پرسپولیس و ناکامی‌هایی که تمامی ندارند

بصیر، به پرسپولیس زل می‌زنیم. تیم تمام ناکام این روزها. یک تیم ورشکسته تمام عیار که تنها و تنها ناکامی درو می‌کند و دیگر هیچ. ناکامی که حاصل یک خرد جمعی بی نظیر است. یک تیم ورک واقعی برای رسیدن به تباهی!


از امیررضا خادم شروع می‌کنیم. همو که با چمدانی افتخار و تجربه آمد تا برای دو تیم پرسپولیس و استقلال نسخه شفابخشی بنویسد اما نمی‌دانست که فوتبال و لابیرنت‌های پیچیده و تو در تویش با دایره زرد کشتی متفاوت است و حل مشکلات آن از قهرمانی جهان و شکست دادن غول عضله سیاهپوستی چون کندی ماندی نیز دشوارتر است و از پس مدیر سابقا موفق کشتی ایران برنمی‌آید؛ حتی اگر این مدیر خوشنام ورزش حرفه‌ای و البته موفقیت در آن را در عالی‌ترین سطح تجربه کرده باشد، تحصیلات آکادمیک داشته باشد، سال‌ها تجربه مدیریت موفق ورزشی و ریاست فدراسیون را دارا باشد و حتی تنی به دریای سیاست زده و تجربه مدیریت سیاسی در سطح مجلس را به کوله بار تجارب بی نظیرش اضافه کرده باشد. حاصل تصمیمات خادم در یک ساله اخیر تمامی کارنامه مدیریتی و ورزشی او را خدشه دار کرده و زیر سوال برده. سه مدیرعامل، دو رییس هیات‌مدیره و تغییرات اتوبوسی و پی در پی در هیات‌مدیره و البته دو سرمربی. این رفت و آمدها ثمره تصمیمات استاد در حوزه فوتبال و پرسپولیس هستند.

به حمیدرضا سیاسی می‌نگریم. مدیری که در وانفسای بی پولی‌های پرسپولیس و مشکلات کمرشکن مالی از دل ملک و بیزینس مسکن و بساز و بفروشی ناگهان به میدان فوتبال و مستطیل سبز پرتاب شد تا به واسطه تمکن مالی‌اش بدل به همه کاره پرسپولیس شود. او که از فوتبال تصوری در حد یک بازی گل کوچک خیابانی هم نداشت و تا قبل از ورود به باشگاه پرسپولیس در طول زندگی‌اش سرجمع یک نیمه فوتبال را هم ندیده بود. هرچند که بعید می‌دانیم همین حالا هم دیده باشد! او با ولع بی حد و حصر قدرت طلبی و تمامیت خواهی‌اش به ضرب اسکناس‌های تا نخورده‌اش یک تنه مقابل همه ایستاد و کار را در دست گرفت و هر چه خواست انجام داد. نتیجه مدیریت چنین فرد ناآشنایی با حوزه فوتبال و ورزش را در سیرک برکناری سرمربی و مدیرعامل پرسپولیس در یک روز دیدیم. همان روزی که برای نخستین بار در تاریخ فوتبال جهان دو سرمربی در تمرین یک تیم حاضر شدند! همو که با وعده‌های رنگارنگ و پر تب و تاب می‌خواست از پرسپولیس یک تیم متفاوت و سازماندهی شده بسازد. همو که صحبت از جذب گوچی و رقیب زلاتان برای پرسپولیس کرد اما در عمل تنها خریدش رضا خالقی فر ۳۱ ساله آن هم به طور رایگان از راه‌آهن بود و برای در اختیار گرفتن بازیکن درجه دویی مثل بابک حاتمی از سایپا چانه می‌زند!

و در نهایت علی دایی اسطوره خودخواهی و تمامیت خواهی. همو که تنها و تنها خودش و اطرافیانش را می‌بیند و بس. همو که دو میلیارد و خرده‌ای قرارداد خودش و ۵۰۰ میلیون قرارداد برادرش بود در حالی‌که پرسپولیس به واسطه ۱۰۰ میلیون و یا نهایتا ۲۰۰ میلیون ستاره‌هایی چون خلعتبری، سیدجلال و حتی پولادی را از دست داد و البته سرمربی پرسپولیس برخلاف تمامی ادعاهایش حاضر نشد به نفع پرسپولیس و هوادارانش اندکی از قرارداد میلیاردی‌اش را ببخشد. همو که در تابستان پرسر و صدا به جای این ستاره‌ها احمد نوراللهی و مهدی دغاغله را خرید. همو که اعتقاد داشت نوراللهی از آندو هم بهتر است اما ستاره محبوب آقای دایی دیروز روی هر دو گل پرسپولیس مقصر اصلی بود. همو که برای در اختیار گرفتن اومانیا پایش را در یک کفش کرد تا ۶۵۰ هزار دلار ناقابل به پای این کاستاریکایی بی خاصیت ریخته شود. همو که مهدی دغاغله را خرید و در یک تصمیم عجیب شماره ۸ علی کریمی را به او داد تا در کلینیک و روی نیمکت ذخیره‌ها آن را بر تن کند!

همو که پرسپولیس را جولانگاه کوتوله‌ها کرد تا نکند یک وقت کسی در تمرین به برادرش از گل نازک‌تر بگوید! مرسی آقای دایی بابت این همه لطف و این همه دور اندیشی! مرسی بابت این تیمی که بستی و رفتی. تیمی که ناکامی‌های امروزش نتیجه سلیقه فوق‌العاده شماست!/

 

 

بلاغ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا