فرهنگ،دغدغه ای برای همه فصول

به گزارش بصیر به نقل از بلاغ، محمد اسماعیل امام زاده /در شرائطی که ملت بزرگ ایران با اتّحاد و اتفاق ملی و غیرت ستودنی دینی، روز ۲۲بهمن امسال به اعتراف همه رسانه های خارجی حاضر در راهپیمایی، که حضور چند میلیونی مردم ایران را بی نظیر و فوق العاده پرشور و نشاط و برآمده از حس مسئولیت شناسی ایرانیان در دفاع تمام قدشان از نظام و حکومت خود ذکر کردند، حماسه زیبا و افتخارآمیز دیگری را بر کارنامه درخشان خود در پیروی از اسلام اصیل و اهلبیت پیامبر گرامی اسلام صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین افزودند، دهان های کف کرده از خشم و غضب عدّه ای شبه روشنفکر به حرکت درآمد تا به تنزیه و تطهیر چهره جنایت پیشه شیطان بزرگ امریکا و فرزند نامشروع نظام سلطه جهانی یعنی رژیم اشغالگرقدس بپردازد و طی رسواترین تحلیل، به رطب و یابس و آسمان و ریسمان متوسل شدند تا در محیط دانشگاه و از این جایگاه تاثیرگزار، افکار عمومی بویژه جوانان را از مسیر اصلی و واقعی قضاوت تاریخی منحرف کنند و بزرگترین دشمن ملت ایران را، که دارای بدترین عملکرد و موهن ترین رفتارها طی نیم قرن اخیر نسبت به مردم کشورمان است، بیگناه و حق بجانب معرفی کنند و اینگونه القاء نمایند که وقتی ملت ایران در شعارهایش دائم مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل می گوید، نباید از امریکا و اسرائیل انتظار دشمنی نداشت، و صریح تر بیان می کنند که برای اثبات حسن نیت مان به امریکا و اسرائیل، ما باید دست از شعارهای روزمره مان برداریم، آنگاه با امریکا و اسرائیل وارد مذاکره برای رفع تحریم ها و عادی سازی روابط شویم.

فضاحت اندیشه بیمار و بیگانه زده این روشنفکرمآبها زمانی به اوج می رسد که انقلاب اسلامی ایران را متأثر از تحریک کمونیستهای بلوک شرق (اتحاد جماهیر شوروی سابق) علیه بلوک قدرت غرب (ایالات متحده امریکا) می دانند و براندازی شاه را موفقیتی برای کمونیستها ذکر می کنند و با کمال وقاحت در مقابل دیدگان حیرت زده نسل اوّل انقلاب، اظهار می دارند که حتی اشغال لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) نیز طرح کمونیستها علیه امریکائیان بود.

این معدود دیلماجان غربی هنوز با تفکر قالبی و کلیشه ای “یا شرقی یا غربی”، نتوانستند تابوشکنی انقلاب اسلامی ایران را باور کنند که می توان نه شرقی بود و نه غربی؛ مستقل بود همچون جمهوری اسلامی ایران. این عقب ماندگان، که خود را استاد دانشگاه و صاحب کرسی در دانشگاه های حقوق و علوم سیاسی می دانند، پس از آنکه اخراج اساتید و مدرسان مذهبی را طی ماههای اخیر مشاهده کردند، خود را میداندار و تنها دونده ماراتن فکری و سیاسی یافتند و هنوز هم تصوّر می کنند که حرکتهای مردمی در جهان باید از خاستگاه دو قدرت برتر دنیا نشأت می گرفت و طراحی آنها نیز توسط یکی از ابرقدرتها علیه دیگر قدرت جهانی انجام می پذیرفت.

بر پایه این اندیشه، انقلاب اسلامی ایران از سال ۴۱ تا ۵۷ و سپس تاکنون، که علیه دو ابرقدرت و بویژه امریکا موضعی آشتی ناپذیر داشته و دارد، به تحریک شوروی راه افتاده و تقویت و تحریض می شده است. آنها هیچپگاه بدلیل عدم باور عمیق، اعتقادات راهبردی نظام اسلامی و موضع الهی بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب را درک نکرده و نتوانستند خود را از قفس اندیشه های تک بعدی و لیبرالیستی غرب برهانند و به کنه مبانی اعتقادی و دینی مردم ایران در ظلم ستیزی و مبارزه با استکبار پی ببرند.

با وجود اینکه صلابت ملت ایران را طی ۳۵سال اخیر می بینند که چگونه این امت نستوه برای حفظ استقلال و هویت اسلامی – ولایی خود حاضر به هرگونه جانفشانی و تحمل مصائب و شدیدترین شدائد هست و فشار بی سابقه ترین تحریمهای تاریخی را با ظرفیتهای بی پایان دینی و ایمانی خود تحمل می کند و با بردباری و شکیبایی و اعتقاد کامل به خداوند انتظار به آغوش کشیدن فتح و پیروزی را با بکارگیری اقتصاد مقاومتی و حفظ هوشیاری در قبال توطئه های پیچیده و مخرّب فرهنگی دشمنان می کشد، چگونه است که این شبه روشنفکران معدود و معلول سرتسلیم در مقابل ملت الهی خود فرود نمی آورند و در مقابل، همچنان مفتون و مقهور ایدئولوژی زر و زور و حاکمیت شهوات غربی، برای آنها آتش و تهیه می بینند و سعی دارند برج و باروی خودی را مورد هدف قرار دهند؟!!.

آنها صدای شکسته شدن استخوانهای ایدئولوژی ماتریالیستی کمونیستها و به طاق نسیان تاریخ سپرده شدن آن را تعمدا” نشنیدند تا ابطال اندیشه مضحک خود را معترف نشوند، هرچند همه صاحب نظران غربی و شرقی علت اصلی فروریزی نظام های کمونیستی را موفقیت انقلاب اسلامی ایران و وارد کردن شوک اساسی به وجدان و فطرت مردم کشورهای تحت یوغ کمونیستها دانسته و معتقدند که آثار وضعی دیگر انقلاب اسلامی، اضمحلال تدریجی نظام های لیبرال دموکراسی کنونی غرب است و سالهاست درزها و ترک های ایجادشده بر سقف و پیکره غرب، تلاشهای مذبوحانه سرمایه داری و شهوت سالاران را علیه انقلاب اسلامی برانگیخته و آنها را وارد صحنه ی جنایاتی علیه مسلمانان و شیعیان کرده که واقعا” در تاریخ بی مثال است. نسل کشی مسلمانان در میانمار، کشمیر، آفریقای مرکزی، بوسنی هرزگوین،…، راه اندازی جریانهای وحشتناک اسلام هراسی با گسترش اندیشه های ضداسلامی وهابیگری از طریق: طالبان، القاعده، سلفی گری، جبهه النصره، داعش و….همه وهمه تلاشهای شبانه روزی نظام سلطه امریکایی – صهیونیستی علیه انقلاب اسلامی ایران و وحشت شان از اندیشه های اسلام ولایی مبتنی بر ولایت فقیه ایران اسلامی را نشان می دهد که ظریف تر و دقیق تر و پیچیده تر از هر حوزه را در عرصه فرهنگی و تغییر تدریجی بینش ها و نگرش ها مورد هدف قرار داده اند.

نگرانی های خبرگان رهبری و همه دلسوزان انقلاب در این زمینه ها کاملا” برگرفته از واقعیتهای تلخی است که بازتابهای نفوذ دشمن در عرصه فرهنگ را می توان در اخراج اساتید متعهد برخی از دانشگاهها، تجلیل از چهره های بدنام فرهنگی، میدان دادن به  عناصر فرهنگی وابسته به افکار بیگانگان، تلاش برای قانونی کردن برخی فضاهای مجازی صهیونیستی فسادآور و… بوضوح دید.

فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار ۱۵/۱۲/۹۲ خبرگان رهبری و بیان این مطلب که: “من هم از مسائل فرهنگی نگرانم و در این نگرانی نمایندگان محترم خبرگان سهیم هستم، باید ضریب حساسیت عموم جامعه بویژه جوانان و خواص و در رأس همه، دولت را در این زمینه افزایش دهد. فرهنگ،گستره وسیعی را شامل می شود که دامنه ای به گستردکی افکار، اعتقادات ،باورها، رفتارها و توجه به سرمایه های هویتی و تبراجستن و تبراجویی دارد.

به گواه شواهد پرشمار موجود، دشمنان انقلاب اسلامی با تمرکز و یکپارچگی بر روی تک تک عناصر تشکیل دهنده مقوله فرهنگ در حال کار و تلاش و سرمایه گزاری هستند. علاوه بر ترویج فساد و فحشاء از طریق صدها شبکه ماهواره ای و هزاران سایت اینترنتی، با شکار عناصری از درون خودمان و رسوخ افراد صیدشده، که بعضا” خود نیز نمی دانند مقهور و مروّج اندیشه های لیبرالیستی شده اند، نظام سلطه سعی دارد فضای فرهنگی کشور را به سوی اباحی گری و دوری از اسلام اهلبیتی با تغییر گام به گام ارزش ها و جایگزینی افتخارات باستانی بجای سرمایه های دینی و ایجاد نوعی تقابل بین آنها سوق دهد.

رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با اظهار این مطلب که: مسئله فرهنگ مهم است زیرا اساس ایستادگی و حرکت نظام اسلامی، مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جریان فرهنگی مومن و انقلابی است، تأکید فرمودند: مطالبی که گفته شد باید بصورت گفتمان و باور عمومی درآید که لازمه ی آن هم تبیین منطقی و عالمانه این مسائل، به دور از زیاده روی های گوناگون و با زبان خوش است.

رهبر انقلاب اسلامی در همین ارتباط افزودند: دولت محترم باید به این موضوع توجه کند و مسئولان فرهنگی نیز باید توجه داشته باشند که چه می کنند، زیرا در مسائل فرهنگی نمی توان بی ملاحظه گی کرد.

بیاینه بموقع وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در لبیک به فرمایشات رهبر معظم انقلاب نیازمند گام های عملی بعدی برای جبران اقداماتی است که موجبات این نگرانی را فراهم آورده و بطور قطع با پیگیری های رئیس جمهور محترم، می توان در آینده ای نزدیک به رصد تلاشها و مجموع اقدامات دولت در این مهمترین مسئله کشور پرداخت تا آثار این سعی و کوشش دولت و ملت در عرصه تقویت جریان فرهنگی مومن و انقلابی را مشاهده کرد.

آیا این بار عزم ملی با طلایه داری دولت دغدغه فرهنگی را، که دغدغه ای برای همه فصول ۳۵سال اخیر بوده و روز به روز بر شدت آن افزوده می شود، مورد توجه جدی و مهندسی خود قرار می دهد و یا….

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا