دو راهی جدید اتحادیه اروپا/ نقض حقوق بشر یا افتتاح دفتر نمایندگی در ایران؟

بصیر، در حالی که مقام عظمای ولایت با بحث نرمش قهرمانانه برای دستیابی به موفقیت در مذاکرات هسته ای راه را برای مردان دیپلماسی کشور گشوده است به نظر می رسد کج فهمی و نفهمی استکبار این بار در لباس اتحادیه ای که خود را به نوعی مدیون غرب و متحدینش می داند نمود پیدا کرده است.

اینطور به نظر می رسد که با اتفاقات رخ داده در اوکراین و شکست مفتضحانه این اتحادیه در برابر روسیه و دولت کریمه، ایران مقصد بعدی این مستکبرین است و با وجود دیپلماسی لبخند دولتمردان تدبیر و امید این شرایط برای گستاخی بیش از حد اتحادیه اروپا ایجاد شده و بهترین فرصت را برای ضربه به نظام جمهوری اسلامی ایران یافته تا این راه را مورد آزمایش خود قرار دهند.

البته به نظر می رسد بعد از شعار سال ۱۳۹۳ و نامگذاری این سال به اقتصاد و فرهنگ و تاکید بر درون زا کردن اقتصاد کشور اتحادیه اروپا خود را در آستانه شکستی دیگر می بیند با اعلام این قطعنامه به دنبال ایجاد یک جنگ روانی جدید در اذهان عمومی است و به نوعی می خواهد با بدجلوه دادن شرایط در ایران اسلامی آبروی نداشته و از دست رفته خود را تا حدودی هرچند ناچیز برگرداند، آنها با مهندسی افکار مردم کشور به این نتیجه رسیده اند که قطعا نمی توانند از بحث گل آلود انرژی هسته ای به سود خود اقدام کنند و به نوعی با تصویب این قطع نامه به دنبال ایجاد فشار از بالا و القاء ترس در کشور هستند تا به اهداف مدنظر خود برسند.

اگر به قطعنامه صادره نیم نگاهی بیاندازیم به روشنی قابل درک است که آنها ایران اسلامی را با خوی وحشیانه و هرزه خود ترسیم کرده اند و هرگز از فرهنگ و وجود ارزش در خانواده ایران اطلاع و آگاهی ندارند.

امروز در حالی این اتحادیه آمریکایی الاصل که این قطعنامه را به تصویب خود می رساند بر طبل عدم رعایت حقوق بشر و مردم کشور در ایران می کوبد که خود با صدور این قطعنامه حقوق بشر ایران را زیر پا می گذارد. این اتحادیه که تنها به دنبال تثبیت افکار آنارشیستی، سکولار و امپریالیستی غرب می باشد هرگز نباید به خود اجازه دهد که فرهنگ کشورهایی که امروز بزرگترین مشکل آنها قتل و غارت و هرزگی است را به ایران تعمیم دهند.

حقوق بشری که این مرکز فساد از آن دم می زند سالهاست که از سوی خود آنها به بدترین شکل ممکن نقض می شود، اظهارات اخیر نفر اول رژیم صهیونیستی در مورد دکتر روحانی، ادامه تحریمها در مذاکرات هسته ای، صدور بیانیه های حقوق بشری متفاوت و تکراری، مخالفت با ابوطالبی نماینده جدید ایران در سازمان ملل به بهانه تروریست بودن وی  و …گزیده ای کوچک از عملکرد آنها در این زمینه است.

این اتحادیه حتی پا را فراتر از این گذاشته و آشکارا خواستار آزادی سران فتنه و همجنس بازان در کشور است، قطعا این اتحادیه در زمینه همجنس گرایی ایران را با کشورهای خودی اشتباه گرفته است، آنها باید بدانند که ایران سرزمین مردان پاکی است که پس از گذشت چند دهه، مردم کشور قدمگاه آنان را سرمه چشمان خود قرار داده اند و روزی معنوی سال خود را هرساله با حضور در آن سرزمین دریافت می کنند، آنها این را نمی فهمند و یا اگر می فهمند می خواهند که نفهمند!!!

 سوالی که در اینجا مطرح است این می باشد که اگر اعدام یک جنایتکار ظلم و نقض حقوق بشر است پس چرا زمانی که در آفریقای مرکزی و میانمار انسانها را به جرم مسلمانی و دیانت می کشند خفه شده اند و مهر سکوت بر لبان خویش زده اند؟ مگر بشر فقط به ایران خلاصه می شود و دنیا فقط ایران است؟ مگر در همان اروپای شرقی خودتان هر روز خبر کشته شدن انسانهای بیگناه به گوشتان نمی رسد؟ پس چرا روزه سکوت می گیرید؟ مگر شما در اروپا با انواع شوکر و سموم شیمیایی مردان بزهکار کشور خود را به درک واصل نمی کنید؟ چطور می شود که این اعمال در ایران نقض حقوق بشر محسوب می شود اما در کشورهای شما این چنین نیست؟

البته این اتحادیه که رسما از سال ۱۹۵۷ و به دلایل اقتصادی کار خود را آغاز کرد دچار یک خود بزرگ بینی شده است، آنها نمی دانند که ایران سالهاست دربهای لانه های جاسوسی ایجاد شده در کشور را بسته و به هیچ گروهی اجازه مانور در این سرزمین را نمی دهد، نکته جالب اینجاست که آنها خواستار افتتاح دفتر خود در کشوری هستند که حقوق بشر در آنجا نقض می شود و فرد در آن کشور امنیت ندارد، این گونه رفتار اتحادیه اروپا به نوعی خود آنان را نیز در دوراهی قرار داده و آنها را متزلزل و ضعیف نموده است.

به نظر می رسد وقت آن رسیده است که دولتمردان کشور دیپلماسی مبتنی بر لبخند را برای همیشه کنار بگذارند و کمی هم از قوه قهریه خود بهره ببرند چرا که تاریخ نشان داده است هرگاه در برابر این بی حرمتی ها به طور قاطع ایستاده ایم و آنرا به شدیدترین شکل ممکن محکوم نموده ایم دشمن حساب کار خود را خواهد فهمید و هرگاه در برابر آنان سستی به خرج داده ایم آنها نیز سوء استفاده کرده و به دنبال پیاده نمودن افکار خود می روند.

مردان دیپلماسی کشور باید بسار هوشمندتر از گذشته نقشه راه ترسیم شده رهبری را مدنظر خود قرار دهند تا در صورت برخورد با موانعی این چنینی راه برون رفت آنرا یافته و اقدام مطلوب را به عمل آورند، دولتمردان باید بدانند که این مردم خواستار برخورد قاطع دستگاه دیپلماسی کشور با ناقضان اروپایی حقوق بشر هستند و با اقتدار خود جلوی کج دهنی و بددهنی آنان را بگیرند. 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا