پشت پرده اردوهای مختلط دانشجویی

بصیر ،این روزها خبر اردوها و جشن های مختلط دانشگاه ها، بسیار داغ است. اردوهایی که به دلیل مختلط بودن محیط های آموزشی  و در سایه غفلت خانواده ها و مسئولین به صورت رسمی و غیر رسمی برگزار می شود. خطرات برگزاری این برنامه ها آنقدر زیاد است که واکنش مقام معظم رهبری را به دنبال داشت و ایشان در دیدار با روسای دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، در صحبت‌های خود بار دیگر ناراحتی دیرینه خود از فضای فرهنگی کشور و محیط‌های دانشگاهی را ابراز کردند.

به دنبال تذکر مقام معظم رهبری به اردوها و جشن های مختلط در دانشگاه ها رئیس جمهور دستور رسیدگی به این مسئله را در دانشگاه ها صادر کرد.

اردوهای مختلط دانشجویی

اما سوال این جاست که چرا با توجه به این که در چند سال اخیر اخبار این اردوها و جشن ها، هر چند وقت یک بار از گوشه و کنار کشور به گوش می رسد مسئولین فرهنگیِ کشور، رسیدگی به این مسئله را تا زمان تذکر رسمی رهبر به تأخیر انداخته بودند؟ آیا اختلاط در دانشگاه ها لازمه تحصیل و پیشرفت علمی است و یا فقط بهانه ایست که توسط کشور های غربی برای به ابتذال کشاندن محیط های علمی طراحی شده است و زمینه این اختلاط ها چگونه فراهم شده است؟ برای پاسخ به این سوالات در ابتدا باید بدانیم که سرِ کلاف اختلاط در محیط های علمی و آموزشی به دست کیست.

اختلاط در محیط های آموزشی به دست فمنیست ها کلید خورد!

طرفداران و حامیان حقوق زن و فمینیست ها بر این نکته اصرار دارند که زنان در گذشته از کلیه حقوق از جمله فرصت های آموزشی محروم بوده اند. به همین دلیل، به فکر افتاده اند تا در پرتو این اندیشه، شعار تساوی حقوق آموزشی برای زنان و مردان و استفاده از فرصت های آموزشی را مطرح کنند. همچنین به خصوص در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به دلایل مختلف، لزوم اختلاط زنان و مردان را در مراکز و مؤسسات آموزشی مطرح کرده اند. این عده عقیده داشتند که نه تنها دلایل اقتصادی و کمبود امکانات آموزشی توجیه گر اختلاط جنس ها در مدارس و دانشگاه هاست، بلکه حتی برخی دلایل روان شناختی را نیز برای توجیه آن برمی شمارند.

اردوهای مختلط دانشجویی

آمریکا، پیشگام در اختلاط محیط های آموزشی

قبل از قرن نوزدهم، کلیه آموزش ها برای زنان در مؤسسات آموزشی و تربیتی کاملاً جدا از مردان و به صورت تفکیکی و غیر اختلاطی بوده است. شاید تا آن زمان، موارد بسیار نادری پیدا می شد که زنان و دختران جوان در کنار جنس مخالف و در مدارس مختلط آموزش ببینند.

در قرن شانزدهم مراکز آموزشی مختلط به صورت بسیار محدود و در نواحی خاصی ظهور کردند، بعدها حضور دختران و پسران با هم در مراکز آموزشی مختلط در کشور آمریکا توسط گروهی موسوم به «انجمن دوستان» ترویج گردید که زمینه ای برای تاسیس مراکز آموزشی مختلط در قرن نوزدهم در آن کشور بود. بنابراین، اولین کشوری که در آن تعلیم و تربیت مختلط شروع شد و بعدها گسترش یافت آمریکا بود، به طوری که شروع این شیوه آموزش در قرن نوزدهم و سپس گسترش آن در قرن بیستم آن چنان که در این کشور شایع بود در هیچ کدام از دیگر کشورهای دنیا، حتی در ممالک غربی، چنین نبود. البته نقش دانشگاه های دولتی آمریکا در پایه گذاری و استحکام نظام آموزشی مختلط در آن کشور بسیار قابل توجه و مؤثر بوده است. گسترش نظام آموزشی به صورت مختلط پس از آمریکا در کشورهای دیگر به کندی و بسیار محدودتر بوده است.

نظر موافقین و مخالفین آموزش مختلط

از زمانی که این پدیده جدید – یعنی: نظام آموزشی مختلط – به تدریج در نظام های آموزشی کشورهای جهان مطرح شد، بسیاری از دانشمندان علوم تربیتی و علوم اجتماعی درباره آن به بحث و بررسی های گسترده ای پرداخته اند. عده ای از آن ها با بیان استدلال هایی، از آن حمایت کرده و آن را شیوه مطلوبی برای تحصیل دانسته اند. در مقابل، عده بیش تری از آن ها ضمن مخالفت با آن، به بیان مضرات و آثار سوء آن پرداخته و آن را یک نظام آموزشی مضر و غیرمطلوب دانسته اند.

◄ نظر موافقان:

۱- تعلیم و تربیت مختلط از نوع غیر مختلط آن اقتصادی تر است. شاید رایج ترین دلیلی که بیش تر حامیان آموزش مختلط بدان استناد می کنند، اقتصادی و با صرفه بودن آن است. آن ها معتقدند که آموزش و تحصیل دختران جوان و زنان در کنار پسران و مردان، بسیاری از هزینه های اقتصادی را کاهش می دهد و به عکس، اگر دو جنس در مدارس جدا از هم و در عرض یکدیگر تحصیل کنند دارای هزینه های اضافی بسیاری خواهد بود.

۲- غالبا گفته می شود جو اخلاقی مؤسسات آموزشی مختلط بهتر از مؤسسات غیر مختلط است. به تعبیر دکتر هریس، در مدارسی که دارای فضای باز جنسی است و در آن دختر و پسر با هم هستند، هیچ مشکل جنسی و گرایشات جنسی به طرف مقابل وجود ندارد، ولی در مدارس مجزا و غیر مختلط، افراد با تمایلات و گرایشات جنسی رشد می کنند.

۳- تعلیم و تربیت مختلط با عدالت و انصاف سازگارتر است و موجب می شود همه دانش آموزان، اعم از دختر و پسر، در کنار هم از همه فرصت های تحصیلی و امکانات آموزشی استفاده کنند.

۴- تجربه تحصیل و آموزش دختران و پسران جوان در مراکز آموزشی مختلط برای کارهای گروهی آن ها در آینده مفیدتر است.

۵- مردان و زنانی که در مؤسسات آموزشی با فضای باز و بدون قید و بند جنسیتی تحصیل و کار می کنند، برای کارهای مشترک در آینده در ساختن جهانی بهتر، آمادگی بیش تری خواهند داشت.

◄نظر مخالفان:

۱- بیش ترین مخالفت ها به تفاوت های زیستی و روانی دو جنس زن و مرد و در نتیجه، تفاوت آن ها در نیازهای آموزشی اشاره دارد. به نظر بعضی از محققان؛ نیازهای آموزشی آن ها به دلیل تفاوت های موجود، آن قدر متفاوت است که آموزش یکسان و مشابه برای هر دو جنس غیر ممکن می نماید و برنامه ریزی آموزشی واحد برای هر دو گروه بسیار مشکل و به سختی قابل اجراست. چنین برنامه هایی با ویژگی ها و نیازهای هیچ کدام از دو جنس موافق نبوده و مطابق با پایین ترین استانداردهای علمی در جهان می باشد.

۲- تعلیم و تربیت مختلط مانع رشد بیش تر توانایی های ویژه و نامحسوس زنانه در دختران جوان و توانایی های ویژه و نامحسوس مردانه در پسران جوان می شود.

۳- هر یک از دانش آموزان دختر و پسر در صورتی می توانند با کیفیت بهتر و مطلوب تری به تحصیل ادامه دهند که با هم جنس های خود در یک کلاس تحصیل کنند و حتی دارای پایوران آموزشی و اداری هم جنس خود باشند. به گفته یکی از محققان به نام آستن (Astin)، وقتی هم دانشجویان و هم اعضای هیات علمی یک آموزشکده عمدتا از یک جنس باشند، تحصیل دانشجویان در آن مؤسسه آموزشی تاثیرات مثبت بسیاری در پی خواهد داشت. در تحقیقات دیگری نیز ثابت شده است که مهم ترین عامل تبیین الگوهای شغلی موفق برای زنان، تحصیل آن ها در مؤسسات آموزشی زنانه است، نه مختلط.

۴- تحصیل دانش آموزان دختر و پسر در مؤسسات آموزشی مختلط سلامتی جسمی و روحی آن ها، به ویژه دختران، را به مخاطره می اندازد.

۵- دل بستگی ها و جذابیت های هر کدام از دو جنس زن و مرد برای دیگری، به خصوص در دوران جوانی و نوجوانی – که البته طبیعی است – در آموزشگاه های مختلط، علاوه بر افت تحصیلی، عدم موفقیت های لازم و مناسب و بی بندوباری های اجتماعی و اخلاقی را به دنبال دارد که کار مدیران این نوع مؤسسات را با مشکلات بسیاری مواجه می کند.

۶- تعلیم و تربیت مختلط با حفظ دقیق تمام تفاوت های اجتماعی، عقلانی و فیزیکی دو جنس و در نظر گرفتن کلیه نیازهای زیستی و روانی و تحصیلی و همچنین گرایش های تحصیلی و شغلی آن ها غیر ممکن است. به عبارت دیگر، ملاحظه این تفاوت ها و نیازها و گرایش ها و سپس برنامه ریزی بر اساس آن ها و آن گاه اجرای آن ها و عمل بر اساس این موارد، تنها در تعلیم و تربیت غیر مختلط میسر است، نه مختلط. البته این به معنای آن نیست که محتوا و نیز شیوه آموزش دو جنس مرد و زن باید کاملا متمایز و مخالف هم باشد، بلکه با توجه به همه جوانب، ممکن است از بسیاری جهات دو برنامه آموزشی با هم مشترک نیز باشند، ولی مهم درنظرگرفتن تفاوت های دو جنس است.

این موارد تنها گوشه ای از توجیهات و دلایل کسانی است که با تحصیل زنان و مردان و دختران و پسران در مدارس مختلط و در کنار هم مخالف اند و با توجه به همین مسائل یاد شده است که هنوز هم عده بسیاری از اندیشمندان تعلیم و تربیت و علمای صاحب نظر در علوم انسانی با آن به مقابله برمی خیزند و هر روز این مخالفت ها ابعاد گسترده تری پیدا می کند.

عدم استقبال از آموزش مختلط

شاید اولین بنیان گذاران نظام آموزشی مختلط در این اندیشه غیر واقعی غوطه ور بودند که با ابداع این نظریه و رساندن آن به گوش جهانیان، تمام جوامع و فرهنگ ها از غرب تا شرق عالم بی درنگ به سوی آن شتافته، از آن استقبال خواهند کرد. اما غافل از آن که از ابتدای خلقت آن تا امروز هر برنامه و نقشه ای که توسط انسان بر خلاف میل فطری و ذاتی او تهیه شده، اگر چند صباحی هم دوام داشته، سرانجام شکست خورده است. طرح تعلیم و تربیت مختلط نیز از این قاعده مستثنا نیست.

از آن جا که این نظریه با ابتدایی ترین مسائل مربوط به تربیت انسان – یعنی: لزوم رعایت تفاوت ها و تمایزهای دو جنس و نیز اهداف تربیتی این دو جنس – به مخالفت برخاسته، از همان ابتدا استقبال خوبی از آن نشده و حتی در همان مناطقی که این نظریه مطرح شده با احتیاط با آن برخورد گردیده و در عمل با آن مقابله شده است.

در فرانسه بسیاری از مراکز آموزشی غیر مختلط است. حتی در خود آمریکا هم در ایالات این کشور، بسیاری از آموزشگاه های آزاد و غیر دولتی، حتی در سطح آموزش عالی و دانشگاه ها و نیز مدارس تحت نظارت کلیساها و آموزشکده ها و مدارس متوسطه کاتولیک به صورت غیر مختلط و مجزای پسرانه یا دخترانه اداره می شود.

اداره مراکز آموزشی به شیوه غیر مختلط در بیش تر کشورهای اروپایی یک واقعیت معمول است. در بیش تر کشورهای اروپایی – مانند ایرلند، بلژیک، اتریش، آلمان، مجارستان، اسپانیا، یونان، ایتالیا و نیز بخش فرانسوی زبان کانادا و همچنین کشورهای آمریکای جنوبی – افکار عمومی مخالف تعلیم و تربیت مختلط در مراکز آموزشی است و از آن حمایت نمی شود.

بیش تر جوامع و ملیت های موجود در جهان، که دارای ویژگی های فرهنگی خاص خود می باشند، تعلیم و تربیت غیر مختلط را برای زنان و دختران جوان مناسب تر می دانند و از این رو، برای طرف داری از حقوق زنان و برای آن که بیش تر در آموزش و تحصیل مشارکت داشته باشند، به تعلیم و تربیت غیر مختلط بها می دهند. به عقیده آن ها، تنها این شیوه از آموزش است که رسیدن به موفقیت را برای زنان و دختران جوان آسان تر می کند.

اردوهای مختلط دانشجویی

آموزش مختلط در ایران

در ایران نیز بعد از دوران مشروطه، آموزش مختلط ایران جزو کشورهایی است که آموزش مختلط را در دوره دانشگاه پذیرفته و اجازه تحصیل دو جنس را در کنار هم داده است. شاید یکی از دلایلی که نظام آموزشی ایران را به این سمت و سو کشاند کمبود افراد تحصیل کرده جهت آموزش و همچنین کمبود امکانات و فضای آموزشی بود. بنابراین این شیوه در نظام آموزش عالی کشور نهادینه شد و به مرور زمان آسیب هایی که به نظام ارزشی کشور وارد ساخت نمایان گردید. یکی از این آسیب ها که نتیجه همین اختلاط هاست و اخیرا توسط رهبر انقلاب به آن اشاره شد، برگزاری اردوهای دانشجویی مختلط است. رئیس جمهور نیز در شورای عالی انقلاب فرهنگی دستوری صادر کردند تا با توجه به تذکر رهبر به اخبار رسیده شده از این اردوها رسیدگی شود و جلوی آن ها گرفته شود.

جهت جلوگیری از ایجاد فضاهای ناامن برای دانشجویان چه باید بکنیم؟

در ایران نیز پس از دوران مشروطه مراکز آموزشی مختلط شد. کارشناسان کمبود امکانات و فضاهای آموزشی و همچنین کمبود استاد را از عوامل این اختلاط می دانند. اما با گذر زمان و بهبود فضاهای آموزشی و بالا رفتن سطح علمی کشور زمزمه های جداسازی مراکز آموزشی در ایران مطرح شد که البته موافقین و مخالفینی را  داشت. خیلی ها دلایل اقتصادی را برای مخالفت با این طرح عنوان می کردند و عده ایی نیز جداسازی را مانع پیشرفت های علمی عنوان کردند.

در همین راستا آیت‌الله صافی گلپایگانی مرجع تقلید شیعیان در پاسخ به این سئوال که شنیده می‌شود برخی مسئولان و نمایندگان، طرح اجراء تفکیک جنسیتی دختران و پسران دانشجو را مانع پیشرفت‌های علمی و پژوهشی می‌دانند و برخی دیگر به بهانه هزینه مالی که بر دوش کشور گذاشته می‌شود آن را به صرفه نمی‌دانند، گفت: «آیا سزاوار است با بهانه‌های یاد شده از طرح‌های جداسازی اصولی و تدریجی این قشر فرهیخته جلوگیری کرد؟ مختلط‌ بودن مانع پیشرفت علمی و موجب مفاسد بزرگ است. هزینه مالی اجراء تفکیک جنسیتی، هر چه هم سنگین باشد قابل تحمل است و ملت مسلمان ما که برای برقراری نظام اسلامی و احکام اسلام ده‌ها هزار شهید والا مقام تقدیم داشته، از این هزینه‌ها استقبال دارند و باید از هزینه‌های غیرلازم و غیر ضروری و اسراف‌گرانه بکاهند و به این موارد حساس و اساسی اختصاص دهند.»

یکی از اقداماتی که مسئولین در راستای حل این مشکل می توانند انجام دهند این است که باور داشته باشند که هنوز برای جدا سازی دیر نیست. امروزه در کشور ما هم فضای آموزشی کافی موجود است و هم نیروی متخصص به اندازه ایی هست که بتوان تفکیک جنسیتی را در فضاهای علمی دانشگاه ها انجام داد. این اقدام می تواند تا حد زیادی از مخاطرات اختلاط بین دانشجویان دختر و پسر کم کرده و فضای دانشگاه را بیشتر به اهداف علمی نزدیک کند.

شاید جداسازی جنسی دانشگاه ها در وهله اول راهکار مناسبی باشد اما قطعا این اقدام به تنهایی نتیجه بخش نیست. برای برگرداندن فضای علمی به دانشگاه ها نمی توان نقش خانواده ها را نادیده گرفت. اگر خانواده بر رفت و آمد فرزندانش به دانشگاه و اردو هایی که به ظاهر علمی و دارای ماهیت ابتذال هستند کنترل داشته باشند و تا حد امکان فرزندانشان را به تحصیل در شهر و دانشگاه بومی خودشان تشویق نمایند بسیاری از این مشکلات حل خواهد شد.

منبع: فصلنامه معرفت، شماره ۳۲ , طوسی، اسدالله

 

رزمندگان شمال

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا