اختصاصی/ خاطرات مسئولین فریدونکناری از روزهای مدرسه

از پنیر با طعم صابون تا مناظره با افراد مجاهدین

بصیر/ دوران مدرسه برای هر یک از آنهایی که دوران تحصیل را پشت سرگذاشتند از فراز و نشیب های زیادی برخوردار بود و با توجه به آغاز سال تحصیلی جدید پایگاه خبری بصیر بر آن شد تا با گفتگو با چند مسئول فریدونکناری خاطرات آن دوران را برای لحظاتی کوتاه ورق بزند.

امانت دار خوبی نبودم

سید عظیم اسماعیل زاده مدیر آموزش و پرورش فریدونکنار

DSCN8805

در دوران تحصیلم یک دانش آموز در یک میز و در کنار هم می نشستیم، در آن دوران که به سال ۱۳۶۱ بر می گردد طرح کادر وجود داشت و مهارت هایی چون خیاطی را به ما می آموختند.

دوستم که در کنار من و در یک میز می نشستیم برای مسابقه دو و میدانی لباس هایش را عوض کرده بود و آنرا به امانت به من سپرد و آنرا در روی میز گذاشت، یکی از دوستان من که تازه از طرح خیاطی برگشته بود با دیدن لباس این دوستم، با نخ و سوزن دو لبه شلوار را دوخت و برای محکم کاری چند بار اینکار را انجام داد.

زمانی که آن دوستم از مسابقه برگشت با این صحنه روبرو شد و آنرا به من نشان داد و من نیز از خجالت از اینکه نتوانستم امانت دار خوبی باشم شرمنده شدم.

پنیر با طعم صابون

ابوالقاسم فرجی فرمانده حوزه بسیج اصناف شهرستان فریدونکنار

عموقاسم

یک روز در مدرسه دبیر نداشتیم و آقای مدیر به خدمتکار مدرسه دستور داد تا به کلاس ما بیاید تا آن زنگ سپری شود، این خدمتکار نیز برای آنکه به کارهای خودش هم برسد دو مبصر انتخاب کرد و به همه گفت تا وقتی من نیامدم سر همه شما روی میز باشد و اگر کسی سر خود را از میز بردارد با شدت با وی برخورد می کنم.

من پس از مدتی و از فرط خستگی سر خود را بلند کردم و ناگهان دیدم که آن خدمتکار در پشت پنجره ایستاده و مرا دید.

سریع به کلاس آمد و با سوزن ته گرد چند بار به گوشم ضربه زد که هنوز درد آن سوزن را احساس می کنم و یا اینکه در آن دوران برای مدتی در مدرسه پنیر خارجی می دادند، این پنیر طوری بود که اگر آنرا در زیر آب می شستیدکف می کرد، در واقع پنیر با طعم صابون بود و بچه ها نان خالی را می خوردند و با آن دست خود را می شستند.

آبروی مدرسه جدیدم شدم

سید محمد حسینی مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فریدونکنار

00811732412859060215

مدرسه ام را در آغاز تحصیلم در پایه پنجم ابتدایی عوض کرده بودم، در مدرسه جدید سه کلاس پنجم وجود داشت، با بچه های آنجا آشنا نبودم، در هفته سوم مهر فراخوان امتحان علمی آینده سازان را اعلام کرده بودند و من برای شرکت در آن ثبت نام کردم.

در آن مدرسه یک دانش آموز درسخوان و معروفی نیز حضور داشت که در عرصه علمی سرآمد بود، با کمال بی شرمی پس از ثبت نامم برای شرکت در آزمون مدنظر جلوی من را گرفت و گفت(تو با شرکت کردنت در این آزمون آبروی مدرسه را خواهی برد)، من به او چیزی نگفتم و خود را برای روز آزمون آماده می کردم.

چند روز قبل از امتحان یکی از معلمین مدرسه در کلاس درس گفت که اگر کسی بتواند رتبه خوبی در این امتحان بیاورد مورد تشویق مدرسه قرار می گیرد.

پس از مدتی بعد از آزمون پاسخ امتحان آمد و در صف قبل از ورود به کلاس مدیر مدرسه اسامی افراد برتر را اعلام کرد، من در فریدونکنار رتبه دهم و در مدرسه رتبه برتر و اول را آورده بودم و آن دانش آموز مدعی در مدرسه نیز رتبه نیاورد و در فریدونکنار پنجاه یا شصتمین نفر شد.

خیلی خوشحال بودم چراکه در مدرسه ای که کسی من را نمی شناخت و سال اول حضورم در آن مدرسه بود توانسته بودم موجب سرافرازی آن مدرسه شوم و البته جایزه ای نیز دریافت کردم.

با افرادی که افکار مجاهدینی داشتند مناظره می کردیم

مهدی آزادی رئیس کمیسیون فرهنگی و عضو شورای شهر فریدونکنار

DSCN0602

در دوران دانش آموز ام همواره در فعالیت های انجمن اسلامی مدرسه جهانیان حضوری فعال داشتم و راه افرادی چون شهید سید علی اصغر ربیع نتاج، شهید کبیری و شهید کاظمی که در آن مدرسه از بنیانگذاران این انجمن بودند را ادامه می دادیم، در مدرسه و در مقابل انحرافات ذهنی گروهی که افکار مجاهدینی در سر داشتند به بحث های عقیدتی و مناظره می پرداختیم.

 

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا