودیم ؟ ما به شما زمین و شهر و دیار ندادیم که شما استان سمنان شدید؟ بدون تاراج مازندران که البته بدون اجازه مردم ما بود آیا شما قابلیت استان شدن می توانستید پیدا کنید؟

آقای رئیس جمهور ، ما مازندرانی ها بیشترین درصد رأی به شما را نداشتیم؟ آقای رئیس جمهور ما صدها سال از شما نمک گرفتیم  و نان به شما دادیم، ما نمک پرورده ی سمنانی ها بودیم، و سمنانی ها در سفره نان ما همراه و همدم  ما بودند، آقای روحانی در همان حوزه علمیه قم که درس می خواندید هم اطاقی ها و هم مباحثه های شما مازندرانی ها نبودند؟ یکی یکی نام ببرم؟ ما با شما هیچ وقت سر جنگ داشتیم؟ ما با شما همیشه در صلح و صفا بودیم، چه شد که بی وفا شدید؟

آقای رئیس جمهور ، دولتهای قبلی از مهندس موسوی گرفته که ما را از صنعت محروم کرد!!!! تا همین دیروز  که این محمود آقای نظر کرده با دوتا گوسفند که زیر پایش کُشتند و در مرکز استان دو تا شهرستان بدنیا آورد ، شما خبر نداشتید ؟ ما کم گرفتاری داشتیم؟ما را پاره پاره نکردند که یک عده!! فقط یک عده گلستان نشین شوند؟ پاره های تن ما را به استان قزوین ندادند؟ شما نمی دانستید که ما را پاره پاره کردند تا استان سمنان را بدوزند؟

آقای رئیس جمهور ، شما نمی دانید چه بر سر آب دریای مازندران آمد؟ ما که جرأت نمی کنیم حالا به آب و ماهی دریای مازندران نگاه کنیم!! شما نمی دانید؟

آقای رئیس جمهور  شما نمی دانید که با خوش خدمتی به کشاورزان  برنج کار هندی چه به روزگار برنج کار مازندرانی آمد؟

آقای رئیس جمهور شما نمی دانید که ساری تنها مرکز استان بدون موزه کشور است؟ شما نمی دانید که ما در سرانه فضای سبز و کتابخانه از آخر اول شدیم؟

آقای رئیس جمهور شما نمی دانید که ما از صنعت گردشگری به بلای خانمان سوز ویلا داریم دچار شدیم.

آقای رئیس جمهور شما نمی دانید که ما میراث فرهنگی نداریم . آقای رئیس جمهور شما نمی دانید که آثار ثبت ملّی در قلب شهر ساری زباله دانی است، مرکز اجتماع معتادین است؟ آقای رئیس جمهور شما نمی دانید که فقط در ساری است که این سربازخانه در وسط شهر آیینه دِق ما شد؟

آقای رئیس جمهور من از کجای معرفت و ادب و وفاداری مازندران به این کشور بگویم؟ ما را قبل از اینکه پاره پاره کنند و مازندران بودیم، آن روزگار دفاع مقدس ، ما مازندرانی ها از خوزستان هم بیشتر شهید داده بودیم.

آقای رئیس جمهور از کدام بی مهری دولتها به مازندران بگویم، شما دعا بفرمائید که پس ما مازندرانی ها زودتر از مازندران بمیریم، این نفس نفس زدن مازندران از دست این دولتها ما را خون به جگر کرد، قلب ما را پاره کرد، ما را دارد دِق مرگ می کند، حالا در این روزگار طاقت فرسای مازندران ، حالا در این روزگار وانفسای مازندران،حالا در این روزگار جان کندن مازندران شما دیگر چرا میانکاله ما را در یک ترکمانچای دیگر از ما گرفتید؟ چرا؟ راستی آقای رئیس جمهور شما چرا؟ از شما پیش کی ناله کنم؟ راستی چرا؟

  حسین اسلامی ساروی        

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا