درباره نمایش "پاییز" به کارگردانی برهانی مرند

تلاش برای اثبات انفعال رزمندگان سابق/ نمایشی نادرست از دفاع مقدس

بصیر،

نادر برهانی مرند جزو کارگردانهای فعال تئاتر ایران در دهه هشتاد است که در حوزه نمایش های اجتماعی کارهای متفاوتی روی صحنه اجرا کرده است.
“چیستا”، “مرغابی وحشی”، “تهران زیر بال فرشتگان”، “کابوس های یک پیرمرد بازنشسته خائن ترسو”، “رومولوس کبیر” و “رویای هالیوود” از این جمله نمایش ها هستند.
یکی از تازه ترین کارهایی که برهانی مرند روی صحنه برده نمایش “پاییز” است؛ اثری که تم اصلی آن تأثیر جنگ و دوران دفاع مقدس بر زندگی آدمیانی است که بطور مستقیم درگیر آن بوده اند.
رزمنده ای که درگیر تناقضات شده
جذابیت نمایش اما از زندگی شخصیت اصلی آن “علی” حادث میشود. پسر کوچک خانواده که به عنوان یکی از فرماندهان جنگ سالها در جبهه ها حضور داشته است و جوانی و تکوین شخصیتش با جنگ گره خورده است.
علی جزو نسلی است که بعد از خاتمه جنگ و آمدن به شهر برای ادامه زندگی عادی دچار تناقض، سرخوردگی، چندگانگی و سردرگمی شده است و همین تناقضات است که بار اصلی نمایش را پیش می برد.
 آرمان گرایی که نمیتواند با هنجارشکنیها کنار آید
شخصیت آرمان گرایی که با دوری یک دهه ای اش از جامعه بعد از بازگشت نمی تواند خود را با شرایط زندگی آدمهای جامعه هماهنگ کند و به زعم آن با هنجارشکنی جوان ها که خیلی از مناسبات و اخلاقیات اجتماعی و رفتار ها را زیر سوال برده مشکل دارد.
شاید همین ناسازگاری با محیط بیرون و جامعه بوده که باعث شده  “علی” در کنج خانه، عزلت‌نشین شود و به نوشتن مقاله و گوش دادن سرودهای حماسی جنگ و احیاناً شرکت در جلسات پایگاه بسیج دلخوش کند.
نگاه خاص به موقعیت اجتماعی خویش
 مسأله دیگری که “علی” را از برخی از هم رزمانش متمایز می کند نگاه خاصش به موقعیت اجتماعی خودش است و اینکه او مثل برخی از هم دوره هایش هرگز به استفاده از موقعیتش تن نداده و بواسطه سالهای حضور در جبهه ها، امتیاز و رانت خاصی دریافت نکرده و با سوء استفاده برخی از آدم های جنگ  که بعد از خاتمه آن رفته اند به سراغ سهم خواهی مشکل دارد و رفتارشان را نقد می کند.
تلاش برای اثبات انفعال
گویی “علی” در غار تنهایی اش با خاطرات دوران جنگ زندگی می کند و از ایجاد ارتباط انسانی با سایرین فاصله می گیرد و حتی نمی تواند با “افسانه” زنی که به او علاقه داشته ارتباط برقرار کند.
انفعالی که علی با آن درگیر است براساس شرایط بیرونی و اجتماعی است و زمان می برد که بتواند خودش را با شرایط سالهای بعد جنگ و دغدغه ها و مطالبات آدم های جامعه همخوان و هماهنگ کند.
چرا رزمندگان کنش‌مند را تصویر نمی کنیم
پرسش اصلی که با دیدن نمایش “پاییز” مطرح می شود آین است که آیا تمامی رزمنده هایی که در آن دوران حضور داشتند غیر از دو راهی که در نمایش طرح می شود یعنی رفتن به لاک انزوا یا سوء استفاده از دوران دفاع مسیر دیگری نرفته اند؟
آیا در میان همین جامعه ای که در آن زندگی می کنیم نیستند رزمندگانی که از نزدیک با مردم جامعه حشر و نشر دارند و البته که می کوشند به نوبه خود جوانان این دوره را با ارزشهای آن دوران آشنا کنند؟
چرا کارگردانان ما برای تصویرسازی چنین رزمندگان پویایی متن نمی نویسند و کار اجرا نمی کنند؟ آیا زمان نگاه کلیشه ای به رزمندگان که یا آنها را منزوی ببینیم و یا سوء استفاده‌گر تمام نشده است؟
آیا بهتر نیست که در تصویرسازیهای خود رزمندگان کنش‌مندی را تصویر کنیم که با شناخت قواعد روزگار تازه خیلی خوب مفاهیم دفاع را در جامعه ترویج می کنند؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا